دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سید محمد ضیاء آبادی

سید محمد ضیاء آبادی
سید محمد ضیاء آبادی

سید محمد ضیاء آبادى

(متولد: 1307 ش)

عنوان مقاله: پرتو هدایت

نویسنده: محمدتقى ادهم نژاد

تولد و دوران کودکى

آیت الله سید محمد ضیاء آبادى در سال 1347هـ ق (1307هـ ش) در قریه ضیاءآباد[1]واقع در 45 کیلومترى شهرستان قزوین و در خانواده اى روحانى دیده به جهان گشود. سادات ضیاءآباد از سادات جلیل القدر حسینى منطقه قزوین هستند و به شغل کشاورزى مشغول مى باشند. پدرش سید محمود ضیاءآبادى از روحانیان متقى، مورد اعتماد، محل پناه مردم و خوشنام بود که در کنار تبلیغ، اقامه نماز و مطالعه روزانه کتب مذهبى، مخارج خانواده نه نفرى خود را با کشاورزى تأمین مى کرد. او سحرها قبل از اذان صبح مشغول شب زنده دارى مى شد و بعداز اقامه فریضه اذان صبح با آهنگ خوش، قرآن تلاوت مى کرد. مادر ارجمندش هم از زنان پارسا و آشنا به مسایل اسلامى بود.

نسب شریف سید محمد و همه سادات ضیاءآباد به امام حضرت زین العابدین(علیه السلام)مى رسد. سادات ضیاءآباد -به نقل معظم له- در گذشته هنگام هجوم امراض فراگیرى مانند طاعون و وبا، پناهگاه اهالى بودند.

سید محمد از دوران کودکى در کشاورزى به والدین کمک مى کرد و در کنار آن نزد پدر قرآن و خواند و نوشتن را فرا مى گرفت. پدر وقتى در محافل مذهبى شرکت مى کرد، سید محمد را همراهش مى برد و او را با فضاى معنوى و مجالس و محافل حسینى آشنا مى ساخت. سید محمد به خوبى یاد دارد که شبانه و آخر وقت به مجالس روضه که معمولا در منازل اشخاص برگزار مى شد، مى رفتند، زیرا قانون ضد دینى رضاخان روضه خوانى و برقرارى مجالس عزادارى را منع کرده بود.[2]

تحصیل در قزوین

سید محمد با تشویق والدین بعد از شهریور سال 1320 براى تحصیل علوم اسلامى به شهرستان عالم پرور قزوین[3] رفت و در مدرسه التفاتیه که از مدارس کهن قزوین به شمار مى رود، سکونت گزید. مشغول فراگیرى علوم اسلامى گردید. سید مقدمات (صرف، نحو، معانى، بیان و بدیع و منطق) را نزد استاد برجسته آقا شیخ یحیى مفیدى[4] فراگرفت. شیخ یحیى از شاگردان برجسته آیات عظام حائرى، نائینى و عراقى بود و بعد از اتمام تحصیلات و اخذ اجازه هاى اجتهاد، به علت بیمارى به قزوین برگشت و مدیریت مدرسه التفاتیه را عهده دار گردید. از دیگر اساتید سید، آقا میرزا عبدالرحیم سامت قزوینى است که معالم و قوانین را نزد وى، فرا گرفت.

آقا میرزا عبدالرحیم از نوادگان ملارفیع الدین واعظ تبریزى (م: 1089ق) نویسنده «ابواب الجنان» در مواعظ و اخلاق است. او در سال 1321هـ. ق در قزوین متولد شد و مقدمات را در نزد اساتید آن دیار آموخت. آنگاه به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید نامدار حوزه قم استفاده کرد به ویژه دوره سطح را در نزد آیات میرزا ابوالفضل زاهدى قمى و میرزا محمد همدانى به پایان رسانید و آن گاه به نجف اشرف مشرف گردید و از محضر آیات عظام اصفهانى، آقا ضیاء عراقى، مرحوم نائینى، میرزا ابوالحسن مشکینى و شیخ محمد حسین غروى اصفهانى بهره برد. در سال 1362 هـ. ق به قزوین بازگشت و در مدارس این شهر مشغول تدریس و تربیت شاگردان گردید. جمعى از افاضل معاصر قزوینى از شاگردان آن بزرگوار مى باشند.[5]

ضیاء آبادى شرح لمعه، رسایل، مکاسب و منظومه سبزوارى را در نزد میرزا ابوالحسن رفیعى قزوینى -که در آن ایام در قزوین به سر مى برد و از اساتید برجسته به شمار مى رفت- فرا گرفت.

آیت الله میرزا ابوالحسن رفیعى که استاد بسیارى از عالمان و مجتهدان، حکیمان و مفسران معاصر است، در سال 1310هـ.ق در قزوین متولد شد. از خاندان رفیعى -از خاندان هاى علمى قزوین- فقیهان و حکیمان فراوانى در طول تاریخ برخاسته اند. وى بعد از اتمام مقدمات و سطح در قزوین به تهران مهاجرت کرد و علوم عقلى و نقلى را در محضر اساتید برجسته اى چون حکیم میرزا هاشم اشکورى گیلانى (م: 1332هـ. ق)، حکیم میرزا حسن کرمانشاهى (م: 1336هـ. ق)، حکیم میرزا محمد هیدجى زنجانى و شیخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى (م: 1362هـ. ق) به پایان رسانید. آن گاه به حوزه قم مهاجرت و از دانش فقهى آیات عظام به ویژه آیت الله حائرى یزدى بهره برد. در قم علاوه بر تحصیل، به تدریس فقه و حکمت پرداخت و جمعى از افاضل آن عصر که همگى بعدها درشمار بزرگان و مراجع تقلید قرار گرفتند، از محضرش بهره مند شدند مرحوم رفیعى بعد از اتمام تحصیلات در سال 1349هـ. ق به قزوین برگشت و 32 سال به تدریس متون فقهى و فلسفى پرداخت. آنگاه به قم و بعد از مدتى به تهران رفت و مشتاقان فراوانى از سرچشمه هاى زلال علم و حکمت و معنویت وى سیراب شدند. میرزا ابوالحسن سرانجام در سال 1395هـ. ق درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(علیه السلام) به خاک سپرده شد.[6]

آیت الله ضیاء آبادى همراه با گروهى از مشتاقان علم در ایام اقامت این حکیم در حوزه قزوین از محضرش بهره مند گردید. خود درباره استادش مى گوید:

«مرحوم آیت الله رفیعى جامع علوم عقلى و نقلى بود. حافظه اى قوى و استعدادى درخشان داشت. بیانش شیوا و استدلالش محکم بود. اگر در قم یا نجف ماندگار مى شد، قطعاً از مراجع عظام تقلید مى شد. با اینکه ارزش علمى آن بزرگوار نزد خواص مشخص بود متواضعانه قم را رها کرد و در شهرستان قزوین ماندگار شد. استاد علاوه بر تدریس متون سطح فقه و اصول و منظومه سبزوارى در مدرسه شاه قزوین، براى عموم مردم منبر مى رفت. او با مطالب عمیق و بیان گیرا مردم را مجذوب خود ساخته بود و ما علاوه بر تحصیل، از نماز جماعت و منابر مفیدش هم بهره مند مى شدیم و آن دوره از باارزش ترین دوران زندگى ما به شمار مى رود.»[7]

حوزه علمیه قم

آیت الله سید محمد ضیاءآبادى بعد از مدتى اقامت در حوزه قزوین، در سال 1328هـ ش راهى حوزه علمیه قم شد و به مدت 12 سال از محضر اساتید این شهر استفاده کرد، ازجمله:

1 ـ آیت الله سید محمدباقر سلطانى طباطبایى(م: 1416هـ. ق)

او در سال 1332هـ.ق در بروجرد متولد شد. بعد از اتمام دوران تحصیل، به خاطر تسلط فوق العاده بر کتب سطح عالى (رسایل، مکاسب، کفایه) و داشتن بیان رسا شاگردان فراوانى را تربیت کرد، به گونه اى که اغلب مراجع کنونى و مسئولان و عالمان سرشناس ایران اسلامى از شاگردان مکتب علمى وى به شمار مى آیند. سید محمد ضیاءآبادى جلد اول کفایه را در محضر این استاد گرانمایه -در مسجد امام حسن عسکرى(علیه السلام) قم- فراگرفت.آیت الله ضیاءآبادى متانت در گفتار را از مهم ترین ویژگیهاى این استاد مى داند و همواره از وى به نیکى یاد مى کند.[8]

2 ـ آیت الله شیخ عبدالجواد سدهى اصفهانى (م: 1323هـ. ق)

این استاد فرزانه که پرجمعیت ترین مجمع درسى حوزه علمیه قم را در اختیار داشت و به خصوص درس کفایه اش مجمع افاضل و اهل تحقیق بود،[9] در سال 1323هـ. ق در سده اصفهان -دو فرسخى اصفهان- دیده به جهان گشود. تحصیلات دینى را در اصفهان آغاز کرد و مقدمات و سطح را در محضر اساتید بزرگوارى، چون شیخ محمدباقر جبل عاملى (دائى خویش)، جلال الدین همائى، میرزا احمد مدرس و آقا شیخ على یزدى (لمعه) سید على نجف آبادى (قوانین) میر سید محمد نجف آبادى (مکاسب) شیخ محمدرضا جرقویه اى(رسایل) و سید محمد مهدى دُرچه اى (کفایه) به خوبى فراگرفت. آنگاه خارج فقه و اصول و برخى علوم متداول آن عصر (طب، تفسیر، ریاضیات، نجوم و حکمت) را در نزد اساتید مبرّز اصفهان مانند شیخ محمد خراسانى (م: 1355هـ. ق) آقا میرزا عبدالرحیم ارباب (م: 1396هـ. ق) عالم مهذب میرزا على آقا شیرازى(م: 1375هـ. ق)، شیخ محمدرضا رهنانى و شیخ محمود مفید فرا گرفت. سپس در زمان زعامت آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى به قم مهاجرت کرد و به حلقه درسى وى پیوست و تا پایان عمر از محضرش بهره برد. همزمان از محفل درسى آیات سید محمد تقى خوانسارى و سید محمد حجت و بروجردى بهره مند گردید.[10]

وى علاوه بر تحصیل و فراگیرى علم و دانش، به تدریس سطوح مختلف پرداخت. مهارت ویژه اى در تدریس سطوح عالى داشت و اغلب دانش آموختگان مکتب علمى معظم له از مدرسان و علماى بزرگ حوزه و سایر شهرهاى ایران مى باشند.

