دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عباس میرزا(ملک آرا)

No image
عباس میرزا(ملک آرا)

كلمات كليدي : تاريخ، عباس ميرزا، ملك آرا، برادر ناصرالدين شاه، مهد عليا

نویسنده : رحمان فتاح زاده

>

"عباس میرزا" پسر دوم "محمدشاه" و برادر کوچکتر "ناصرالدین شاه" می‌باشد و در تاریخ رجب سال 1255ه.ق. در تهران متولد شد و قریب هشت سال از ناصرالدین شاه کوچکتر است. مادر او "خدیجه خانم" دختر "یحیی خان چهریقی" کرد بود که مدعی رساندن نسب خویش به خلفای بنی‌عباس بودند.[1]

علت ازدواج محمدشاه با خدیجه خانم این بود که پدرش از مریدان شیوخ طریقه «نقشبندیه» (از فرقه‌های صوفیه) و مادرش از ارادتمندان «شیخ حله» (از شیوخ صوفیه) بود و محمدشاه نیز منش صوفی‌گری داشت[2] و از طرفی از "ملک جهان خانم" (مهد علیا) مادر ناصرالدین شاه هم، دل خوشی نداشت، لذا بیشتر به خدیجه خانم و فرزندش عباس میرزا مهر می‌ورزید و نام پدر خود "عباس میرزا" و لقب "نایب السلطنه" را بر این فرزندش گذاشت. این امر باعث شد که ناصرالدین شاه و مادرش نسبت به این طفل و مادرش دشمن و کینه‌توز شوند. وقتی که محمد شاه در قصر «محمدیه» تجریش جان سپرد، عباس میرزا قریب به نه سال و سه ماه داشت و تحت «للگی» "رضاقلی خان هدایت" قرار داشت[3].

عباس میرزا بعد از مرگ پدر

"حاجی میرزا آقاسی" که در دوران سلطنت محمدشاه به صدارت عظمی برگزیده شده بود و با استبداد و بی‌کفایتی مملکت را اداره می‌کرد، پس از مرگ شاه از ترس دشمنان خویش، کوشید عباس میرزا را نزد خود نگه دارد، تا زمان ورود ناصرالدین شاه تحت حمایت او در امان باشد ولی رضاقلی خان هدایت، حاضر به انجام این درخواست حاج میرزا آقاسی نشد و در نتیجه "مهد علیا" کینه و عداوت بیشتری از عباس میرزا و مادرش به دل گرفت و پس از ورود ناصرالدین شاه مصمم شد که او را کور کند ولی اطرافیان عباس میرزا، مخصوصاً "فرهاد میرزا معتمدالدوله" عموی او، از این امر اطلاع یافتند و او را تحت حمایت "کلنل فرانت" کاردار سفارت انگلیس قرار دادند.[4]

دو سه روز بعد از ورود شاه به تهران، تمام جواهر و اموال عباس میرزا و مادرش مصادره شد و آنها را متهم کردند به وسیله خواندن ورد و دعا، تأثیر بر محمدشاه گذاشته و این اموال را بدست آورده‌اند[5] و برای اینکه او در پایتخت نباشد او را به حکومت قم منصوب کرد و به این شهر فرستاد[6]و بعد از مدتی نیز با زدن اتهام توطئه به او و تعیین مقرری سالیانه سه هزار تومان برای او، در سال 1268ه.ق. به عراق عرب تبعید کرد و به این ترتیب وی سال‌ها در بغداد ساکن شد.[7]

بازگشت به ایران

"عباس میرزا" پس از بیست و هفت سال اقامت در عتبات و بغداد و مدت کمی هم در استامبول، در محرم سال 1295ه.ق. به تهران بازگشت و پس از ورود به تهران، شاه او را ملقب به ملک آرا نمود، شش هزار تومان مواجب سالیانه برای او و یکهزار و پانصد تومان برای "محمد میرزا" پسرش برقرار نمود و چندی بعد، به وساطت "حاج میرزا حسین‌خان سپهسالار" صدر اعظم به حکومت زنجان منصوب و روانه آن دیار گردید اما چیزی از حکومتش نگذشت که او از آنجا به قفقازیه فرار کرد ولی در ذی‌القعده 1296ه.ق. به وساطت "حاجی میرزا حسین‌خان سپهسالار" باز به ایران مراجعت نمود و حکمران قزوین شد، سپس استعفا کرد و خانه نشین بود تا در رمضان 1311ه.ق. به حکومت گیلان معین گشت و تا شعبان 1313ه.ق. در این سمت بود. زمانی که استعفا کرد و به تهران آمد، شاه به اصرار وزیر مختار روس، او را به «سفارت فوق العاده» برای تبریک جلوس "نیکلای دوم" برگزید. عباس میرزا پس از قتل ناصرالدین شاه به امر "مظفرالدین شاه" به روسیه رفت و پس از مراجعت و مدت کوتاهی که سمتی را عهد‌ه‌دار نبود، در تاریخ 1314ه.ق. به جای "میرزا محسن‌خان مشیرالدوله" به «وزارت عدلیه» انتخاب شد.[8]

عباس میرزا و دولت انگلستان

عباس میرزا بعد از مرگ پدر، در حالی که هنوز ده سال او تمام نشده بود به خاطر دشمنی‌های ناصرالدین شاه و مادرش با او و مادرش، به خاطر نجات از مرگ تحت حمایت دولت انگلستان قرار گرفت و همیشه از این حمایت برخوردار بود؛ چنان ‌که به خاطر حمایت انگلستان به بغداد تبعید شد و برای او مقرری گذاشته شد تا اینکه روزی کنسول انگلیس در بغداد به او اطلاع داد که دولت انگلستان با دولت ایران وارد جنگ شده و عنقریب است «بوشهر و محمره(خوزستان)» را اشغال کند و او باید آماده باشد تا با نیروی اعزامی به بوشهر برود و سلطنت جنوب ایران را که به وی تفویض می‌شود قبول کند اما عباس میرزا این پیشنهاد دولت انگلستان را نپذیرفت و دوران اختلاف او با انگلیس‌ها از این روز آغاز شد. مقرری او نیز از طرف انگلستان قطع شد. بعد از این بود که وی به ایران بازگشت ولی همچنان تحت حمایت انگلستان قرار داشت به طوری که چندین بار خواستند او را ولیعهد ناصرالدین شاه قرار دهند ولی این کوشش بی‌نتیجه ماند.[9]

سرانجام عباس میرزا

عباس میرزا ملک آرا که متوسط‌‌القامه، ظریف اندام، خوش قیافه و دارای صدایی زیر بود در سال 1316ه.ق. در حالی که حدود شصت و یک سال از سنش می‌گذشت و نامزد ایالت خراسان شده بود، در تهران در حالیکه سوار بر اسب بود بر اثر عارضه سکته درگذشت و جنازه او را به قم حمل کردند و در جنب قبر پدرش محمدشاه به خاک سپردند.[10]

مقاله

نویسنده رحمان فتاح زاده
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS