نویسنده: مصطفی یاسینی
درباره اخلاق اقتصادی
یکی از مهمترین موانع ایجاد عدالت اجتماعی، که موجب سستی و ویرانی پایههای اصلی اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی جامعه میشود، «رشوه» است. رشوه در زبان عربی به مالی گفته میشود که شخص به قاضی، حاکم، مسئولان امور و یا هر صاحب نفوذی میدهد تا به نفع او وارد مسئله شود. این مسئله از آنجایی که برای تاثیر در امری بیرون از چارچوبهای قانونی انجام میشود، آثار و تبعات اجتماعی خطرناکی در پی دارد. آثار و پیامدهایی که امنیت روحی و روانی جامعه را از یک سو به خطر میاندازد و از سوی دیگر قوانین جاری و اصول پذیرفته شده و هنجارهای اجتماعی را تضعیف کرده و به چالش میکشاند. در نتیجه جامعه در مسیر انحطاط قرار میگیرد و از رسیدن به اهداف خویش باز میماند و یا دستکم از آن دور شده و با بحرانهای متعددی رو به رو میشود.
رشوه یکی از مهلک ترین بیماریهای اجتماعی است که سمّ مهلک آن دقیقا اساس هر جامعه را که قانون است، نشانه گرفته و آن را از درون پوک و توخالی میکند و با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای آن مخفی بودن آن است، میتواند مدتهای طولانی در نهفتگی به سر برده و منشاء مفاسد بسیاری چون ظلم و ستم و بیدادگری، دروغ، نیرنگ و خدعه، ذلت، دزدی، غارت، تن پروری و ... باشد که چنین آثار سوء رشوه، هر انسان عاقل و دوراندیشی را به تعمق در رفع و سالم سازی جامعه از این بیماری خطرناک وا میدارد؛ چرا که رشوه از مصادیق بارز ستم و بیدادگری به شمار رفته و هر عقل سلیم و پاکی، قباحت آن را فطرتاً درک میکند و بالطبع مبارزه با چنین خطر مهمی، بر مبنای عقل استوار است.
گناهان به اعتباری به دو دسته تقسیم میگردند: دسته اول گناهانی که ناظر به جنبه فردی انسانها بوده و ضرر و زیان آنها به فرد برمی گردد؛ مثل شرب خمر، که اگر در خفا انجام پذیرد، برای خورنده آن مضر بوده و چندان ارتباطی با جامعه ندارد. اما دسته دیگر گناهانی هستند که از جنبه فردی فراتر رفته و آثار نامطلوب و زیانبار آنها به طور مستقیم متوجه جامعه میشود و علاوه بر ضرر و زیان فردی که در هر گناهی وجود دارد، برای جامعه نیز خطرآفرین است. ماهیت بعضی از این دسته گناهان، به گونهای است که تنها در ظرف اجتماع بروز میکند؛ مثلاگناه سرقت، در صورتی متصور است که فرد یا افراد دیگری غیر از سارق وجود داشته باشند که از اموال آنها سرقت انجام پذیرد.
رشوه از جمله گناهانی است که تنها در ظرف اجتماع انجام میگیرد و اگر جامعه ای با قوانین اجتماعی وجود نداشته باشد، رشوه تحقق نمی یابد. در اسلام گناهانی که جنبه اجتماعی دارند و آثار زیانبار و مهلک آن به اجتماع برمی گردد، بیشتر از گناهان دیگر مورد توجه قرار گرفته است و گناهانی که از هر دو جنبه فردی و اجتماعی برخوردار باشند که هم در اجتماع و هم در خفا به صورت فردی انجام میپذیرند، در صورتی که در جمع انجام شوند، مجازاتشان به مراتب بیشتر و سنگین تر از حالتی است که در خفا و به دور از انظار مردم صورت میگیرند، مثلانوشیدن مسکرات اگر به صورت علنی و در حضور دیگران انجام شود و یا کسی علنا در معرض دید دیگران در روزهای ماه مبارک رمضان به روزه خواری تظاهر کند، شدیداً مورد مواخذه قرار میگیرد و با او برخورد میشود. ولی اگر همین فرد، این گناهان را در خفا انجام دهد، به گونه ای که آثار نامطلوب آن به اجتماع نرسد، چندان مورد بازخواست قرار نمی گیرد، زیرا صورت اول بعد اجتماعی دارد و مصالح اجتماع با ارتکاب این گونه گناهان به خطر میافتد و روح مذهبی مردم مورد اهانت و خدشه قرار میگیرد.