خود اسامى برخى از شاگردان برجسته اش را چنین برمى شمارد:

«آیات سید محمد حسین طهرانى، امام موسى صدر، محمد محمدى گیلانى، یوسف صانعى، صادق خلخالى، حسین مظاهرى، اسماعیل ملایرى، محمدرضا مهدوى کنى، محمدتقى ستوده، حاج آقا مصطفى خمینى، و...»[11]

آیت الله سدهى همراه با آیت الله شهید اشرفى اصفهانى و جمعى دیگر از طرف آیت الله بروجردى به شهرستان کرمانشاه اعزام شدند و سالیان متمادى به تدریس تبلیغ پرداختند.

آیت الله ضیاءآبادى جلد دوم کفایة الاصول را از محضر پرفیض و برکت این استاد جلیل القدر آموخت.

وى، دقت نظر در متن، تسلط بر متون سطوح عالیه به ویژه کفایه الاصول، ژرف اندیشى پرهیز از تفصیل و تشریح موارد اضافى در درس، نظم و ادب و نزاکت، احترام به شاگردان را از ویژگیهاى استادش مى داند.

اساتید درس خارج

1 ـ آیت الله سید حسین طباطبایى بروجردى (م: 1380هـ ق)

آیت الله ضیاء آبادى همانند بسیارى از شخصیتها در درس پربرکت فقه این استاد شرکت مى کرد. او خود مى گوید:

«آیت الله العظمى بروجردى موقعیت علمى و معنوى بسیار ممتازى میان فقهاى شیعه داشت و بااینکه به علت اشتغالات سنگین علمى و مسئولیت زعامت و رهبرى دینى، یک درس فقه مى فرمود، ولى همان یک درس بسیار پرمحتوا و عمیق بود و به گونه اى تدریس مى فرمود که مسائل براى همگان قابل درک و فهم بود. به قدرى روان تدریس مى کرد که جاى هیچ گونه ابهامى باقى نمى گذاشت.»

2 ـ امام خمینى (م: 1368هـ ش)

آیت الله ضیاءآبادى از تربیت یافتگان ویژه مکتب علمى امام خمینى به شمار مى رود. وى در درس اصول و فقه، به ویژه درس خارج مکاسب حضرت امام شرکت مى کرد و از محضر آن بزرگوار بهره مند مى شد. خود مى گوید:

«زمانى که به درس حضرت امام رفتم و از نزدیک با محتواى درسى معظم له آشنا شدم، احساس کردم که با وجود چنین درس پرفایده اى نیازى به شرکت در درس سایر اساتید ندارم، لذا در ایام اقامت در قم سه استاد داشتم آقاى بروجردى، امام و آقاى طباطبایى. درباره امام و ویژگیهاى درس معظم له سخنان فراوانى از سوى شاگردان برجسته آن بزرگوار در منابع، کتب و مجلات آمده است که بنده هم تأیید مى کنم.»

3 ـ علامه سید محمد حسین طباطبایى (م: 1402هـ ق)

آیت الله ضیاءآبادى از محضر علمى این حکیم نامدار و مفسر الهى بهره برد، به خصوص اینکه درس اسفار اربعه ملاصدرا را طى 5 سال در محضر وى فراگرفت و آن را با یار باوفاى خویش آیت الله محمدى گیلانى مباحثه کرد. مدتى هم به درس تفسیر آن بزرگوار حاضر شد و روشهاى نوین برداشت تفسیرى آن بزرگوار را آموخت. وى مانند بسیارى از فضلاء فاضل و برجسته حوزه، در دروس خصوصى علامه که فقط در شبهاى پنج شنبه و جمعه به صورت سیار و در منازل اعضاء برگزار مى گردید، شرکت مى کرد. وى ضمن تجلیل از مقام علمى و معنوى استاد، درباره چگونگى آشنایى خود با تفسیر المیزان مى گوید:

«براى اولین بار در یک کتاب فروشى با تفسیر المیزان آشنا شدم و یک جلد آن را خریدم و خواندم. مطالب آن بسیار مورد پسندم واقع شد، به گونه اى که علاوه بر شرکت در درس تفسیر وى، از مطالعه کنندگان سرسخت المیزان شدم. من ذوق تفسیرى خودم را مدیون علامه طباطبایى وکتاب شریف المیزان مى دانم.»

تدریس در قم

آیت الله ضیاءآبادى وقتى در حوزه قزوین بود، هر کتابى را که تحصیل مى کرد، مراحل پایین تر آن را براى طلاب تدریس مى کرد. وقتى هم که به قم آمد ضمن تحصیل، بارها کتب معالم، قوانین و لمعه را براى جمعى از طلاب و فضلاء در یکى از اتاقهاى صحن نو و یا در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه تدریس کرد.

هجرت به تهران

آیت الله ضیاءآبادى در سال 1340هـ ش و بعد از رحلت آیت الله بروجردى به تهران مهاجرت کرد و بیش از 40 سال است که در این شهر مشغول خدمات علمى و فرهنگى است. خود دراین باره مى گوید:

«در دوران اقامتم در قم فقط در درس خارج حضرت امام و آیت الله بروجردى شرکت کردم و تمام این درسها و نیز کفایه و اسفار ملاصدار را با حضرت آیت الله شیخ محمد محمدى گیلانى و مرحوم شیخ حسن لاهوتى بحث مى کردم. بعد از فوت آیت الله بروجردى احساس کردم اقامت من در قم ضرورى نیست، لذا به تهران مهاجرت کردم. آشنایى ام با دوستان شمالى که اغلب اهل وعظ وخطابه و به اصطلاح منبرى بودند، مرا به منبرى شدن علاقمند کرد و تشخیص دادم که زمینه کار در تهران مساعدتر است، لذا به تهران آمدم و ضمن تدریس در مدرسه آقاى مجتهدى تهرانى، به کار وعظ و تبلیغ پرداختیم. بعد از مدتى چون علاقمند به مطالعه بودم، تشخیص دادم که منابر خودم را هدفمند کنم تا وقت بیشترى براى مطالعه داشته باشم که الحمدالله توفیقاتى نیز در این باره داشته ام.»[12]

خدمات علمى و فرهنگى

معظم له در طول بیش از 40 سال اقامت در تهران منشاء خدمات علمى و فرهنگى و عمرانى زیادى شد که به برخى از آنها اشاره مى شود.

1 ـ تدریس: بعد از اقامت در تهران آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدى تهرانى از وى دعوت کرد براى طلاب مدرسه علمیه تحت مدیریتش تدریس کند. او هم اکنون بیش از 40 سال است که در این حوزه به تدریس علوم اسلامى شامل مطول، معالم، لمعتین، رسایل و مکاسب و کفایة الاصول اشتغال دارد و از مدرسان کار آمد و موفق آن حوزه است.[13]

آیت الله ضیاءآبادى از مدرسان باتقوا و برجسته مدرسه علمیه آیت الله مجتهدى به شمار مى آید به گونه اى که آیت الله مجتهدى درباره مقام علمى و معنوى او مى گوید:

«عالم ربانى در روایات و اخبارى که از ائمه معصومین(علیه السلام) به ما رسیده است داراى مقام ویژه و شأن خاصى مى باشد. به آن کس عالم ربانى مى گویند که دنبال دنیا و مقام و ریاست و شهرت نیست و بلکه براى رضاى خدا و خدمت به دین و یارى امام زمان(عج) کار مى کند و یا منبر مى رود و یا هرگونه خدمت دیگرى که از دست اش برمى آید، هرچند در ظاهر کوچک و ناچیز باشد انجام دهد. براى اثبات عالم ربانى مى توانم از مدرسه خودمان و در میان اساتید بزرگوار حضرت آیت الله جناب آقاى ضیاءآبادى حفظه الله که وجودى ارزشمند و با برکتى هستند را مثال بزنم. این مرد بزرگوار و شخصیت ربانى از عالمان بزرگ و صاحب تألیفات عدیده اى هستند و سالیان متمادى در این مدرسه تدریس مى نمایند. بدون دریافت حق التدریس نه تنها براى تدریس مبلغ دریافت نمى کند بلکه براى نماز و منبر و سایر امور دینى پول نمى گیرند. یاد دارم یک زمانى شخصى یک ساعت تلفنى با ایشان صحبت کرده بود و تلاش مى کرد که آیت الله ضیاءآبادى را براى تدریس به حوزه علمیه دیگرى ببرند و طلاب محترم آنجا از وجود ارزشمند ایشان بهره مند شوند. آخر ایشان به آن شخص فرمودند: اگر این تدریس براى رضاى خداست که ما همین جا مشغول هستیم و قبول نکردند. حالا وقتى این عالم بزرگوار وارد مدرسه ما مى شوند، تمام حوزه را نور فرا مى گیرد و خداوند متعال هم در عوض، علاوه بر تأمین آخرت، دنیاى این گونه افراد را هم تأمین مى کند. من در وصیت نامه خود نوشته ام که وقتى از دنیا رفتم ایشان باید بر جنازه ام نماز بخوانند.»[14]

حضرت آیت الله محفوظى هم به نگارنده گفت:

«از خصائص بارز ایشان بى اعتنایى به دنیا و زخارف آن و تقواى بالا است. سالهاى طولانى در تهران سکونت دارند و به وظایف روحانى خویش مشغول است. صفاى باطن، اخلاص، تلاش و مجاهدت علمى و اعراض از امور دنیا از بارزترین ویژگى ایشان است. به رغم اینکه از توان والایى در علم و خطابه برخوردار است، از شهرت به شدت پرهیز دارد.»[15]

2 ـ صفیر هدایت:

آیت الله ضیاءآبادى درباره جلسات طولانى تفسیر قرآن و زیارت جامعه و عاشورا مى گوید:

«در حدود سال 1350هـ ش جمعى از مؤمنان مرا براى اقامه نماز جماعت به مسجد على بن موسى الرضا(علیه السلام) در حوالى خیابان ایران، خیابان سقاباشى دعوت کردند. در آنجا به پیشنهاد برخى از دوستان جلسات سیار تشکیل یافت که هر شب جمعه در منازل افراد منعقد مى شد و من سخنرانى مى کردم. فرصت را غنیمت شمردم تا با افزایش مطالعات، به تفسیر قرآن بپردازم. من علاقه زیادى به تفسیر قرآن داشتم، اما نمى شد آن را بر منابر عمومى مطرح کرد، ولى جلسات هفتگى که افراد ثابتى در آن شرکت دارند، زمینه خوبى براى این کار بود. پیشنهاد کردم قرآن را از اول تفسیر کنم و موافقت شد. از آن روز تا کنون از اول قرآن تا سوره رعد را تفسیر کرده ایم. ناگفته نماند برخى دیگر از سوره هاى قرآن خصوصاً جز آخر قرآن کریم را نیز تفسیر کرده ایم.

به دنبال جلسات تفسیرى، تشکیل جلسات شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره را در صبح هاى جمعه، با همان شکل سیار منعقد کردیم و طى 10 سال زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا را براى آن دوستان شرح و تفسیر کردم.

بعدها بنیاد فرهنگى الزهرا(علیها السلام) که توسط جمعى از نیکوکاران اداره مى شد بر آن شدند نوارهاى جلسات تفسیرى را پیاده و بعد از اصلاح و بازبینى اینجانب، منتشر سازند که این کار ادامه دارد. همچنین بعد از مدتها نوارهاى شرح دعاى زیارت جامعه به دست آمد که آن نیز به همین شیوه چاپ و منتشر مى شود این دو کار به صفیر هدایت (تفسیر قرآن) و صفیر ولایت (تفسیر و شرح دعا) نام گذارى شده اند. جلسات تفسیرى، اخلاقى براى جوانان هم داشتیم که به صورت هفتگى برگزار مى گردید که در آنجا مطالب به صورت مختلف و آزاد ارائه مى شد. یادم مى آید ساواک نیز روى این جلسات حساس شده بود و ما را به کلانترى احضار و سفارش کرد که در این جلسات نباید سخنان سیاسى گفته شود.»[16]

3 ـ تفسیر قرآن کریم:

آیت الله ضیاءآبادى از چهره هاى ارزشمند و مفسران بزرگ شیعه است و هم اکنون (زمستان سال 1384) مشغول تفسیر سوره رعد مى باشد. معظم له درباره تفسیر قرآن مى فرماید:

«از دوران طلبگى و زمانى که پاى منبر مرحوم آیت الله رفیعى مى رفتم، به تفسیر قرآن علاقه پیدا کردم و چون در قم پاى درس تفسیر علامه طباطبایى نشستم، شدت علاقه ام زیادتر گردید، به گونه اى که اکتفاء به درس معظم له نمى کردم و بلکه تفسیر المیزان را که در آن ایام چاپ شده بود، مطالعه مى کردم. تفسیر قرآن و اخلاق و اعتقادات شیعه که همگى بر اساس قرآن استوار است، مى تواند بخشهاى زیادى از نیازهاى جامعه دینى به خصوص نسل جوان را تأمین کند، خصوصاً قشر تحصیل کرده و جوانان نیازمند به قرآن و آگاهى از مسایل آن مى باشند و قرآن مى تواند غذاى روح آنان را تأمین سازد. بنده حتى اخلاق را از قرآن جدا نمى دانم، چنانکه در روایات هم اخلاق از تفسیر قرآن جدا نیست.»[17]

آیت الله ضیاءآبادى تا کنون سوره هاى حمد، بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، یونس، هود، یوسف، یاسین، قیامت و جزء آخر قرآن را تفسیر نموده است و جزوات آن در 25 هزار نسخه توسط بنیاد خیریه الزهرا چاپ و منتشر شده است.

جرعه هاى جان بخش

گزیده هایى از سخنان آیت الله ضیاءآبادى را که در خلال تفسیر آیات و شرح زیارت جامعه آمده است، مى خوانیم:

1 ـ ذیل آیات 6-10 سوره رعد:

«...آرى در میان مردمى که حبّ مال و جاه از حدّ عادى گذشت و طوفان دنیاطلبى در فضاى جان ها پیچید، طبیعى است که چراغ عقل رو به خاموشى مى گذارد و زشتى ها به صورت زیبایى ها جلوه مى کند و بى حیایى یک امر عادى مى شود و قهراً دین نیز رنگ خود را مى بازد و بى دینى در قیافه ى دیندارى و روشنفکر مآبانه رواج مى یابد و سرانجام پیشگویى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به وقوع مى پیوندد...»[18]

2 ـ او درباره رابطه هاى عقلانى در عقاید اسلامى مى گوید:

«مقتضاى حکم این است که باید خالق حکیم در ماوراى این دنیا عالم دیگرى داشته باشد که مطیعان و متخلفان از قانون حکیمانه ى خود را آنجا به کیفر و پاداش برساند وگرنه جعل قانون از قِبَل او لغو خواهد بود و حکمت خودش زیر سئوال خواهد رفت...»[19]

3 ـ ذیل آیات 15 و 16 سوره رعد:

«یاللاسف که ذائقه ى ما با طعم قیمه و قورمه و شربت به لیمو آشناست اما غالباً خبر از طعام حبّ خدا و شربت قرب خدا نداریم!! ولى چه خوب است که حداقل باورمان بشود که هستند در میان بندگان خدا اوج گرفتگانى در آسمان معرفة الله که (قد کشف الغطاء عن ابصارهم) پرده از مقابل چشمشان برداشته شده است.»[20]

4 ـ وى درباره حجت بودن اهل بیت در دنیا و آخرت مى نویسد:

«حجت بودن اهل بیت بر مردم دنیا روشن است و در آخرت نیز حجت بودنشان معلوم است و به اذن خدا فرمانرواى در محشرند...آن درى از درهاى بهشت که پیش از سایر درها به روى اهل محشر باز است و پرجمعیت ترین است باب الحسین است.»[21]

5 ـ درباره حضرت زهرا(علیه السلام):

«چرا باید تنها یادگار رسول خدا مخفیانه دفن گردد و قبرش ناشناخته بماند؟ چرا؟! مگر گمنام تر از زهرا کسى در عالم اسلام نبود؟ آیا او چرا وصیت به تجهیز شبانه و پنهان نگه داشتن قبرش نمود؟...»[22]

6 ـ درباره حدیث ثقلین مى گوید:

«این حدیث شریف (ثقلین) از مسلّمات بین فریقین از شیعه و سنى است و نشان مى دهد که براى همیشه باید اهل بیت رسول(صلى الله علیه وآله) کنار قرآن باشند تا حقایق آن به وسیله ى آنها براى امت تبیین شود جز آنها کسى نمى تواند این کار را انجام دهد.»[23]

7 ـ تبعیت از هوى

«حال اى امت محمد و شیعه ى على! گوش به فریادهاى دلسوزانه ى این دو پدر مهربان خود فرادهید که مى گویند اتباع الهوى و پیروى از خواهش دل، ترسناک ترین و خطرناک ترین بیمارى است که ما از مبتلا شدن شما به آن بیمناکیم.»[24]

8 ـ فهم مردم در آخرالزمان

«مردم زمان غیبت به مرتبه اى از عقل و فهم و درایت مى رسند که (صارَتِ الغیبةُ عِنْدَهُم بمنزلةِ المشاهدةِ) غیبت در نزد آنها به منزله ى مشاهده مى شود یعنى ظهور و غیبت امام(علیه السلام) براى آنها یکسان مى گردد و آنها امام(علیه السلام) را پیوسته حاضر و ناظر افکار و اعمال خود مى بینند و در محضر امام(علیه السلام) مرتکب کار ناپسند امام نمى شوند و معتقدند که امام اگرچه ظهور ندارد و از چشم سر پنهان است اما حضور دارد و در چشم دل عیان است.»[25]

معظم له بعد از 23 سال اقامه جماعت و اقامت در خیابان سقاباشى، به دنبال بیمارى همسرش و توصیه پزشکان به تجریش نقل مکان کرد و هم اکنون بیش از 10 سال است که در مسجد على بن الحسین(علیه السلام) خیابان دربند تجریش ضمن اقامه جماعت و ارشاد و موعظه، جلسات تفسیرى را به صورت هفتگى در منزل خویش منعقد مى سازد و مشتاقان فراوانى در آن شرکت مى نمایند.

4 ـ سخنرانى:

آیت الله ضیاءآبادى[26] از سخنرانان دانشمند ساکن تهران است که به علت قدرت والاى علمى و معنوى، آشنایى با مبانى اسلامى و قرآنى، شناخت مسایل روز و دارا بودن قدرت بیان و خطابه و شیوایى سخن درخشش خاصى در مجالس عمومى و خصوصى دارد به گونه اى که یکى از منابر وى در جلد اول مجموعه گفتار وعّاظ آمده و معظم له نیز در ردیف وعّاظ و خطباء ممتاز و طراز اول کشور قرار داده شده است. وى یکى از روحانیان و مبلغان موفق در امر وعظ و تبلیغ در تهران است و چون سخنانش با چاشنى قرآن، روایت و مطالب آموزنده اخلاقى همراه است، مشتاقان زیادى دارد. اخلاص، تواضع، عمل به گفتار، متانت و شیوایى سخن، و بهره گیرى از ظرافتهاى اخلاقى و قرآنى از ویژگیهاى ایشان به شمار مى رود.

آیت الله ضیاءآبادى از چهره هاى برجسته علمى و فرهنگى و دینى ایران است و یکى از سخنرانیهاى عمیق ایشان تحت عنوان «لقاءالله» در جلد اول گفتار وعّاظ و دانشمندان شهیر آمده است. وى با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات و اخبار اهلبیت(علیه السلام) و با دلایل منطقى و عقلى مراحل سیر ملکوتى انسان از خاک تا افلاک را تشریح کرده است. استاد در این خطابه با طرح این پرسش که «این بشر کى بیدار مى شود؟» به تفسیر مراحل سیر و سلوک انسان به درجات عالیه و هم چنین عوامل سقوط و دور شدن او از اخلاقیات و معنویات پرداخته و در پایان همه مردم را به سوى قوانین سعادت آفرین الهى دعوت کرده است.[27] سخنرانى دیگر ایشان با عنوان «تلازم بین قرآن و عترت» پیرامون تفسیر حدیث شریف ثقلین و حقانیت باورداشتهاى شیعه با توجه به منابع عامه، در این کتاب به تفصیل آمده است.[28]

5 ـ تألیفات ارزشمند:

1 ـ امامت

2 ـ بیان قرآن: این کتاب شامل بخشى از تفسیر سوره قیامت است و به این پرسش پاسخ مى دهد که: «آیا اهل بیت(علیه السلام) و قرآن مبین همدیگرند؟

3 ـ تفسیر سوره انفال

4 ـ تفسیر سوره یونس

5 ـ تفسیر سوره توبه (2جلد)

6 ـ تفسیر سوره یوسف

7 ـ توسل: نویسنده درباره توسل و معنا و مفهوم واقعى آن سخن گفته و این کتاب به پاسخ شبهات وهابیت که توسل را شرک مى دانند، اختصاص دارد. وى درباره توسل تکوینى و ارتباط توحید و توسل و شرک، به تفصیل سخن مى گوید.

8 ـ شب مردان خدا: آداب و فضیلت نماز شب.

9 ـ موعظه یا راه پیشگیرى از نفوذ شیطان در دل انسان.

10 ـ شرح و تفسیر دعاى توبه از صحیفه سجادیّه.

11 ـ در جستجوى دین

12 ـ حج برنامه تکامل: این کتاب در 516 صفحه براى اولین بار در سال 1394هـ ق و نیز با اضافات و ملحقات براى دومین بار در سال 1401هـ ق در دارالکتب الاسلامیه به چاپ رسید.

معظم له مى فرماید:

«در منابر برخى از خطباء دیدم وقتى سخن به حج کشیده مى شود، مطالب مفیدى توجه شنوندگان را جلب مى کند. درصدد برآمدم با تحقیق همه مباحث آن را جمع آورى و چاپ نمایم و الحمدالله این کار به سرانجام رسید.»[29]

این کتاب شامل یک مقدمه و هفت بخش است:

بخش اول: گوشه اى از اسرار تشریع عبادت

بخش دوم: آثار اجتماعى حج

بخش سوم: اسرار وحى حج

بخش چهارم: مراحل آغاز سفر

بخش پنجم: مواقف حج

بخش ششم: نتیجه گیرى از اعمال حج

بخش هفتم: زیارت مرقد پاک حضرت رسول و ائمه هدى(علیه السلام).

13 ـ قرآن و قیامت: این کتاب در 806 صفحه تدوین یافته، در سال 1398هـ ق (1357شمسى) در مکتبة صدوق به چاپ رسیده و شامل 14 بخش است. کتاب شامل تفسیر سوره قیامت است و به مناسبت به گوشه هایى از اوضاع جارى زمان و ماجراى دلدادگان و عاشقان مکتب قرآن و پیامبر رحمت(صلى الله علیه وآله) به شکل بسیار جالب اشاره مى کند.

14 ـ قساوت بیمارى مهلک: یکى از بلاهاى اجتماعى بشر در طول تاریخ قساوت است که اکثر سردمداران و ظالمان و ستمگران تاریخ به واسطه ابتلاى به این بیمارى، جنایات دهشت انگیزى را مرتکب شده اند. حرمله ها، شمرها، حجاج بن یوسف ها، حمید بن قحطبه ها و... تجسم قساوت و سنگدلى ظالمان هستند. آیت الله ضیاءآبادى پیرامون این بیمارى خطرناک اخلاقى و اجتماعى کتابى را در 112 صفحه تألیف نمود که در سال 1391هـ ق (1351هـ ش) در تهران به چاپ رسید. وى با استناد به آیات و روایات و نظرات دانشمندان و حکما خصوصاً دانشمندان غربى، به بررسى عوامل قساوت پرداخته است، به ویژه در مورد برخى از عوامل پیدایش و بروز این بیمارى مانند موسیقى، لهوالحدیث (صداى شهوت آلود زنان خواننده) مطبوعات منحرف و بى حجابى و...، مطالب ابتکارى دارد. نگارنده در پایان قصد و نیت خود از تدوین چنین کتابى را بیدار کردن حس دینى جوانان و زنان مسلمان در برابر انحرافات خطرناک اخلاقى معرفى مى کند.[30]

خدمات عمرانى:

معظم له تا کنون با کمک افراد خیّر و نیکوکار توانسته است خدمات عمرانى و خدمات دینى ارزشمندى به همنوعان ارایه نمایند، خصوصاً در بخش تأمین جهیزیّه دختران بى بضاعت و تأمین مسکن افراد نیازمند فعال بوده است.

فرزندان:

معظم له یک پسر و دو دختر دارد که همگى مشغول کارهاى فرهنگى اند.

ختام مسک

مورخ شهید مرحوم شیخ محمد شریف رازى، آیت الله ضیاءآبادى را از علماى برجسته و خطباى نامدار و دانشمند برشمرد و مى نویسد:

«این نگارنده بیش از 20 سال است که با جناب آقاى سید محمد ضیاءآبادى که از مجتهدین و مفسران مشهور معاصر که در سه وعده در مسجد على بن موسى الرضا تهران به امامت و خطابه اشتغال دارد و حلقه تفسیرى وى در تهران بیش از سى سال است که برقرار است سابقه آشنایى و دوستى دارم و در این مدت طولانى مکروهى از وى ندیدم جداً معظم له واعظى متعظ و خطیبى بلیغ و عالمى ناطق و مستعمل لعلمه است و آثار آموزنده اى دارد که برخى از آنان به طبع رسیده است.[31]

,,,

[1]. آمارنامه استان زنجان، سال 1369، ص 38.

[2]. مصاحبه نگارنده با آیت الله ضیاء آبادى.

[3]. قزوین از شهرهاى تاریخى ایران است و در عصر شاه طهماسب صفوى پایتخت ایران بود. در حوزه علمیه قزوین عالمان و حکیمان فراوانى تربیت شده اند که نام اغلب آنان در تاریخ تراجم و رجال به ثبت رسیده است. خصوصاً در دو قرن اخیر به علت مرکزیت خاص علمى و وجود اساتید نامدار و برجسته در حوزه علمیه این شهر، بسیارى از مشتاقان از سایر نقاط، به خصوص گیلان، مازندران و آذربایجان، بدین شهر مهاجرت مى کردند، مانند مرحوم میرزاى رشتى(م: 1312هـ. ق) که بخشى از دروس مقدمات و سطح خود را در این شهر و در نزد مرحوم ملاعلى طارمى فراگرفت. (زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 264.) برخى از صاحب نظران سابقه علمى و تاریخى قزوین را مربوط به قرن سوم هجرى مى دانند. زمانى که قزوین پایگاه مهم مسلمانان و اعراب براى تسخیر بلاد دیلم و مازندران بود. در این دوران مسلمانان با تأسیس حوزه هاى علمى مشغول فراگیرى علم مى شدند. (طبقات اعلام الشیعه، ج 2، ص 13 و 57.)

[4]. آثارالحجه، محمد شریف رازى، ج 2، ص 323.

[5]. همان، ص 324.

[6]. ر.ک.به: ستارگان حرم، ج 2.

[7]. مصاحبه نگارنده با معظم له.

[8]. شرح حال آیت الله سلطانى طباطبایى ر.ک.به: آثارالحجه، ج 2، ص 63 گلشن ابرار، ج 6.

[9]. ر،ک: گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 75 و ج 7، ص 352.

[10]. آیینه داران حقیقت، مصاحبه هاى مجله حوزه با عالمان حوزوى، ج 1 ص 114 تا 120.

[11]. همان، ص 122.

[12]. مصاحبه نگارنده، با معظم له.

[13]. مدرسه علمیه آیت الله مجتهدى که به برکت نفس گرم عالم ربانى و عارف کامل آیت الله شیخ محمد حسین زاهد و با همت شاگرد فاضل او آیت الله شیخ احمد مجتهدى تهرانى در خیابان 15 خرداد شرقى تهران و جنب مسجد ملامحمد جعفر احداث شده است، از مدارس نمونه و موفق تهران است. مدیریت و اساتید آن در کنار تعلیم و تعلم، به امور معنوى و اخلاقى طلاب و مشتاقان علوم اسلامى توجه و دقت فراوانى دارند. رشد علمى در کنار شکوفایى معنوى و اخلاقى طلاب مدرسه به گونه اى است که بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید به ویژه حضرت آیت الله خامنه اى توجه و عنایت مخصوصى به آن دارند. یکى از مراجع بزرگوار درباره برنامه هاى این مدرسه و نقش اساتید در امور اخلاقى و معنوى و علمى طلاب فرموده است: «در مدرسه آقاى مجتهدى انسان تربیت مى شود.» (ر.ک.به: آداب الطلاب، آقاى مجتهدى.)

[14]. همان، ص 146 و 316.

[15]. مصاحبه با آیت الله محفوظى.

[16]. همان.

[17]. همان.

[18]. صفیر هدایت، ش 4، ص 12.

[19]. همان، ش 3، ص 4

[20]. همان، ش 7، ص 17.

[21]. صفیر ولایت، ش 9، ص 7.

[22]. همان، ش 37، ص 18.

[23]. همان، ش 10، ص 5.

[24]. همان، ش 1، ص 20.

[25]. همان، ش 42، ص 17.

[26]. جهت آگاهى از شرح حال آیت الله ضیاءآبادى ر.ک.به: گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 383دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاءالدین خرمشاهى، ج 2، ص 1394.

[27]. گفتار وعاظ، تاج لنگرودى، ج 2، ص 253-241.

[28]. بوستان ولایت، طلوعى، ج 2، ص 274-236.

[29]. مصاحبه نگارنده با معظمله.

[30]. قساوت بیمارى مهلک بشر، ص 8. ضمناً بنا به درخواست نگارنده، معظم له شمه اى از زندگانى و تألیفات خود را در اختیار ما گذارد که در این مقاله از آن نهایت استفاده برده شد.

[31]. گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 383.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام سید محمد
نام خانوادگی ضیاءآبادى
نام پدر سید محمود ضیاءآبادى، روحانى محل
نام معروف سید محمد ضیاءآبادى
تاریخ تولد (شمسی) 1307
تاریخ تولد (قمری) 1347
مکان تولد ایران،قزوین،قریه ضیاء آباد

تالیفات

No image

امامت

No image

بیان قرآن

No image

تفسیر سوره انفال

No image

تفسیر سوره یونس

No image

تفسیر سوره یوسف

No image

توسل

No image

شب مردان خدا

No image

در جستجوى دین

No image

حج برنامه تکامل

No image

قرآن و قیامت

No image

قساوت بیمارى مهلک

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد هفتم

کتاب گلشن ابرار - جلد هفتم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که تا کنون هَشت جلد از آن به زیور چاپ آراسته شده، اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS