نویسنده: سیده فاطمه جوادی زاویه
قال الصادق (ع): « للمرائی ثلاث علامات، یکسل اذا کان وحده و ینشط اذا کان الناس عنده و یتعرض فی کل امر للمحمدة »
"ریا" مشتق از کلمه "رؤیت" است[1] و به معنای « تظاهر کردن به نیکی، دورویی و نفاق [2]و انجام کار برای نشان دادن به دیگری آمده است.»[3] و در اصطلاح، عبارت است از آنکه انسان بخواهد با ارائه کارهای نیک خود، مقام و منزلتی در دل مردم پیدا کند و این مطلب اگرچه در تمامی کارهای خوب امکان دارد، ولی نام ریا در اصطلاح شرعی، مخصوص است به اینکه آدمی در انجام عبادات، چنین قصدی داشته باشد.[4] از بیان برخی علمای اخلاق استفاده میشود که ریا اختصاص به اعمال عبادی نداشته و شامل سایر افعال غیر عبادی انسان نیز میگردد.
امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند: «ریا عبارت است از نشان دادن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده و یا اعمال حقه به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها و اشتهار پیدا کردن نزد آنها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی».[5]
ریا در قرآن:
کلمه ریا پنج بار در قرآن کریم ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید؛ همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمیآورد؛ ..... آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی بهدست نمیآورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمیکند».[6]
در این آیه دو عامل بطلان عمل مطرح شده است. "منت و آزار" و "ریا "، که اولی بعد از عمل میآید و دومی مقارن با عمل و باعث میشود که اعمال نیک از بین رود.[7]
«و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود( به سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و(مردم) را از راه خدا باز میداشتند؛(و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند احاطه(و آگاهی دارد) دارد».[8]
«و آنها کسانی هستند که احوال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز باز پسین ندارند؛(چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست؛) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است».[9]
همچنین در آیات 4-7 سوره ماعون و 142 نساء، اعمال ریاکارانه مورد نکوهش قرار گرفته است.
ریا در روایات:
در روایات معصومین(ع) نیز به مسئله ریا توجه فراوانی شده است، بهطوریکه به راحتی میتوان فهمید که اساس و زیربنای سعادت انسان بندگی خالصانه است و اگر بندهای عملی را انجام دهد که در آن ریا باشد اثری نداشته و در پیشگاه خداوند پذیرفته نیست. به دلیل کثرت فراوان اینگونه روایات، تنها به تعداد محدودی از آنها اشاره میگردد.
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میزان و ملاک صعود اعمال را که موجب خوشحالی فرشتگان و قبولی درگاه الهی میگردد، اخلاص قرار داده و اعمالی را که به جهت ریا و خودنمایی انجام پذیرفته است، مردود و موجب قرار گرفتن در سجین[10] معرفی مینماید.[11]
همچنین ایشان در روایتی دیگر میفرمایند: «بهشت سخن گفت که من حرام هستم بر هر بخیل و ریاکنندهای»[12]
در صحیفه سجادیه، امام زین العابدین(ع) پاکیزگی از ریا و تظاهر در اعمال را نیز از خداوند متعال خواسته است[13] و حدیثی از امام علی(ع) روش بینیازی از عذر خواهی از خداوند و واگذاری به غیر را، ترس از خدا و عمل بدون ریا و خودنمایی معرفی نموده است.[14]
اقسام ریا:
ریا را از جنبههای گوناگون میتوان تقسیم کرد:
1. ریا در عقیده: این قسم از جمیع اقسام ریا سختتر، عاقبتش بدتر و ظلمتش بالاتر است. صاحب این ریا اگر در واقع معتقد به آن امری که ارائه میدهد نباشد، از جمله منافقین میباشد که مخلد در نار و هلاکت ابدی است و عذابش از تمامی اهل جهنم بیشتر است و اگر فردی معتقد باشد، ولی برای منزلت پیدا کردن در قلوب مردم، اظهار کند، این شخص گرچه منافق نیست ولی این ریا باعث میشود که نور ایمان از قلب او بیرون رفته و ظلمت کفر به جای آن وارد شود؛ زیرا این فرد گرچه در اول امر مشرک است به شرک خفی -زیرا که معارف الهیه و عقاید حقه را که باید خالص برای خدا باشد، به مردم تحویل داده و غیر را در آن شریک قرار داده و این عمل قلبی از برای خدا نبوده- ولی این ملکه خبیثه، کار انسان را منجر میکند به اینکه خانه قلب مختص به غیر خدا شود و کم کم ظلمت این رذیله سبب میشود انسان بیایمان از دنیا رود.[15]
2. ریا در عمل:
ریا در اعمال به دو گونه است:
1. عبادات واجبه: این قسم از ریا بدین معنی است که فرد با وجود اینکه معتقد به مبدأ و معاد است در اصل عبادات واجبه خود ریا کند. چنین فردی گرچه در خلوت، روزه و نماز و زکات و ... را ترک میکند اما در انظار عموم، برای جلب قلوب مردم و یا رفع تهمت از خود نماز میخواند، روزه میگیرد و امثال اینها. و قصدش در انجام این فرائض، اطاعت اوامر الهی و یا رسیدن به ثواب آنها نیست، بلکه تنها هدفش نشان دادن به مردم است.[16]
2. ریا در مستحبات: این نوع ریا نیز مذموم و مهلک است، ولیکن به درجهای پایینتر از قسم قبل. به طور مثال چنین شخصی در خلوت، نوافل شبانه روزی، نماز شب و روزههای مستحبی را بهجا نمیآورد، اما در حضور مردم رغبت به این اوصاف داشته باشد و هدفش از انجام این اعمال آن است که در نظر مردم یک انسان مقدس جلوه کند.[17]
3. ریا در گفتار: ریا در گفتار آنست که برای جلب توجه مردم و جای گرفتن در دل آنها هر جا که رسید، مشغول به موعظه و پند و اندرز گردد و سعی کند مردم را به یاد خدا بیندازد و مخصوصا کلماتی از پند و اندرز را حفظ کرده و به عنوان تکیه کلامش بیان میکند.[18]
4. ریا در شکل و هیئت بدنی: بدین شکل که شخص، قیافه خود را ژولیده نموده و به هنگام راه رفتن سرش را بیش از حد به زیر میاندازد و آهسته قدم بر میدارد و اثر سجده را بر پیشانی باقی میگذارد و یا خود را به شکل و قیافه علمای بزرگ در آورده و میخواهد از این طریق خود را در صنف آنان قرار دهد، در حالی که از علم و دانش بهره کافی ندارد.[19]
5. ریا در معاشرت: شخص ریاکار وسایلی را فراهم میکند تا علما و مقدسین به دیدن او بیایند تا مردم بگویند فلانی کسی است که بزرگان دین به دیدنش میآیند و گاهی شخصیتهای دنیایی را به طرف خود میکشد تا نشان دهد مورد احترام همه طبقات است.[20]
علل و عوامل ریا:
از میان علل و عوامل ریا، دو چیز است که بیشتر خودنمایی کرده، بلکه ریشه و اساس علل دیگرند:
1. عدم شناخت خدا: اگر کسی خدا را شناخته و معتقد باشد که در نظام هستی مؤثری غیر از او وجود ندارد و از احدی بدون رضای او کاری ساخته نیست، دیگر امید فیض و بخشش از دیگران ندارد، چه رسد به آنکه اعمال خود را برای آنان انجام دهد.
2. حب جاه و مقام: این حب جاه و مقام است که فرد را وادار به ریا میکند تا بدین وسیله در انظار مردم برای خود کسب آبرویی کند و ریشه حب جاه و مقام نیز حب دنیا است.[21]
نشانههای ریا:
اگر کسی در خلوت و تنهایی رغبت به عمل و عبادتی نداشته باشد ولی وقتی در انظار عموم قرار میگیرد، از کسالت فارغ شده و حالت نشاط پیدا میکند، این کس ریاکار و عمل او ریایی است.
امام صادق(ع) از امیرالمومنین علی(ع) نقل میفرمایند:: " ریاکار دارای سه علامت است: هنگامی که مردم او را (در حال عمل و عبادت) ببینند نشاط پیدا میکند (ولی در حال عبادت) اگر تنها باشد کسل میشود و دوست دارد که در همه امور از او تعریف کنند".[22]
آثار ریا:
ریا علاوه بر اینکه در بسیاری از موارد موجب بطلان عمل میگردد آثار و نتایج بسیار زیانباری را به دنبال خواهد داشت، از جمله:
1. شرک: در روایات اسلامی از ریا به شرک تعبیر شده و انسان ریاکار مشرک خوانده شده است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «هر ریایی شرک است.[23] و رسول اکرم(ص) ریاء را شرک اصغر دانستند.»
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بیتردید مخوفترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را میدهد به ریاکاران میگوید بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان مییابید یا نه».[24]
2. نفاق: ریاکاری جزء صفات منافقین دانسته شده و اصولاً ریا جز دورویی و تفاوت ظاهر و باطن چیز دیگری نیست؛ زیرا چیزی را به مردم ارائه میدهد که خود در باطن به آن معتقد نیست. قرآن کریم در این باره میفرماید:
«منافقین میخواهند خدا را فریب دهند، در حالی که او آنان را فریب میدهد و هنگامی که به نماز برمیخیزند با کسالت برمیخیزند و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند».[25]
3. حبط اعمال: انسان ریاکار اگر اعمال صالح دیگری هم داشته باشد، به خاطر حالت ریایی که دارد، اعمال صالح او نیز باطل می گردد و دیگر استحقاق ثواب نخواهد داشت. چنانچه رسول(ص) فرمودند: «از خدا بترسید و از ریا اجتناب کنید، زیرا ریا شرک به خداست و برای ریاکار در قیامت چهار اسم است و او را با چهار نام میخوانند: ای کافر! ای فاجر! ای غادر(مکار)! و ای خاسر(زیان دیده و ورشکسته)! عمل تو از بین رفته و اجر تو، باطل گردیده است و برای تو در این روز نصیب و بهره ای نیست».[26]
4. تحقیر خدا: هر کاری انسان انجام میدهد به انگیزه جلب منفعت و یا دفع مفسده است، عملی که ریاکاران برای غیرخدا و نشان دادن به مخلوقین و جلب توجه آنان، انجام میدهند، نیز مطابق همان قاعده است. این نشانه آن است که اینان مخلوق را قادرتر از خالق دانسته و توجه خود را به مخلوق معطوف داشته اند و خود را مقرب مخلوق قرار داده و تقرب مخلوق را بهتر و مفیدتر از تقرب به خالق دانستهاند، و آن جا که کار را هم برای خدا و هم برای مخلوق انجام میدهند، خدا را تا حد مخلوق پایین آوردهاند، آن چنان که عمل را برای هر دو انجام داده اند، و این از اکبر کبایر است.[27]
درمان ریا:
برای درمان صفت رذیله ریا راههای مختلفی بیان شده است که به اختصار بیان میشود:
الف. درمان علمی:
1. از بین بردن روحیه جاه طلبی و مقام خواهی: برای درمان ریا لازم است انسان توحه داشته باشد که رغبت آدمی به هر چیزی برای آن است که خیال میکند خیری در آن بوده و سودی نصیب او میکردد، یا در حال و یا در آینده. ولی اگر بداند کاری که مورد نظرش میباشد لذتی فعلی است و در آینده زیان و رنجی را به همراه دارد، به آسانی میتواند از آن کار صرفه نظر کند.[28]
2. تقویت ایمان و رسیدن به مرحله یقین: به طور کلی درمان ریا و دیگر بیماریهای قلبی، تقویت ایمان و کوشش برای رسیدن به درجه یقین است. چنانچه اگر کسی به درجه یقین برسد، همان نور یقین، تاریکیها و آلودگیهای قلب او را اصلاح میکند. و کسی که خدا را در همه حال حاضر و ناظر میبیند، چگونه میتواند در حضور او عبادت را به منظور مخلوق انجام دهد.[29] یکی از سالکان حقیقی الهی در درمان رذایل اخلاقی(به ویژه درمان ریا) پس از بیان اینکه سرچشمه تمام رذایل را ضعف شناخت خداوند میداند، فرموده است: «همه رذایل را انس گرفتن با خداوند در عبادت، رفع و دفع میکند و اگر انسان بداند که خداوند متعال در همه حالات و زمانها از هر خوبی، خوبتر است، از انس با او منصرف نخواهد شد».[30]
ب. درمان عملی:
1. مخفی کردن عبادت: تا آنجا که میتواند اعمال خود را پنهانی انجام دهد و آن قدر بر این عمل مداومت داشته باشد که نفس او به پنهان داشتن عادت کند و به علم و اطلاع خداوند قناعت ورزد و طمعی به دیگران نداشته باشد.[31]
2. مداومت بر اخلاص عمل: فرد مرائی باید در اعمال خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی که انجام میدهد حساب بکشد و ببیند که آیا این کار را برای خدا انجام داده یا غیر. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «خداوند میفرماید: من بهترین شریک هستم. هرکس در عملی که انجام میدهد دیگری را شریک سازد، تمام اعمال او را نمیپذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.»[32]