گناه رشوه نیز از دو جنبه قابل بررسی است. جنبه اول بعد شخصی و فردی آن است که مرتکب آن مورد خشم و غضب و لعن خداوند قرار میگیرد و در آخرت بوی بهشت به مشامش نمی رسد و در دنیا نیز از آثار وضعی آن در امان نخواهد بود؛ زیرا در اعتقاد ما، خوردن مال حرام که در گوشت و پوست و خون انسان آمیخته میشود، در تربیت روحی و معنوی انسان آثار سوئی دارد، و موجب انحراف از مسیر انسانیت میشود. جنبه دیگر آن که به مراتب اهمیت بیشتری دارد، بعد اجتماعی آن است و به نظر میرسد توجه اصلی به مسئله رشوه بیشتر از همین جنبه است؛ زیرا ماهیت آن به گونه ای است که درست در جهت مخالف با نظام اجتماعی قرار دارد و بنیادهای سالم اقتصادی و پیوندهای محکم اجتماعی را از هم گسسته و موجب گسترش روابط زشت و ناپسند و ترویج روحیات ذلت و خواری و فریب و نیرنگ میشود.
از آنجایی که دین مبین اسلام ارزش فوق العاده ای برای جامعه قائل است، شدیدا در برابر این بیماری مهلک اجتماعی ایستادگی نموده و با لحنی بسیار شدید از آن نهی فرموده و در روایات اسلامی خورنده و خوراننده آن، مورد لعن و نفرین خداوند و پیامبر (ص) قرار گرفتند که کمتر گناهی با این شدت و حدّت مورد نهی واقع شده است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «لعن الله الراشی و المرتشی فی الحکم؛ خداوند رشوه دهنده و رشوه گیرنده در قضاوت و داوری را لعنت کند».
در روایت دیگری آمده است: «و اما الرشا فی الحکم فهو الکفر بالله العظیم؛ رشوه در حکم کفر به خداوند بزرگ است». در این روایت رشوه در جکم و داوری، کفر به خداوند بزرگ دانسته شد که این لحن، شدیدترین بیان برای گناه رشوه است و میرساند که عامل رشوه عملابه خداوند کفر میورزد و این بیانگر کبیره بودن این گناه است.
قرآن در آیه 188 سوره بقره مسئله رشوه را به عنوان امر نابهنجار در حوزه عمل اجتماعی مطرح میسازد. از نظر قرآن اموری که موجب میشود تا شخصی به پرداخت رشوه اقدام کند، نمی تواند امری هنجاری و قانونی باشد و در اصل شخص میکوشد تا با رشوه دادن، قانون را دور بزند و یا مجریان را به اعمال ضدقانونی وادار کرده و بدان سو بکشاند. مهم ترین عاملی که موجب میشود تا شخص رشوه دهد امور مالی و کسب درآمدهای نامشروع است. در حقیقت عامل مالی، انگیزه بیشترین رشوه دهی هاست. از این رو قرآن هدف عمده و اساسی رشوه دهی را خوردن اموال دیگران از راه باطل و نامشروع و غیرقانونی برمی شمارد. این مسئله بویژه در حوزه اموال عمومی بسیار اتفاق میافتد. به این معنا که برخی از صاحب منصبان و کسانی که دستشان برای تصرف در اموال عمومی باز است با سوء استفاده میکوشند تا بخش بیشتری را در اختیار گیرند. از این مسئله گاه به سوء استفاده از قدرت نیز تعبیر میشود؛ زیرا آنان برای دستیابی به اموال بیشتر و بهره گیری از آن از مقام خود سود میجویند. استفاده نادرست از قدرت به این معناست که شخص از اعتبار و جایگاه اجتماعی و نقش خود در حوزه عمومی بهره گیرد و به جای اینکه دستگیر دیگران باشد جیبهای خویش را پر کند و از نفوذ خود برای انباشت ثروت و سرمایه استفاده نماید.
زشتی آثار و تبعات عمل رشوه گیری و رشوه دهی تا آن اندازه است که خداوند آن را به عنوان عملی زشت مورد سرزنش قرار میدهد و رشوه خواری را ننگ آورترین عمل اجتماعی میشمارد(مائده/42). خداوند در آیه 62 و 63 سوره مائده به شدت کسانی را که گرفتار رشوه و حرام خواری هستند سرزنش و نکوهش میکند و رفتار آنان را امری نابهنجار و زشت از نظر اخلاقی و جرم از نظر حقوقی میشمارد و مالی را که از این طریق به دست میآورند به نام سحت و گناه و یا پاره ای از آتش دوزخ میشمارد. در این آیه با نکوهش این افراد، از وضعیت جامعه ای خبر میدهد که در آن، مسئله امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شده یا از سوی بیشتر مردم نادیده گرفته میشود. در این زمان است که هر کسی میکوشد به جای تلاش و سبقت در کارها و امور خیر و هنجاری در کارهای زشت و رشوه خواری و حرام خواری شتاب گیرد. این چنین وضعیت اجتماعی به معنای انحطاط جامعه و فروپاشی آن است؛ زیرا قانون وقتی از سوی بیش تر مردم نادیده گرفته و یا دور زده شود و یا پایمال گردد، زمینه ای برای رفتارهای هنجاری و قانونی باقی نمی ماند و جامعه ازنظر امنیت روحی و اجتماعی به مرحله بحران میرسد و هیچ کس به دیگری اطمینان و اعتماد نمی کند و میهراسد که مورد تعدی قرار گیرد و اموال خصوصی و عمومی اش از دست برود.