کلید واژه ها: صلوات, رحمت خداوند, اسماء رحمت خداوند, عیسی علیه السلام , یحیی علیه السلام , رجا, خوف, نفس.
اسامی معصومین: پیامبرصلی الله... , امام علی علیه السلام ,امام صادق علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
«قال رسول الله صلی الله... : عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج10/ ص:406).
- ای لطف عمـیم تو خـطاء پوش همه وی حـلـقـه بندگـیـت در گـوش همه
- بـردار خـدایـا زکـرم بـار گـنـاه در روز فرو ماندگی از دوش همه
- گـر مـن گـنه جـمـله جـهان کـرده ام لطف تو امیر است که گیرد دستـم
- گفتی که به وقت عجز دستت گیرم عاجزتر مـخـواه که اکـنون هـستـم
ذکر صلوات در شب و روز جمعه سفارش بسیار شده است. از ظهر پنج شنبه تا غروب جمعه فرشته هایی با قلم ها و کاغذهای ویژه ای برای نوشتن ثواب صلوات بر محمد و آل محمد از آسمان به زمین می آیند. امام صادق علیه السلام فرمود: «أَفْضَل الْأَعْمَالِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ» (تاج الدين شعيرى/ جامع الأخبار/ ص: 63) . در جمعه عملی از صلوات بر محمد و آل محمد برتر و بالاتر نیست.
پیامبر ما پیامبر رحمت و رحمت للعالمین است. امتش هم امت مرحومه است. هم پیامبر، هم امامان و هم قرآن برای ما رحمت هستند. قطعا این امت هم امت مرحومه می شود. پیامبر می فرماید: در شب های مبارک رمضان هر شب یک میلیون نفر از آتش جهنم آزاد می شوند. اما در شب و روز جمعه در هر ساعتی یک میلیون نفر از آتش جهنم آزاد می شوند. این هم فقط از مرده ها نیست ممکن است آدمی زنده ای که قطع رحم کرده آشتی کند توبه و استغفار کند، پشیمان شود و با خدا رابطه برقرار کند. خدا بگوید به عزت و جلالم قسم آتش جهنم را بر تو خاموش کردم. یعنی در همین زنده بودن هم بعضی ها مورد رحمت قرار می گیرند. فرمایش پیامبر مخصوص ماه رمضان نیست. در غیر ماه رمضان هم در بیست و چهار ساعت شب و ورز جمعه، خدای متعال در هر ساعتی ششصد هزار نفر از آتش جهنم آزاد می کند. حالا ششصد هزار را ضرب در بیست و چهار ساعت کنید چند میلیوننفر می شود.
سؤال می کنند این ها که حد می خورند گناه شخصی انجام داده اند آیا دوباره خدا هم عذابشان می کند؟ کسی که گناه شخصی انجام داده حالا توبه می کند یا حد به او می زنند خدا اجل و اکرم است دوباره مواخذه نمی شود که دو بار عذابش کند. در این دنیا که گرفتار شد دیگر پاک می شود. حد به او زدند پاک می شود. کسی که گناهانش را می پوشاند خدا هم او را می بخشد. «الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص: 428). سعی بکنید هیچ وقت جز در نزد خدا گناهتان را برای احدی فاش نکنید. گفتن و ظاهر کردن گناه یکی از گناهان کبیره است. گناهانتان را مخفی کنید که خدا اختفای گناه را دوست دارد. «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص:577). خدا دوست ندارد گناه ها ظاهر و علنی بشوند. هر چه می توانید گناهانتان را مخفی کنید.
پیامبر و امام ها با گناه کارها مدارا و تحمل می کردند. اگر هم حد می زدند بر او نماز می خواندند. حقوقش را می دادند. سهمش را بین ورثه تقسیم می کردند. می گفتند: خدایا این میت اعدامی را ببخشش وبیامرز.
«اثبت رجاءك في قلبي» (شيخ تقى الدين، ابراهيم بن على عاملى كفعمى/ جنةالأمان/ ج1/ ص: 603). دعای ابوحمزه، دعای کمیل همه اش اشاره به رحمت خدا دارد. که همه اش خدا می گوید: می بخشم، می آمرزم، رحمت للعالمین هستم. در دعای جوشن کبیر از هزار تا اسم چند تا اسم غضب پیدا می کنید؟ شاید به عدد انگشت های دستتان هم در آن اسم غضب پیدا نکنید مثل «يَا مَنْ هُوَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» (میرزای قمی/مفاتيح الجنان/ 1/ ص: 86). بگردید همه اش اسماء رحمت الهی است. «يا اجْوَدَ الاجْوَدِينَ،َ يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، يَا مَلْجَأَ الْعَاصِينَ» (همان). ای پناه گناه کارها «يَا مَلْجَأَ كُلِّ مَطْرُودٍ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج91/ ص:372). ای خدایی که هر کس را که پرت می کنند تو پناهش هستی. تو می گویی بیا. «یا طبیب من لا طبیب له، یا انیس من لا انیس له» (ابراهيم بن على عاملى كفعمی/ البلدالأمين/ ص: 402). کسانی که می گویند: چرا همه اش از رحمت خدا می گویی بروند این دعاها را نگاه کنند. کلا رحمت خدا را بیان می کنند.
اگر به روایات نگاه کنید اسم های غضب خدا باز هم اسم رحمت در می آیند. مثلاً جبار یعنی کسی که خیلی قدرت دارد اجبار و جبر می کند. ولی معنی و مفهوم جبار یعنی کسی که تمام کمبود ها و کاستی ها را جبران می کند. مثل دکتر جراح که استخوان ها را کنار هم می گذارد بعد جوش می دهد. در حقیقت خدا جوش می دهد و دکتر فقط کنار هم می چیند. «يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج83/ ص: 129). ای خدایی که استخوان شکسته را جبران می کنی. مرحم می دهی و به هم می چسبانی. جبار یعنی جبران کننده، آقا ابوالفضل العباس علیه السلام وقتی دست چپ و راستش را قطع کردند رجزی که خواندند به خودشان خطاب کردند.
-
«يا نفس لا تخش من الكفّارو أبشرى برحمة الجبّار»
(علی کرمی/ در سوگ امير آزادى- گوياترين تاريخ كربلا/ ص : 254).
ای نفس اگر دست راست و دست چپت را قطع کردند نترس به تو بشارت می دهم به رحمت جبار، یعنی اگر این جا دستت قطع شده آن جا خدا دو تا بال به تو می دهد که پرواز می کنی. غصه نخور خدا جای دست ها به تو بال می دهد تا پرواز کنی. آسمانی می شوی و به عرش می روی. پس اسم جبار هم باز اسم رحمت است. یا مثلاً یا حنان، یا منان، منان یعنی کسی که بر ما منت دارد. ما منت پذیر خدا هستیم هر چه داریم از خداست. خدا بر ما منت دارد. اما یا حنان، حنان یعنی چه؟ درباره حضرت زهراء علیهاالسلام داریم که وقتی که حسنین در موقع خردسالی هنگام وداع و خداحافظی روی مادر افتادند، حضرت ناله زدند دست ها از کفن بیرون آمد و این دو یتیم را به سینه چسباندند. حنا از حنین یعنی شدت مهربانی، از امیرالمومنین علیه السلام سؤال کردند که معنی حنان چیست؟ آقا فرمودند: «يَا حَنَّانُ» (شیخ عباس قمی/مفاتيح الجنان/1/ ص: 86). یعنی « الْمُقْبِلُ عَلَى مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِهِ » (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج87/ ص:127). خدای مهربانی می رود جلوی عبدی که فرار می کند را می گیرد و بغلش می کند برش می گرداند. دیدید گاهی بچه ها می خواهند از ترس پدر و مادر فرار کنند پدر و مادر می روند به او محبت می کنند. حنان یعنی کسی که حالت فرار دارد و مولا هی برش می گرداند و بغلش می کند. «و لا يمكن الفرار من حكومتك» (سيد على بن موسى بن طاو س/ إقبال الأعمال/ ص:705). فرار من حکومت کسی از حکومت خدا نمی تواند فرار کند بیاییم این خدای مهربانی که « يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص:577). ای خدایی که دست ها را برای رحمت باز کرده است.
آقای دولابی می فرمودند: خدا متعال هم تیر، هم تور وهم تار دارد. تیر و تور تار یک کلمه هستند فقط حرف وسطشان جا به جا می شود. تیر دارد برای آن بنده هایی که فراری هستند. تیر بارانشان می کند می گیرد و فشارشان می دهد تا بگویند: یا رب، یا الله و برگردند. کسی نمی تواند از دست خدا فرار کند. بهتر این است که تسلیم خدا بشود. مولانا می گوید:
- ای رفیقان راه ها را بست یار آهوی لنگیم و او شیر شکار
یعنی ما تیر خورده و زخمی و لنگ هستیم و می خواهیم از دست یک شیر زخم خورده (بلا تشبیه) فرار کنیم. آیا می شود؟ ما نمی توانیم بدویم فرار کنیم او هم می خواهد بگیرد کی می تواند فرار کند.
- در پناه لطف حق باید گریخت او هزاران لطف بر ارواح ریخت
معنی این بیت شعر تقریباً همان جمله دعای کمیل است. «و لا يمكن الفرار من حكومتك» ای خدایی که از همه طرف من را گرفتی من کی می توانم فرار کنم. می توانم رزق خدا را نخورم؟ از زیر آسمان خدا بیرون بروم؟ از زمین خدا یک جای دیگر بروم؟ از نعمت های خدا استفاده نکنم؟ می توانم به این خدا جان ندهم؟ می توانم پیر و مریض نشوم؟ جهنم نروم؟ اگر توانستیم این کارها را بکنیم بعد هر گناهی خواستیم بکنیم. آقا نمی شود بیایید تسلیم بشویم. انبیاء همان روز اول گفتند: تسلیم، و راحت شدند. تمام خیر دنیا و آخرت گیرشان آمد. اشقیاء و بدها می خواهند فرار کند هی آن ها را مشت مال می دهند تا یک جایی تسلیم بشوند و برگردند. اگر برنگشتند در جهنم ذوبشان می کنند.
- زدستش جان نشاید برد که از هر سو که می بینمکمان در گوشه ای کرده است و تیر در کمان دارد
دیدید گاهی از همه طرف آدم مجرم در محاصره پلیس قرار می گیرد غیر از دست بالا کردن هیچ راهی ندارد. هر طرف برود به طرفش اسلحه گرفتند. چه کار می تواند بکند یا باید کشته بشود یا دست هایش را بالا ببرد. جلو خدا هم یا باید تسلیم بشوی اگر تسلیم بشوی آقایی می کنی. احترامت می کنند و توبه ات می دهند برت می دارند پیش خودشان می برند. خدا اگر تیر می اندازد نه به خاطر این که انتقام بگیرد. نه به خاطر این که پدر ما را در بیاورد. بلکه برای این که دست ما را بگیرد پیش خودش ببرد. مثل بچه فراری که از دست مادر و پدر فرار می کند با التماس و خواهش به سینه می چسبانند ماچش می کنند خواهش می کنند. آن قدر نوازشش می کنند تا آرام بشود. خدا از پدر و مادر مهربان تر است.
تیر برای فراری ها و تور برای متوسط ها و آن هایی که حالت فرار ندارند است. یعنی خدای متعال هم مثل شکارچی ها تور می اندازد. ماه رمضان هم تور خداست. می گوید بیایید روزه بگیرید، نماز بخوانید، جمکران و حرم و جلسات خوب بروید. این ها هم تورهای خدا هستند که پهن کرده ما را شکار کند. «إلهي و ربي من لي غيرك» (سيد على بن موسى بن طاو س/ إقبال الأعمال/ ص:702). تورهای سالم یا تورهایی که واقعاً در آن گناه نیست برویم در آم تورها شرکت کنیم. تور می اندازند طرف را به اردوی مشهد می برند آقا توبه می کند می آید در تور خدا و صید خدا می شود. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (الفجر: 14). یعنی خدا کمین کرده همه را یا بهشت و یا به جهنم ببرد. مربی ومعلم مهربان می خواهد بچه ها را هدایت بکند بهشت ببرد یا پدرشان را در بیاورد. خدا هم کمین نکرده که یک وقت گناهی بکنی در جهنم پرتت بکند. خدا خیلی مهربان است برای نجات بشر تور انداخته، می خواهد همه را نجات بدهد. برای آن هایی که حالت فرار ندارند تور می اندازد. در تور خدا برویم که دستمان را بگیرند نجاتمان بدهند.
و تار برای آن هایی است که خودشان دوان دوان به طرف خدا می آیند. دیگر خدا برای آن ها نغمه های آسمانی پخش می کند.
- آواز خدا همیشه در گوش دل است کو دل که دهد گوش به آواز خدا
رجبعلی خیاط وقتی به سوی خدا روی می کردند چشمشان را باز می کردند عالم برزخ را هم به او نشان می دادند. مرحوم رجبعلی خیاط آیت الله و پرفسور و روحانی هم نبود. شیخ که می گفتند چون قبل از انقلاب به افراد مذهبی می گفتند فلانی شیخ است. یک خیاط بر اثر عشق و محبت خدا کارش به جایی می رسد که می آمدند می گفتند: آقا پدر بزرگ ما پنجاه سال قبل فوت کرده شما یک نگاهی بکنید ببینید وضعش چه طوری است. به عالم برزخ نگاه می کرد می گفت: پدر بزرگ شما ارث خواهرش را نداده آن جا معذب است. می آمدند تحقیق می کردند می دیدند راست است ارث خواهرش را نداده است. آن هایی که رو به خدا می آورند خدا با آن ها چه خواهد کرد؟ می گوید من به فراری ها محبت می کنم اگر برگردند. آن هایی که به طرف خدا می آیند و با مستحبات و نوافل به خدا نزدیک می شوند دیگر دست و چشم وگوش خدا می شوند. یعنی خدایی می شود.
برای بعضی ها که ابتدای کار هستند شاید خوف بهتر باشد. و برای بعضی ها مساوی و برای بعضی ها رجا بهتر باشد. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: رجا مهم تر از خوف است. چوندر رجا خدا را می بینی ولی در خوف خودت را می بینی. گناهانت را می بینی. خدا را ببینی خیلی مهم تر است. «لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج66/ ص:332). در رجا می گوییم: خدایا فقط تو خوبی، آمرزنده هستی. آدم همه اش به خدا نگاه می کند. پس همیشه خدا را ببینی خیلی بهتر است. لذا حضرت امیر علیه السلام می فرماید: رجا کار بردش بیشتر و قوی تر است. وعده های خوبی که خدا می دهد ما را به طرف خودش می کشد. حضرت عیسی و حضرت یحیی علیهما السلام هر دو پیامبر و پسر خاله بودند. البته مقام حضرت عیسی بالاتر است. چون اولوالعزم بود. مرده زنده می کرد. بر شرق و غرب عالم مبعوث شده بود. ولی حالاتی که این دو پیامبر داشتند مختلف بود. حضرت عیسی امید و رجائش خیلی بود و حضرت یحیی خوفش خیلی زیاد بود. حضرت یحیی می نشست از خوف خدا و ترس جهنم گریه می کرد. حضرت عیسی هم تبسم می کرد می گفت: خدا کریم و مهربان وارحم الراحمین است می بخشد. گاهی هم این ها با هم ملاقات می کردند بحثشان می شد. در روایت داریم یک رزی این دو پیامبر عظیم الشان به هم رسیدند مباحثه اشان شروع شد. حضرت یحیی به حضرت عیسی گفت: مگر برات آزادی از آتش جهنم را به تو دادند آن قدر مطمئن هستی و امید واری که از مکر خدا در امانی؟ یک وقت خدا یک گیری به تو می دهد به آتش می بردت. حضرت عیسی گفت: ای یحیی مگر تو از رحمت خدا ناامید هستی که آن قدر گریه می کنی و همه اش خودت را می بینی. جهنم را می بینی. رحمت خدا گسترده و فراگیر است. بهشت خدا بزرگ تر از جهنمش است. رحمت خدا خیلی وسیع تر از غضبش است. «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (الأنعام: 54). خدا رحمت را بر خودش واجب کرده و رحمت فراگیر است ولی غضب را محدود کرده است. بحثشان ادامه پیدا کرد حضرت یحیی می گفت: چرا از خدا نمی ترسی؟ حضرت عیسی می گفت: باید به خدا امیدوار باشی. بنا شد که سکوت کنند و خدا قضاوت بکند. گفتند: بار پروردگارا تو بین ما حکم کن که خوف بهتر است یا رجا؟ حال حضرت یحیی بهتر است یا حال حضرت عیسی؟ از طرف خدای متعال خطاب آمد «أحبكما إلي الطلق البسام أحسنكما ظنا» (عبدالحمیدابن ابى الحديد معتزلی/ شرح نهج البلاغة/ ج6/ ص :330). محبوب ترین شما در نزد من آن است که خوش روی است. چون آدم های معتقد به رجا خوش رو و متبسم هستند. حضرت عیسی این طور بود. ولی آدم های معتقد به خوف همه اش درهم و گرفته و ناراحت هستند که خدا من را عذاب می کند، به جهنم می برد. آیات عذاب در ذهنش است. حضرت زکریا (پدر حضرت یحیی) وقتی حضرت یحیی در جمعیت بود نمی توانست از جهنم صحبت کند چون آن قدر گریه می کرد بی هوش می شد. آن قدر گریه کرده بود پوست صورتش رفته بود. ولی حضرت عیسی متبسم بود. به رحمت خدا دلش خوش بود. خطاب شد محبوب ترین شما آن کسی است که خوش رو و متبسم است. آن که خوش بینی اش به من بیش تر است. حضرت عیسی خیلی به خدا خوش بین بود.
موعظه و نصیحت جوان گناه کار به حضرت یحییعلیه السلام
در روایات داریم که در زمان حضرت عیسی علیه السلام جوانی گرفتار فحشاء و منکر شد. با یک زن شوهردار گناه فحشایی انجام داد. پیش حضرت عیسی آمد تا اقرار به گناه کند که زن داشتم و این کار خلاف را انجام دادم. (کسی که همسر داشته باشد و زنا بکند حکم آن سنگسار است. و اگر نداشته باشد هشتاد تا تازیانه است.) چهار دفعه آمد و اقرار به فحشاء و منکر کرد. حضرت عیسی فرمودند: بر من واجب شده سنگسارت بکنم. بیرون شهر رفتند و چاله ای کندند. (در سنگسار کردن باید مجرم را در چاله دفن بشود اگر هم توانست فرار بکند باید ولش کرد.) خیلی جالب است خدا می گوید اقرار نکن. هر چه می توانی گناهت را لو نده. اگر هم لو رفتی یک بهانه هایی فراهم بکن. بگو عذر و مشکل داشتم. مجبورم کردند. و او را در چاله دفن کردند. می خواستند سنگ سارش کنند که این بنده خدا به جمعیت رو کرد و گفت: خدا وکیلی شما که آمدید من گناه کار را سنگسار بکنید. هر کس خودش جرمی دارد و حدی گردنش است من را حد نزند دنبال کارش برود. همه جمعیت رفتند و فقط حضرت عیسی و حضرت یحیی که هر دو تا پیامبر معصوم و بی گناه بودند ماندند. این نکته حدیث مهم است که اگر ما باشیم می گوییم: ای بدبخت بی چاره حقت است. خدا ذلیلت کند. نفرینش می کنیم ته جهنم برود. اگر کسی جهنمی بشود هلش می دهیم ته جهنم برود. دستش را نمی گیریم کمکش نمی کنیم. ولی پیامبر و نماینده خدا به یک مجرم گناه کار گفت: من را موعظه و نصیحت کن. این مجرم سه تا نصیحت عالی کرد. گفت: ای یحیی این نفس اماره مثل اسب سرکش است یک وقت ولش نکنی به قعر جهنم هلت می دهد. همین طور که من الآن گرفتار شده ام. (مثل ماشینی که سرعت می رود پا را روی گاز می گذاری یک هو به یک مانع می رسی ته دره غلت می خوری. نفس اماره مثل اسب چموش و سرکش است. زمام و دهنه اش را ول نکنی به قعر جهنم هلت می دهد. همین طور که من الآن گرفتار شده ام.) هواها و تردید بین خودت و نفست را رها نکن. تو را هلاک می کند و به زمین می زند. دوم این که اگر یک گناه کاری را دیدی ملامت وسرکوب وسرزنشش نکن. درس و عبرت بگیر و خدا را شکر کن که تو گرفتار نشدی. یحیی پیامبر که نماینده خداست از یک مجرم اعدامی موعظه می پذیرد ما گاهی استاد و پدر و بزرگترمان می خواهد موعظه کند عارمان می شود یا زیر بار نمی رویم.
ذکر مصیبت اباعبدالله الحسین علیه السلام
شب جمعه شب زیارتی مخصوص آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام است. هر شب جمعه به زیارت امام حسین رفتن مستحب است. علمای بزرگ در نجف شب جمعه که می شد پیاده راه می افتادند به کربلا می رفتند. چرا پیاده؟ چون هر قدمی که برای زیارت آقا امام حسین بردارید ثواب یک حج عمره دارد. پیامبر به عایشه فرمود: که ثواب نود حج رسول الله را دارد. ما این حدیث را درک نمی کنیم که چه خبر است.
یکی از آن مصیبت هایی که خیلی دل اباعبدالله را به درد آورد و خیلی آقا منقلب شد مصیبت فرزند شش ماهه بی گناهش حضرت علی اصغر بود. در این مصیبت از طرف خدا ندا آمد ای حسین آن را به ما واگذار کن. برای تسلی دل اباعبدالله خدا به او تسلی داد. یک موقع آدم بزرگی جبهه می رود می کشد و شهید می شود اما طفل شش ماهه چه گناهی دارد؟ به جای این که به او آب بدهند تیر سه شعبه به او زدند. ابو خلیق خبر نگار دشمن بود. از طرف دشمن وظیفه داشت وقایع عاشوراء را بنویسد. مختار او را دستگیر کرد گفت: وقایع عاشوراء را برای من شرح بده. او شرح می داد و مختار گریه و ناله می کرد. یک وقت مختار به ابو خلیق گفت: شما که روز عاشوراء حضور داشتی آیا جایی خودت هم منقلب شدی که گریه بکنی؟ گفت: آره، یک جا من هم مثل ابر بهار گریه کردم دل من هم آتش گرفت. وقتی قنداقه غرق به خون شش ماهه در دستش بود سه مرتبه به طرف خیمه رفت دید مادر این طفل در خیمه ایستاده که الآن طفلم را سیراب می کنند به من برمی گرداند. اما این طفل شش ماهه را چه طور به مادرش برگرداند. آقا سه بار به طرف خیمه آمد و برگشت. این جا دل من هم کباب شد. من هم برای حسین گریه کردم. یک وقت دیدند آقا پشت خیمه ها رفت و با غلاف شمشیر یک قبر کوچکی کند. خواست علی اصغر را دفن کند که یک وقت دید صدای ناله جان سوزی می آید. آقا جان صبر کن یک بار دیگر هم علی را زیارت کنم. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».
خدایا به علی اصغر امام حسین قسمت می دهیم درد های ما دواء بفرما. گناهان ما را ببخش و بیامرز. قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. در دنیا و آخرت ما را آنی از اهل بیت جدا نگردان. مقام معظم رهبری، علماء، مراجع و جوان هایمان را در پناه امام زمان حفظ بفرما. خدایا به برکت محمد و آل محمد بهترین برکات این ماه را نصیب ما بفرما. هدیه کنیم به روح مولا امیرالمومنین و همسر بزرگوارش صلوات بر محمد و آل محمد.