كلمات كليدي : سبك، سبيكه، سبك شناسي، ، بسامد، اقسام سبك ادبي، سبك خراساني، سير تطور نثر فارسي، مجمع الفصحا.
سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند. در اصطلاح ادبی به معنای طرز خاصی از نظم و نثر است که معادل style اروپایی باشد.
Style خود از ستیلوس یونانی مأخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که به وسیله آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومی نقش میکردهاند. امروز هم ایرانیان به «قلم» معنایی شبیه به سبک میدهند و میگویند: «فلان کس خوب قلمی دارد».[1]
به عبارت بهتر، سبک هر کس، روشی است که برای بیان اندیشه خود برمیگزیند مشروط بر اینکه این روش را خود ابداع کرده باشد یا حداقل با روش دیگران متفاوت باشد.[2]
پیشینه سبک شناسی را باید در یونان و روم جستجو کرد. افلاطون سبک را کیفیت و امتیازی تعریف میکنند که گویندهای به لحاظ برخورداری از الگوی مناسب و شایسته کلام از آن بهرهمند است و گویندهای دیگر به دلیل فقدان این الگوی مناسب، از آن بی بهره است؛ اما ارسطو سبک را خاصیت ذاتی کلام میداند و معتقد است هر اثری دارای سبک است حال این سبک ممکن است پست، متوسط یا عالی باشد. سبک خصوصیتی اکتسابی است اما به درجات مختلف تقسیم بندی میشود،[3] رومیان نیز سبک را به درجات والا، معتدل و عامیانه تقسیم میکردند.
سبک شناسی به معنای حقیقی خود در ایران سابقهای ندارد و نخستین آثار این فن به صورت بسیار ضعیف در تذکرهها دیده میشود. تذکره نویسان در ترجمه احوال یک شاعر یا نویسنده در مورد سبک وی تسامح میکردند و گفتار را با تمجید و اغراق به پایان میرساندند.
عوفی درباره سبک شاعری چنین مینویسد: «شعرش چون مشاهده دوستان در صحن بوستان یا مکاشفه معشوقان پریزاده با عاشقان دلداده». از این توصیف تقریباً هیچ نکته سبک شناسی دستگیر خواننده نمیشود.
از عهد صفویه به بعد در کتب تذکره به معنای سبک برمیخوریم و ظاهراً اولین جایی که لفظ سبک به کار رفته «مجمع الفصحا»ی رضا قلیخان هدایت است.[4]
در ایران هرگاه سخن از روش بیانی یک نویسنده یا شاعر بوده است. کلمات، طرز، طریقه، شیوه، نمط، سیاقت، اسلوب و مانند اینها به کار میرفته است.
خاقانی و صائب از شاعرانی بودهاند که در مورد طرز شعر خود سخن گفتهاند، صائب امتیاز خود را آشنایی با طرز سخن میداند:[5]
میان اهل سخن امتیاز من صائب
همین بس که با طرز آشنا شدهام
بررسی سبک سخن در ایران، با سبک شناسی بهار آغاز شد. کتاب سه جلدی وی - سبک شناسی یا (سیر تطور نثر فارسی) - به بررسی آثار نثر فارسی از آغاز تمدن اسلامی تا عصر حاضر نموده است.
نکته بسیار مهم در سبک شناسی توجه به بسامد است. اصولاً سبک از طریق مقایسه قابل ادراک است چنانکه رنگها در تقابل یکدیگر خود را نشان میدهند. در مطالعه نُرم و انحراف از آن، وجود یک یا چند عنصر سبکی چندان اهمیت ندارد اما بسامد عناصر سبکی اهمیت دارد؛ مثلاً کاربرد دو حرف اضافه برای یک متمم از ویژگیهای سبک خراسانی است اما از مختصات غزل حافظ نیست هر چند که در دیوان حافظ به کار رفته باشد زیرا بسامد آن اندک است.
هر سبکی نسبت به سبک دیگر دارای انحراف است و این یعنی سبک؛ مثلاً دیوان سعدی یک هنجار یا نرم است و غزل صائب در مقایسه با آن خارج از نرم است اما، هر دو سبک دارند. از اینجاست که برخی در تعریف سبک میگویند: سبک یعنی عدول از نرم.[6]
سبک از جهات مختلفی قابل تقسیم است؛ از اینرو، در عرصه ادبیات اقسام سبک ادبی متفاوتی به وجود آمده است.