نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
زکات، پاک کننده جان و مال (25)
... والزکاه تزکیه للنفس، و لماء فی الرزق؛
حضرت زهرا سلام الله علیها در بخش دوم این خطبه شریف به حکمت تشریع تعدادی از عناوین برجسته در معارف اسلامی و قرآن کریم اشاره میفرمایند. حضرت در آغاز، ایمان را و بعد نماز را ذکر فرمودند و بعد به مسئله زکات میپردازند. در قرآن کریم هم نماز و زکات تواما ذکر شده است. در کنار هم قرار گرفتن این دو موضوع میتواند اشارهای باشد به این که انسان همان طور که باید نسبت به رابطه با خدا که یک رابطه درونی و قلبی است تلاش کند و این رابطه را با نماز تقویت کند، باید با بندگان خدا هم رابطه داشته باشد که البته آن هم غیرمستقیم رابطه با خداست؛ یعنی انسان وظایفی نسبت به بندگان خدا دارد که به خاطر اطاعت خدا باید آن وظایف را انجام دهد.
مفهوم زکات
کلمه زکات در اصل فرهنگ دینی اعم از اسلامی و غیراسلامی، شامل هر نوع انفاقی میشود که به قصد اطاعت خدا انجام گیرد. در عرف ما زکات را به یک قسم از عبادات مالی اطلاق میکنیم که به اشیاء خاصی تعلق میگیرد؛ ولی نه در اصل لغت و نه در اصل فرهنگ عام اسلامی اختصاص به این حکم ندارد. زکات یعنی رسیدگی مالی به دیگران.
اسلام و توجه به همه ابعاد انسان
برخی افراد که درصدد تکامل روحی برآمدهاند توجهشان را فقط معطوف به یک دسته از ارزشهای اسلامی و الهی کردهاند و از سایر ابعاد وجود انسان و سایر احکام و ارزشهای اسلامی غافل شدهاند. در بسیاری از طوایف متصوفه راه تکامل را فقط توجه به خدا، ذکر، مراقبه و عباداتی از این قبیل میدانند و به مسائلی از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منکر رسیدگی به فقرا و... چندان بهایی نمی دهند. کسانی که با معارف الهی و شیعی آشنا هستند میدانند که در اسلام به هیچ وجه این یک سونگری مورد قبول نیست. به طورکلی ما باید نگاهمان به وجود مقدس پیغمبر اکرم و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین باشد و بدانیم راه همان است که آن ها رفتند و در مقابل متصوفه باید گفت: انسان موجودی چند بعدی است که در همه ابعاد باید به طرف خدا حرکت کند، نه فقط از راه دل، البته همه آن ارزش ها به نحوی با دل انسان سروکار دارد؛ ولی در شاخههای گوناگون منشعب میشود.
اگر انسان فقط به یک دسته از عبادات توجه کند، یک بعدی بار میآید. انسانی که فقط به یک جهت توجه میکند مانند موجود ناموزونی میشود که فقط یکی از اندامش رشد کرده است و این مورد رضای خدا نیست. انسان یک موجود چند بعدی است و همه آن ها باید در راه خدا به کار گرفته شود و رشد موزون و متناسب داشته باشند. شاید انتخاب این عناوین متعدد در خطبه حضرت که بعضی مربوط به عبادتهای فردی و بعضی اجتماعی است، بعضی جنبه اثباتی دارد و بعضی جنبه نفی دارد، خود درسی است برای این که ما بدانیم اسلام فقط به یک بعد از ابعاد انسان توجه ندارد. هرچه را که خدا به ما عطا کرده و احساس میکنیم میتوانیم زمینه رشد آن را فراهم کنیم باید همه آن ها را در راه خدا به کار گیریم. اولیای کامل سعی داشتند در عبادت هایشان تا آن جا که ممکن است تمام اندام هایشان را به خدمت بگیرند.
این یک نگرش جامع است که بدانیم باید همه وجودمان را صرف بندگی خدا کنیم و خدا در وجود ما چیزی نیافریده که هیچ فایدهای نداشته و مزاحم بندگی خدا باشد. بله، تزاحماتی بین فعالیتهای اندامهای مختلف یا بین بدن و روح ممکن است واقع شود که دراین صورت باید طبق دستور خدا تعدیل شود.
حضرت زهرا سلام الله علیها برای زکات دو حکمت ذکر میکنند:
1- تزکیه للنفس؛ زکات موجب پاک شدن و تمیز شدن روح انسان میشود. ممکن است سوال شود که زکات چگونه موجب تطهیر و رشد روح میشود؟
کلمه «زکات» که با کلمه «تزکیه» هم خانواده است گویا در اصل لغت در مواردی به کار میرفته که زواید چیزی را میزدند و این کار موجب رشدش میشده است، مثل هرس کردن درخت که به آن تزکیه درخت میگفتهاند. گویا زکات هم از همین ریشه گرفته شده است. انسان با دادن زکات، مقداری از مالش را جدا میکند و به دیگران میدهد و این مثل زدن شاخ و برگهای اضافی است که باعث رشد و مرغوبیت میوه میشود. این که زکات موجب فراوانی روزی میشود راحت تر فهمیده میشود تا این که بگوییم: زکات موجب تطهیر روح میشود. سّر ارتباط زکات دادن با تطهیر روح در چیست؟
سّر تطهیر جان با زکات
امور دنیوی و مادی که در اختیار انسان قرار گرفته است، اصالت ندارند و صرفا برای انسان جنبه ابزاری دارند. برخلاف آن چه ماده گرایان و منکرین خدا تصور میکنند ما برای این خلق نشدهایم که فقط از لذتهای دنیا استفاه کنیم. اصلا کل زندگی دنیا سیر است و ما در سفریم. مقصد جای دیگری است. ما باید در این سیر درحدی که برای رسیدن به مقصد نیاز داریم توشه برداریم. دنیا خود بالاصاله هدف نیست. خدای متعال لطف کرده است و برای این که ما سعی کنیم از این نعمت ها استفاده کنیم لذتی هم در استفاده از آن ها قرار داده است. اگر لذت خوردن و آشامیدن نبود ما اهتمامی به آن ها نمی داشتیم و از بین میرفتیم و یا اگر غریزه جنسی نبود انگیزه انسان برای تشکیل خانواده و بچه دار شدن ضعیف میشد. خدای متعال گرایش به لذتهای مادی و دنیوی را در وجود ما قرار داده است تا ما را وادار کند که زندگی مادی مان را تامین کنیم و از این زندگی برای سعادت ابدی مان استفاده کنیم. اگر بخواهیم به آن سعادت ابدی و رضوان الهی برسیم باید این مسیر را طی کنیم؛ یعنی به قدری که خدا مقدر فرموده در این عالم بمانیم و با سختیهای آن دست و پنجه نرم کنیم تا بتوانیم در سایه اطاعت خدا رشد معنوی پیدا کنیم. اقتضای این نگرش آن است که ما به دنیا به عنوان ابزار نگاه کنیم نه به عنوان هدف. هر قدر این باور در انسان بیشتر باشد در اعمالش بیشتر تجلی پیدا میکند؛ مثلا به اندازهای غذا میخورد که بتواند برای انجام وظایفش انرژی کسب کند و از پرخوری پرهیز میکند و یا درباره لباس خیلی به دنبال رنگ، هر روز یک مدل پوشیدن، اتو زدن و... نمی رود؛ چون مقصود از لباس حفظ از سرما و گرما بود؛ البته خود زینت هم یکی از نیازهای انسان است و پوشیده بودن بدن آن هم با لباس مطلوب در اسلام لازم است؛ اما این که هم انسان این باشد که لباس، آرایش و مو و صورتش، و... را درست کند، به طوری که ساعت ها وقت او را بگیرد، با آن بینش خیلی سازگار نیست.
بالاخره انسان به تدریج در زندگی اجتماعی میرسد به این که اگر بخواهد لذت هایش تامین شود باید پول داشته باشد، لذا به دنبال پول در آوردن میرود و اگر ایمان کافی داشته باشد سعی میکند درآمدش از راه حلال باشد. معمولا انسان به یک حد معینی قانع نمیشود و نیرو و وقت فراوانی را صرف پول درآوردن میکند. چیزی را که انسان با این زحمت پیدا میکند خیلی به آن دلبستگی پیدا میکند. وقتی به آن دلبسته شد، اولا: قوای فکری، عاطفی و احساسیاش به همان جهت سوق داده میشود. حال اگر به او بگویند: پولی را که به دست آوردهای به دیگران انفاق کن! این کار برای او خیلی خیلی سخت است؛ حتی دادن خمس و سایر واجبات آن هم برای انسان سخت است. این تعلقی است که انسان به امور دنیا پیدا میکند و این خیلی خطرناک است و اگر رشد کند میتواند انسان را به کفر بکشاند. همان طور که خیلی ها را کشانده است. لااقل فکر انسان را مشغول میکند و باعث میشود آن وقتی را که باید صرف عبادت و رشد معنوی کند، صرف نقشه کشیدن برای درآمد بیشتر کند. این آلودگی و نکبتی روحی است که بزرگ ترین سد راه تکامل انسان میشود. مثل پرندهای میماند که به پایش سنگی ببندند. هرچه این سنگ بزرگ تر باشد بیشتر مانع از پرواز میشود. پرنده هنر پرواز و ابزارهای آن را دارد؛ اما سنگ مانع میشود. انسان عقل و شعور و معرفت دارد و تعلیمات انبیاء را دیده است و میداند سعادت ابدی در بهشت است و این دنیا بازیچه ای بیش نیست. (انما الحیاه الدنیا لعب و لهو) ؛ اما در عمل فراموش میکند. اگر اسکناسی را گم کند خواب از چشمش میرود و در نماز هم فکرش مشغول میشود. اینها نشانه تعلق به دنیاست. آیا چنین کسی حال عبادت پیدا میکند؟ آیا میتواند سحرخیز باشد و با نشاط در پیشگاه خدا راز و نیاز کند؟ این تعلق، آلودگی روحی است.
انفاق دوست داشتنیها
چه کنیم تا از این آلودگی پاک شویم؟ دوای آن در این آیه شریف بیان شده است که میفرماید: لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ اگر میخواهید پاک شوید باید کمی از چیزهای زیادی را بزنید و هرس کنید. باید مقداری از پول هایی را که جمع کردهاید به دیگران بدهید وگرنه دلبستگی ها نمیگذارد پیش بروید. دلبستگیها سنگی است که به پای شما بسته شده است؛ اگر میخواهید پرواز کنید باید سنگ را باز کنید. پرداخت قسمتی از مال را خدا تحت عنوان خمس و زکات واجب کرده است؛ ولی راهش را هم باز گذاشته تا بیشتر انفاق کنید؛ البته انسان درهر کاری باید اعتدال را رعایت کند. به هرحال بهترین راه کم کردن تعلقات دنیوی کمک کردن به دیگران است. قرآن میفرماید: «هرگز به نیکی، سعادت و پاکی نخواهید رسید مگر این که از آن چیزهایی که دوست دارید انفاق کنید» نه چیزهایی که اسباب زحمت است و میخواهید دور بریزید. اتفاقا قرآن روی این نکته تاکید دارد و میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض و لاتیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الاان تعمضوا فیه و اعلموا ان الله غنی حمید؛ ای اهل ایمان! از قسمتهای پاکیزه اموالی که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما خارج ساختهایم انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید درحالی که خود شما حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی نیاز و شایسته ستایش است.»
پس با دادن زکات دل از این آلودگی پاک میشود. قرآن خطاب به پیامبر میفرماید: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها؛ از مردم زکات بگیر تا با گرفتن زکات آنها را پاک کنی.» دلبستگی به مال دنیا که مانع از علاقه به آخرت و انس با خدا و عبادت خدا میشود، با دادن زکات از بین میرود؛ لذا حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمایند: «و الزکاه تزکیه للنفس؛ خداوند زکات را قرار داد تا دل و جان شما را پاک کند.»
در فرهنگ ما شایع شده که میگوییم: با دادن خمس و زکات مالت را پاک کن! این به خاطر این است که با وجود حقوق واجب الهی در میان اموال ما تصرف درمال حرام میشود و حرام نجس است و مال را نجس و پلید میکند؛ لذا میگویند: مالت را پاک کن! این تعبیر هم صحیح است؛ اما مسئله اصلی پاک شدن جان آدمی است.