16 دی 1389, 0:0
روز واقعه
عطا فرزانه
مختار از کوفه عازم مکه میشود تا در این شهر یاران خود را پیدا کند تا بتواند با قدرت، مقابل قاتلان حسین(ع) بایستد. در مسیر این سفر طولانی و پرمخاطره با کسانی روبه رو میشود که برای او از روزهای تلخ تاسوعا و عاشورا میگویند و برایش از یاران امام و انگیزههای آنها برای مبارزه با سپاه یزید روایتهایی نقل میکنند که برای همیشه در تاریخ ثبت میشود. جمعه شب اولین روز و شب این سفر در مختارنامه به تصویر کشیده شد.
این تصاویر و چگونگی روایت آن، به طرزی عجیب مخاطبان و دوستداران سینمای دینی را به حال و هوای فیلم «روز واقعه» برد. فیلمی که شهرام اسدی آن را براساس فیلمنامهای از بهرام بیضایی مقابل دوربین برده بود. به باور بسیاری از منتقدان، بهرام بیضایی که یکی از بهترین فیلمنامه نویسهای سینمای ایران است، بهترین دیالوگهای دوران حرفهایاش را برای روز واقعه نوشته است.
در ابتدای فیلم دیالوگها حول عشقی زمینی میچرخد اما عبدالله (علیرضا شجاع نوری) قرار است از عشق زمینی به عشق آسمانی برسد و بیضایی این دگرگونه شدن عشق را از زبان یک آهنگر در دیالوگی تاثیرگذار چنین روایت کرد: خوب نگاه کن... عشق یعنی گداختن... این سخن حسین است... تا این عشق با تو چه کند... .
در مختارنامه هم به نوعی دیگر این روایت تغییر عشق را دیدیم، آنجا که همسر زهیر دلیل ماندنش در کویر را برای مختار توضیح میدهد و مختار میگوید: سبحان الله این عین عشق(جنون) است (نقل به مضمون)... اینجا مختار از یک زن که شاهد واقعه کربلا بوده درس عشق میگیرد و در روز واقعه عبدالله از یک آهنگر تعبیر عشق را یاد میگیرد.
در روز واقعه آنجا که مختار راهی بیابان میشود با 2 شتر سوار رو به رو میشود، آنها از راه دشواری که مختار در پیش دارد برایش میگویند و ظرفی شیر شتر به او میدهند. در روز واقعه هم 2 شتربان به عبدالله شیر شتر میدهند و برایش دعای خیر میکنند و از او میخواهند سلامشان را به حسین(ع) برساند.
عبدالله برای آنها از بوی عشق حسین(ع) میگوید که بوی گلهای ایرانی دارد و وقتی 2 مرد را در سیاهی شب ترک میکند، مردی که پیرتر است (زنده یاد مهدی فتحی) از دوستش میپرسد: آیا تو میدانی گلهای ایرانی چه بویی دارند(نقل به مضمون).
مختار در راه سفرش کربلا را در ذهن مجسم میکند و عبدالله در روز واقعه هم با همین روش با حسین (ع) و یارانش نزدیک میشود، آنجایی که در نزدیکی صحرای کربلا با قبیلهای روبه رو میشود و زنان آنان را در حال عزاداری میبیند. وقتی دلیل را میپرسد، رئیس قبیله میگوید: امروز ظهر 2 خورشید بر آسمان ظاهر میشود... و در ادامه به عبدالله تیرکی را نشان میدهد که امام حسین(ع) در گذر از قبیله آنها اسبش را به آن بسته است و زمینی را نشان میدهد که زینب(س) در آنجا نماز خوانده است.
قسمت یازدهم مختارنامه دوستداران سینمای دینی را به یاد روز واقعه انداخت و نشان داد که سینماگران ایرانی مانند همه ایرانیان مهر حسین(ع) را در دل دارند و در اولین فرصتی که دست میدهد تلاش میکنند تا این وفاداری را به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارند. فریبرز عربنیا در مختارنامه یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش میگذارد همچنان که علیرضا شجاع نوری که حرفه اصلیاش بازیگری نیست در فیلم روز واقعه برای بازی در نقش عبدالله آنقدر خوب بازی کرد که برای همیشه در ذهن مخاطبان فیلم روز واقعه ماند.
داوود میرباقری در مختارنامه تلاش میکند تا بهترین دیالوگها، بهترین ساختار و بهترین بازیها را به زعم خود از قیام امام حسین(ع) به نمایش بگذارد. دیالوگهای روز واقعه در فهرست بهترین دیالوگهای سینمای ایران به ثبت رسیده است، شهرام اسدی بعد از روز واقعه چند فیلم و سریال دیگر هم ساخته است اما هیچکدام هنوز نتوانستهاند به قدرت روز واقعه باشند.
همه اینها نشان از عشق به حسین(ع) دارد که در هنر سینما و تلویزیون خود را به نمایش میگذارد. مجتبی راعی هم فیلم عصر روز دهم را با همین عشق ساخته است. فیلمی که داستان آن در کربلای امروز اتفاق میافتد. ظهر عاشورا در این فیلم دیدنی است. عزاداری که در این فیلم به مخاطب نشان داده میشود ثابت میکند که شیعیان، عاشقان حسین(ع) و یارانش هستند و این عشق را تا پایان دنیا حفظ خواهند کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان