دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شاشون

✍️ سعید احمدی
No image
شاشون
جایی پیدا نکردم که غذا بخرم برای شام دوازدهمین روز جنگ. از خیابانی در اطراف آزادی رد شدم. یک طباخی دیدم؛ تمیز و برق انداخته.
رفتم داخل. 
طباخ بود و شاگردش و دو‌تا مشتری. یکی، مردی میان‌سال با سبیل ساواکی. آن یکی پیرمردی شبیه راننده‌های کامیون. 
کاسه‌ای سیراب‌شیردان سفارش دادم و نشستم روی صندلی فلزی. قلیان چاق از گوشه‌ی لب مغازه‌دار نمی‌افتاد. توی هر دم‌و‌بازدم با کسی حرف می‌زد که رفته بود توی پیراهن نارنجی آستین‌کوتاه و شلوار جین نوک‌مدادی. سبیل‌ها می‌جنبیدند و توی جویدن‌ها حرفی می‌انداختند روی میز: «اسرائیل بدجور داره می‌کوبه. می‌گن که می‌خوان نظامو عوض کنن، ملاها دیگه بای بای». 
از لای دود، حرف دیگری سر خورد وسط حرف‌های جین‌پوش: «لابد عین سوریه!». 
پیرمرد، ملچ‌ملوچ می‌کرد و سرش پایین بود. 
سبیل گفت: «آره خب!». 
قلیان جواب داد: «اونا یکی رو داشتن بذارن جای اسد، ما کیو داریم؟». 
سبیل زود گفت: «شاهزاده». ملچ‌ملوچ لقمه‌اش را قورت داد و رو کرد به آن دوتا: «دهه! شاهزاده؟ هههه». 
سبیل و دود هر دو با هم: «مگه چشه؟».
_ چش نیس؛ زبونه. اون بچه‌ننه با اون ثروت اگه عرضه داشت الآن می‌باس نصم آمریکا مالش بود. چی داره به خدا؟ جنم داره؟ مغز داره؟ آره! یه چی داره. 
_ چی؟
_ اینکه تا ازش می‌پرسن تو چی‌کاره مردم ایرونی؟ می‌گه پسر شاشونم. می‌پرسن: چی‌کاره ایرونی؟ می‌گه پسر شاشم.
غذایم را نصف‌ونیمه خوردم. حسابم را دادم، زدم بیرون.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

هویت زنانه در تندباد تاریخ

هویت زنانه در تندباد تاریخ

✍️ سعید احمدی
سگ کی؟

سگ کی؟

✍️ سعید احمدی 
کارهای کثیف

کارهای کثیف

✍️ سعید احمدی 
الهیات جنگ...

الهیات جنگ...

یادداشت

پر بازدیدترین ها

هویت زنانه در تندباد تاریخ

هویت زنانه در تندباد تاریخ

✍️ سعید احمدی
کارهای کثیف

کارهای کثیف

✍️ سعید احمدی 
الهیات جنگ...

الهیات جنگ...

یادداشت
سگ کی؟

سگ کی؟

✍️ سعید احمدی 
Powered by TayaCMS