29 مرداد 1397, 0:0
در نوشتار قبل بیان شد که تفاسیر مختلفی از اخلاق فضیلت ارائه شده است که میتوان عمده ترین آنها را در سه دسته جای داد: این نوع اخلاق فضیلت، که مهمترین تفاسیر از فضیلتگرایی در اخلاق محسوب میشوند، عبارتند از: سعادتگرایی، نظریههای فاعل مبنا و اخلاق مراقبت.از جمله مهمترین رویکردهای فضیلتگرایی در اخلاق، رویکردی است که متاثر از تفکرات اخلاقی فلاسفه یونان است. اخلاق فضیلت ریشه در تعالیم سقراط، افلاطون و ارسطو دارد. سقراط در جریان ارائه ناسازگاریهای آتنیان درباره فضایلی چون شجاعت و پارسایی، چهار سئوال اصلی در اخلاق فضیلت مدار یونان را طرح نمود: چه امری یک وصف خاص انسانی را تبدیل به فضیلت میکند؟ چگونه معرفت به چیستی فضایل، با دارا بودن فضایل ربط دارد؟ آیا فضایل مختلف، جنبههای گوناگون یک فضیلت واحد هستند، یا ربط و پیوند آنها به گونه ای دیگر است؟ و چگونه به فضایل عمل کنیم تا خیر یا خیرهای مخصوص انسان را به دست آوریم؟ افلاطون و ارسطو با بسط پژوهشهای سقراط، ابعاد ضروری روان شناختی، سیاسی و متافیزیکی هر نظریه جامعی در باب فضایل را مشخص نمودند. افلاطون در جمهور، در جستجوی پاسخ این سئوالات سقراط، اعتدال را مزیت خاص بخش شهوانی روح، شجاعت و حکمت را مزیتهای بخش روحانی و عقلانی آن، و عدالت را مزیتی دانست مربوط به انتظام درست این اجزاء در روحی که عقل در آن حاکم است. هر فضیلت نیز مزیت دسته شایستهای از شهروندانی است که در دولت شهری نظام مند نقش خود را ایفا میکنند. از نظر افلاطون، معرفت به هر یک از فضایل، معرفتی است از مثل ازلی در پرتو نوری که به وسیله مثال خیر فراهم آمده است.ارسطو این نظریه را با شرحی متفاوت، دربارة خیر و فضایل مورد بررسی قرار داد. وی معتقد بود که ذات خیر به عنوان یک جوهر کلی وجود ندارد. باید خیر را از طریق معرفتی درونی در حالات زندگی بشر و از طریق بصیرت در قابلیت هایی که طبیعت انسان را سامان میدهند، فهم کرد. دیدگاه ارسطو از فضیلت، که به سعادت گرایی شناخته میشود، دیدگاهی فیزیکی و طبیعی است؛ خیر آدمی نیز مانند خیر هر موجود زنده دیگر در رشد قابلیتهای انسانی او نهفته است. دیدگاه ارسطو تاثیر چشمگیری بر متفکران بعد از خود برجای گذاشت. برخی معتقدند که تفاسیر جدیدی که از اخلاق فضیلت ارائه شده است، برداشتهای مختلفی از همان نظریه وی میباشد. ارسطو فضیلت را با سعادت ارتباط میدهد و عمل به فضایل را برای زندگی سعادتمندانه ضروری میداند. آنچه در نظام اخلاقی ارسطو قابل اهمیت است، نگاهی است که او به انسان و سعادت او دارد. نیک بختی، نهایی ترین غایت است که دیگر غایات نسبت به آن، غایات میانی شمرده میشوند. نیک بختی دارای دو خصوصیت است: نهاییترین غایت است و بسنده برای خویش است؛ یعنی به تنهایی زندگی را مطبوع میکند و بی نیاز از همه چیز میسازد؛ اما پرسش اساسی این است که سعادت با این خصوصیات چیست؟ ارسطو میگوید: غایت هر چیز به وسیله کارکرد خاص یا فصل ممیز آن شناخته میشود. کارکرد چاقو بریدن است. انسان هم کارکردی دارد و انسان خوب، انسانی است که به کارکرد خود توجه کند. فصل ممیز انسان عقل است. چنانچه آدمی براساس عقل خود عمل کند، به سعادت نایل آمده است. با این توصیف، ارسطو سعادت را به «فعالیت نفس در انطباق با کامل ترین فضیلت» معنا میکند
این تفسیر از دیدگاه ارسطو، تفسیری رایج است که از وی به عنوان یک غایت انگار اخلاقی یاد میکند؛ غایت گرایی که به فضایل به عنوان راه رسیدن به زندگی خوب نگاه میکند. در این صورت، قاعدتاً باید زندگی خوب را امری خاص و مستقل از فضیلت به حساب آوریم. سعادت که اصطلاحی ارسطویی است، در این تعریف، بیانگر این است که اعمال بی جهت نبوده و در راستای هدفی به ظهور میرسند. با این همه، برخی کارها به خاطر خودشان انجام میشوند. کارهایی که خود غایت ذاتی دارند. عالی ترین غایت، سعادت است. این نام، بهترین زندگی است که غایت فی نفسه است. این دیدگاه، در پایه غایت نگر است و تصریح دارد که خیر اعلی و سعادت، غایتی است که باید آن را هدف قرار داد. مطابق این نظر نتایج در درستی اعمال دخالت دارند. هرچه به تحقق سعادت یاری میرساند، درست است. به بیان دیگر، در این نظریه فضایل علاوه بر ارزش ذاتی، مهم ترین ابزار دستیابی به سعادت هستند. در این صورت، بر اساس رفتار افراد میتوان به فضیلت مندی آنان پی برد. در این تفسیر، هرچند فاعل اخلاقی مورد توجه قرار دارد، ولی فعل درست و فضیلت مند نیز به عنوان امری مستقل از فاعل اخلاقی قابل ارزیابی است. مطابق این دیدگاه، این عبارت ارسطو که انجام کار از ناحیه فرد فضیلت مند، علت درستی و فضیلت مندی است را نیز به این گونه تفسیر میشود که تنها افرادی میتوانند بفهمند که کدام عمل صحیح و کدام خطاست، که با تلاش و ممارست به سازگاری درونی و تعادل رسیده و در واقع فضیلت مند باشند. به بیان دیگر، فضیلت مندان کارشناسان خبرهای در تشخیص امر درست از نادرست هستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان