سخنران استاد فرحزاد

«وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنین» (ال عمران /133/134)

و قال مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام : «وَ عَلَیكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ»[1]

  • بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
  • آخر الامر گل کـــــــوزه گـران خـواهی شدحـالیا فـکـر صـبو کـن که از بـاده کـــنی
  • گر از آن آدمیانی که بـهشتت هوس اســــت عـیـش بـا آدمـی چـنـد پـری زاده کــــنی
  • خاطـرت کی رقم فــــــــیض پذیرد هـیهـات مـگر از نـقـش پـراکـنده ورق ساده کــنی
  • تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گـــــزاف مـگـر اسـبـاب بـزرگـی هـمه آمـاده کنــی
  • اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنـــــــان گـر نـگـاهی سـوی فرهاد دل افتاده کــنی
  • کار خود گر به خدا باز گذاری حافـــــــــظ ای بـسـا عـشق که با بـخت خدا داده کـنی

برکات ذکر صلوات

«إِذَا ذُكِرَ النَّبِی ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیهِ»[2] در نوع روایات صلوات امر به تكرار و كثرت شده است. یعنی بر این ذکر مداومت داشته باشید. امام صاق سلام الله علیه می فرماید: وقتی ذكر پیامبر شد، زیاد صلوات بر پیامبر و آل او بفرستید. بعد می فرماید: «صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»[3] اگر كسی یك بار درود و صلوات بر پیامبر بفرستد، خدای متعال هزار صلوات با هزار صف از ملائكه بر فرستنده صلوات نازل می فرماید. بعد فرمود: «وَ لَمْ یبْقَ شَی ءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ»[4] وقتی خدا و ملائكه درود و صلوات بر صلوات فرست نازل می كنند، قهرا خلقت هم باید با خدا و ملائكه هماهنگ بشود. لذا می فرماید: وقتی خدا و ملائكه دورد و رحمت نازل می كنند، باقی نمی ماند چیزی از مخلوقات الا اینكه آنها هم بر كسی كه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، درود می فرستند.

فلسفه وجوب نماز

فلسفه وجوب نماز در خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها دوری از تكبر و خودخواهی و خودكامگی است. بهشت جای كسانی است كه از خودخواهیشان بیرون آمدند. و الا تا در گرد خودشان می چرخند از بهشت خبری نیست. «لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْر»[5] نماز به این عظمت برای زدودن این صفت رذیله و منیت و خودخواهی واجب شده است. «قل عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» (الاسراء/85) روح ما اگر از این هوی و هوس آزاد بشود خیلی قدرتمند است چون دم الهی است. «یسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» (الاسراء/85) خیلی عالم روح عالم مهمی است. روح یك عالم عجیبی است. و اگر این روح قدرت پیدا كند، واقعا كارهای ربوبی می تواند بكند. «العبودیة جوهر كنهها الربوبیه»[6] یعنی اگر روح بر هوی و هوس و بر نفسانیت ها و برشیطنت ها غالب شود، بنده خدا می شود. صفات خدا در او تجلی پیدا می كند. عالم روح خیلی عالم عجیبی است. آن قلبی هم كه در قرآن و روایات اشاره شده عمدتا فرمودند: اشاره به همین روح است. این روح ما خیلی مهم است.

علت زمینی شدن انسان

خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُون» (یس/82) یعنی می تواند ربوبیت بكند. امام صادق علیه السلام می فرماید: خدا روح را خلق كرد، و یك خوفی خطری بود كه دم از استقلال بزند. در بعضی نقل ها هم دارد: كه خدا فرمود: تو كه هستی، روح در مقابل خدا ایستاد، گفت: تو كه هستی، من برای خودم كسی هستم. گفت: در مقابل من می گویی من كه هستم، می فرستمت در این بدن و در این دنیای خاكی حالت جا بیاید. به قول ما بدانی كه تو فقر محض و عجز هستی. و لذا انبیاء در مقابل خداوند خودشان را از همه دست خالی تر می دیدند. «مِسْكِینُكَ بِفِنَائِكَ فَقِیرُكَ بِفِنَائِک»[7] هر چقدر در این عالم دست خالی تر باشی رشد بهتری می كنی. به قول یك بزرگی فرمود: هر چقدر خودت را در دستگاه خدا ول بدهی، می گیرنت، هر چه خود را بگیری ولت می كنند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: بعد از اینكه جریان شیطان را نقل می كند كه «عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ»[8] یك لحظه تكبر آنچنان ضربه فنی اش كردند، خردش كردند، لهش كردند، كه تا قیامت نمیتواند بلند شود. مگر این كه از آن صفت تكبر بیرون بیاید.

عجب و غرور

یكی از اساتید ما از آیت الله بهجت (ره) نقل كردند: روایت داریم: در زمان حضرت عیسی علیه السلام حضرت آمد وساطت كند كه شیطان بلكه برگردد. چون انبیاء خیرخواه بودند. آمد با شیطان مذاكره كرد كه بعد از این همه جنایت و گمراه كردن و اذیت و آزار بیا برگرد من هم خلاصه وساطت می كنم، پیش خدا شفاعتت می كنم. خلاصه به او گفت: قبول داری؟ گفت: قبول دارم، توبه می كنم. حضرت به خدا عرض كرد: بار پروردگارا ابلیس می خواهد برگردد، قبول می كنید؟ خطاب ش: به یك شرط قبول می كنم، آن كاری كه نكرده بكند. آن تكبر و غرورش به زمین بگذارد و به قبر حضرت آدم سجد كند. حضرت عیسی علیه الصلاة و السلام آمدند به ابلیس گفتند: به تو بشارت می دهم، كارت درست می شود. فرمود: یك شرط دارد. شرطش این است كه بروی سر قبر حضرت آدم به قبرش سجده كنی. شیطان یك فكری كرد و گفت: من به خودش سجده نكردم، به قبرش سجده كنم. من زیر بار نمی روم.

خداوند خیلی مهربان است. «یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالرَّحْمَه»[9] از طرف خدا در هیچ زمانی و هیچ حالاتی منع نیست. اگر كسی واقعا برگردد خدا همه قبلی ها را جبران می كند. حر داستانش خیلی مهم است. امام و اهل بیت را اسیر كرد، لحظه آخر گفت: اشتباه كردم، امام قبول کرد. یأس از رحمت خدا یكی از بدترین گناهان كبیره است. حدیث داریم: یأس از صد تا سید كشتن بدتر است. در یك روایت داریم: اگر كسی هفتاد پیامبر را كشته برگردد، راه باز است، خدا قبول می كند. خدای متعال عفوش خیلی بزرگ است. خدا بخواهد همه را بیامرزد برای خدا كاری ندارد. منتهی شما هم باید خودت را در معرض عفو قرار بدهی.

برکات خوش اخلاقی

پیامبرما می فرماید: «من حسن منكم فی هذا الشهر خلقه كان له جواز على الصراط» كسی كه در این ماه اخلاقش خوب باشد، جواز عبور از جهنم و ورود به بهشت برایش صادر می كنم. چیزی برای روح انسان، ایمان انسان، جان انسان، شاید ضررش مثل غضب نباشد. مبدا غضب همین تكبر است. من خودم چرا با رئیسم جرأت نمی كنم دعوا كنم؟ چون من را بیرون می كند. چون نسبت به بزرگ تر از خودش احساس کوچکی می کند. و به افراد زیر دست احساس بزرگتری می كند و این احساس بزرگی باعث می شود که به آنها زور بگوید یا اذیت شان بکند.

بدترین عمل در پیش گاه خداوند متعال

در روایت داریم: حواریین كه از یاران خاص حضرت عیسی علیه السلام بودند. سئوال كردند: «یا مُعَلِّمَ الْخَیرِ عَلِّمْنَا أَی الْأَشْیاءِ أَشَدّ»[10] ای معلم خوبی ها، بدترین چیزها چیست؟ حضرت عیسی روح الله فرمود: غضب خدا واقعا همین طور است. كسی از نظر خدا بیفتد. خدایی كه ارحم الراحمین است به یك بنده ای غضب كند بگوید: «عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَكَ أَبَداً»[11] به عزت و جلالم تو را نمی آمرزم. و بعضی وقتها هم خداوند به خاطر عمل خیر، صفت خیری می فرماید: تو مورد نظر من قرار گرفتی، به عزت و جلالم قسم دیگر تو را می آمرزم. دیگر تو را جهنم نمی برم. «وَ انْظُرْ إِلَینَا نَظْرَةً رَحِیمَةً نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرَامَه»[12] حدیث داریم: از همه گناه ها پرهیز كنید. هیچ وقت گناه را كوچك نگیرید. در روایت داریم: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ»[13] بدترین گناهان آن گناهی است كه انجام دهنده اش آن را سبک در نظر بگیرد. در روایت داریم: خدا غضب خودش را در گناه ها مخفی كرده است. و ما نمی دانیم کدام گناه است که خدا را به غضب در می آورد.

حواریون عرض کردند: «قَالُوا فَبِمَا یتَّقَى غَضَبُ اللَّه»[14] یا روح والله چکار کنیم از غضب خداوند در آمان باشی؟ حضرت فرمود: «بِأَنْ لَا تَغْضَبُوا»[15] سعی بكنید خودتان غضب نكنید. «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمین» (الدخان /51) كسی كه با تقوا باشد الان هم در مقام امن است. اولیاء خدا همین الان هم داخلشان و درونشان در آرامش کامل هستند. «فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون» (البقره /38) َ مرحوم آقای حاج انصاری می گفتند: به او می گویی آقا چرا عصبانی شدی؟ می گوید: آقا از كوره در رفتم. می فرمودند: غلط كردی تو كوره رفتی كه از كوره در بری. اما غضب ما باید به خاطر خدا و در راه خدا و برای دشمنان خدا به کار گرفته بشود. در غیر این صورت غضب آفت بسیار بدی است. انسان در حالت غضب و عصبانیت برود جلوی آیینه خودش را ببیند كه چقدر بد قیافه و زشت می شود. بنابر فرموده خداوند: یکی از نشانه های متقین کظم غیض است. «وَ الْكاظِمینَ الْغَیظَ» (ال عمران /134)

آیت الله بروجردی نذر كرده بودند كه اگر سر درس عصبانی شوند، یك سال روزه بگیرند. یك مرجع بزرگوار میداند كه این غضب چقدر آفت بدی است. یعنی این همان ظهور شیطنت و نفسانیت است. اگر میبینی مقدمات غضب دارد فراهم می شود، جایت را حالتت را عوض كن. آب خنك بخور. بنشین، بخواب، بلند شد. یكی از راه هایش این است جواب طرف را ندهی.

یكی از بزرگان، می فرمودند: در همین بلوار امین در پیاده رو داشتم می رفتم. یك آقایی به من برخورد كرد از ما یك كدورتی ناراحتی داشت. در دهانش شل بود و باز شد و هر چه توانست به ما گفت. ولی لطف خدا این طور بود كه آن روز خدا جلوی هوی و هوس و نفس ما را گرفت.

رام بودن عالم به دست معصوم

متوكل یك اسب چموشی داشت که هیچ كس جرات نمی كرد بهش نزدیک یا سوارش بشود. خیلی تندرو و تیزرو و قدرتمند بود. یك خبیثی در دستگاه متوكل بود با امام هادی علیه السلام دشمن بود. به متوکل گفت: من یك پیشنهاد به تو می دهم، اسب به این چموشی عالی زیبا را به حضرت هادی علیه السلام ببخش. گفت: این كه ظاهرش این است هدیه به او می دهی محبت می كنی، باطنش هم این است كه آقا سوارش می شود زمین می زندش و گردن شما هم نیست. امام كشته می شود و خونش هم گردن شما نمی ماند. متوكل عباسی خیلی خبیث و ملعون بود. آقا را به منزلش دعوت كرد و آن اسب چموش را هم آماده كردند در حضور جمع به آقا گفت: یك مركبی هست كسی لیاقتش را ندارد. این به در شما می خورد. امام از همه چیز خبر دارد. می دانستند این چیست. حضرت با دست مبارك یك دستی روی این یال و سر اسب كشیدند، این اسب سرش پایین رفت، بدنش خیس عرق شد. بعد حضرت با كمال آرامش سوارش شدند. به قدری رام و نرم به و ملایم راه می رفت که همه تعجب كردند. از این حدیث ما چه استفاده می كنیم. کی می شود که امام زمان بر سر این نفس چموش دستی بکشد بلکه برای عبودیت خداوند رام بشود.

براز عجز در پیشگاه خداوند متعال

خداوند متعال می فرماید: «وَ إِمَّا ینْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» (الاعراف /200) یك بزرگی یك موقع خدمتشان بودیم این آیه را می فرمودند: روزی صد بار بخوانید. «رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ» (القمر /10) خدایا من مغلوبم، زمین خورده ام، درمانده ام، بیچاره ام، یاریم كن. هر چه می توانید از خدا استغاثه كنید. به خدا پناهنده شو. آن كسی كه این نفس را خلق كرده، رامش می كند. می گفت: در گوش نفس گاهی یك چیزی می گویند، كه این رام می شود. این قدر بچه خوبی می شود هر كس هر چه به او بدی كند، می بخشد. بد اخلاق نمی شود. تندی نمی كند. مهربان می شود. خیرات می دهد. خلاصه تمایلش فقط به خوبی ها می شود. از بدی ها خوشش نمی آید. در ماه رمضان داریم: شیطان در غل و زنجیر می شود. گاهی هم دهنه این نفس را باز می كنند، فقط كافی است یكی بگوید: بالای چشم شما ابرو هست؛ ببین چه كار می كند.

پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمودند: در این ماه مبارك رمضان درهای بهشت باز است. از خدا بخوهید انشاءالله همیشه باز باشد. درهای بهشت یعنی كارهای خوب، صفات خوب، اعمال خوب، فرمود: درهای جهنم در این ماه بسته شده، از خدا بخواهید انشاءالله هیچ وقت باز نشود. «انْ لَا یسَلِّطَهَا عَلَیكُم»[16] هیچ وقت شیاطین و نفسانیت ها بر ما مسلط نشود. در ماه رمضان اراده انسان قوی می شود. وقتی انسان از اذان صبح تا اذان مغرب آب نمی خورد، غذا نمی خورد، تشنه و گرسنه می شود، اراده اش، صبرش، تقوایش، رشد پیدا می كند. این را ادامه بدهد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: برتری ماه رمضان بر بقیه ماه ها مثل برتری ما امام ها بر بقیه خلق است. این نورانیتی كه در این ماه رمضان كسب كردید، انشاءالله ادامه بدهید. این ادامه دادنش خیلی مهم است. به قول مولانا می فرماید:

  • این جهان كوه است و فعل ما نداســـوی مـا آیـد نـداهـا را صـدا

یعنی شما جلوی آینه می روی می ایستی هر شكلی در بیاوری، همان شكل را جواب می دهد. بد قیافه بشوی، خوش قیافه بشوی، زشت بشوی، زیبا بشوی، در آینه برو فحش بده همان به خودت برمی گردد. این دنیا مثل آئینه است. یكی از آقایان می گفت: با ماشین داشتم می رفتم، یك بچه ای جلوی ماشین پرید. خیلی محكم ترمز گرفتم، لاستیك ها به زمین ساییده شد. عصبانی شدم به آن بچه گفتم، ای كره الاغ، رویش را برگرداند دیدم بچه خود من است. یعنی این حرف دقیقا روی سر خودم برگشت. این خیلی جالب است. یعنی هر كس هر چه می خواهد بگوید، به خودش می گوید. هر كس هر گلی می زند، به سر خودش می زند. هر خاری هم به سر خودش می زند.

کنترل غضب

اگر هم كسی یك مرتبه نمی تواند غضبش را کنترل کند، خورده خورده این کار را بکند. در روایت داریم: به یكی از انبیا خطاب شد فردا كه میروی بیایان اول چیزی كه دیدی بخور. آن پیامبر آمد اول چیزی كه مقابلش ظاهر شد، یك كوه خیلی بزرگ بود. گفت: من كوه را چه طوری بخورم. ولی خدا امر كرده باید بخورم. هی رفت جلو، هی رفت جلو، دید این كوه دارد كوچك می شود، دم كوه رسید، دید یك لقمه خیلی لذیذی است، این لقمه را خورد. عرض كرد: بار پروردگارا این معنایش چیست؟ خطاب شد: ای پیامبر این مثل غضب است. اول مثل كوه است، اما وقتی یك كمی صبر می کنی و غضبت را کنترل کنی یك لقمه لذیذ می شود. امام سجاد سلام الله علیه می فرماید: نوشیدنی که شیرین تر و خوشمزه تر و گواراتر از جرعه غیظ که به خاطر خدا فرو بردم ننوشیده ام.

امیر المومنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام وصیت می کند: «وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ یوشِكُ أَنْ یلِینَ لَكَ»[17] می فرماید: با كسی كه به شما پرخاشگری و تندی می كند، نرم شو و با او با نرمی برخورد کن. آب بر آتش غالب می شود. خوب ها بر بدها غالب می شوند. انبیا بر بدها غالب می شوند. بهشتی ها بر جهنمی ها غالب می شوند. «فانه یوشك ان یلین لك َ لَا یكْبُرَنَّ عَلَیكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ فَإِنَّهُ یسْعَى فِی مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِک»[18] فرزندم كسی كه به تو ظلم می كند، برایت خیلی بزرگ جلو نكند. بخاطر این كه او به ضرر خودش و به نفع شما كار می كند. یعنی گناهان شما را دارد در نامه عمل خوش می نویسد. ثواب های خودش را دارد به شما می دهد. اگر شما عقلت برسد باید از او تشكر كنی.

به آقا شیخ بهایی گفتند: فلانی غیبت شما را می كند. یك مقدار پول گذاشت در پاكت برایش فرستاد. گفتند: مثل اینكه آقا گوش هایش سنگین است. دوباره گفتند: آقا تعریف شما را نکرده غیبت شما را کرده است. فرمود: متوجه شدم. او دارد به من خدمت می كند. آقا چه خدمتی به شما می كند؟ گفت: به خاطر این كه ثواب های خودش را در نامه عمل من می نویسد، ثواب هایش را خدا به من می دهد؛ من هم از او تشكر می كنم پول برایش می فرستم. گفتند: آقا این كسی كه غیبت شما را می كند اصلا اهل ثواب نیست. گفت ما كه گناه داریم، گناه های ما را روی دوش خودش می گذارد. بار ما را سبك می كند خدا خیرش بدهد. بعد از مدتی گفتند: آقا دیگر غیبت شما را نمی كند. گفت: دیگر ما هم برایش پاكت نمی فرستیم. حسن این است كه ما در مقابل بدی ها، خوبی كنیم. به خوب ها خوبی كردن كه هنر نیست. هنر این است كه در مقابل بدها خوب باشی.

آقای رضوی استاد بزرگواری بود فوت كرد. ایشان می فرمودند: یكی از شاگردان مرحوم سید علامه قاضی به خدمت آقا عرض کرد: خانم من خیلی بد اخلاقی می كند. آقا تأملی كردند، فرمودند: كه خانم شما مأمور آدم كردن شماست. تا تو را آدم نكند ول نمی كند. بیرون می آیی می گویی: من چنینم، عالمم، دانشمندم، خانه می روی می گوید: مرتیكه بنشین سر جات. تمام این فیس و بادهایت خالی می شود. غرورهایت از بین می رود.

احترام مومن در پیش خداوند متعال

اهانت كردن به مومن بدتر از انهدام كردن خانه كعبه و سنگ هایش است. پیامبر ما می فرماید: اگر سجده به غیر خدا جایز بود من امر می كردم كه خانم ها برای شوهرانشان سجده كنند. و متقابلا هم فرمود: آدمهای باشرافت احترام خانمها را می گیرند. آدم پست با خانواده اش در می افتد. پیامبر خدا می فرماید: من از همه شما به خانواده ام بیشتر می رسم. «خَیرُكُمْ خَیرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُكُمْ لِأَهْلِی»[19]مرحوم علامه طباطبایی رضوان و درود خدا بر ایشان باد آقای تهرانی در "مهر تابان" نقل می فرماید: كه علامه نقل میکند که منظور پیامبر از «ما أوذی نبی مثل ما أوذیت»[20] یعنی هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد. شاید عمده اذیت های پیامبر از دست دور و اطرافیان نزدیك و از دست همسرهای ناجورش بود. اما شما یك جا پیدا نمی كنید گه پیامبر گله و شكایت بكند. بعضی موقع پدر زنهای پیامبر می آمدند، دخترهایشان را كتك می زدند، می گفتند: چرا این قدر پیامبر را اذیت می كنید.

هنر خوش اخلاقی

بنابر فرموده خداوند: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم» (القلم /4) اخلاق پیامبر ما خیلی عظیم بود.عظمت و هنر همین است که در مقابل بدها و بدی ها ما خوب باشیم و خوبی كنیم. پیامبر ما روی قبضه شمشیرشان سه جمله نوشته بودند. "با کسی که با تو قطع رابطه کرده وصل کن و کسی که به تو ظلم کرده خوب کن و کسی که به تو بدی کرده خوبی کن" آدم معمولا شمشیر را وقتی می خواهد بجنگد، جهاد بكند، یا دفع دشمن كند در می آورد.

  • بـدی را بـدی ســهل بـاشـد جــزااگر مردی احسن علی من عصی

وقتی آن مرد جاهل میوه گندیده به صورت مالک اشتر زد مالک در جوابش رفت در مسجد دو ركعت نماز خواند و برایش دعا كرد. این را می گویند شاگرد امیرالمؤمنین علیه السلام به خدا قسم این ها از میلیون ها نماز شب بالاتر است.

مبارزات شیخ بافقی علیه رضا خان

مرحوم شیخ محمد تقی بافقی كه قبر ایشان بعد از قبر آیت الله بروجردی در حرم حضرت معصومه علیها السلام است. در امر به معروف و نهی از منكر شاید كسی مثلا ایشان نبوده است. خانواده رضا خان قلدر عید بی حجاب به حرم حضرت معصومه علیها السلام آمده بودند. آمد اینها را نهی از منكر كرد. رضا خان آمد با چكمه هایش به او زد و برد زندان و به شاه عبد العظیم تبعیدش كرد. حضرت امام در درس های اخلاقشان اگر می خواستند یك الگو بدهند، می فرمودند: به حاج شیخ محمد تقی بافقی نگاه كنید. در حالات مرحوم بافقی نوشته اند: ایشان یك موقع به حمام می رود. می بیند یك سرهنگی دارد ریش هایش را با تیغ می تراشد. سرهنگ زمان رضا خان كه اصلا قلدر بود. میآید با ملایمت و نرمی می گوید: حضرت آقا نمی دانی این کار حرام است. چرا ریشهایت را میتراشی. این هم آدم خیلی نفهم و قلدری بوده، یك سیلی در گوشش می خواباند. ایشان با كمال محبت می گویند: من حاضرم به این طرف صورتم هم بزنی اما در جهنم نروی. یك مقدار آن سرهنگ خجالت می كشد كه ما چه كردیم. سرهنگ بعد از حمام کردن می آید در رختكن لباس بپوشد. می بیند همه به آقایی که این در حمام بهش سیلی زده سلام می كنند. دست به سینه می شوند. می پرسد این آقا كیست؟ می گویند: مگر نمی دانی؟ این آشیخ محمد تقی بافقی است. سرهنگه رنگش می پرد. می گوید: آقا من معذرت می خواهم، خواهش می كنم من را ببخشید. دست آقا را می بوسد، می گوید: قول می دهم دیگر ریشم را نتراشم. من به دست شما توبه می كنم.

رضاخان مادرش فوت كرد: گفت شیخ محمد تقی بافقی نماز بخواند. که شیخ محمد تقی در این مراسم حاضر نشد. رضا خان گفت: من هیچ كس را ندیدم که این قدر نترس و شجاع باشد. می گفت: هر كس به من نامه می نویسد تملق گویی می کند. اما من یك بار تملق گویی از این ندیدم. همین آشیخ محمد تقی بافقی یعنی در گوش رضاخان هم می توانسته بزند، اما به خاطر خدا یك سرهنگ را می خواهد نجات بدهد.

