نویسنده: حجت الله کریمی
تقریبا تمامی متفکران اهل سنت و فرقههای مختلف سنی مذهب در باب وجوب و ضرورت نصب امام اتفاق نظر دارند. تنها عده قلیلی از متکلمان اهل سنت بر عدم وجوب آن رای دادهاند که نظر ایشان هیچ گاه مورد اقبال عمومی جامعه سنی مذهب قرار نگرفته است.
با توجه به نظریه وجوب و ضرورت نصب امام در نزد غالب اندیشمندن و فرق اهل سنت میتوان گفت که در این باب میان شیعه و اهلسنت توافق کلی وجود دارد، تنها علت و پایه اختلاف شیعه و سنی در چگونگی وجوب یا شالوده ضرورت نصب امام است. اهل سنت بر خلاف شیعه به نصب اختیاری امام رای داده و تاکید میکنند که نصب امام نه بر خدا بلکه بر مسلمانان واجب است. به عبارت دیگر این مردم هستند که باید برای حفظ شریعت و انتظام امور اجتماعی پس از وفات پیامبر(ص) پیشوایی را برای خویش انتخاب کنند و کردهاند.
ابن خلدون که وجوب نصب امام را بر شرع مبتنی میکند و از نظریه وجوب عقلی امام انتقاد میکند تاکید دارد که مبنای این وجوب اجماع صحابه و تابعان است. وی در اینباره مینویسد: «و تعیین کردن امام واجب است، چنان که وجوب آن در شرع به اجماع صحابه و تابعان معلوم شده است زیرا اصحاب پیامبر(ص) هنگام وفات وی به بیعت کردن با ابوبکر مبادرت ورزیدند و در امور خویش تسلیم نظر وی شدند و همچنین در تمام اعصار پس از وی این شیوه را مجری میداشتند و مردم در هیچ روزگاری به هرج و مرج و بی سر و سامانی نماندند و استقرار این امر در همه ادوار به منزله اجماعی است که بر وجوب تعیین امام دلالت دارد.»
ابن فراه یکی از نظریه پردازان سیاسی و متکلمان حنبلی مذهب، تصریح میکند که نصب امام واجب است و بدون نصب امام مردم گرفتار بروز فتنه خواهند شد. شالوده نصب امام در نظریه ابن فراه «سمع است و نه عقل» زیرا به نظر او عقل نمیتواند حکم به وجوب و اباحه چیزی کند و نیز قادر نیست تا حلیت و حرمت مسئلهای را بیان کند.
ماوردی از مشهورترین نظریهپردازان سیاسی اهل سنت پس از تاکید بر ضرورت نصب امام با اجماع مسلمانان و بیان آنکه حتی در صورتی که برای امامت واجدین شرایط موجود نباشد، باید در هر حال مردی را اگر چه کر باشد، به امامت برگزید. ماوردی در نظریات خود با تاکید بر اهمیت شرع و تقدم آن بر عقل در زمنیه وجوب و ضرورت نصب امام همراهی خود را با هم مسلکان اشعری و مخالفتش را با عقلگرایی مکتب اعتزالی و نیز شیعه که تاکید خاصی بر مبنای عقلی وجوب نصب امام دارد روشن میسازد.
متفکر سیاسی دیگری که در میان اهل سنت که در باب شالوده وجوب امامت نظریه پردازی کرده ابو منصور بغدادی (متوفی به سال 429 هـ.ق) است. بغدادی بنیان ضرورت و وجوب نصب امام را بر عقل استوار میکند و نظریه وجوب امامت بر اساس نص یا وجوب سمعی آن را مورد انتقاد قرار میدهد. به گفته بغدادی مسلمین در باب وجوب نصب امام، اجماع دارند و همین اجماع برای اثبات ضرورت امامت و خلافت بزرگترین حجت و برهان عقلی است. بغدادی پس از استناد به اجماع و تاکید بر وجوب عقلی امامت از همین دو پایه یعنی اجماع و عقل نتیجه میگیرد که:
1 ـ جامعه اسلامی همواره باید یک امام داشته باشد تا وحدت و دوام خلافت میسر گشته و به آن خللی وارد نگردد.
2 ـ امام منصوب باید همواره حاضر باشد. گفتنی است بغدادی در این تاکید قصد دارد تا اعتقاد به غیبت را در میان شیعیان مورد انتقاد قرار دهد.
3 ـ امام باید همواره واحد باشد، مگر در مواردی که میان دو اقلیم یا سرزمینهای تحت حکومت دو امام دریایی فاصله افتاده باشد و به هنگام بروز خطر، نیروهای نظامی یک امام نتوانند به دفاع از اقلیم دیگر مبادرت کنند.
امام محمد غزالی دیگر اندیشمند سیاسی اهل سنت در باب وجوب نصب امام سخن گفته است، غزالی که در جای جای آثار عدیده خویش به اختصار و تفصیل نظریات سیاسی خود را بیان داشته است در قسمتی از «فضائحالباطنیه» ضمن اشاره به تعجیل صحابه پیامبر (ص) در نصب امام بعد از وفات رسول خدا نتیجه میگیرد که آن تعجیل دلیل قاطعی است بر آنکه نصب امام امری ضروری در حفظ اسلام است.
غزالی در همین اثر خویش با اشاره به آثار سوء فقدان امام در جامعه، نظیر بروز فساد اجتماعی، غلبه رذایل و گسترش آن در جامعه و خطر از بین رفتن جان و مال و ناموس مردم نتیجه میگیرد که نصب امام ضروری است و مسلمانان در همه حال از تعیین امام ناگزیرند.
برهان غزالی در این زمینه هم ریشه در شرع دارد و هم استدلالی عقلی به شمار میرود. وی در اثر دیگرش با نام «الاقتصاد فیالاعتقاد» به سه پایه شرع، اجماع و برهان عقلی مبنی بر اینکه نظام دین جز با وجود امام مطاع حاصل نشده و پایدار نمی ماند، وجوب نصب امام را استنتاج میکند.
ابن تیمیه از متفکرین مشهور اهل سنت است که مباحث مبسوطی در باب اندیشه سیاسی اهل سنت مطرح ساخته است. وی در فصل نهم کتاب خود با نام «السیاسه االشرعیه و اصلاح الراعی و الرعیه» تحت عنوان «وجوب اتخاذ الاماره» متذکر میشود که انتخاب و نصب امام از مهم ترین واجبات مسلمانان به شمار میرود از نظر ابنتیمیه بدون انجام این واجب دین تحقق نمییابد و استوار نمیشود، زیرا در اجتماع بشری انسانها به یکدیگر محتاج هستند و در چنین اجتماعی مردم ناگزیر از داشتن امامی در راس جامعه میباشند.
چنان که از محتوای مباحث ابنتیمیه بر میآید شکل و پایه استدلال وی در این بیانات عقلی است، با این حال نباید تصور کرد که او در بیان ضرورت وجوب نصب امام به ارائه استدلال عقلی بسنده کرده است. وی در ادامه سخن خویش از شرع و سمع نیز برای اثبات مدعایش مساعدت طلبیده مینویسد: «ضرورت نصب امام به اندازهای اهمیت دارد که پیامبر اسلام فرموده است چون سه تن از شما قصد مسافرت کردید، باید یکی از سه تن پیشوای دیگران شود. این حدیث را ابو داوود از حدیث ابن سعید نقل کرده اند. امام احمد در مسند خویش از عبد اللهبنعمرو روایت کرده است که نبی اکرم(ص) فرمود: روا نیست سه نفر از شما در صحرایی اقامت کنند مگر اینکه یکی از سه تن بر دیگران امیر باشد» پس پیامبر(ص) واجب کرده است امارت یک نفر را در اجتماع کوچک سفر تا این وجوب حاکی از وجوب اتخاذ امیر در سایر انواع اجتماعات باشد، خداوند نیز امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده است. این دو نیز بدون قدرت و امارت انجام نخواهد شد»
در یک جمع بندی کلی از مجموعه استدلالات و بیانات متفکرین سیاسی اهلسنت که هر کدام به شاخهای فقهی از شاخهها و فرق چهارگانه و هر یک و به یکی از مکاتب کلامی، از میان دو مکتب اشعری و اعتزالی پایبند بودهاند، میتوان اظهارات ایشان را در باب شالودههای وجوب نصب امام که در کلیت مشترکات اعتقادات سیاسی اهل سنت در این زمینه را نشان میدهد، به شرح زیر خلاصه و دسته بندی کرد.
1ـ در اندیشه سیاسی اهل سنت امامت از فروع دین است، شالوده شرعی دارد و وجوب آن بر شرع و سمع مبتنی است، نه بر عقل.
2 ـ ضرورت حفظ شریعت و انتظام اجتماعی و دفع ستم و زیان از مردم و اجرای احکام اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج ایجاب میکند که همواره در جامعه اسلامی از سوی مردم و نه خداوند امامی نصب گردد.
3ـ هم شرع و هم عقل دو پایه ضرورت نصب امام هستند و هر دو شالوده میتوانند، ضرورت نصب امام را تبیین کنند.
4ـ شرع و عقل و اجماع پایههای اصلی ضرورت و وجوب نصب امام هستند. هر کدام از این سه پایه، بدون آنکه ضرورت داشته باشد وجوب نصب امام بر همه آنها متکی باشد. میتوانند، وجوب مذکور را روشن کرده و تبیین نمایند.