دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راز و نیاز و شب زنده دارى

No image
راز و نیاز و شب زنده دارى

راز و نیاز و شب زنده دارى

عارف وارسته، حضرت آیت الله بهاءالدینى از جمله شخصیت هاى معنوى است که از نوجوانى به روزه و نماز شب علاقه مند بوده است سالهاى بسیار اُنس ایشان با این عبادت ملکوتى، آثار و برکات فراوانى ارمغان داشته است ایشان در این باره مى فرماید :

«اولین بارى که ارواح علماى بزرگ سراغ ما آمدند، هنگامى بود که از شدت روزه فشار سختى را تحمل مى کردم، حتى افرادى چون امام خمینى توصیه به ترک روزه مى کردند اما آثار و برکاتشان بسیار بود و علاقه فراوانى به آنها نشان مى دادم

به تهجد و نماز شب نیز عشق و علاقه اى زیاد در خود احساس مى کردم، به طورى که خواب شیرین در برابر آن بى ارزش بود این شور و عشق به حدى بود که گاهى خود به خود - هنگام اقامه نماز بیدار مى شدم و در شبهایى که خسته بودم، دست غیبى مرا بیدار مى کرد یادم هست در سال 1356 شمسى که بیمار بودم و در اثر کسالت ضعف شدیدى پیدا کردم، بر آن شدم که در آن شب تهجد را تعطیل کنم، چون توان آن را در خود نمى دیدم اما در سحر همان شب حاج آقا روح الله خمینى(ره) را در خواب دیدم که مى گوید : «بلند شو و مشغول تهجد باش» در آن شب به خاطر سخنان ایشان مشغول نماز شب شدم»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS