نويسنده: سيد مرتضی حق گو
انس ضد وحشت است. انس با چيزي زماني تحقق مي يابد که آدمي به چيزي با شوق و اشتياق خو گيرد و بدان عادت کند و از ترس و وحشت نسبت به آن رها شود. يکي از روشهاي تربيتي که قرآن مطرح مي کند، بهره گيري از شيوه هايي است که موجب انس تربيت شونده با چيزي مي شود. تکرار خوشايند و آموزش مستمر و پياپي براي اينکه تربيت شونده با آن خو گيرد نقش اساسي دارد.
البته انس دادن کاري است که مربي بايد در يک زمان طولاني و گام به گام ولي مستمر انجام دهد. اين امر اختصاص به حوزه خاصي ندارد، بلکه در هر زمينه و حوزه اي مي توان از اين رويه بهره گرفت.
وقتي شخص با چيزي انس گرفت و ديگر وحشتي از همدمي و در کنار بودن آن نداشت، به آرامش دست مي يابد و از بودن در کنارش شادمان مي شود.
براي اينکه افراد جامعه نسبت به قرآن انس پيدا کنند، بايد شرايط را به گونه اي فراهم کرد که همواره قرآن در پيش چشم ايشان باشد و آن را مشاهده و در زندگي به آن عمل کنند. اين تنها راهي است که مي توان افراد را با قرآن انس داد. اگر قرآن در زندگي افراد، حضور نداشته باشد، هرگز با قرآن انس نخواهند گرفت؛ زيرا واژه انس، هم ريشه انسان است. يکي از معاني انسان مردمک چشم است. پس انسان با چيزي انس و ايناس مي گيرد که همواره پيش چشم او باشد و ديگر نسبت به آن وحشتي نداشته باشد. اما اگر چيزي در زندگي انسان حضور نداشته باشد نسبت به آن وحشت داشته و هيچ گرايش و ميلي به آن نخواهد يافت.
پس لازم است که قرآن را به زندگي مردم وارد کرد تا مردم با آن انس يابند و وحشتي از محتوا و مفاهيم آن نداشته باشند. امروز با تکرار صحنه هاي خاص در فيلم هاي هاليوودي برخي از مفاهيم زشت و پليد مانند خيانت همسران و هم جنس بازي، عادي سازي شده و ديگر همچون گذشته از آن وحشتي دست نمي دهد. صحنه هاي زشت اکنون با تکرار، زيبا شده است چون هميشه و بارها و بارها در تصاوير و عکس ها و فيلم ها و سخنان تکرار شده و عادي سازي شده است.
اين رويه در کارهاي منفي و مثبت فرقي نمي کند، چرا که براي عادي سازي و ايجاد انس و آرامش و رهايي از وحشت از هر چيزي، بايد آن را جلوي چشم مردم برد و با تکرار صحنه ها آن را عادي و طبيعي جلوه داد.
مشکل جامعه اين است که قرآن در جامعه حضور ندارد و مفاهيم آن حتي به گونه اي جلوه داده شده که وحشت انگيز است. تکرار مفاهيم ضد ارزشي و ضد قرآني موجب شده که مردم با مفاهيم قرآني انس نداشته باشند و از شنيدن و خواندن آن وحشت کنند.
البته شايد مردم قرآن را بخوانند ولي اين خواندن و قرائت و تلاوت هرگز به معناي انس واقعي با قرآن نيست؛ زيرا بسياري از مردم تنها براي ثواب، قرآن مي خوانند نه براي اينکه مفاهيم را بشناسند و با آن زندگي خود را سامان دهند. از اين رو وقتي مثلاً با بسياري از ارزشهاي قرآن چون قصاص، ديه، جزيه و مانند آن رو به رو مي شوند حالت استنکار دارند و از شنيدن تعدد زوجات، سنگسار همسران خيانت کار و زنا کار به وحشت و هراس مي افتند.
انس حقيقي و واقعي با قرآن اين است که مفاهيم ارزشي قرآن شنيده و دانسته شود و در زندگي به کار گرفته شود. اگر در قرآن آمده که هر معامله کوچک و بزرگ را بنويسيد و شاهد بگيريد براي اين است که گرفتار مشکلات نشويم، ولي اين مفاهيم را ناديده مي گيريم و در زندگي به کار نمي بريم و براي خود مشکلاتي را ايجاد مي کنيم. وقتي مي گويد اختلاط غيرضروري ميان مردان و زنان نباشد و يا در ارتباط خانوادگي حريم حرمت ها را نگه داريد، اين کار را نمي کنيم و زمينه را براي خيانت جنسي فراهم مي آوريم.
معنی مهجوريت قرآن
اينکه در آيات و روايات آمده که قرآن مهجور است، به معناي اين نيست که کسي قرآن در خانه اش نيست يا روزانه چند صفحه قرآن نمي خواند، بلکه به اين معناست که در آيات قرآن تدبر نمي شود و مفاهيم آن دانسته و عمل نمي گردد. خداوند قرآن را فرستاده تا براساس آموزه هاي آن عمل شود. وقتي تدبر در قرآن نيست، چگونه مي توان مفاهيم آن را دانست و به آن عمل کرد. خداوند بارها دستور مي دهد که با تمام قوت و قدرت آيات کتاب الله حفظ و گرفته شود و اين جز با عمل به آن شدني نيست.
روش آشنا کردن کودکان با مفاهيم قرآن
براي اينکه مردم به ويژه کودکان خود را با قرآن انس دهيم بايد مفاهيم زيباي آن را بشناسيم و به کودکان منتقل کنيم و از آنان بخواهيم اين آيه را بشناسند و براساس آن عمل کنند. مثلاً بگوئيم که خداوند فرموده است وقتي ناداني سخن تندي گفت، به جاي واکنش تند، با نرمي با او سخن بگو و مقابله به مثل نکن؛ يعني: اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما. به سخن ديگر، جملات کليدي قرآن را که کوتاه و گوياست در بياوريم و به کودک بياموزيم و از او بخواهيم براساس آن عمل کند. مثلاً اين جمله که خداوند مي فرمايد: هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؛ پاداش نيکي جز نيکي نيست. يا إِنَّ اللّهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ؛ خداوند به عدل و احسان فرمان مي دهد. يا وَتَعَاوَنُواْ عَلَي الْبرِّ وَالتَّقْوَي وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَي الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ؛ در کارهاي نيک و تقوا به همديگر کمک کنيد و در کارهاي گناه و ستم، کمک کار يکديگر نباشيد.
به سخن ديگر، بايد جوامع الکلم و اصول ارزشي و کليدي قرآن را شناسايي و به صورت اصول ارزشي، آموزش و تعليم داد تا براساس آن عمل کنند. اين گونه است که کودک مي آموزد با قرآن و مفاهيم آن زندگي کند. اين همان انس واقعي با قرآن و مفاهيم آن است نه اينکه قرآن خوانده شود ولي اصول ارزشي آن يا ناشناخته باشد يا حتي برضد آن در زندگي رفتار کنيم که اين همان مهجوريت قرآن در جامعه است.
روزنامه كيهان، شماره 21104 به تاريخ 21/4/94، صفحه 6 (معارف)