سخنران استاد حق شناس
﴿واذا جائک الذين يومنون باياتنا فقل سلامٌ عليکم کتب ربکم علی نفسه الرحمة انه من عمل منکم سوءً بجهالةٍ ثم تاب من بعده فاصلح فانه غفورٌ رحيمٌ﴾.[1]
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیی وآله وسلم فرمودند: هرکس نام مرا بشنود و صلوات نفرستد؛ از رحمت خدا دور باد. یک صلوات بفرستید.
واقعاً بنده از عزاداری آقایان لذت بردم. در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب را به مذاکره ی علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بر دارد. یکی از برنامه های امشب، آگاهی دادن به شماست. مذاکره ی علم همین است، همین «قال الصادق» و «قال الباقر» است.
امیرالمومنین علیه السلام همین طورکه مشغول جنگ بودند، یک کسی مسئله ای پرسید. اطرافیان گفتند: الان وقت این کار ها نیست! حضرت فرمود: خیر! تمام شمشیرهایی که زده می شود، برای زنده نگه داشتن مقام علم است.
رفقای عزیز من! اگر بخواهید از امیرمؤمنان علیه السلام تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید.
امیرمؤمنان علیه السلام عرضه داشت: یا رسول الله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم الله».[2]
مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی و فسق و عمل بد به عمل صالح است. توبه نصوح کردن است. اگر این مرحله ی ورع را به کار بستی؛ از علی علیه السلام پیروی کرده ای.
فرمود:«حب علی حسنة لاتضر معها السيئة».[3] یک کسی عبای امیرمؤمنان علیه السلام را ماچ کرد. فرمود: نه باباجان من! این معنای محبت نیست. معنای محبت پیروی از امیرمؤمنان علیه السلام و مقام عترت علیه السلام است.
مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله ی سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمی زند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یک کسی بگوید: اینطور نیست (و غیبت پیش بیاید).
خطاب آمد که ای جناب خاتم الرسل! باید به توبه کنندگان سلام کنی! به به! به به! شخص اول امکان - اول ما خلق الله نوری[4] - باید به استقبال توبه کنندگان برود و به آنها سلام بکند! [5]
حضرت ثامن الحجج علیه السلام وقتی از درون مسجد می گذشتند، یک نفرگفت: «استغفر الله». حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی! زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری!
دو ملک الهی با هم سخن می گویند که ای کاش مردم خلق نمی شدند! حال که خلق شده اند، بدانند برای چه خلق شده اند. - شما را برای چه به دنیا آورده اند؟- و حال که نمی دانند برای چه خلق شده اند، به دانسته های خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنی هایشان نمی کنند، از بدی هایی که کرده اند، توبه کنند. اول قدم، توبه است، آقاجان من!
«لاخير فی نسک لا ورع معه».[6] ورع یعنی اینکه دهان و زبانم را نگه دارم.
مرحوم علامه ی طباطبایی (ره) -که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند- زبانشان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر اینکه مورد سوال واقع شده و جواب می دادند. آن وقت ما چرا باید این قدر حرف بزنیم؟
خدا رحمت کند آقای مطهری (ره) را که خیلی این روایت می خواندند: «لولا تکثير فی کلامکم و تمريج فی قلوبکم لسمعتم ما اسمع».[7] اگر یک قدری از حرف زدن خودداری می کردید و اگر این دل ها را به دلدار می دادید و کینه و حسد و عجب و بخل و تمام صفات رذیله را از آن خارج می کردید؛ آن وقتگوش شما را عوض می کردند.
شما که نمی توانید درست صحبت بکنید، برادر من! یا صحبت هایتان غیبت است، یا اهانت است، یا مذمت دیگران است. آن کسی می تواند درست صحبت بکند که تمام و کمال به این جهات توجه داشته باشد.
وقتی بنده می آمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یک قدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب -که شب بیست و یکم ماه رمضان است- این آقا به من بگوید: درباره ی غیبت واهانت صحبت بکن.
خدا شاهد است که من در عالم رؤیا دیدم که در همین مسجدی که آقایان شاه آبادی (ره) و رفیعی (ره) نماز می خواندند، یک سید محترمی سر حوض وضو می گیرد. گفتم آقا! اگر من بخواهم همیشه به زیارت شما نائل بشوم؛ چه باید بکنم؟ فرمود: مذمت کسی را نکن! بدگویی نکن! زبانت را از بدگویی بازدار!
آیا علی بدون هدف خلق شده است؟!
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: آیا علی بدون هدف خلق شده است؟! «او اکون اسوةً لهم فی جشوبة العيش فما خلقت ليشغلنی اکل الطيبات کالبهيمة المربوطة همها علفها اوالمرسلة شغلها تغممها تکترش من اعلافها و تلهو عما يراد بها او اترک سدیً».[8]
تنها گریه کردن برای علی فایده ندارد، عمل علی را باید نصب العین خودتان قرار دهید. صوفیه -که در اشتباه اند- می گویند: وقتی﴿اياک نعبد﴾ می گویید، باید یک «علی» با نور در مقابل تان مجسم کنید! علی با نور مفهوم ندارد. در عیون اخبارالرضا علیه السلام می فرماید که عمل علی را باید سرلوحه ی زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاری هایی کرد. حضرت می فرماید: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنة يوم الخوف الاکبر».[9] من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم، من فدک را می خواهم چه کنم؟
امروز درباره ی مقام توبه مطالعه می کردم، یکی از شرایط توبه اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط.
از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم.
توبه ی نصوح یعنی اینکه من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرف نظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم.
حضرت فرمود: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد.
وقتی توبه کننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار می فرماید وگناهان توبه کننده را از یاد ملکین می برد. به اعضاء و جوارح هم خطاب تکوینی می شود که حق ندارید بر علیه این بنده شهادت بدهید، به زمین هم خطاب می رسد که باید از شهادت بر علیه این بنده ی توبه کننده خودداری بکنی.[10]
خدای ما چنین خدایی است، باباجان من!
﴿ان من شیء الا يسبح بحمده﴾.[11] در و دیوار هم حیات دارند. همه ی عالم حیات دارند.
ما سمیعیم و بصیریم وهشیم
جای چانه زدن برای امام زمان علیه السلام باقی بگذارید!
بنده مدتی به این بیان امام علیه السلام فکر می کردم که می فرماید: «اعينونا علی ذلک بورعٍ واجتهادٍ».[12] یعنی ما را با ورع و تلاش و کوشش یاری کنید.
در زیارت مطلقه ی اباعبدالله علیه السلام هم وارد شده است که «ارادة الرب فی مقادير اموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم».[13] بعضی ها از دنیا رفته اند و در بین ما نیستند. بعضی ها هم در مظان رفتن هستند. حال اگر امام زمان علیه السلام از پروردگار خواهش کند که بر عمر شما افزوده شود، اگر امام زمان علیه السلام بخواهد برای شما با خدا چانه بزند؛ آیا شما با اعمال تان جایی برای چانه زدن باقی گذاشته اید یا نه؟ یک صلوات بلند بفرستید.
در قم دکتری بود به نام دکتر مقدسی که هر جا می رفت، بیماری را زود تشخیص می داد و اگر مریض رفتنی بود؛ می گفت: این مریض را اذیت نکنید! این مریض تا عصر بیشتر محل ندارد! اتفاقاً نظرش هم درست در می آمد! یک نفر از اهالی کهک بود که مادرش مریض شده بود. وقتی دکتر مدرسی را برای معاینه او می آورند، می گوید: این مریض رفتنی است! فرزند این بیمار گفت: من خدمت دختر موسی بن جعفر علیه السلام حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم. از خادمینی که اطراف حرم بودند، خواهش کردم که برای شفای مادرم روضه ی حضرت اباالفضل علیه السلام بخوانند. بعد به منزل آمدم، در زدم وگفتم: حال مادر من چگونه است؟ گفتند: همانطور است! دوباره آمدم پول دادم و گفتم: روضه ی موسی بن جعفر علیه السلام را بخوانند و دم بگیرند. یک مرتبه از حال عادی خارج شدم و دیدم که از حرم مطهر یک خانم مُجَلَّله بیرون آمد و یک مرتبه ندایی بلند شد که حضرت ثامن الحجج علیه السلام برای زیارت ایشان آمده اند و حضرت معصومه سلام الله علیها برای تجلیل مقام ولایت ایشان به استقبال آمده اند. حضرت معصومه سلام الله علیها عرضه داشتند که برادر! مادر این شخص کهکی بیمار شده و او هم به ما متوسل شده است. حضرت رضا علیه السلام فرمودند که عمر این شخص به آخر رسیده است. حضرت معصومه سلام الله علیها عرضه داشتند که بنده از شما تقاضا می کنم، این شخص حالت التجاء دارد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند که بسیار خوب من دعا می کنم و شما هم آمین بگویید. حضرت بعد از دعا به بنده فرمودند: بلند شو و بروکه مادرت شفا داده شد. یک صلوات دیگر بفرستید.
آقاجان من! اگر امام زمان علیه السلام برای شما طول عمر در بندگی خدا - که برترین سعادت است- از خدا بخواهد، باید یک محلی داشته باشد که اگر خواستند شما را از این دنیا ببرند؛ حضرت شفاعت بکند.
قربان این پروردگار بشوم!
ای قربان این پروردگاربشوم!
- گر گبر رو کند به درت بهر التجاءهر دم ز لطف حاجت او را روا کنی
- هر کس به هر لباس که با عجز و التماسدر حضرت تو رو کند او را رضا کنی
- چندین هزار مجرم و عاصی و تیره بختدر یک نفس زآتش دوزخ رها کنی
- جز تو طبیب نبود باید به هر دوکوناین دردهای بی حد ما را دوا کنی
ده مرتبه یا ارحم الراحمین...
حضرت ابراهیم علیه السلام هر وقت می خواست غذا بخورد؛ یک کسی را دعوت می کرد تا با او هم سفره شود؛ اما از اسم و مذهب او سؤال می کرد. یک روز رهگذری را دعوت کرد و وقتی از مذهب او سؤال کرد؛ آن شخص در جواب گفت که من گبر هستم. حضرت فرمود که اگر گبر هستی؛ من راضی نیستم با من هم سفره شوی! وقتی ابراهیم علیه السلام آن گبر را از سر سفره راند؛ خطاب الهی آمد که ای ابراهیم! هفتاد سال است که ما به این گبر نان می دهیم و معیشت او را اداره می کنیم. چرا او را از سر سفره ی خودت طرد کردی؟ حضرت ابراهیم علیه السلام دوید به دنبال این گبر.
اینطوری است آقاجان! باید خدا را به مهربانی بشناسید!
با اینکه قارون به حضرت موسی علیه السلام اهانت کرد، به پیغمبر اولوالعزم اهانت کرد؛ اما پروردگار به ذات اقدسش قسم خورد که اگر او یک مرتبه مرا صدا زده بود؛ من نجاتش می دادم!
آی رفقای عزیز! شناختن پروردگار این است. مبادا شما مأیوس بشوید! ابداً یأس در کار نیست. پروردگار فرمود: اگر فرعون – که ادعای خدایی کرد- یک مرتبه مرا صدا می زند؛ نجاتش می دادم! باید این خدا را بشناسیم، رفقای عزیز من! باید بشناسیم و تصمیم بر توبه بگیریم.
فرمود: «اللهم ان کثرة الذنوب تکف ايدينا عن انبساطها اليک والمداومة علی المعاصی تمنعنا عن التعرض والابتهال».[14] ای پروردگار من! ما آبرو نداریم. جوانی است، غفلت است، عدم توجه به آینده است. ما از بس روسیاه هستیم، نمی توانیم دست به سوی تو دراز کنیم. مداومت بر معاصی بر دل های ما اثر گذاشته و نمی توانیم از تو خواهش و تمنا کنیم.
« والرجاء يحثنا علی سؤلک يا ذا الجلال فلاترد اکفنا المتضرعة اليک الا ببلوغ الامال».[15] اما ای پروردگار عزیز! از ته دل ما یکی می گوید که خداوند علیِّ اعلی کوهی را به کاهی بخشد.
- همه ی ملک سلیمان به یکی مور ببخشدبدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
الهی العفو..
از امام زمان علیه السلام بخواهید، آقاجان!
ببینید امسال چند نفر از رفقای ما رفتند! ملک الموت قول نداده است که حتماً تا هفتاد سالگی صبر کند. از امام زمان علیه السلام بخواهید آقاجان!
امروز به آیه ی﴿واللهاعلمباعدائکم﴾.[16] فکر می کردم. یعنی خدا دشمنان شما را خوب می شناسد. یکی از دشمنان من نفس من است که بیست و چهار ساعته در صدد بیچاره کردن من است. دست و پای شیاطین در این ماه (رمضان) بسته است «والشياطين مغلولة»؛[17] اما با نفس چه کنم؟ پس چرا پروردگار شما را بر نفس پیروز نمی کند؟
به حضرت داود خطاب شد که «کم تذکر الجنة».[18] چقدر به یاد بهشت هستی؟ مرا بخواه.
یکی از رفقا پرسید که ما چه چیزی از خدا بخواهیم؟
گفتم: بارک الله! تو اهل معنی هستی. پیغمبر صلی الله علیی وآله وسلم برای امیرالمومنین علیه السلام چه چیزی خواست؟ عرض کرد: بارالها! به علی خشیت بده که خودش را در حضور و محضر تو بداند.
اگر می خواهی تشبه به علی پیدا بکنی؛ باید خودت را در حضور و محضر پروردگار بدانی و ببینی؛ والا به مقام عالی نخواهی رسید.
در اثنی عشریه این عبارت آمده است که «قلب مشغول بالدنيا فله البلاء».[19] قلبی که مشغول به دنیاست، در شدائد و ابتلائات غوطه ور است.
یکی به دنبال بهشت است که به او بهشت می دهند؛ اما یکی مولا را می خواهد، خود خدا را می خواهد.«فله الدنيا والعقبی». اباعبدالله علیه السلام در دعای عرفه عرض می کند: بارالها! آن کس که تو را دارد، چه ندارد؟!
«فتدارک ما بقی من عمرک ولاتقل غداً و بعد غدٍ فانما هلک من کان قبلک باقامتهم علی الامانی والتسويف».[20] نگو فردا و پس فردا. فردا هم در ظرف زمانی خودش یک کارهایی دارد. اگر کارهای امروز هم ضمیمه شود؛ دیگر هیچ.
بعد حضرت می فرماید: مردم آن قدر امروز و فردا کردند تا این که یک مرتبه رسول پروردگار آمد، در حالی که آنها در غفلت بودند.«وهم غافلون».
«فنقلوا علی اعوادهم». اولاد و فرزندان هم با تشریفات جنازه را در همان قبری که برای او درست کرده بودند، قرار دادند.
[1] - انعام/54 « (ای رسول ما) زمانی که پیش تو آمدند کسانی که ایمان به آیات ما دارند پس به آنها بگو سلام بر شما پروردگار شما رحمت را بر خود واجب نموده است همانا اگر کس عمل بدی را به نادانی انجام دهد سپس توبه کند و اصلاح کند پس خداوند آمرزنده و مهربان است».
[2] - قال اميرالممؤمنين عليه السلام:فقمت فقلت: يا رسول الله ما أفضل الاعمال فی هذا الشهر؟ فقال: يا اباالحسن افضل الاعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله. وسائل الشيعة (آل البيت) ج10 ص314
[3] - اوائل المقالات ، الشيخ المفيد ص 335 « محبت علی عليه السلام حسنه ای است که با بودن آن، گناه ضرر نمی رساند».
[4] - بحارالانوار ج 1/97.
[5] - انعام/54
[6] - الکافی ، الشيخ الکلينی ج1 ص 36 « عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد سودی ندارد».
[7] - وفيما رواه الجمهور عن النبی صلی الله عليه وآله وسلم قال: لولا تکثير فی کلامکم و تمريج فی قلوبکم لرأيتم ما أری و لسمعتم ما أسمع. یعنی«اگر گرفتار سخن گفتن بسیار و آشفتگیِ قلوب نبودید، هر آینه هر آنچه من می بینم شما هم می دیدید و هر آنچه من می شنوم شما هم می شنیدید». تفسير الميزان ج5/270
[8] - نهج البلاغة ، من کتاب له علیه السلام الی عثمان بن حنيف 45
[9] - نهج البلاغة ، من کتاب له علیه السلام الی عثمان بن حنيف 45
[10] - عن ابی عبدالله عليه السلام: اذا تاب العبد توبة نصوحا احبه الله فستر عليه فی الدنيا فقلت: و کيف يستر عليه قال: ينسی ملکيه ما کتبا عليه من الذنوب و يوحی الی جوارحه اکتمی عليه ذنوبه و يوحی الی بقاع الارض اکتمی ما کان يعمل عليک من الذنوب فيلقی الله حين يلقاه و ليس شیء يشهد عليه بشیء من الذنوب . الکافی ج 2 ص 430 باب التوبه.
[11] - اسراء /44
[12] - سمعت اباعبدالله جعفربن محمد عليه السلام يقول: خرجت مع ابی الی مسجد النبی (ص) حتی اذا کنا بين القبروالمنبر نظر الی ناس من اصحابه فدنا منهم و سلم عليهم. ثم قال لهم: انی والله احب ريحکم و ارواحکم فأعينوا علی ذلک بورع واجتهاد واعلموا ان ولايتنا لاتنال الا بالعمل والاجتهاد انتم والله شيعتنا فأنتم شرطة الله و انتم انصارالله وانتم السابقون الاولون والسابقون الآخرون السابقون فی الدنيا الی الخير والسابقون فی الاخرة الی الجنة. شرح الاخبار ، القاضی نعمان المغربی ج3 ص 436 و فی الکافی و ساير الکتب: عن ابی جعفر عليه السلام قال: اعينونا بالورع فانه من لقی الله عزوجل منک بالورع کان له عند الله فرجا. الکافی ج2 ص 78
[13] - الکافی ج4 ص 577 ترجمه: اراده ی پروردگار در تقدیر امورش بر شما نازل می شود و از خانه های شما صادر می شود.
[14] - مفتاح الفلاح ص 332
[15] - مفتاح الفلاح ص 332
[16] - نساء /45
[17] - ايها الناس ان ابواب الجنان فی هذا الشهر مفتحة فاسألوا ربکم ان لايغلقها عليکم و ابواب النيران مغلقة فاسألوا ربکم ان لايفتحها عليکم والشياطين مغلولة فاسألوا ربکم ان لايسلطها عليکم.
خطبة الرسول(ص) فی شهر رمضان. الامالی ، الشيخ الصدوق ص 154
[18] - جامع السعادات ، محمد مهدی النراقی ج3 ص 103.المحجة البيضاء ، الفيض الکاشانی ج8 ص 58
[19] - عن النبی (ص) القلب ثلاثة انواع: قلب مشغول بالدنيا و قلب مشغول بالعقبی و قلب مشغول بالمولی اما القلب المشغول بالدنيا له الشدة والبلاء و اما القلب المشغول بالعقبی فله الدرجات العلی و اما القلب المشغول بالمولی فله الدنيا والعقبی والمولی. ميزان الحکمة ج4 ص3473 عن المواعظ العددية 146
[20] - قال ابوعبدالله عليه السلام: کتب اميرالمومنين عليه السلام الی بعض اصحابه يعظه: اوصيک و نفسی بتقوی من لاتحل معصيته ولايرجی غيره... الی ان قال: فتدارک ما بقی من عمرک ولاتقل غداً و بعد غد فانما هلک من کان قبلک باقامتهم علی الامانی والتسويف حتی أتاهم امرالله بغتة و هم غافلون فنقلوا علی اعوادهم.الکافی ج2/136