سخنران استاد حق شناس
﴿و من اعرض عن ذکری فان له معيشةً ضنکاً و نحشره يوم القيامة اعمی﴾.[1]
سه صلوات بفرستید.
«و قال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم من جائه الموت و هو يطلب العلم ليحيي به الاسلام كان بينه و بين الانبياء درجة واحدة في الجنة».[2]
هر كس به قصد زنده کردن دین اسلام تحصيل علم كند، در بهشت بين او و بين انبياء يك درجه فاصله است.
حضرت فرمودند: « علماء امتی کأنبياء بنی اسرائيل».[3] یعنی علماي امت من مانند أنبياء بني اسرائيل اند.
البته روايت ديگری هم هست كه «علماء امتي افضل من انبياء بني اسرائيل»؛[4] اما اين روايت درباره ی ائمه معصومین علیه السلام است، زیرا اگر این روایت دوم درباره ی علماء باشد؛ تفضيل غيرمعصوم برمعصوم لازم می آید که آن هم غلط است. صلواتي بفرستيد.
اگر کسی مقصود و هدفش از تحصیل علم، خشنودی پروردگار باشد؛ چنین مقامی خواهد داشت، اما اگر - خدای ناکرده- هدف دیگری داشته باشد و به دنبال بحث و مناظرات علمی باشد؛ چنین علمی در برزخ نقشی نخواهد داشت و به قول شیخ بهایی (ره) :
- علم رسمی سر بسر قیل است و قالنه از او کیفیتی حاصل نه حال
يك صلوات ديگر بفرستيد، داداش جون!
در آیه ای که در ابتدای صحبتم برای شما خواندم، پروردگار می فرماید که بعضی اشخاص در عالم آخرت کور محشور می شوند و وقتی اعتراض مي كنند كه خدایا! ما در عالم دنيا بينا بودیم، چرا ما را كور محشور كردي؟ جواب می آید که شما در دنیا از دیدن آیات الهی كور بوديد، آیات آفاقی را مطالعه نکردید. میزان در بینایی عالم آخرت، بینایی و بصیرت قلب است. درآخرت تمام اعضاء وجوارح در حمایت قلب تمثل پیدا کرده و ظاهر می شود.
نبي اكرم صلی الله علیه وآله وسلم در بیان موقعیت قلب فرمودند: « ان فی بدن بنی آدم لمضغة ان صلحت صلح ما سوا ها و ان فسدت فسد ما سواها».[5] در جسد بني آدم قطعه ای است - همین قلب صنوبري - كه با آن نفس ناطقه رابطه دارد.
اگر این قلب درست شد؛ باقی اعضاء و جوارح هم درست می شود و اگر فاسد شد؛ بقیه ی اعضاء و جوارح هم فاسد خواهد شد.
مرحوم آقا شيخ محمد حسين (ره) كه در نجف بودند، در كتاب تفسیر سوره ی بقره نوشته اند که تا امروز معلوم نشده است كه آن نفس ناطقه -كه از عالم امر است- با اين قلب صنوبري گوشتي چه رابطه ای دارد؟
اما آنچه مسلم است این است که اگر انسان اخلاق بد، تكبر، انانيت و خوديت را رها نكند و این صفات رذیله در وجودش تمركز پيدا كند؛ همین قلب در حجاب مي رود و این كاشف از این است كه آن نفس ناطقه در حجاب رفته است. پس آن نفس ناطقه با اين قلب رابطه دارد.
پروردگار در قرآن عزیز بعد از بحث از عوالم برزخ و ماوراي اين عالم مي فرمايد كه در این ها نشانه هایی برای «اولی النهی» وجود دارد.﴿لاياتٍ لاولي النهي﴾.[6]« نُهی» جمع « نُهيه» است و «نُهيه» به چیزی گفته می شود که صاحب خود را از رذائل اخلاقی نهی می کند.
پس آیت و نشانه وقتی تحقق پیدا می کند که علم به مرحله ی قلب رسیده باشد. آن وقت «آية محکمة»[7] می شود.
اگر شما در رعایت دستورات علي بن ابي طالب علیه السلام استقامت بكنيد؛ ایمان اشرابی و ایمان یقینی به شما داده می شود. «لاشربنا قلوبهم الايمان».[8] یعنی یقین سراسر قلب شما را فرا می گیرد. این معنای «آية محكمة» است؛ نه اينكه من مسلط بر تمام مسائل فلسفي باشم.
اگر من مسلط برمباحث فلسفی باشم؛ اما ملكات اخلاقي را نداشته باشم، همين ها در عالم برزخ و ماوراي طبيعت براي من ظلمت و حجاب خواهد بود. يك صلوات بفرستيد.
هم رهبر کبیر انقلاب (ره) در درس اخلاق مدرسه ی فيضيه و هم آقاي شاه آبادي (ره) -كه استاد در فقه و فلسفه و عرفان بودند- هر دو مي فرمودند كه ميزان در بينايي عالم آخرت، بينايي و بصيرت قلب است.﴿و من اعرض عن ذکری فان له معيشةً ضنکاً و نحشره يوم القيامة اعمی﴾.[9]
چون در دنيا احكام الهی را ناديده گرفتی و پشت سر انداختی؛ در عالم آخرت كور خواهی بود، چون تمام اعضا و جوارح تابع قلب اند، چون در دنیا قلبش كور است در عالم آخرت هم بصيرت ندارد.﴿ومن کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اضل سبيلاً﴾.[10]
برای نورانیت قلب باید از امیرمؤمنان علیه السلام استمداد کرد که می فرماید: یقین مؤمن مانند روشنایی آفتاب است. «فهو من اليقين علی مثل ضوء الشمس».[11] يعني (مؤمن) تحصیل علم کرده و در اثر تهذيب اخلاق، يقينش به جايي رسيده كه مانند نور آفتاب است. «كالشمس في رابعة النهار».[12] يك صلوات بفرستيد.
- بر در ميكده رندان قلندر باشندكه ستانند و دهند افسر شاهنشاهي
چه چیزی را ستانند؟ خوديت را. يعني اگر بخواهی داخل مهمان خانه الهی شوی؛ باید حسد و بخل و عجب و خودیت را رها كني.
خدا شاهد است که در عالم رؤیا دیدم در حرم ثامن الحجج علیه السلام یک مهمان خانه ای است که هر چه نگاه کردم انتهای آن دیده نمی شد! در کنار درب این مهمان خانه یک شخص زیبارو ایستاده بود که به نگهبان درب ورود فرمودند: فقط کسانی را راه دهید که مجوز عبور دارند و اگر کسی مجوز عبور ندارد؛ از ورودش جلوگیری کنید.
(عین عبارت در ذهن من است) آن نگهبان عرضه داشت: آقا بعضی از اینها اهل علم هستند. فرمودند: هر کس می خواهد باشد! اگرکسی مجوز عبور داشت؛ راه دهید والا هیچ!
شما هم اگر بخواهيد وارد مهمان خانه ی الهی شوید؛ بايد این صفاتی را که برای شما می خوانم داشته باشید:
امیرمؤمنان علیه السلام امتیازات متعلم و دانشجو را به یک انسان کامل تشبیه نموده و می فرمایندکه رأس این امتیازات تواضع و فروتنی است.
پروردگار خطاب به نبی اکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: ﴿واخفض جناحک للمؤمنين﴾.[13] یعنی به مؤمنین تواضع کن.
- هوشمند گزين تواضع كند زند شاخ پرميوه سر بر زمين
هر چه علم و دانستني هاي من زياد مي شود؛ بايد سر به زيرتر شوم. کسی مانند پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم -که شخص اول امکان است، «اول ما خلق الله»[14] است- به توبه کنندگان سلام می کند!
اما سایر امتیازات کسی که به دنبال علم است، برائت چشم از حسد، مهیا شدن گوش برای شنیدن تعالیم اسلامی، حفظ زبان از دروغ و کنجکاوی برای یادگیری معالم دین است. محصل علم باید حسن نيت داشته باشد. «سلاحه لين الكلمة».[15] نرم زبان باشد، خوش برخورد باشد.
وقتي كه موسي و هارون پيش فرعون می رفتند، پروردگار فرمود: ﴿فقولا له قولاً ليناً﴾.[16] يعني با نرمي با او صحبت كنيد.
«حكمته الورع».[17]يعني باید پرهيزكار باشد، ذخیره اش اجتناب ازگناهان باشد، به آداب اسلامي متخلق باشد، زادش معروف، توشه اش نيكي كردن و رهبرش قرآن باشد. « صحبة الاخيار».[18] با خوبان همنشین باشد.
اگر کسی که به دنبال علم است، این امتیازات را داشته باشد؛ پروردگار یقین را در قلب او تثبیت خواهد کرد. یک صلوات بفرستید.
یک حدیث دیگر هم برای شما بخوانم و صحبتم را تمام کنم.
«اوحي الله عزوجل الي موسي ان عبادي لم يتقربوا اليَّ بشيء احب اليَّ من ثلاث خصال».[19] بهترين چيزي كه بندگان من به واسطه ی آنها به من توجه می کنند، اين سه خصلت است:
« الزهد في الدنيا و الورع عن المعاصي و البكاء من خشيتي». زهد در دنیا، پرهیز از گناهان و گریه از خشیت من.
«قال موسي يا رب فما لمن صنع ذلك». حضرت موسی علیه السلام پرسید که خدایا! به كسي كه این سه خصلت را داشته باشد، چه چیزی عنایت می کنی؟
پروردگار فرمود: آن کسانی که زهد در دنیا دارند را در بهشت جای خواهم داد. (سيدبن طاووس (ره) می فرماید: زاهد حقيقي کسی است كه ترك محرمات بكند. یک جوانی که تمام غرائزش مهياست؛ اما خودش را کنترل مي كند، زاهد حقيقي است)
«اما البكائون من خشيتي ففي الرفيق الاعلي». كساني كه خودشان را در حضور من مي دانند و حضور و محضر مرا بزرگ مي شمارند و دائم در مقام مراقبه اند؛ هیچ کس به مقام آنها نخواهد رسید.
و اما آن اشخاصي كه از گناهان و محرمات الهي پرهیز کنند، در روز قیامت که همه ی مردم را تفتيش مي كنم؛ آنها را تفتیش نخواهم کرد.
«ان ربكم يقول كل يوم انا العزيز و من اراد عز الدارين فليطع العزيز».[20] هر كس عزت دنيا و آخرت را مي خواهد؛ بايد از خدای عزيز اطاعت بكند.
[1] - طه / 124
[2] -منية المريد، الشهيد الثانی ص 100
[3] -منية المريد، الشهيد الثانی ص 182
[4] -جامع الشتات، الخواجوئی ص 157. « علماء امت من برتر از انبیاء بنی اسرائیل اند».
[5] -کذا فی عوالی اللئالی: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ان فی جسد ابن آدم لمضغة اذا صلحت صلح الجسد کله و اذا فسدت فسد الجسد کله الا و هی القلب. عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور الاحسائی ج4 ص 7
[6] -طه / 54
[7] -قال النبی صلی الله علیه وآله وسلم العلم ثلاثة آية محکمة او فريضة عادلة او سنة قائمة و ماخلاهن فهو فضل. الکافی. ج1 32
[8] - عن ابی جعفر عليه السلام فی قوله تعالی«وان لو استقاموا علی الطريقة لاسقيناهم ماء غدقا» قال يعنی لو استقاموا علی ولاية علی بن ابيطالب اميرالمومنين والاوصياء من ولده عليهم السلام و قبلوا طاعتهم فی امرهم و نهيهم لاسقيناهم ماء غدقا يقول:لاشربنا قلوبهم الايمان والطريقة هی الايمان بولاية علی والاوصياء. الکافی ج1/220
[9] - طه / 124« و هر کس از یاد من ااعراض کند؛ پس زندگی سختی خواهد داشت و روز قیامت کور محشورش خواهم کرد».
[10] - اسراء / 72
[11] - نهج البلاغة . و من خطبة له فی بيان صفة المتقين و صفات الفساق و.. خطبة 87
[12] - کنایه از وضوع و روشنی مطلب است.
[13] - حجر /88
[14] - بحارالانوار ج 1/97.
[15] - عن ابی عبدالله علیه السلام يقول: کان اميرالمؤمنين علیه السلام يقول: يا طالب العلم ان العلم ذو فضائل کثيرة فرأسه التواضع و عينه البرائة من الحسد و اذنه الفهم و لسانه الصدق و جفظه الفحص و قلبه حسن النية و عفله معرفة الاشياء والامور و يده الرحمة و رجله زيارة العلماء و همته السلامة و حکمته الورع و مستقره النجاة و قائده العافية و مرکبه الوفاء و سلاحه لين الکلمة و سيفه الرضا و قوسه المداراة و جيشه محاورة العلماء و ماله الأدب و ذخيرته اجتناب الذنوب و زاده المعروف و ماؤه الموادعة و دليله الهدی و رفيقه محبة الاخيار. الکافی ج1ص48 باب النوادر.
[16] - طه / 44
[17] - الکافی ج1ص48 باب النوادر.
[18] - الکافی ج1ص48 باب النوادر.
[19] - اوحی الله عزوجل الی موسی علیه السلام ان عبادی لم يتقربوا الی بشیء احب الی من ثلاث خصال قال موسی يارب و ما هن قال يا موسی الزهد فی الدنيا والورع عن المعاصی والبکاء من خشيتی قال موسی يارب فما لمن صنع ذا فاوحی الله عزوجل اليه يا موسی اما الزاهدون فی الدنيا ففی الجنة و اما البکاؤون من خشيتی ففی الرفيق الاعلی لايشارکهم احد و اما الورعون عن معاصیَّ فانی افتش الناس و لاافتشهم. الکافی ج2ص482 باب البکاء.
[20] - و عنه صلی الله علیه وآله وسلم قال: يقول الله انا العزيز فمن اراد ان يعز فليطع
العزيز. مستدرک الوسائل ج 11 ص 259.