نویسنده: علی میری
خاندان پیامبر و امامان علیه السلام همگان در مقام و مرتبت، گرامیترین خاندان بودند و در طول تاریخ نقش آنها در مبارزه با طاغوت، انحرافات جامعه و بیداری بر همگان روشن بوده است. چرا که در اندیشه سیاسی اسلام، اگر انسان در ولایت الهی قرار نداشته باشد، در ولایت طاغوت و انحراف قرار میگیرد. منحرف کسی است که از ولایت الهی خارج شده و با تجاوز از حدود الهی، میکوشد تا مسیر امت را از راه راست تغییر دهد.
مبارزه با طاغوت و منحرفان که نماد سرکشی علیه ولایت الهی است، یکی از اصول اساسی بلکه بنیاد توحید میباشد، زیرا اگر ولایت الهی، بنیاد اسلام و توحید و تیرک اصلی خیمه اسلام باشد، ولایت غیر الهی (طاغوت و منحرفان) به این بنیاد یورش میآورد. از این رو بیداری و مبارزه با آن در فریضه واجب هر مومن و مسلمانی است.
امام علی بن موسیالرضا(ع) در بازگشت به پیش از 30 قرن از زمان ولادت از این سلاله طیبه است. در بت شکنی، خون ابراهیم(ع ) را در رگها دارد و در رفعت و مهر، عاطفه هاجر را در جان دارد و در تسلیم به فرمان حق، همچون اسماعیل است. بر این اساس سیر زندگی ایشان را میتوان به سه بخش زندگی در مدینه، هنگام هجرت و سفر به خراسان و زندگی در خراسان تقسیم نمود که در این مجال فقط به قسمت دوم میپردازیم: وقتی مامون به خلافت مستقر گردید، در اطراف ممالک حجاز و یمن بعضی از سادات به طمع خلافت، رایت مخالفت برداشتند، و از اطراف و اکناف آشوب به پا شد.
مامون پس از فکر و اندیشهای بسیار و با مشورت فضل بن سهل که وزیرش بود، تصمیم گرفت امام را از مدینه به مرو طلب کند و به بهانه ولیعهد کردنش هم آشوبها را بخواباند هم با تمرکز بیشتر بتواند مستقیما امام را زیر نظر بگیرد و ضمنا مردم را نیز نسبت به خاندان رسالت بد گمان کند و دنیا دوست و طمع کار معرفی نماید و همچنین بسیاری از کارهای خود را با تایید آن حضرت معرفی کرده برای خود مشروعیت در نزد مردم ایجاد کند.
مامون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از ماموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند.
خیلیها که از مکر مامون غافل بودند با خوش خیالی به امام تبریک میگفتند اما امام رضا علیهالسلام خود میفرمایند: زمانی که میخواستم از مدینه بیرون بیایم، خانوادهام را جمع کردم و از آنها خواستم بر من گریه کنند... گفتم من بر نمیگردم هرگز.
پس ابوجعفر جواد علیه السلام را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بردم و حفظ او را دعا کردم به سبب رسول خدا صلی الله علیه و آله و همه وکیلان خود را به اطاعت از او فرا خواندم و فهمانیدم که او علیهالسلام قائم مقام من است. این نوع رفتار امام رضا علیهالسلام نشان میدهد که ایشان از مکر مامون آگاه بودهاند و دیگران را نیز با همین رفتار آگاهی دادهاند.
مامون دستور داد حضرت را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند.
مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعه نشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مامون احتمال میداد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر میشد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد. ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش میدادند.
در مسیر مدینه تا مرو اتفاقات زیبایی از استقبال مردم و منش امام به ما رسیده است.به هرحال در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند.
زمانی که امام به مرو رسید، مامون تلاش بسیار کرد تا به اهداف شوم خود برسد اما امام با هوشیاری پیشنهاد او را رد کرد تا آنجا که مامون ایشان را تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن ولایتعهدی گردن امام را خواهد زد. امام علیه السلام فرمود:« حق تعالی امر نموده که خود را به مهلکه بیندازم حالاکه اجبار میکنی قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب نکنم و احدی را عزل ننمایم. مامون پذیرفت. اما با همین شرط دیگر نتوانست جنایات خود را به نام امام تمام کند.
زیرکی امام رضا(ع) در جریان حرکت از مدینه به مرو و روشنگری ایشان در تمامی مسیر حرکت باعث تقویت جریان حق و بیداری مسلمانان از طاغوت زمان، هارون الرشید مکار بود.
در زمان ما نیز حرکت جنبش بیداری مسلمانان جهان با الگو برداری از ائمه اطهار بخصوص امام روشنگر حضرت رضا(ع) بر علیه طاغوت زمانه(آمریکا و متحدانش) که بسیار مکارانه درصدد استعمار و استثمار منابع عظیم اقتصادی جامعه اسلامی و سرمایههای فیزیکی و معنوی آنها است، در حال مبارزه میباشند.