کلمات کلیدی :ضرب سکه، عبدالملک، سكه،درهم
نویسنده :سيد محمدحسيني
تکمیل ضرب سکه در اسلام
ابن خلدون می گوید:
«سکه و آن مهر زدن بر دینارها و درهمهایی است که درمیان مردم رایج است و با آنها معامله میکنند. و مهرى که بکار میبرند، عبارت از تکه آهنى است که بر آن صورتها یا کلماتى معکوس مینگارند و آنرا بر روى دینار یا درهم میزنند و در این هنگام صورتها یا کلمات منقوش بر آن بطور طبیعى و مستقیم پدید میآید. اما نخست عیار مسکوکات را از هر نوع فلزى که باشد در نظر میگیرند و براى تصفیه آنها از مواد دیگر چندین بار آنها را در ریختهگرى میگذارند.و پس از سنجش و اندازهگیرى جسمهاى درهمها و دینارها بوزن معین که مقرر و متداولست آنها را در داد و ستد از لحاظ عدد بکار میبرند».
در راستای سیاست های اداری، عبد الملک مروان در سال هفتاد و شش هجری،جنبش تعریب مسکوکات در حوزه جغرافیایی سرزمین های اسلامی آغاز شد. این امر در راستای تعریب بخش های مختلف اداری صورت پذیرفت. این امر در حالی به انجام رسید که مسکوکات مختلفی در سرزمین اسلامی بخاطر فتوحات مسلمین رواج داشت، ایرانی و رومی و برخی مسکوکات دیگر از جمله مسکوکات رایج در سرزمینهای اسلامی بود. تعدد مسکوکات در قلمرو حکومتی عبدالملک مروان که در واقع روزهای اوج اقتدار حکومت اموی بود، ضعفی بود که در نهایت او را بر آن داشت تا در جهت یک سان سازی نظام پولی اقدام کند.
"ابن کثیر" در "البدایه والنهایه" نقل قولهای متفاوتی را در اینکه سال ضرب اولین سکه چه سالی و به دست چه کسی بود نقل های متفاوتی را ذکر می کند اما نهایتا سال 76 هجری و به دست عبدالملک مروان را می پذیرد.
تاریخچه وجود سکه در تاریخ قبل از عبدالملک
اما با نگاهی اجمالی به این موضوع و تاریخچه وجود سکه در اسلام به اولین سکه هایی که در دوران خلفایی چون عمربن خطاب که در برخی از این سکه ها «الحمد لله» در برخی دیگر «محمد رسول الله» و یا «لا اله الالله» نقش بسته است و عثمان در سال 28 هـ. که بر آن نقش «بسم الله ربی» و دوران خلافت امیرالمؤمنین امام علی (ع) در سال 37هـ. که بر آن نقش «ولی الله» بود وهمچنین سکه هایی درسال 38و39 هـ. که منقوش به نقش«الله الصمد لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد» و«محمد رسول الله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» بود بر میخوریم که حاکی از وجود مسکوکات در صدر اسلام بود. و حتی در برخی از این سکه ها تاریخ ضرب آن با این عنوان «ضرب هذا الدرهم بالبصرة سنة اربعین» درج شده است. همچنین معاویه نیز سکه های دینار و سکه هایی که «دانق» (یک ششم درهم) نام داشت و بر روی آن شکل مردی که شمشیر به کمر داشت نقش بسته بود، ضرب کرد.
عبدالله ابن زبیر سکه های درهم را ضرب کرد .او اولین فردی بود که سکه ها را به صورت دایره ضرب میکرد در دو طرف سکه ها « محمد رسول الله » و « امرالله بالوفائ والعدل » نقش کرده بود.
اما آنچه که وجه تمایز این سکه ها با آنچه که عبدالملک ضرب کرد به حساب می آید، وسعت شمول رواج سکه های دوره عبدالملک با سایر مسکوکات قبلی است که با فروپاشی حکومت از بین رفته یا از ارزش می افتاد.
حر کت عبدالملک در یک سان سازی نظام پولی در سرزمینهای تحت سیطره حکومت اسلامی ،چیزی است که آن را دارای اهمیت میکند و مورخان را بر آن میدارد تا او را اولین ضارب سکه بنامند. "دینوری" در "اخبار الطوال" میگوید:
«گویند؛ در سال هفتاد و ششم هجرت عبدالملک نخست دستور داد سکههاى درهم را ضرب کردند و سپس سکههاى دینار را هم ضرب کردند و او نخستین کسى است که در اسلام سکه زده است و پیش از آن درهم و دینارهاى ضرب شده در ایران رایج بود».
عبد الملک وضرب اوّلین سکه رایج
عبدالملک برای توجه ویژه به امر ضرب سکه تلاش کرد تا ضرابخانه ای را بنا کند و چاپ کننده ها را در آنجا جمع کرد. مواد اولیه ضرب مسکوکات مانند خاک معدن وسایر مواد برای این امر جمع آوری می شد. نقش سکه ها به دستور عبدالملک مروان «سوره توحید» و کلمه «محمد رسول لله» بود که در دو طرف سکه منقوش بود. از نکات مهم در مورد سکه های جدید توجه ویژه در وزن آنها بود. از انجا که پول جدید می بایست به جای پول های متعدد قبلی رواج می یافت در نتیجه عبد الملک برای تسریع در این امر سیاست زور وفشار یا به یک معنی زدن دردناک و حبس طولانی و حتی قتل را در پیش گرفت.
پیامد ها و نتایج ضرب سکه
1.از مشکلات عدیده ای که عبدالملک و حکومت اسلامی بخاطر تعدد مسکوکات دچار آن شده بود، تفاوت در میزان محاسبه زکات، مهریه و دیات بود که تعدد مسکوکات آن را موجب میشد، در نتیجه با ضرب این سکه که در آن درهم ها به وزن 10 مثقال و دینار ها به وزن 7 مثقال ( بنا به فرموده پیامبر) ضرب شد، این مشکل حل گردید.
2.در پولهای مسیحیان رایج در بازار مسلمین عبارت تثلیث منقوش بود، در نتیجه بکار گیری پول جدید، آنان را از این مسئله رهایی می بخشید.
3. توسعه و پیشرفت جنبه های تمدنی در حکومت عبدالملک.
4.آزادی سیادت عرب و در نهایت استقلال در فعالیت های اقتصادی برای آنان.
5.افزایش اقتدار حکومت مرکزی.
با این روش عبدالملک توانست حرکتی نو و مستقل را در فعالیت های اقتصادی در حکومت خود ایجادکند.