كلمات كليدي : شعر سپيد، شعر آزاد، شعر منثور، آهنگ، شاملو.
نویسنده : طاهره سیدرضایی
این اصطلاح گویا نخستین بار توسط احمد شاملو در ایران به کار گرفته شد و معادل Blank verse فرانسوی است؛ اما، عدهای آن را اصطلاح درستی نمیدانند و «شعر آزاد» را پیشنهاد میکنند. شعر blank از قید وزن، آزاد نیست و وزن آن اغلب بر پایه ده هجایی استوار است، ولی قافیه در آن رعایت نمیشود؛ مثل «بهشت گمشده» میلتون!
اما، شعری که در اروپا و آمریکا از قید وزن و قافیه رهاست freeverse یا verselibre یا شعر آزاد نام دارد. به علت ناشناخته بودن ساختمان این دو نوع شعر، اشتباهاً جا به جا و یا یکسان گرفته میشوند. (فلکی؛ 1385: 89)
در هر صورت اصطلاح شعر سپید امروزه در محافل ادبی و کتب ادبیات پذیرفته شده است و این روزها در نزد نسل جوان طرفداران زیادی دارد. این قالب شعری فاقد وزن عروضی است و ظاهری نثرگونه دارد. سطرها مساوی نیستند و قافیه نیز اگر در آن به کار رود، جای مشخص ندارد؛ اما به دلیل برخورداری از منطق و مکانیسمهای شعری، نظیر بیان، تخیل، ادراک هنری، آهنگ و تناسبات درونی با نثر متفاوت است. (روزبه؛ 1381: 22) نمایندگان شعر سپید میگویند: شعر یعنی کلام مخیل. (محمدی؛ 1381؛ 16)
آغاز حضور این نوع شعر را در ادبیات فارسی باید حدود دهه سی دانست. در اواسط دهه سی تقریباً همه پیشروان شعر نو، شعر منثور را به عنوان شعر پذیرفته بودند و مجلات در سطح وسیعی محل طبع آزمایی شاعران مختلف برای سرودن شعر سپید شده بود. (لنگرودی؛ 1377: 386)
شاملو، بانی شعر سپید است اما، پیش از او نیز کسانی در صدد سرودن شعر منثور برآمدند؛ محمد مقدم، تندر کیا، هوشنگ ایرانی، پرویز داریوش، منوچهر شیبانی، بیژن نجدی و علی پورشیرازی (شین. پرتو) از پیشگامان شعر سپیدند. به ویژه هوشنگ ایرانی تلاشهایی برای رسیدن به شعر منثور انجام داده اما، در نهایت موفق نبوده است؛ هر چند به گفته دکتر شفیعی کدکنی درک درستی از مفهوم منثور داشته است. (زرقانی؛ 1384: 322) به نظر میرسد: وی در حوزه زبان شعر دچار رفتار افراطی شده؛ علاوه بر آن، تجربه شعریاش را قبل از رسیدن مرحله پختگی رها کرده است؛ در حالی که شاملو شعر منثور را جدی گرفت و برای تکامل آن تلاش کرد و همچنین تئوری و زیبا شناسی تعریف شدهای برای شعر سپید داشت که دیگران از آن محروم بودند. (همان: 321)
شاملو در شیوه خود از منابع مختلفی تدثیر پذیرفته است. یکی از این منابع، نثر آهنگین قرن چهارم و پنجم است. منبع دیگری که شاملو برای شکل دادن به قالب شعرش از آن استفاده کرده، ترجمه عهد عتیق و عهد جدید (تورات) است؛ شاملو برخی اشعار خود را به شکل آیههای تورات نوشته است؛ اما فکر آزاد کردن یکسره شعر از قید و بند وزن را از غرب گرفته است. (براهنی؛ 1380: 906-904)
شاملو با شعر شاعران فرانسوی چون لورکا و دیگرانی که شیوه کلاسیک را کنار گذاشته بودند آشنا میشود، خود او میگوید حرکت نوین شعری او با »لوآر» شکل میگیرد. (فلکی؛ 1385: 90) شاملو با وجود بهرهگیری از منابع مختلف، زبانی مشخص و منحصر به خود دارد که در میان شاعران دیگر قابل تشخیص است. البته این زبان خاص در ابتدا هنوز صیقل نخورده و بدون نقص نشده است اما بعدها خاصه بعد از «باغ آینه»، زبان شاملو پاک و یکدست میشود؛ گرچه همین دقت بیش از حد در کاربرد زبان، شعر او را گرفتار ابهام میکند و آن را به تفسیر محتاج میسازد. (زرین کوب، 1358:167)
شعر سپید برای پر کردن جای خالی وزن از شیوههای مختلفی بهره میگیرد از جمله: بکار بردن قافیه در پایان هر بند؛ ایجاد آهنگ درونی از طریق همآوایی مصوتها و صامتها؛ تکرار کلماتی خاص در یک بند یا شعر. (همان، ص17) همچنین یافتن محل مناسب گسستها و پیوستها و چگونگی پیهمنویسی یا جدانویسی در شعر سپید یکی از عوامل در آهنگین کردن شعر است. شاملو با تجربه طولانی در اشعار تکامل یافتهاش از این مهارت بهرهمند بود. (همان: 124) وی شعر سپید را چنین معرفی میکند: اگر دعوای مدعیان بر سر آن است که شعر سپید نمیتواند نوعی شعر شمرده شود، حق با ایشان است، شعر سپید شاید رقصی است که به موسیقی احساس نیاز نمیکند. (لنگرودی: 1377: ج 2: 583)
دکتر تقی پورنامداریان دلیل روی آوردن شاملو را به شعر سپید چنین بیان میکند: «انتخاب شاملو ناشی از دید خاص او به شعر و توجه به شعر ناب است که مطالعات وی در شعر نقد شعر غرب در این دید تاثیر و دخالت مستقیم دارد و دیگر عدم تجربه وسیع در وزن شعر فارسی که خود ناشی از عدم مطالعه پیگیر و مستمر در شعر فارسی است.» (پورنامداریان؛ 1381: 423) شاملو به هر دلیلی که شعر منثور را انتخاب کرده باشد، در آن موفق شده است. به ویژه که این قالب به سبب آسانی ظاهری طرفداران زیادی داشته و دارد، اما جز معدودی از انواع خوب آن قابل ذکر نیست. اصولاً تعداد شاعران موفق شعر منثور بسیار کمتر از شاعران موفق دیگر جریانهاست. (محمدی؛ 1381: 15) از کسانی که بعد از شاملو و یا همزمان با او شعر منثور سرودند، میتوان سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج، اسماعیل شاهرودی، منوچهر آتشی و طاهره صفارزاده و...را نام برد.
این روزها شعر سپید میزان طبع آزمایی شاعران جوان و کسانی است که میخواهند خود را در جرگه شاعران ثبت کنند. در زیر نمونهای از شعر سپید شاملو را میخوانیم:
نمی خواستم نام «چنگیز» را بدانم
نمیخواستم نام «نادر» را بدانم
نام شاهان را
محمد خواجه و تیمور لنگ،
نام خفت دهندگان را نمیخواستم و
خفت چشندگان را.
میخواستم نام تو را بدانم
و تنها نامی را که میخواستم
ندانستم
(احمد شاملو از دفتر «مدایح بی صله»)