سخنران استاد فرحزاد

«قال الله تبارک و تعالی: وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[1].

  • باغبان گر پنج روزی صحبـت گل بایدش در فـراق خار هـجـران صـبـر بلبل بایدش
  • ای دل اندر بند زلـفـش از پریشـانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
  • تکیه بر تقوی ودانش در طریقت کافریست راهـرو گـر صد هـنـر دارد تـوکل بایدش
  • رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش

برکات ذکرصلوات

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: صلوات بر من و آل من، قبر و پل صراط و بهشت را برایش نورانی خواهد کرد «الصَّلَاةُ عَلَيَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَى الصِّرَاطِ مِنَ النُّورِ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِ النَّار»[2]. هر کسی نور دارد در آتش نمی افتد. «أكثروا الصّلاة عليّ فإنّ الصّلاة عليّ نور في القبر و نور على الصّراط و نور في الجنّة»[3]. از آیات و روایات استفاده می شود که اگر کسی نور داشته باشد در جهنم نمی روند و اهل بهشت نورانی است و اهل جهنم ظلمانی هستند «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ»[4]. قیامت هر کسی که نور توحید و ولایت داشت اهل بهشت است.

عوامل رزق و روزی

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[5]. اگر کسی از خدا بترسد و تقوای الهی پیشه کند و خواست خدا را بر خواست خودش مقدم کند و با نظر خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش برود خداوند هم او را کفایت می کند.

علت اینکه مدام گره در کارمان می افتد خودمان هستیم. اگر روزی ما کم می شود قطعا مشکل از طرف خدا نیست. روایت داریم خداوند هر سال که باران می فرستد کمتر از سال قبل نیست. ولی گاهی مردم ظلم و خیانت می کنند و خداوند باران را به دریا و کویر می فرستد به همین خاطر برکت از بین می رود. همین ربا و نزولی که این روزها در میان جامعه ما زیاد شده؛ برکت را از بین می برد. خیانت و بداخلاقی روزی انسان را از بین می برد و کم می کند. در مقابل خوش اخلاقی، رزق انسان را زیاد می کند. حضرت می فرماید: «وَ فِي سَعَةِ الْأَخْلَاقِ كُنُوزُ الْأَرْزَاقِ»[6]. گنج های رزق در خوش اخلاقی هست. یک قاضی در زمان امام صادق علیه السلام حکم ناحقی صادر کرد. امام فرمود: امثال این ها جلوی بارش باران را می گیرد.

کم شدن رزق و روزی بر اثر گناه و ناشکری

روایت داریم که خداوند نعمتش بر اثر گناه یا ناشکری بنده اش می گیرد. «وَ ماأَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِماكَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»[7]. یعنی زمانی که مصیبتی به شما رسید حاصل کار خود شماست. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[8]. اگر شکر کنید، خدا نعمت هایش را زیاد می کند. گاهی به محضر بزرگان عرض می شد که روزی ما کم شده است و ایشان می فرمودند از گناهانت استغفار کن. «وَ مَنِ اسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْيَسْتَغْفِرِ اللَّهَ»[9]. کسی که روزیش دیر می رسد از گناهان و ظلم هایش استغفار کند.

مریضی مادر به خاطر زدن فرزند

مرحوم حاج آقایی دولابی می فرمودند از طرف دولت یک گروهی تشکیل بشود و بروند در زندان ها تحقیق کنند که یک وقت یک زندانی بی گناهی در زندان های ما نباشد. ایشان می فرمودند آه مظلوم خیلی قوی و اثرگذار است. اگر یک آدم بی گناه در مملکتی آه بکشد همه مسئولین تحت فشار قرارمی گیرند. مواظب باشیم که به زیر دست هایمان ظلم نکنیم. بترسیم از آه مظلوم. حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم امکان ندارد که پا برجا بماند. کاخ ظلم ویران می شود.

جوانی می گفت من در جلسه شیخ رجبعلی خیاط شرکت می کردم و خانمم هم سه روز بود که تب داشت و هر چه درمان می کردیم اثری نداشت. یک روز آقا را سوار ماشین کردم تا به جلسه ببرم و در بین راه عرض کردم که خانمم تب کرده است و خوب نمی شود. ایشان مکثی کرد و فرمود خانم شما سه روز قبل بچه را کتک زده است و این قدر او را زده که نفس بچه در حال قطع شدن بود. دل این بچه شکسته است و آه کشیده است و خدا این مریضی را بر او مسلط کرده است. دل بچه را به دست بیاورید و اسباب بازی بخرید تا راضی بشود. در این صورت خانم شما خوب می شود. من هم به خانه آمدم و به خانمم گفتم شما چنین کاری کردید. گفت شما از کجا فهمیدید؟ سخنان شیخ را تعریف کردم و گفتم برو به بچه محبت کن و دلش را به دست بیاور تا خوب بشوی. و این کار را کرد و تبش فوری خوب شد.

شیخ رجبعلی خیاط حتی از احوالات برزخی افراد هم خبر می داد. مثلا به یکی فرموده اند که چون پدر شما به فلانی مدیون است در آن عالم در عذاب است. تحقیق که می کردند صحت کلام شیخ روشن می شد. کارمندی می گفت که در بخش بایگانی اداره ای کار می کردم و رئیس، پرونده یکی از کارمندان را خواست و من هر چه گشتم پیدایش نکردم. رئیس که فکر می کرد من نقشه ای کشیده ام تا پنج شنبه آن هفته مهلت داد تا پرونده را پیدا کنم و الا اخراجم می کند. من که متحیر و ناراحت بودم جریان را به یکی از رفقایم گفتم و او گفت من کارت را درست می کنم و من را پیش رجبعلی خیاط آورد و ماجرایم را به ایشان گفت. شیخ تاملی کردند و فرمودند تو چرا ارث خواهرت را ندادی؟ چرا سه سال است که با خواهرت قهری؟ آدم با خواهرش قطع رحم می کند؟ تا با خواهرت آشتی نکنی مشکلت حل نمی شود. و من متحیر و منقلب از گفته های شیخ شدم. فردا اول وقت به منزل خواهرم رفتم و خواهرم که متعجب شده بود گفت بی وفا می دانی بچه های من چند سال است که دائیشان را ندیده اند. هم حقم را ندادی و هم قطع رابطه کردی و حالا حلالیت می طلبی؟ بالاخره دل خواهرم را راضی کردم و پرونده را در کشو میزم پیدا کردم.

معیارهای ازدواج در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر دخترتان هم خواستگار با ایمانِ فقیر و هم ثروتمندِ بی ایمان داشت؛ او را به شخص باایمان بدهید. برای اینکه اگر هم دیگر را دوست داشته باشند زندگی برایشان به خوشی می گذرد و اگر هم دخترتان را دوست نداشته باشد او را آزار نمی دهد. ایمان، محبت می آورد ولی انسان بی ایمان و بی اخلاق زندگیش متلاشی می ‎شود. در روایت داریم اخلاق و ایمان معیار مهمی برای ازدواج و شروع زندگی است. روایت داریم اگرکسی فقط به خاطر پول و زیبایی با کسی ازدواج کند در آن زندگی خیر نمی بیند. شخصی تعریف می کرد که در تهران یک آقایی به خاطر پول با یک خانوادۀ ثروت مندی وصلت کرد ولی وقتی پدرزنش مرد ورشکست شد و خرج خانواده زنش هم به گردن او افتاد. متاسفانه الآن زیبایی و مادیات معیار اصلی ازدواج های ما شده است. این راه و روشی که جامعه ما طی می کند با سنت های اسلامی کاملا مخالف است.

رشد روحی و مستجاب الدعوه بودن در سایه تقوای الهی

امیرالمؤمنین علیه السلام به اباذر فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ... وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً»[10]. اگر تمامی درهای آسمان و زمین به روی بنده ها بسته باشد و این بنده تقوای الهی پیشه کند و از گناه و نافرمانی دوری کند خداوند برای او از میان همه این مشکلات راه خروجی را قرار می دهد و مشکلش را حل می کند. یعنی همه درهای بسته را به رویش باز می کند. مگر می شود که شما در کار خدا باشید ولی خدا به فکر شما نباشد «أَنِّي مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي»[11]. خدا می فرماید من حرف کسی را گوش می دهم که حرف من را گوش کند.

در تبریز زیارت گاهی هست که متعلق به یک حمال بوده است. طلبه ای می گفت هنوز بعد از مدت ها آثار و برکات زیارت ایشان در وجود من و خانواده ام هست و احساس نورانیت می کنیم. این حمال در کارش آدم منصفی بوده است و در حق کسی خیانت و اجحاف نمی کرده است. نقل شده که از کوچه ای عبور می کرده و بچه ای از طبقه بالای منزلی به پایین پرت می شود. ایشان برای حفاظت این بچه دعا می کند و دعایش مستجاب می شود و بچه معلق در هوا می ماند و این حمال او را بغل می کند و روی زمین می گذارد. آدم هایی که این صحنه را می بینند همه با تعجب می گویند که این آقا مستجاب الدعوه است. حمال به آن ها می گوید عزیزان من چهل سال است که حرف خدا را گوش کرده ام. خدا هم یک بار حرف من را گوش کرد.

این حرف مهمی است. بعضی ها با کمال جسارت و بی شرمی به حرف خدا گوش نمی دهند ولی به خدا امر می کنند که من هر چه می گویم باید گوش کنی. بعضی ها هم هستند که حرف همه کس را گوش می دهند به جز خدا. بیاییم این تجربه را هم بکنیم و حرف خدا را هم گوش کنیم. ببینیم آیا در زندگی ما تحولی ایجاد می شود یا نه. یقین بدانیم که همه مشکلات ما حل می شود. اگر کسی با خدا باشد خدا هم با او خواهد بود.

همه شیخ رجبعلی خیاط را می شناسید. مبدأ تحول این شخصیت که حدود دویست شاگرد اهل عرفان داشت این بود که در جوانی عاشق دختری می شود و دختر هم عاشق او بوده است و این دو در جایی خلوت که کسی جز خدا نبود و شرایط گناه فراهم بوده هم دیگر را ملاقات می کنند ولی وقتی بین دو راهی رضایت نفسش و شیطان یا رضایت خدا قرارمی گیرد به ندای خدا پاسخ می دهد و عرض می کند خدایا من به خاطر تو به هوی و هوسم جواب رد می دهم و تو هم به خاطر خودت من را بساز و آدمم کن. و خداوند هم او را جزو اولیایش قرار می دهد و الآن قبرش به واسطه فرار از گناه در ابن بابویه زیارتگاه شده است.

ذکر مصیبت حضرت زهراء (سلام الله علیها)

در حرم حضرت معصومه کریمه اهل بیت علیها سلام توسلی به محضر بی بی زهرای مرضیه علیها سلام داشته باشیم. ما امیدمان به شفاعت و دستگیری حضرت زهرا علیها سلام است. در اواخر عمر مرحوم آیت الله خونساری که درجاتی از عصمت را داشت از ایشان پرسیدند شما در شب اول قبر با این همه عبادت، نماز شب، ذکر، درس و تدریس؛ امیدتان به کدام عملتان است؟ فرمودند: امید من به محبتی است که به حضرت زهرا علیها سلام دارم و اشک هایی که برای آن حضرت ریخته ام.

در زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام در شهر انبار عراق عده ای از لشکر دشمن زینت و زیورآلات و خلخال یک زن یهودی که تحت ذمه و حمایت مسلمان ها بود را غارت کردند. خبر به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید. آقا به شدت ناراحت شد که چرا باید زنی که تحت حمایت ماست و در حکومت ماست این بلا سرش بیاید. فرمود اگر به خاطر این کار مسلمانی از شدت ناراحتی بمیرد شایسته است. این واکنش رئیس یک حکومت مقتدر اسلامی با یک زن یهودی بود. حالا ببینید به دل امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامی که به همسرش جسارت کردند چه گذشت. امیرالمؤمنین در روزهای آخر عمر حضرت زهرا علیها سلام کنار بسترش نشسته بودند و به وصیت های ایشان گوش می کردند. علی جان شبانه من را غسل و کفن کن و شبانه و مخفیانه من را دفن کن. یک بار دیدند زهرای مرضیه علیها سلام اشک می ریزد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که یا سیدتی ما یبکیک ای خانم من چرا شما گریه می کنی. فرمود: ابکی ما تصنع بک من بعدی علی جان برای مظلومیت تو گریه می کنم. بعد از من با شما چه ظلم هایی که به شما خواهد شد. من بر آن گریه می کنم. وصیت کردند علی جان موقع غسل از روی لباس من را غسل بده. چون حضرت زهرا علیها سلام نمی خواست هنگام غسل چشم علی به قسمت های مجروح و کبود بدنش بیفتد و ناراحت بشود. اما بسوزد دل ها هنگامی که آقا همسرش را غسل دادند. حال آقا منقلب می شود و ناله اش به آسمان می رود. اسماء عرض می کند آقا جان چرا گریه می کنید؟ فرمود اسماء دستم به بازوی ورم کرده فاطمه برخورد کرد. إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِي عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُجِ[12]هنوز آثار شکنجه بر بازوانس مثل بازوبند ورم کرده است.

  • یک بار فشار در و دیوار من را کشت قنفذ به خدا باعث قتل دگرم بود

[1]. الطلاق: 3،2.

[2]. جامع الأخبار / تاج الدين شعيرى / 60 / الفصل الثامن و العشرون في الصلاة على النبي صلی الله علیه و آله و سلم... / ص: 60.

[3]. الحكم الزاهرة / ترجمه انصارى / على رضا صابرى يزدى / محمد رضا انصارى محلاتى / 150 / 33 ثواب الصلاة عليهم پاداش درود فرستادن بر آنان... / ص: 150.

[4]. الحديد: 12.

[5]. الطلاق: 3،2.

[6]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسی / ج 74 / 289 / باب 14 خطبه صلوات الله عليه المعروفة... / ص: 282.

[7]. الشورى: 30.

[8]. إبراهيم: 7.

[9]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام / مجلسی / ج 46 / 202 / باب 11 أحوال أولاده و أزواجه صلوات الله عليه... / ص: 155.

[10]. نهج البلاغة / امام علی علیه السلام / 188 / 130 و من كلام له علیه السلام لأبي ذر رحمه الله لما أخرج إلى الربذة... / ص: 188.

[11]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام / مجلسی / ج 67 / 26 / باب 43 حب الله تعالى... / ص: 13.

[12]. بحارالأنوار / مجلسی / 30 / 302 / [20] باب... / ص: 145.