وصیت های امیرالمومنین علیه السلام بعد از ضربت خوردن

حضرت امیرالمومنین علیه السلام بعد از ضربت خوردن وصایایی دارند. جمله هایش خیلی عالی است. «وَ عَلَیكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُع»[21] یعنی فرزندان من و همه كسانی كه این نامه من وصیت من به آنها می رسد بر شما باد تا می توانید وصلت و یگانگی و مهر و محبت داشته باشید. دو تا دل كه یكی شد، سومیش امام زمان علیه السلام است. سومیش خداست. چیزی مملكت ما را تهدید نمی كند، مگر همین یك چیز این تفرقه كه رهبر معظم انقلاب همیشه به آن سفارش می فرماید. باور كنید ما اگر دلهایمان یكی باشد صد هزار آمریكا صد هزار دشمنی مثل آمریكا داشته باشیم هیج چیز به ما اثر نمی كند. ما از تهاجم نظامی نمی ترسیم اگر دلهایمان یكی باشد. اما خدا نكند شكاف تفرقه در ما ایجاد شود این وفاق ملی گروهها احزاب آنهایی كه خودی هستند بیایند مقابل هم بایستند جبهه گیری كنند این بسیار آفت خطرناكی است. از هر بمب اتمی خطرش بیشتر است. تفرقه چیز بدی است یك چاله ای است كه خیلی عمیق است. تباذل یعنی بذل و بخشش و دست و دهنده داشته باش. عزیز من خدا دست دهنده را دوست دارد.

ذکر مصیبت: حضرت زهرا سلام الله علیها

در خانه صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام برویم. شفیعه كبیر روز آخر است. به خدا اگر حضرت زهرا علیها السلام دست به دعا بردارد رد نمی شود. روایت داریم: پیغمبر خدا می فرماید: وقتی حضرت زهرا علیها السلام وارد بهشت می شود، خدای متعال می فرماید: ای فاطمه علیها السلام هر چه از من بخواهی به تو می دهم. «سَلِینِی أُعْطِكِ وَ تَمَنَّی عَلَی أُرْضِكِ»[22] ای فاطمه از من درخواست كن هر چه می خواهی به تو می دهم. پیامبرما می فرماید: حضرت زهرا علیها السلام عرض می کند: «إِلَهِی أَنْتَ الْمُنَى وَ فَوْقَ الْمُنَی»[23] خدایا تو آرزوی منی تو بالاترین از آرزوی من هستی. ولی حالا كه گفتی چیزی بخواهم یك چیز بیشتر نمی خواهم. «أَسْأَلُكَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبِّی عِتْرَتِی بِالنَّار»[24] خدایا من یك خواهش و آرزو از تو دارم آن این كه دوستان من را به آتش نسوزانی.

مرحوم آیت الله خوانسانری یك مرجع بزرگوار فرموده بود: من آخر عمری نشستم هر چه فكر كردم شب اول قبر قیامت چه به دردم می خورد. نماز شب، دعا، ذكر، عبادت، كتاب، درس، بحث، علم، دیدم اینها را نمی توانم جرأت ندارم که بگویم. اگر شب اول قبر بگوید خوانساری چی آوردی؟ می گویم: خدایا من فاطمه زهرا علیها السلام را دوست داشتم. من برای فاطمه زهرا علیها السلام گریه كردم. من محبت فاطمه زهرا علیها السلام را آورده ام. خدای متعال می فرماید: ای فاطمه به عزت و جلالم به بلندی مقامم قسم من دو هزار سال قبل از خلقت قسم خوردم دوستان تو و دوستان فرزندان تو را به آتش غضبم نسوزانم. محبت فاطمه زهرا علیها السلام چقدر كارگشاست.

یكی از آقایان اهل علم می گفت: در یك مسجدی منبر می رفت. یك شب خواست برای منبر برود یك خانمی آمد جلویش را گرفت، خیلی گریه می كرد. با یك حالت بغض و گرفتگی گفت: حاج آقا شوهر من سید است. سه چهار تا بچه سید دارم. همه هم كوچكند ما دیشب آمدیم مجلس روضه اینجا شركت كردیم. آن كس كه پذیرایی می كرد، یك سینی چای آورد دو سه تا چای بیشتر نبود. ما هم پنج نفر بودیم، سه چهار تا بچه داشتم با خودم دو تا چایی مثلا برداشتم. خودم نخوردم دادم به بچه ها. به هر كدام نصف استكان مثلا رسید. این بچه كوچك می گفت: مامان من چای می خواهم. گفتم: میرویم خانه به تو چای می دهم. هی گفت: چای می خواهم. من هم می خواستم منبر و روضه گوش بدهم. آخر عصبانی شدم یك سیلی زدم به گوش این بچه سید گفتم: بنشین ساكت باشد میرویم خانه به تو چای می دهم. این بچه هم سرش رفت پایین و تا آخر حرف نزد. شب آمدم خانه به او غذا دادیم چای دادیم خوابیدیم. شب خواب دیدم پیامبر خدا آمده منزل ما یك سینی چای هم در دست پیامبر خداست. ولی پیامبر ناراحت است. گفت: فلانی این چای ها را بگیر بده به بچه ات من راضی نیستم، بچه ام را به خاطر چای سیلی بزنی. عرض كنیم: یا رسول الله مگر فاطمه پاره تن شما نبود، آیا حق پیامبر این بود سیلی به او بزنند! آیا حق پیامبر این بود پهلویش را بشكنند! آیا حق پیامبر این بود آزرده اش بكنند! به شهادت برسانند! جان عالمی به قربانت یا امیرالمؤمنین علیه السلام بی خود نیست بعد از دفن حضرت زهرا علیها السلام عرض می كند یا رسول الله من را كمكم كن. در این داغ و مصیبت آنقدر داغ به دل علی هجوم آورده یك وقت دیدند آقا امیرالمؤمنین خم شد و صورت به قبر فاطمه زهرا علیها السلام ...

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم


[1] - نهج البلاغه /سید رضی /422/ 47- و من وصیه له ع للحسن والحسین ع لما ضربه ابن ملجم لعنه الله ...ص:421

[2] - الکافی /ثقه الاسلام کلینی /2/492/ باب الصلاه علی النبی محمد واهل بیته علیهم السلام ...ص:491

[3] - الکافی /ثقه الاسلام کلینی /2/492 /باب الصلاه علی النبی محمد واهل بیته علیهم السلام ...ص:491

[4] - همان

[5] - الکافی /ثقه الاسلام کلینی /2/310/ باب الکبر ...ص:309

[6] - مصباح الشریعه /امام صادق ع/7/الباب الثانی ...ص:7

[7] - بحار الانوار /علامه مجلسی /46/76 /باب 5- مکارم اخلاقه وعلمه واقرار المخالف والموالف بفضله و حسن خلقه وصوته وعبادته صلوات الله و سلامه علیه ...ص:54

[8] - نهج البلاغه /سید رضی /287/ التحذیر من الشیطان ...ص:287

[9] - الکافی /ثقه الاسلام کلینی /2/ 578/ باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج للدنیا و الاخره ...ص:577

[10] - بحار الانوار /علامه مجلسی /14/323/ باب21- مواعظ و حکمه و ما اوحی الیه صلوات الله علی نبینا واله وعلیه ...ص:283

[11] - بحار الانوار /علامه مجلسی/ 68/217/ باب66- الاقتصاد فی العباده والمداومه علیها وفعل الخیر وتعجیله وفضل التوسط فی جمیع الامور واستواء العمل ...ص:20

[12] - مفاتیح الجنان/شیخ قمی/532

[13] - نهج البلاغه /سید رضی /535/343- ...ص:535

[14] - بحار الانوار /علامه مجلسی /14/323/ باب21- مواعظه وحکمه و ما اوحی الیه صلوات الله علی نبینا واله وعلیه ...ص:283

[15] - همان

[16] - وسائل الشیعه /شیخ حر عاملی /10/314/ 18- باب تاکد استحباب الاجتهاد فی العباده سیما الدعاء الاستغفار والعتق والصدقه فی شهر رمضان وخصوصا لیله القدر واخر لیله من الشهر ...ص:303

[17] - نهج البلاغه /سید رضی /402/وصایای شتی ..ص:402

[18] - همان

[19] - من لا یحضره الفقیه /شیخ صدوقی /3/555/بابالنوادر ...ص:551

[20] - بحار الانوار /علامه مجلسی /39/56/ فی مساواته یعقوب ویوسف ع ...ص:54

[21] - نهج البلاغه /سید رضی /422/ 47- و من وصیه له ع للحسن و الحسین ع لما ضربه ابن ملجم لعنه الله ...ص:421

[22] - بحار الانوار /علامه مجلسی /27/140/ باب4- ثواب حبهم ونصرهم و ولایتهم و انها امان من النار ...ص:73

[23] - همان

[24] - همان