كلمات كليدي : شك، ريب، ارتياب، يقين، شك ابتدايي، شك ناشي از لجاجت
نویسنده : مصطفي همداني
شک، چون وسوسه، شرک و... از القائات شیطانیه در قلوب است، چنانچه طمأنینه، یقین، ثبات، خلوص و امثال اینها از افاضات رحمانیه و القائات فرشتگان است.[1] امام صادق(ع) در حدیثی بسیار مهم که لشگریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شک را مقابل یقین و از لشگریان نادانی دانسته است.[2]
تردیدى نیست که این بیمارى نفس را فاسد و هلاک مىکند زیرا شک، منافى یقین است و ایمان بدون یقین تحقّق نمىیابد.[3]
در مواجهه انسان با هست و نیست چیزی یا درستی و نادرستی مطلبی سه حالت تصور دارد:
1. شک به معنی تساوی احتمال هست و نیست آن چیز یا درستی و نادرستی آن مطلب.
2. گمان: به معنی برتری یکی از دو طرف احتمال که در این صورت آن طرف برتر را مظنون و طرف دیگر را موهوم مینامند.
3. یقین: به معنی تعیّن صددرصدی یک طرف به طوری که هیچ احتمالی در مقابلش وجود ندارد.[4]
منظور از شک این است که اعتقاد، سست و ضعیف شود و یقین از بین برود و مجرّد وسوسه و حدیث نفس[5] شک نیست؛ زیرا اینها با ایمان منافات ندارد و از روایات استفاده میشود که شک وقتى موجب کفر است که به انکار منجر شود، چنانکه روایت شده است که ابوبصیر از امام صادق(ع) پرسید در مورد کسى که درباره خداى تعالى شک کند چه مىفرمائید؟ امام فرمود: «کافر است»، پرسید: اگر درباره رسول اللّه (ص) شک کند؟ فرمود: «کافر است». آنگاه به راوی فرمود: «وقتى کافر است که انکار کند».[6]
شک و حیرت در اموری که ایمان به آنها واجب است، موجب نابودی ایمان و حیات معنوی است و سعى در از بین بردن آن از واجبات است ولی اگر شک در غیر آنها باشد -از آنجا که مطلق یقین در هر چیزى موجب کمال نفس و صفاى آن است- سعى در از بین بردن آن با وجود امکان اگر امرى از آن مهمتر در پیش نباشد، کاری پسندیده است. [7]
اجزاء و لوازم ایمان که باید مورد ایمان و یقین باشند به صورت فهرستوار عبارتند از:
1. اعتقاد به وجود خدا و صفات کمالیّه او (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، یقین به عدالت او، توحید در اطاعت و عبادت) .
2. یقین به نبوّت.
3. یقین به امامت.
4. یقین به عالم آخرت (برزخ، قیامت، میزان، صراط، کوثر، شفاعت، بهشت، جهنم) [8]
شک در قرآن کریم و روایات شریفه
قرآن کریم، افرادی از قوم حضرت نوح، حضرت هود،[9] حضرت صالح[10]، حضرت موسی[11]، حضرت یوسف[12] و پیامبراسلام علینبیّناوآلهوعلیهمالسلام[13] را به علت شک داشتن آنها سرزنش میکند و شک را نوعی پلیدی دانسته است که خداوند آن را بر افرادی که ایمان نمیآورند القا میکند و سینه آنان را به شکلی بسیار رنجآور تنگ میکند؛ همانطور که امام صادق(ع) در آیه شریفه «... کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون»[14] فرمودند: منظور از رجس (پلیدی) در این آیه، شک است.[15]
علامهی طباطبایی(ره) شک را از مصادیق تعبیر «مرض قلبی» در قرآن میداند که دلهای مبتلایان به آن به پر کاهى مىماند که هر لحظه دستخوش نسیمها گشته، به این سو و آن سو کشیده مىشود.[16]
رسول خدا (ص) فرمود: بهترین اعمال در پیشگاه خداوند ایمانى است که شکّ و دو دلى در آن راه نداشته باشد[17] و امام علی(ع) فرمود: خواب بر یقین بهتر از شبزندهداری با شک است[18] و فرمود: اندکی از شک کافی است که یقینی را (که محکم نشده) نابود کند.
امام سجاد(ع) در دعای روز عرفه از خدای متعال میخواهد: «خدایا! هر شک و دو دلى را از من دور کن»[19] و این مضمون در بسیاری از دیگر دعاها تکرار شده است و از خدا خواسته شده است که دل ایشان را از آلودگی شک پاک کند. [20]
امام صادق (ع) فرمود: هر قلبی که در آن شک یا شرک باشد، بیارزش است[21] و خداوند فرد متلوّن (که رنگبه رنگ میشود و ثبات در یقین ندارد) از بندگانش را دوست ندارد.[22] و هر کس در خدا و رسولش شک کند کافر است.[23]
امام حسن عسکری(ع) فرمود: سالمترین دلها آن است که از شک و شبههها پاک باشد.[24]
مراتب شک
شک (فارغ از اینکه در کدام از اصول ایمانی باشد) از نظر امام خمینی (ره) دارای مراتبی است:
شک جلىّ: تزلزل در عقاید ظاهری است؛ ]مثل اینکه در وجود خدا یا نبوت شک کند.[
شک خفّى: تزلزل در معارف و اسرار توحید و تجرید و تفرید است ]یعنی ناتوانی قلب در شهود باطنی این معارف[
شک أخفى: حالت تلوین و عدم تمکین در مقامات مذکوره است.[25] ] یعنی ناتوانی قلب در ثبات و دوام شهود باطنی این معارف [
عوامل و اسباب ایجاد شک
اسباب ایجاد شک، بسته به نوع شک فرق میکند. اما آنچه بیشتر در قرآن و روایات و بیانات علمای اخلاق مورد توجه قرار گرفته است، چند علت بهویژه اولین علت زیر است:
-رذایل اخلاقی خصوصاً عمل نکردن به دانستههای یقینی: عمل صالح، انسان را از دلبستگى به دنیا دور مىکند و معرفت، آدمى را از آلودگى اوهام و شکها خالصتر مىکند. هم چنان که عمل غیر صالح به هر مقدار از زشتى که دارد انسان را پست نموده، علوم و معارفش را با جهل و شک و نابسامانى آمیختهتر مىکند.[26] زیرا قلب انسانى لطیفهاى است که بین ملک و ملکوت قرار دارد و یک روى آن به عالم حسی است و صور ملکیه دنیاویه در آن منعکس شود و اگر وجهه دنیاویه قلب قوّت گرفت، باطن وجود او با ملکوت سفلى که عالم جنّ و شیاطین و نفوس خبیثه و سایه عالم مادیات است تناسب مییابد و افکار و تمایلات و رفتارهای شیطانى از قبیل وسوسه و شک و تردید و اوهام و خیالات باطله در آن غالب میشود و همینطور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملکوت اعلى، که عالم ملائکه و نفوس طیبه سعیده است و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبیعت است، تناسب پیدا میکند و علوم رحمانى و عقاید حقه و افکار و تمایلات الهیه دریافت کرده و از شک و شرک منزه و پاکیزه میگردد.[27]
این شک، فراگیر و بسیار دیرعلاج است؛ چرا که آمیخته با لجاجت و هوای نفس در عین درک حقیقت است و بسیاری از مضامین دینی در سرزنش شک در این مورد است؛ زیرا این افراد، یقینی را قبلاً پیدا کرده و حجت برایشان تمام است اما گوهر گرانبهای ایمان را با گناهان متعدد و توبه نکردن از دست میدهند. چون بر اساس روایات، اگر یقین مورد عمل قرار نگیرد کوچ میکند.[28]
همچنین این افراد به نوعی قساوت قلب دچار میشوند که کار اصلاحشان بسیار دشوار میگردد و مفاسد آنها برای دین و جامعه و خودشان هم خیلی بیشتر است. به همین علت است که امام صادق(ع) فرمود: شک تا زمانی است که یقین نیاید و پس از یقین دیگر شک جایز نیست.[29] این شک پس از یقین، همان شکی است که در اثر عمل نکردن به مقتضای آن یقین و آلوده شدن به رذایل و در نتیجه از دست دادن آن یقین، دل را فرامیگیرد.
- تکبر در مقابل حق و تکذیب آیات الهی: قرآن کریم میفرماید: آن کسانى را که در زمین به ناحق سرکشى و تکبر مىکنند را بهزودی از آیات خویش رویگردان سازم، چنان که هر آیتى را که ببینند ایمان نیاورند و اگر طریق هدایت ببینند از آن نروند و اگر طریق گمراهى ببینند از آن بروند. زیرا اینان آیات را دروغ انگاشتند و از آن غفلت ورزیدند.[30] با اینکه حقانیت آن آیات را فهمیده بودند.
-پرورانیدن شک اولیّه: امام علی(ع) تردد را از اسباب شک میداند[31] که مقصود از تردد، همان شک ابتدایی[32] است در صورتی که ماندگار شود؛ همانطور که در حدیث دیگر از این شک ابتدایی که معمولاً خفیف است به ریب تعبیر کرده و فرمودند: ریب نکنید تا در شک نیفتید.[33]
-جهل: امام علی(ع) میفرماید: شک ثمره جهل است.[34] آن بزرگوار در جای دیگر تسلیم در برابر جهل را از اسباب شک میدانند.[35]
-مجادلههای دینی بیهوده و سنگین: امام باقر(ع) به زیاد فرمود: اى زیاد! از مجادلههای کلامی (در امور سنگین دینی) بپرهیز که موجب شک شود و عمل را تباه کند و صاحبش را هلاک نماید؛ همانطور که گذشتگان به جای عمل به وظایف به دنبال این امور رفته و در خدا سرگردان شدند و کارشان (در حیرت و دهشت) به جائى رسید که مردى را از پیش او صدا میزدند و او به پشت سرش جواب میداد و از پشت سرش صدا میکردند و او از پیش رو پاسخ میگفت. (دیوانه شده بود)!![36]
البته کسى که خداوند او را به نیروى قدسى و قریحه مستقیم تأیید فرموده و نور حکمت را در دلش تابانده و مشمول الطاف خفیّه ساخته است چنین کسى مىتواند در دریاى علوم غوطهور شود و دیگران سزاوار است که اصول عقاید خود را که از شرع رسیده، از او بگیرند و به خدمت او مشغول باشند تا برکات انفاس وى شامل حالشان شود.[37]
-ترس از حق.[38] به این معنی که میترسند منافعی را در پیروی از حق از دست دهند یا زیانی متوجه آنان شود در نتیجه از آن تبعیت نمیکنند و سپس به حکم قانون شکآفرینی تخلف از دانستههای یقینی که فرآیند آن ذکر شد، شک بر دلشان سایه میافکند.
آثار شک
نابودی ایمان، فساد دین و شرک: این آثار در روایاتی که از امام علی (ع) رسیده است بیان شده است.[39]
خواری، ذلت و حقارت در دنیا: امام علی(ع) فرمود: هر که دستخوش شک شود، خداوند با قدرت خود او را خوار گرداند و با جلال و شکوه خویش وى را حقیر سازد، همان طور که در زندگى خویش کوتاهى کرده و به پروردگار خود مغرور گشته است.[40]
بیاثر نمودن اعمال: امام باقر(ع) فرمود: با شک و انکار هیچ عملی سودبخش نیست.[41]
دلمشغولی و اندوه.[42]
پیشگیری از شک
شک و عوامل شکآفرین، آفتی است که همواره انسان مومن اخلاقجو را تهدید میکند به همین علت امام علی(ع) میفرماید: داناترین (و در روایتی دیگر، بزرگترین) مردم کسی است که شک وی باعث از بین رفتن یقینش نشود.[43] به همین جهت مومن باید همواره خود را از این آفت حفظ کند که به ان مبتلا نشود.
چند اصل میتواند در این مساله راهگشا باشند:
1. پرهیز از رذایل و صبر در مقابل هوای نفس: تا قدرت حقیابی و حقیقتفهمی و توانایی قلب در تولید یقین فرونکاهد و دل به بیماری مبتلا نشود. همانطور که قرآن کریم توانایی درک آیات خود را منوط به وجود صبر بسیار و شکرگزاری در انسان میداند.[44] و امام علی (ع) فرمود: هر که از فرمان خدا سرپیچى نماید به شک دچار گردد.[45]
در بحث علتشناسی، جایگاه تاثیر رذایل و گناهان در ایجاد شک در دل، بیشتر تبیین شد.
2. تقویت یقین: زیرا امام علی(ع) میفرماید: انسان مخلص و نیز فرد صاحب یقین که یقینش صادقانه و صحیح باشد، در شک نمیافتد.[46]
3. پرهیز از مجادلات کلامی و دینشناختی: خصوصاً وقتی که در مقام جدل و تخاصم با انگیزههای برتری جویی باشد..[47] یا در هماوردی با آن مباحث علمی درکشان ناتوان باشد.
4. شک زدایی در امور جزیی: مقابله با روحیهیشکپرورانی خصوصاً در عبادات، میتواند در تقویت انسان در مقابله با شک در اعتقادات کمک کند. همانطور که در روایات فرمودهاند اعتنا به شکیات در وضو لازم نیست.[48] و بلکه نباید نماز را با شک از بین برد.[49]
5. پرهیز از مقدمات شک و درمان فوری شک ابتدایی[50]: امام علی(ع) بارها میفرمود: ریب نکنید تا به شک نیفتید[51] گوئى در گفتار ایشان، ارتیاب (دو دلى و تردید) مقدّمه و مبدأ شک است.[52]
درمان شک
امام علی(ع) میفرماید: هر کس در شک بماند، شک وی میافزاید.[53] بنابراین باید به سرعت این رذیله ویرانگر را معالجه نمود. درمانهایی برای شک در منابع اسلامی وجود دارد که به نظر میرسد بسته به نوع شک و میزان رسوخ آن، هریک درمان نوع و مرتبهای از شک هستند:
بیاعتنایی به شک: امیر المؤمنین(ع) فرمود: هر کس یقینی دارد و سپس شک کند بر یقین خود بایستد؛ زیرا شک نمیتواند یقین را نقض کند.[54] این توصیه تنها در فقه و طهارت و نماز نیست.
روشمندی در تحقیق استدلالی درباره دین: از آنجا که غالباً شک وقتى پدید مىآید که ادلّه با یکدیگر تعارض دارند [یعنى یک دلیل مطلبى را اثبات مىکند و دلیل دیگر آن را رد مىکند]،[55] بسیاری از شکهای اعتقادی ناشی از ذهنیاتی غیر یقینی است که فرد در ذهن خود آنها را یقین میپندارد اما ذهن فلسفی و به بیانی دیگر ریاضیاتی و الگوریتمی هرگز آنها را حرف درستی نمیداند. به همین جهت بزرگان اخلاق توصیه کردهاند به شکل منطقی و بر اساس استدلالهای عقیدتی درست -که هر دلیلی دارای اجزایی باشد که قبلاً به اثبات رسیده باشد تا به بدیهیات اولیه منجر شود- مسائل مشکوک را بررسی کند تا به یقین برسد.
اگر قدرت بررسی علمی ندارد باید بر عبادت و قرائت قرآن مواظبت نماید و به مطالعه احادیث و شنیدن آنها از اهلش اشتغال ورزد و با صالحان و متّقیان و پارسایان و اهل یقین همنشین شود تا نفس او کسب نورانیّتى کند که به وسیله آن ظلمت شک از میان برود.[56] چه بسا از زبان و بیان آنان نیز توضیحات و اسدلالهای آسان و اثرگذاری بشنود.
مطالعه آیات الهی در مخلوقات: امام علی(ع) میفرماید: در شگفتم از کسی که در خدا شک دارد اما مخلوقات خدا را میبیند.[57]
یاد کردن اهل بیت علیهمالسلام: امام علی(ع) فرمود: یاد کردن ما اهل بیت براى وسوسههاى شک آمیز و... شفاست.[58]
تفکر مداوم: همانطور که امام علی(ع) میفرماید: با تکرار تفکر، شک به پاسخ میرسد.[59]
لازم به ذکر است که این دستور مربوط به کسی است که بدون جدل و بههم ریختگی سیستم ذهنی و فکریاش -که بسا واقعاً قوای درکی او در اثر جدلها آسیب ببیند و نوعی مرض عصبی-روانی (نوروسایکولوژیک) که در حدیث امام باقر(ع) ذکر شد پیدا کند- به شک برسد.
شک غیر مذموم
دو نوع شک مورد سرزنش نیست:
1. شک ابتدایی: امام صادق(ع) فرمود: هر کس شک یا گمان ورزد و بر یکی بماند، اعمال خود را نابود کرده است.[60] شهید مطهری(ره) میگوید: شک، مقدمه یقین؛ پرسش، مقدمه وصول و اضطراب، مقدمه آرامش است. شک، معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمى است هر چند منزل و توقفگاه نامناسبى است. اسلام که اینهمه دعوت به تفکر و ایقان مىکند، بهطور ضمنى مىفهماند که حالت اولیه بشر، جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشه صحیح باید به سرمنزل ایقان و اطمینان برسد.[61] اما اگر این شک درمان نشود یا پرورش نیابد، در قلب نفوذ کرده و نوعی بیماردلی ایجاد میکند که در اسباب ایجاد شک مطرح شد و همان میشود که امام علی(ع) میفرماید: با ادامه یافتن شک، شرک ایجاد میشود.[62]
2. شکی که ناشی از نفهمیدن حق باشد نه بیتقوایی و لجاجت با حق: بر همین اساس است که بزرگان اخلاق و تربیت اعتقاد دارند اگر کسى واقعا از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خداى خود طلب نماید موفّق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شکّ داشته باشد.[63]