بررسي ديدگاههاي امام علي(ع) درباره وحدت مسلمانان
ابوذر قاسمي آراني و زينب خرمآبادي آراني
وحدت و همبستگي ميان مسلمانان، يکي از مسائل بسيار مهم و اساسي است که کلام خدا و سنت نبوي، بر آن تأکيد فراوان دارد. امام علي(ع) وحدت اسلامي را از نعمتها و موهبتهاي الهي ميداند و معتقد است: تنها عامل وحدت آفرين در جامعه اسلامي، قرآن کريم و نبوت پيامبر اکرم(ص) است. اهتمام آن حضرت به اين مسئله مهم و تحقق آن، بسيار است، تا جامعه اسلامي دچار تفرقه و پراکندگي نگردد. نوشتار حاضر پژوهشي توصيفي ـ تحليلي با هدف شناسايي زواياي گوناگون وحدت اسلامي در انديشه امام علي(ع) است که به شيوهاي نظاممند به رشته تحرير درآمده است. در اين نوشتار که از فصلنامه علمي تخصصي حبلالمتين برگرفته شده با نشان دادن راهکارهاي عملي امام علي(ع)، در تحقق اين اصل اسلامي، اين نتيجه حاصل ميشود که وحدت و انسجام ميان مسلمانان از جمله مضامين ديني و اجتماعي مهم نزد ايشان است که بر آن تأکيد ويژه داشته و آن را عامل پيروزي مسلمانان ميدانسته است.
جايگاه و اهميّت وحدت
موفقيت مسلمانان در جوامع امروزي که استکبار جهاني با تمام توان، جهان اسلام و برخي کشورهاي اسلامي را نشانه گرفته، در گرو توجه به همبستگي و وحدت اسلامي است. اين امر از موضوعات کليدي و مهمي است که از ديرباز مورد توجه اسلام نيز بوده است. با مراجعه به قرآن کريم ميتوان جميع انحرافات فکري، اعتقادي و عملي مسلمانان را که به وسيله بيگانگان مفسد و مغرض يا به دليل جهل خود مسلمانان و يا هر عامل ديگري در طول تاريخ پديد آمده است، تشخيص داد و راه راست را شناسايي کرد. بنابراين درمان جميع دردها و اصلاح همه مفاسد و وصول به همه سعادات را بايد از قرآن خواست. خداوند در قرآن کريم مسلمانان را به اتحاد و الفت با يکديگر دعوت نموده است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (آلعمران، 103). پيامبر(ص) نيز مسلمانان را به حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه سفارش ميکند و ميفرمايد: «اي مردم با جماعت باشيد که دست خدا با جماعت است و هرگز متفرق نشويد» (کنزالعمال، ج1، ص206). همچنين رسول اکرم(ص) در اوايل حضور در مدينه، قراردادي بين مسلمانان و يهوديان منعقد نمود که با توجه به مواد مختلف اين پيمان، امري در راستاي از بين بردن اختلافات و ايجاد وحدت سياسي بود.
پيامبر اسلام در کلامي، جامعه اسلام را به پيکر واحد تشبيه کرده و ميفرمايد: «داستان مؤمنان در همگامي و مهرباني نسبت به هم، چون داستان جسد است. هنگامي که بعضي از اعضاي انسان دچار رنجي ميگردد، ساير اعضاي بدن انسان واکنش نشان داده و دچار تب و بيخوابي ميگردند» (بحارالانوار، ج??، ص???).
اميرمؤمنان علي(ع) که در سايه مکتب پيامبر تربيت شده و دستورات اسلامي را از ايشان فرا گرفته است، تکامل مادي و معنوي امت اسلامي را در انسجام و اتحاد اسلامي ميدانسته و با رفتارهاي سياسي، اجتماعي و مذهبي خويش در صدد اتحاد هرچه بيشتر جامعه اسلامي بوده است. ايشان هدفي جز اين نداشت که شکاف امتها را از ميان بردارد يا راه رشدي را آماده سازد.
با مراجعه به کلمات حضرت چنين ميتوان استنباط نمود که «اتحاد» امري فطرى و طبيعى ميباشد و انسان با روحيه نوع دوستى پديد آمده است. بنابراين آنچه بايد به ريشهيابى آن پرداخت، «اختلاف» است؛ زيرا «اتحاد» ريشه در فطرت انسان دارد. در خطبه 113 نهج البلاغه آمده است: «شما براساس دين خدا برادران يکديگريد، چيزي جز آلودگي درونها و بدي نيتها، شما را از هم جدا نکرده است، به همين دليل يکديگر را ياري نميدهيد، و خيرخواهي هم نميکنيد و به يکديگر بذل و بخشش نداريد و با هم دوستي نميورزيد».
گرچه وحدتگرايى فطرى است، اما امور فطرى نيازمند پرورش و توجه ميباشد و بيتوجهى و عدم اهتمام به آن، موجب اين ميشود که شکوفا نگردد و يا در معرض تندبادهاى روزگار قرار گيرد، به همين جهت اميرالمؤمنين علي(ع) براى تقويت اين امر فطرى در بين امت پيامبر، بسيار تلاش مينمود و خود را مشتاقترين شخص به وحدت اسلامى به شمار ميآورد که با صراحت به پيشتازي در اين زمينه اشاره نموده است: «بدان هيچکس از من بر اتحاد و همبستگي در امت محمد(ص) حريصتر نيست، من در اين کار خواستار پاداش نيکو و بازگشت به جايگاه نيکو هستم» (نهج البلاغه، محمد دشتي، ص618).
بنابراين وحدت، مهمترين ويژگي دين اسلام است و در نهج البلاغه، اثر گرانقدر و آسماني امام علي(ع) که راهنماي مسلمانان در ايجاد و پايداري اين امر بزرگ و حياتي است، خطبهها و سخنان امام بهترين مشوق در به وجود آمدن انسجام و وحدت اسلامي ميان مسلمانان جهان ميباشد.
تبيين مفهوم وحدت
وحدت در لغت به معناي يگانگي، يکپارچگي و يکي شدن است و در اصطلاح يعني ملت و امت اسلام بايد هماهنگ، يکنواخت و همصدا باشند. اتحاد ميان مسلمانان به معني نزديک شدن فرقههاي اسلامي به يکديگر، با حفظ کيان و ماهيت آنها است و اين به معني تحفّظ بر اصول مشترک و آزاد گذاردن و معذور داشتن هر فرقه در فروع خاصه خود آن است و راه رسيدن به اين هدف، تکيه کردن بر عقل و منطق و دوري گزيدن از احساسات زودگذر و تعصّبات غيرقابل کنترل است.
امام علي(ع) در خطبه قاصعه، وحدت اسلامي را اينگونه تعريف ميکند: «خواستههاي آنان يکي، قلبهاي آنان يکسان و دستهاي آنان مددکار يکديگر، شمشيرها ياري کننده، نگاهها به يک سو دوخته و ارادهها واحد و همسو بود» (همان، ص394).
ضرورتها و کارکردهاي وحدت اسلامي
وحدت و همبستگي، ضرورتي فطري، عقلي، شرعي، سياسي و اجتماعي است که از مهمترين عوامل حفظ و بقاي اجتماع انساني است و بشر نه تنها براي بقاي حيات جمعي، بلکه براي برخورداري از يک زندگي مطلوب، چارهاي جز پذيرش آن ندارد. يکي از مؤلفههاي اصلي تفکرات اسلامي امام(ع)، اتحاد ميان مسلمانان بود و در بيان اهميت اين موضوع در انديشه حضرت علي(ع) همين بس که ايشان در خطبه 192 نهجالبلاغه، اتحاد ميان مسلمانان را موهبتي بيبديل از جانب خداوند ميداند و ميفرمايد: «آگاه باشيد! که شما دست از رشته اطاعت کشيده و با زنده کردن ارزشهاي عصر جاهليت، دژ محکم الهي را درهم شکستيد؛ در حالي که خداوند بر اين امت اسلامي، بر وحدت و برادري منت گزارده بود که در سايه آن زندگي کنند؛ نعمتي که هيچکس نميتواند بهاي آن را تعيين نمايد؛ زيرا از هر ارزشي برتر و از هر کرامتي والاتر است» (همان، ص397).
بنابراين وحدت و اتحاد، اولاً؛ ضرورت عقلي است، ثانياً؛ آيات فراوان و احاديث اهلبيت(ع) نيز آن را يک اصل حياتي ميدانند؛ اصلي که در جوامع اسلامي نتايج پربار و غيرقابل انکاري دارد که مسلمانان در سايه آن به خواستههاي الهي و انساني خويش دست مييابند. امام علي(ع) در نهجالبلاغه، از عوامل متعددي به عنوان دستاوردها و نتايج اتحاد و انسجام اسلامي نام ميبرد که از اين قرارند:
1) حفظ دين اسلام
در سايه وحدت ميان مسلمانان است که ميتوان دين اسلام را حفظ کرد، همچنان که امام(ع) در نامه 62 نهج البلاغه ميفرمايد: «من دست باز کشيدم تا آنجا که ديدم گروهي از اسلام بازگشته، ميخواهند دين محمد(ص) را نابود سازند؛ پس ترسيدم که اگر اسلام و طرفدارانش را ياري نکنم، رخنهاي در آن ببينم، يا شاهد نابودي آن باشم، که مصيبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت بر شما است. پس در ميان آن آشوب و غوغا بپا خاستم؛ تا آنکه باطل از ميان رفت و دين استقرار گرفته، آرام شد».
2) جلوگيري از اختلافات فرقهاي و مذهبي
اسلام با تعليمات مبني بر جستوجوي علم و ترک تعصبات قومي، مذهبي و اعلام همزيستي با اهل کتاب، غلها و زنجيرهايي را که به تعبير خود قرآن به دست و پا و گردن مردم جهان آن روز بسته شده بود، پاره کرد و زمينه رشد يک تمدن عظيم و وسيع را فراهم آورد. اختلافات مذهبي و جنگهاي طايفهاي ميان امتهاي مختلف، جامعه اسلامي را دچار آشوبهاي اجتماعي و سياسي مينمايد و همين امر علاوه بر عقب ماندگي جوامع اسلامي، منجر به تضعيف و نابودي دين اسلام ميشود و مسلمانان را از دستيابي به اهداف و آرمانهاي متعالي خويش بازميدارد.
راهکار عملي امام علي(ع) در جلوگيري از بروز اختلافات مذهبي در ميان مسلمانان، بهرهگيري از تقيه در زمان حکومت خلفاي نخستين اسلام است. حضرت در نمازهاي ايشان حاضر ميشود و براي حمايت از دين با آنان همراهي ميکند و به جنگ دشمنان دين ميرود (بحارالانوار، ج15، ص???).
امام علي(ع) در خطبه 192 نقش وحدت را در پرهيز از جنگهاي مذهبي به زيبايي به تصوير ميکشد: «آنگاه که وحدت اجتماعي داشتند، خواستههاي آنها يکي، قلبهاي آنها يکسان، آيا در آن حال مالک سراسر زمين نشدند؟ پس به پايان کار آنها بنگريد! در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگي روي آوردند و مهرباني و دوستي از ميان آنها رفت و از هم جدا شدند، به حزبها و گروهها پيوستند، خدا لباس کرامت خود را از تن آنها بيرون آورد و نعمتهاي شيرين را از آنان گرفت».
امام در خطبه 176 ميفرمايد: «از چنددستگي در دين حذر کنيد، که همبستگي و وحدت در راه حق، گرچه کراهت داشته باشيد، از پراکندگي در راه باطل، گرچه مورد علاقه شما باشد، بهتر است؛ زيرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزي را به تفرقه عطا نفرموده است».
3) تحقق حکومت اسلامي
نامه امام على(ع) به مالک اشتر، الگويى از حکومت اسلامى و دربر دارنده عوامل و مؤلفههاى کارآمدى نظام اسلامى است که از تربيت دينى، عدالت اجتماعى، تمسک به قرآن و سنت، قضاوت و داورى عادلانه، آبادانى و عمران، شايسته گزينى در مديريتها، توجه به محرومان و طبقات پايين جامعه، مردم دوستى، نظارت منطقى و مداوم در حوزه مديريت، بستن راه مديحه سرايى و تملق، پرهيز از امتيازخواهى و ... برخوردار است. بنابراين همه اين مؤلفهها سرفصلهاى مهمى هستند که در دو ساحت معنويت و مديريت، حکمت و حکومت و اخلاق و اداره جامعه فراروى اصحاب سياست قرار گرفته است تا نظامنامه يا قانون اساسى و سياستورزى و ضوابط اجرايى ـ مديريتى، اسلام ناب را دربر داشته باشد و اخلاق، حکومت، معنويت و اداره جامعه را تفکيکناپذير و باهم و در هم نشان دهد؛ زيرا هرگاه توحيد و عبوديت از ساماندهى و سياست اجتماعى جدا شد، فرد و جامعه دچار خسرانهاى جبرانناپذيري شده است.
در بينش الهي امام علي(ع)، حکومت اسلامي، نقش مؤثري در ايجاد وحدت و يکپارچگي امت دارد؛ زيرا امتي که با داشتن هدف الهي، در مسير تکامل گام برميدارد، به ناچار بايد به رهبري تمسک جويد که تبلوري از آرمان الهي و مورد قبول و پذيرش و مقتدا و دليل تحرک و پويايي باشد. امام با اشاره به سياستي که زمامدار جهت حفظ نظام بايد به کار گيرد، لزوم حکومت و نقش آن در وحدت امت را چنين بيان ميفرمايد: «نقش زمامدار نسبت به ملت، مانند رشتهاي است که مُهرهها را گرد آورده و به يکديگر پيوند ميدهد. اگر رشته بگسلد، دانهها از هم ميپاشند و به تمامي گرد نميآيند» (نهج البلاغه، دشتي، ص268).
4) ايجاد عدالت اسلامي
مکتب اسلام با الهام از آيات قرآني و روايات پيشوايان ديني، بر اقامه عدل و قسط در جامعه انساني تأکيد دارد و هدف از بعثت انبيا را تحقق عدالت اجتماعي ميداند و بر عدالتخواهي در همه ابعاد اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي پافشاري مينمايد. به عنوان مثال قرآن کريم فلسفه تشکيل حکومتها و بعثت انبيا را اقامه قسط و عدل و حل اختلافات گوناگون بين مردم دانسته است: «يهود بر اين دعوي هستند که نصاري را از حق چيزي در دست نيست و نصاري بر اين دعوي که يهود را از حق چيزي در دست نيست، در صورتي که هردو گروه در خواندن کتاب آسماني يکسان هستند. اينگونه دعويها نظير گفتار و مجادلات مردمي است که از کتاب آسماني بيبهرهاند و خداوند در اين اختلافات روز قيامت ميان آنها حکم خواهد فرمود». (بقره-113)
در بينش امام(ع) نيز عدالت اسلامي جايگاه والايي دارد و از نظر حضرت، ميان وحدت و عدالت رابطه تنگاتنگي است و فقط با وحدت ميتوان به عدالت رسيد. چنان که حضرت در خطبه 216 ميفرمايد: «آنگاه که مردم حق رهبري را ادا کنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد و راههاي دين پديدار و نشانههاي عدالت برقرار، و سنت پيامبر(ص) پايدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت اميدوار و دشمن در آرزوهايش مأيوس گردد، اما اگر مردم بر حکومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم کند، وحدت کلمه از بين ميرود، نشانههاي ستم آشکار و نيرنگ بازي در دين فراوان ميگردد و راه گسترده سنت پيامبر(ص) متروک، هواپرستي فراوان، احکام دين تعطيل و بيماريهاي دل فراوان شود».
5) برخورداري از نعمتهاي الهي
از ديدگاه حضرت علي(ع) خداوند در طول تاريخ بشري هيچ نعمتي را با وجود اختلاف، به قوم و امتي عنايت ننموده است: «خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزي را با تفرقه عطا نفرموده است». نه تنها اختلاف مانع نزول فيضهاي الهي ميشود، حتي باعث سلب نعمتهاي موجود نيز ميگردد. چنان که امام علي(ع) با اشاره به سرانجام قوم بنياسرائيل، چنين بيان ميکند که چگونه با رسوخ تفرقه بين آنها، دوستيها و مهربانيها رخت بربست و پراکندگي و اختلاف سبب جنگ آنها عليه يکديگر گرديد و اين اختلافات سبب شد که خداوند، لباس عزت و فراواني نعمتش را از آنان برگيرد.
6) جلوگيري از تسلط شيطان
وحدت در جهانبيني امام(ع)؛ يعني پرهيز از تسلط شيطان بر انسان؛ چون تفرقه، دسيسه شيطان است و شيطان بين انسانها اختلاف ايجاد ميکند. امام علي(ع) ميفرمايد: «از تفرقه و اختلاف دوري کنيد؛ زيرا اگر گروه اندکي ـ ولو حق باشند ـ از امت اسلامي جدا گردند، طعمه شيطان ميشوند، مانند گوسفندي که اگر از گله دور افتد، طعمه گرگ بيابان است» (غرر الحکم و درر الکلم، ج2، ص326).
اميرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه درباره کساني که از راه مسلمانان جدا شده و به خوارج پيوستند و راه تفرقه در پيش گرفتند، ميفرمايد: «امروز شيطان آنها را به تفرقه دعوت کرد و فردا از آنها بيزاري ميجويد و از آنها کنار خواهد کشيد. همين ننگ آنان را کافي است که از هدايت گريختند و در گمراهي و کوري فرو رفتند، راه حق را بستند و در حيرت و سرگرداني ماندند» (نهج البلاغه، دشتي، ص344).
7) پيروزي مسلمانان
پيروزي و گسترش اسلام در سالهاي اوليه بعثت، نتيجه همبستگي و وحدت مسلمانان بود. اين ايمان و اتحاد بود که باعث پيروزي ميشود، به طوري که اگر در جبهه حق «اختلاف» و در جبهه باطل «اتحاد» حاکم باشد، به طور قطع پيروزي از آن اهل باطل خواهد بود، بنابراين يکي از عوامل شکست جبهه حق در هر سطحي، پراکندگي و اختلاف است. حق، با چندگانگي و عدم هماهنگي يارانش، ضعيف و ناتوان ميشود و باطل با يگانگي و هماهنگي حاميانش، قوي و نيرومند ميگردد، بنابراين حضرت خطاب به لشکريان خويش در خطبه 25 ميفرمايد: «سوگند به خدا ميدانستم که مردم شام به زودي بر شما غلبه خواهند کرد؛ زيرا آنان در ياري کردن باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق خود متفرقيد».
ارکان وحدت اسلامي از منظر امام علي(ع)
امام علي(ع) از دو رکن الهي و آسماني، براي اتحاد مسلمانان به کرات در نهج البلاغه نام ميبرد که عبارتند از:
1) قرآن کريم
در قرآن کريم، بخش قابل ملاحظهاي از مفاهيم اجتماعي ـ سياسي به کار رفته است. به عنوان مثال واژههايي نظير وحدت، امت، اخوت و ... نشانگر توجه تعاليم قرآن کريم به زندگي اجتماعي انسان و جوامع بشري و در معناي خاص آن توجه به زندگي مسلمانان است.
امام(ع) با توجه به اين ويژگي مهم قرآن، در خطبه 18 با عبارت «کتابهم واحد»، اهميت قرآن را در ايجاد وحدت يادآور ميشود و در حکمت 369 ميفرمايد: «اگر مردم رهبري قرآن را کنار بگذارند و از آن جز خطوطي باقي نماند، دچار تفرقه و پراکندگي خواهند شد».
2) نبوت
امام على(ع) دستاورد مهم پيامبر(ص) را ايجاد برادري و همبستگي ميان مسلمانان ميداند و ميفرمايد: «دلهاى نيکوکاران شيفته او گشت؛ توجه ديدهها به سوى او است. خدا به برکت وجود او، ميان دلها الفت و مهرباني ايجاد کرد، آتش دشمنيها را خاموش نمود و مردم را با يکديگر الفت داد و برادر ساخت» (نهجالبلاغه دشتي، ص178).
امام(ع) همچنين در خطبه 192 رهاورد بعثت پيامبر را وحدت ميان مسلمانان برشمرده است: «به نعمتهاي بزرگ الهي که به هنگامه بعثت پيامبر(ص) بر آنان فرو ريخت، بنگريد که چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند!».
راهکارهاي عملي امام علي(ع) در ايجاد وحدت اسلامي
امام علي(ع) براي تحقق هدف بزرگ و الهي خويش، که وحدت و انسجام مسلمانان در گستره جهان اسلام است، به راهکارهاي عيني و عملي آن اشاره ميکند که در زير به چند نمونه از آنها اشاره ميشود:
1) تمسک به قرآن و پيامبر
همانگونه که در حديث ثقلين پيامبر گرامي اسلام(ص) ميفرمايد: «اگر بعد از من قرآن و اهلبيت(ع) را الگو قرار دهيد و از آنها پيروي نماييد، هرگز دچار گمراهي، ضلالت و تفرقه نخواهيد شد». امام علي(ع) نيز قرآن و شخصيت پيامبر(ص) را در خطبه 18 عامل اتحاد مسلمانان ميداند: «خدايشان واحد است، پيامبرشان يکي است و کتابشان نيز يکي است، پس آيا خدا آنها را به اختلاف امر کرده که اطاعتش ميکنند يا آنکه از اختلاف نهي کرده و او را نافرماني ميکنند».
2) صبر در مسائل سياسي
صبر و استقامت حضرت علي(ع) در همه دورانهاي زندگيش، به راستي عجيب و بينظير است. مقاومت او در جنگهاي صدر اسلام، مقاومت او در برابر منافقان، استقامت او در عصر خلافتش در جنگهاي ناخواستهاي همچون جمل، صفين و نهروان، هرکدام آينه شفافي براي نشان دادن استواري و مقاومت است.
خطبه شقشقيه را ميتوان نظريه سياسي آن حضرت در باب صبر در مسائل سياسي دانست، همچنان که ميفرمايد: «پس از ارزيابي درست، صبر و بردباري را خردمندانهتر ديدم. پس صبر کردم در حالي که گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود و با ديدگان خود مينگريستم که ميراث مرا به غارت ميبرند» (نهج البلاغه دشتي، ص44).
هنگامي که توطئه جنگ جمل را سردمداران آن فراهم کردند، حضرت مجبور شد به سوي بصره حرکت کند، بنابراين فرمود: «ديدم صبر از تفرقه کلمه مسلمانان و ريختن خونشان بهتر است. مردم تازه مسلمان هستند و دين مانند مشکي است که تکان داده ميشود و کوچکترين فرد آن را وارونه ميکند» (همان، ص421).
3) رعايت ادب کلامي
يکي از طرق ايجاد اتحاد و بستن راه پراکندگي و اختلاف، رعايت ادب در کلام است. به نحوي که سخنان گوينده، جسارت و اسائه ادب به مخاطب نباشد، تا از اين طريق تيرگيها و اختلافات رفع شود و صلح و صفا ميان مسلمانان برقرار گردد. امام علي(ع) در اين باره سخنان بسياري دارد از جمله: «از گفتن سخن زشت و ناهنجار بپرهيزيد که دل را پر از خشم و کينه ميکند» (غرر الحکم و درر الکلم، ج2، ص298)، «زبانت را به سخن ملايم و سلام کردن، عادت ده تا دوستانت زياد و کينه ورزانت کم شوند» (همان، ج4، ص329) و «بدزباني ارزشت را ميکاهد و برادري را فاسد ميکند» (همان، ج4، ص144).
4) شناسايي گروههاي منحرف
يکي از چالشهاي اساسي فراروي وحدت اسلامي، وجود فرقههايي است که امام(ع) آنان را منحرفاني ميداند که شيطان را معيار کار خود گرفتهاند. در عصر حکومت امام(ع)، خوارج، يکي از اين گروهها بودند که گناه کبيره را موجب خروج از اسلام ميدانستند. امام(ع) ضمن تبيين موضوع، فرمود: «شما ميدانيد که رسول خدا زناکار محصنه را سنگسار ميکرد، دست سارق را قطع ميکرد. رسول خدا(ص) آنها را به گناهشان مؤاخذه ميکرد و حق را درباره آنها ادا ميفرمود، اما سهم آنان را از اسلام قطع نميکرد و نامشان را از فهرست مسلمانان خارج نميکرد» (نهج البلاغه دشتي، ص240).
روزنامه کيهان
تاريخ انتشار: چهارشنبه 29 آذر ماه