4 تیر 1397, 0:0
در کتب فقهی برای اقامه امربه معروف و نهی از منکر، شرایط مختلفی ذکر شده است. تلاش خواهد شد تا از میان این شرایط، برخی از آنها که امروزه اهمیت بیشتری دارد، در اینجا بررسی شود تا زمینههای لازم برای عمل دقیق و صحیح به این فریضه در جامعه فراهم آید.
در امربه معروف لازم است که انسان خوف از ضرر نداشته باشد؛ بنابراین باید در مرحله اجرای آن در پی شیوه ای بود که یا هیچ ضرری نداشته باشد و یا کمترین ضرر را متوجه افراد سازد. برای نمونه، اگر در خانواده ای مرد دچار لغزشی شد، زن حق ندارد به اسم امربه معروف و نهی از منکر، در کوچه فریاد بزند و آبروی او را بر باد دهد. مرد هم حق ندارد در صورت ارتکاب یک اشتباه از سوی همسر خود، به منظور امربه معروف و نهی ازمنکر، مسئله را همگانی و مهارناپذیر سازد؛ بلکه باید با حداقل ضرر، جلوی یک آسیب را در جامعه گرفت.
در کلمات و فتاوای فقها آمده است که اگر انجام امر به معروف و نهی از منکر سبب خطر جانی شود، این تکلیف ساقط است. وجوب امربه معروف و نهی از منکر تا آنجایی است که به خطر جانی برای انسان نینجامد. اما آیا استثنایی هم در این زمینه وجود دارد یا خیر؟ در زمینه امربه معروف و نهی از منکر، بین فقها کمابیش اختلافاتی به چشم میخورد. در بین فقهای زمان ما کسی که صریحاً نمونه استثنا را ذکر فرموده و در این زمینه اعلامیه داده است، امام خمینی(ره) است. ایشان در جمله تاریخی خود با صراحت در مقابله با رژیم پهلوی بیان میدارند که «اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال تقیه حرام است، و اظهار حقایق واجب؛ ولو بلغ ما بلغ»1. از نگاه ایشان، در شرایطی که رژیم محمدرضا شاه، به احکام اسلامی حمله میکند و میخواهد بر خلاف احکام اسلام عمل، و قانون وضع کند، تقیه حرام است؛ هر چند هزینه جانی دربر داشته باشد.
پس آنجا که مسئله حفظ دین مطرح است و بناست احکام اسلام فراموش و نسخ شود، تقیه کردن نه تنها واجب نیست، بلکه حرام است. حتی اگر افزون بر جان و مال، ناموس او هم به خطر افتد، تکلیف از او ساقط نمیشود. چنین بینشی در بین مراجع کم نظیر بوده است. در مقامات پایین تر از مرجعیت نیز کسانی براساس چنین برداشتی اقدامات عملی انجام میدادند. برای نمونه، شهید نواب صفوی به قدری در این اعتقاد خود راسخ بود که هیچ نظر دیگری در مقابل این ایده، در او اثر نمیگذاشت. برای او این مسئله یقینی بود و جای تقلید هم نداشت که از دیگری تکلیف خود را در این زمینه سوال کند. این برداشت، صفای روح، شجاعت نفسانی و غیرتی عالی میطلبد.
گفتنی است که امام خمینی(ره) به این مسئله توجه کردهاند که تقیه در امور بسیار مهم، جایی ندارد و امربه معروف و نهی ازمنکر، حتی اگر ضرر جانیای هم دربر داشته باشد، باید به این فریضه عمل کرد. ایشان در این زمینه مثالهایی نیز آوردهاند؛ از جمله اینکه اگر دشمن قصد داشته باشد که کعبه را ویران کند، نمیتوان به بهانه امکان خطر، نهی از منکر نکرد، بلکه به هر بهایی باید به این تکلیف عمل کرد و مانع ویرانی خانه خدا شد؛ هرچند بهای آن، جان انسان باشد. همچنین اگر جان پیامبر یا امامی در خطر باشد، نمیتوان به دلیل زخم یا سیلی خوردن یا خوف ضرر، کنار ایستاد؛ بلکه باید پیامبر و امام معصوم را نجات داد؛ اگرچه هزاران تن کشته شوند. امام خمینی(ره) با بیان مثالهای دیگر، به گونه کلی به این مطلب اشاره دارند که در نمونه هایی که اصل و کیان اسلام در خطر باشد، تقیه جایز نیست و باید به این فریضه عمل کرد.
البته لازم است امروزه این نمونهها، با توجه به مسائل اجتماعی روز بررسی شود. در روزگار حاضر، پیامبر و امام معصوم را نمیکشند؛ زیرا آنان را نمییابند؛ ولی قصد دارند پیامبری پیامبر و ولایت امام را نابود سازند. از این روی به زبان هم میآورند که بعد از ارتحال پیامبر(ص)، دیگر ولایتی در کار نیست. وحی را نیز امری شخصی میپندارند و بر آنند که واقعاً نمی توان پیامبری کسی را اثبات کرد. از دید آنان، پیامبر نیز همچون دیگران است و دچار خطا و اشتباه میشود. این عمل از کشتن پیامبر بدتر است؛ زیرا با شهادت پیامبر هدف او از میان نمی رود؛ چنان که خون امام حسین(ع) هدف او را حفظ کرد؛ ولی اگر پیامبری و امامت خدشه دار شد، چیزی از هدف پیامبران و امامان(ع) باقی نمیماند.
در این سالها، به کیان اسلام حملههای بسیار شده، روز به روز دین در جامعه تضعیف میشود؛ به گونهای که مسلمانان خارج از کشور نیز این خطر را دریافته اند و از ضعف معنویت در کشور ما بسیار نگران شده اند. درباره این تنزل معنوی و دینی، به دو دسته عامل میتوان اشاره کرد: اول، مطبوعات و نشریات و کتابهای گمراه کننده، که وزارت ارشاد در اینباره مسئول است؛ و دیگری، اقداماتی که در کشور صورت میگیرد تا زشتی گناه از بین برود، و به بهانه ارج نهادن به مقام جوانان، مردم به گناه کردن تشویق شوند. البته در این زمینه نقش تلویزیونهای خارجی در ارائه فیلمهای مبتذل در مناطق مرزی، یا استفادههای غیرقانونی از ماهواره انکارناپذیر است. در این زمینه، دیگر وزارتخانهها نیز نقش دارند، ولی سهم وزارت ارشاد بیش از همه آنهاست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان