دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سوشیانت Saōšyanta

No image
سوشیانت Saōšyanta

كلمات كليدي : سوشيانت، منجي آخرالزمان، پايان جهان، هوشيدر، هوشيدرماه، فرشگرد

نویسنده : محمد رضا نظري

به موعود دین زرتشتی، سوشیانت گفته می‌شود؛ او که در آخرالزمان ظهور می‌کند و جهان را از شر اهریمنان رهائی خواهد بخشید. این کلمه، در گاهان به صورت Saōšyanta، در پهلوی به صورت šyāns و در فارسی جدید به شکل "سوشیانت" یا "سوشیانس" آمده است.

واژه Saōšyant در گاهان، حالت فاعلی از ریشه sao به معنی کامیاب‌شدن، بزرگ‌شدن و قوی‌شدن است. که با نشانه ستاک آینده šiia و پسوند فاعلی گذرا nt آمده است.[1]

موارد کاربرد سوشیانت در متون زرتشتی

در گاهان، "سوشیانت" چندین‌بار به صورت مفرد آمده است و در حقیقت، صفتی است که زرتشت به خود اطلاق می‌کند اما در یسنه 45: 11 او به صورت کسی است که اهریمن را ذلیل می‌کند.[2] هم چنین در گاهان، سوشیانت به صورت جمع، بر زرتشت و یاران وی اطلاق می‌شود.[3] در یسنه 43: 13 به کسانی هم که بر طبق فرمان اهوره مزدا و وجدان خود قدم بر می‌دارند نیز اطلاق شده است. در یسنه 46: 3 نیز سوشیانت‌ها را راست‌اندیشانی می‌داند که هدفشان اهورامزداست و برای استواری جهان راستی تلاش می‌کنند و از آموزه‌ها و فرموده‌های اهورامزدا پیروی می‌کنند. در اوستای متأخر نیز نام وی دیده می‌شود. در "فروردین‌یشت" از سه منجی "اوخیشت ارت" ( پروراننده‌ی قانون) "اوخیشت‌نمه" (پروراننده‌ی نماز) و "استوت‌اَرت" ( فناناپذیر) آمده است.

گاهی نیز واژه سوشیانت، به هر سه منجی اشاره دارد هرچند که این اسم، مخصوص منجی سوم است.[4] در اوستای متأخر، واژه‌ی سوشیانت به صورت مفرد آمده که مقصود از آن منجی آخرالزمان بوده است.

اوضاع و احوال جهان قبل از آمدن منجی

بنابر سنت زرتشتی -که ظاهراً تفکرات "زروانی" در چنین اندیشه‌ای بی‌تاثیر نبوده است- در پایان هر هزاره از سه هزار سال پایانی، نابسامانی‌هایی دامن‌گیر بشر و جهان می‌شود. نظم بر هم می‌خورد و جامعه از ارزشهای اخلاقی‌ای که داشته است فاصله می‌گیرد. حرص و آز چشم مردم را پر می‌کند مردان نیک به حاشیه رانده شده و انسانهای پست، جای آنان را می‌گیرند. آزادگان و بزرگان و دهقانهای نیک از شهر و دیار خود آواره شده، مردم به جای انجام کارهای ثواب به مکاری روی خواهند آورد.

مردم، سنگدل می‌شوند به گونه‌ای که دلشان از آهن و روی، قسی‌تر می‌شود. راستی از بین می‌رود و دروغ جای آن را می‌گیرد. زندگی برای آزادمردان چنان تنگ می‌شود که آنان آرزوی مرگ می‌کنند. پیری زودرس و مرگ ناگهانی شیوع پیدا می‌کند. شر و فساد و دزدی زیاد می‌گردد و حیا و راستی محو می‌شود.

مردمان نیک، همانند مگسان به آسانی کشته می‌شوند. انسانهای پست با انسانهای آزاده در آمیخته‌اند. به گفتار موبدان وقعی نمی‌نهند در حالی که سخن شریران و گناهکاران، ارزشمند تلقی می‌شود. آبادیها ویران شده‌اند و بیگانگان، حکمرانی می‌کنند. آب چشمه‌ها خشک می‌شود و محصولات کشاورزی کم می‌گردد. همچنین، زاد و ولد حیوانات، کم گشته و شیر و پشم کمتری می‌دهند.

از خراسان مردی کوتاه قد بر خواهد خاست و به سوی ایرانشهر هجوم خواهد آورد. ابر ها بی بار می‌شوند و باد های سرد و گرم وزیدن می‌گیرند. زنان کمتر می‌زایند و پیمان‌شکنی رایج می‌گردد. حق نان و نمک، دانسته نمی‌شود. مهر فزرندی و برادری از میان می‌رود، زنان شوهران خود را به اعدام می‌دهند و زمین لزره ها بسیار گردد. باران در موقع خود نمی بارد و بارش بی موقع آن، موجب زیادشدن حشرات موذی خواهد شد.

روحانیون به بدی با یکدیگر سخن خواهند گفت. مردم فرزانه و بهدین را دیو می‌پندارند. بیگانگان آتش را خاموش کرده و دین را نزار کنند و آتشکده‌ها کم می‌گردد. مراسم دینی یا به فراموشی می‌رود و یا وارونه می‌گردد. کفن و دفن مرده در همه جا مرسوم می‌شود. بهترین اشخاص در این زمان آنهایی هستند که "کستی"[5] بر کمر دارند و "برسم"[6] می‌گسترانند.[7]

نام دیگرموعودها، در آیین زرتشتی

در متون زرتشتی از چند موعود دیگر هم نام برده شده که جزء نامیرایان هستند و در زمان مقدّری ظهور خواهند نمود.

اسامی آنان به شرح زیر است: بهرام ورجاوند، گوبد شاه، فردخشت خمبیگان، اوروَتَنت نَرَه، نرسی ویونگهان، توس نوذران، گیو گودرزان، بئیرزد نبرد کردار، اَشوَزد پئورود خشتان، اشم یهمانی اوشت، ون جود بیش و کیخسرو. همچنین یکی از این پهلوانان پشوتن پسر گرشاسب است . وی با صد و پنجاه یار پرهیزگار خود، نظم را برقرار و کیش به دینی را از نو می‌کند[8] و بعد از آن است که هوشیدر ظهور می‌کند.

سه منجی خاص زرتشتی

بنابر سنت زرتشتی، سه منجی بعد از زرتشت خواهند آمد. هر چند که واژه منجی بر موعود سوم قابل اطلاق است اما دو منجی دیگر یعنی هوشیدر و هوشیدرماه نیز برای مدتی، جهان را نو خواهند کرد. سنت زرتشتی چنین می‌گوید که نطفه زرتشت را "ایزد نریوسنگ" گرفته و به فرشته "آناهیتا" که فرشته آب و زایش است سپرد تا آن را در دریاچه "کیانسه" (هامون)،قرار دهد.

نطفه زرتشت در دریاچه توسط 99999 فروهرهای نیک و مقدس که از این سه نطفه نگهداری می‌کنند پاسبانی می‌شود. در آخر هر هزاره از سه هزاره‌ی پایانی، دوشیزه‌ای پانزده‌ساله، به درون این دریاچه رفته و نطفه زرتشت در رحم آنها قرار خواهد گرفت.

ظهور هوشیدر

هوشیدر در سی‌سالگی به دیدار اهوره‌مزدا رفته و از سوی او برانگیخته خواهد شد. علامت ظهور او آن است که خورشید به مدت ده شبانه‌روز در آسمان، ثابت خواهد ماند و به برکت این کار، بهار، سه سال طول خواهد کشید.

واقعه مهم در پایان هزاره هوشیدر، هجوم دیوی به نام "ملکوس" یا "مرکوس" است. این موجود اهریمنی با واژه مردن در ارتباط است و نژاد او را به "تور برادَروَش" (کشنده زرتشت) منتسب می‌دانند. این دیو در پایان هزاره هوشیدر، سرما و باران سختی را به وجود می‌آورد. این سرمای سخت و طولانی مردم و چهارپایان بسیاری را در چهار زمستان از بین می‌برد، اما سرانجام با نیایشهای به‌دینان، "ملکوس" نابود شده و مردمان و چهارپایان از وَرجمکرد (دژی که همیشه برای نگه‌داری از مردم ساخته شده است) بیرون می‌آیند و در سرزمین‌های مختلف، پراکنده شده و نسلشان فزونی می‌گیرد.

ظهور هوشیدرماه

هوشیدرماه نیز در سی‌سالگی، مبعوث خواهد شد. او نیز با اهوره‌مزدا و امشاسپندان، هم‌صحبت شده و در زمان ظهور او خورشید، بیست شبانه‌روز ثابت خواهد ماند. او در روشنی ظهور می‌کند و دنیا را از مست‌ها و کوی‌ها[9] و کرپان‌ها[10] پاک‌سازی می‌کند.[11] در عصر او صلح و صفا و معنویت، سراسر جامعه را می‌گیرد.

خروج ضحاک در آخرالزمان و زنده‌شدن گرشاسب

زرتشتیان می‌گویند که در آخر هزاره، ضحاک که در کوه دماوند در بند بوده است توسط "دیو آشموغ" رهایی یافته و دوباره جهان را به فساد و تباهی خواهد کشانید.

آب و گیاه و آتش به شکایت نزد اهورامزدا می‌روند و از او می‌خواهند تا این وضع را سامان دهد. اهورامزدا هم "ایزد نریوسنگ" را می‌فرستد تا گرشاسب را زنده کرده و او را به جنگ با ضحاک بفرستد. گرشاسب به نبرد با ضحاک می‌رود کیخسرو و یارانش از خواب بیدار شده و به یاری گرشاسب می‌شتابند و ضحاک بدین گونه می‌میرد و راه برای تولد سومین منجی باز می‌گردد.[12]

ظهور سوشیانت

باید توجه داشت که سوشیانت از جنس انسان است و از آدمی زائیده می‌شود. او در خونیرس متولد می‌شود[13] سی‌سال مانده به پایان هزاره‌ی هوشیدرماه، نطفه سوشیانت همانند هوشیدر و هوشیدرماه در رحم یک دختر پانزده‌ساله قرار می‌گیرد.

این دختر باکره که از نسل زرتشت است به درون دریاچه رفته و آبستن می‌شود. این دختر "گواگ پَد" (به معنای کسی که دارای پدر افزاینده است) نام دارد. سوشیانت را می‌توان تجسم "اَشَه" دانست. او که از خردمندی برخوردار است بر اساس پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک عمل خواهد نمود. سوشیانت همانند خورشید می‌درخشد و داناترین و راست‌گفتارترین و مددکارترین و خردمندترین است[14]

او همانند زرتشت، "هوم"[15] را می‌ستاید.[16] منجی آخرالزمان پیروز است و جهان را از نو خواهد کرد. گفته‌اند که او نقطه اوج کمال آدمی است.[17]

همچنین سوشیانت را آخرین مخلوق اهورامزدا دانسته‌اند. او به همراه خود فرّه کیانی را دارد[18] و با شش‌چشم، تمام جهان را زیر نظر دارد. [19]

نهایت اینکه او به همه جهان سود می‌بخشد و به همه انسانها و حیوانات بی‌رنجی عطا می‌کند.[20]

گفته‌اند که سوشیانت همانند هوشیدر و هوشیدرماه، در سی‌سالگی به دیدار اهورامزدا می‌رود. در هنگام بازگشت کیخسرو را می‌بیند که بر وایِ خدای نشسته است. کیخسرو به پیش‌باز او می‌آید. سپس سوشیانت از کیخسرو می‌خواهد تا دین را ستایش کند. پنجاه و هفت سال بعد از ظهور سوشیانت، کیخسرو پادشاه هفت‌اقلیم است و سوشیانت نقش موبدان‌موبد را دارا است.[21]

اما برخی دیگر از کتاب های پهلوی می‌گویند که در این مدت، سوشیانت بر کشور مرکزی کشور حکمرانی می‌کند و شش یار او به نامهای رَئوچَس چَئِشمَن، هوَرِچَئِشمَن، فرادَت خوارِنَه ویذَت خوارِنَه، وئُورو نِمه، وئُورو سوه به ترتیب بر سرزمینهای اَرِزه (کشورغربی) ، سَوَه (کشور شرقی)، فِرَدذَفش (کشور جنوب شرقی) ویدَ ذَفش (کشور جنوب غربی) وُروبَرِشت (کشورشمال غربی)، وُروجَرِشت (کشور شمال شرقی) حکمرانی می‌کنند و مجری فرمانهای سوشیانت خواهند بود.[22]

جهان، پس از ظهور زرتشت

در زمان ظهور او خورشید، سی روز در وسط آسمان می‌ایستد. بعد از ظهور وی همه مردم متدین خواهند بود و دوستی و مهربانی را پیشه خود خواهند ساخت. و از آن جا که مردم، گوسفندکشی و گوشت‌خواری را به کنار می‌گذارند نیروی آز کم می‌گردد. برکت زیاد می‌شود و گرسنگی از بین خواهد رفت. در زمان او سال ها 365 روزه خواهند بود و کبیسه ندارند.[23]

به وسیله دعای سوشیانت، "دیو آشموغ" که نمادی از شرک و گمراهی و دروغ است خواهد مُرد و سوشیانت با کمک یاران خود به نبرد با اهریمن خواهد شتافت او پنج بار، یَشت می‌کند که در هر یَشت او، یک‌پنجم اهریمنان، نابود خواهند شد. سوشیانت راه زرتشت را پیش می‌گیرد.[24]

در زمان او خوراک مردم، هفده‌سال از گیاهان است و سی‌سال از آب تغذیه می‌کنند و ده سال نیز خوراک مردم، مینوی است.

بعد از آن که سوشیانت، جهان را از نو کرد، فرشگرد (رستاخیز) انجام خواهد شد. بعد از بازسازی بدنها، انجمن "ایستواستران" شکل خواهد گرفت و مردم پرهیزگار -پانزده مرد و پانزده کنیزک- به یاری سوشیانت می‌روند. سوشیانت با اجازه اهورامزدا به داوری کارهای نیک و بد مردمان می‌پردازد.[25]

گیتی کمال خود را باز می‌یابد. نیکوکاران به بهشت رفته و انسانهای گنه‌خکار به دوزخ می‌افتند و پس از تحمل عذاب سر انجام آنها نیز بهشتی می‌شوند.

مقاله

نویسنده محمد رضا نظري
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

دینکرد

No image

جهی Jahi

No image

امشاسپندان amshaspandan

No image

اشه aša

No image

مینو minu

Powered by TayaCMS