26 دی 1389, 0:0
نائيني، ملت، حيات، آزادي، مسلمان، اسلام
دكتر موسی نجفی
میرزاعباس یزدی نویسنده رساله آفتاب و زمین در این مورد مینویسد:
آنچه محقق و ثابت است این است که در هر دوره از ادوار، که از برای امتی و قومی آسایش و رفاه و ترقی و تعالی و سعادت و سیادت حاصل شده، به واسطه بیداری و حسن اخلاق و مراعات معانی و حقایق ایشان بوده است و همچنین در هر زمانی از ازمنه که ملتی را محنت و پستی و اسارت و بدبختی رو آورده به سبب غفلت و سوء اخلاق و اشتباه کاری و فریب خواری خود شاهان بوده است که حقایق و معنویات را از نظر انداخته و تکالیف را متروک داشته و به تن آسایی ساخته، پیرامون الفاظ بی معنی گشته اند و این مطالب خصوصیتی به قومی و زمان و مکانی ندارد. زیرا که حقایق هرگز اختلاف نمیکند و معانی را به تغییر ظروف و ازمنه تغییری نمیرسد...» مناسب چنان میدانم که یک چند خبری از تاریخ سابقین مسلمین و گذشتگان ایرانیان نقل نمایم تا بیشتر عبرت گرفته و بهتر به غیرت آمده بدانیم که سبب آن قدرت و جلال چه بود و علت این عجز و اضمحلال کدام است... خوب است قدری در امور گذشته و اوضاع حالیه و پیش آمدهای آتیه خودمان فکر کرده ببینیم موجب آن عزت و جلال و علت این ذلت و سرافکندگی، و اگر تغییر حال ندهیم، باعث بردباری و اضمحلال ما چه بوده و چه خواهد بود و این خودسپردگی و تسلیم و توسل و تعظیم به اجانب و کسالت و بطالت و مرعوبیت و لاابالیگری و نفس پرستی و دنیادوستی که پیشه خود کردهایم آخر کار ما را به کجا خواهد کشانید و آیا علت العلل همه این بدبختیها جز دست برداشتن از حقایق و معنویات و بیفکری چیز دیگری خواهد بود؟ و آیا هیچ باز دیگر این روزهای سیاه از برای پیشینیان ما پیش نیامده و به قدرت فکر و عمل و ابراز غیرت و فداکاری دفع آن بلیات ننمودهاند که ما این طور تن به بلا داده و در مقام تسلیم برآمدهایم. چه شدند مسلمانان دین باور، کجا رفتند ایرانیان ایمان پرور، بزرگان اسلام چه شدند، سرداران ایران کجایند؟ روح اسلام در کیست و خون ایران در کدام؟ حال که آنها زنده نمیشوند کاش ما بیدار شویم، آن وقت خواهیم دید که این موانع از جلوی ما گذاردهاند چیزی نیست که سد راه ترقیات ما نماید، و این قدرتها که در جلو چشم ما جلوه میدهند، قدر آن را نداشته که این اندازه ترسناک شویم و به واسطه همان علل سابق الذکر بود که خودمان تسلیم کننده خود شده بودیم. (نجفی 6713: ص ص 161-162، 96، 86)
علامه میرزای نائینی نویسنده تنبیه الامه در مورد عظمت و حیات ملتها و به خصوص مسلمانان صدر اسلام مسئله آزادی و فردی نبودن حکومت را بر میشمرد و شروع انحطاط و تداوم آن را در اثر استبداد و حکومت خودسرانه میداند:
ما ظالم پرستان ایران، که خود را متمسک به مذهب جعفری میشماریم، با این که هر قدر از مقتضیات دین و مدالیل کتاب و سنت و سیره پیغمبر(ص) و امام(ع) خود بیخبر باشیم، لااقل قیام ضرورت مذهبمان را بر غاصب بودن این دسته متصدیان و لزوم تحدید استیلا و قصر تصرفشان، به قدر قوه و امکان، مجال انکار نداریم و هم عیاناً میبینیم که یک روزگاری اولین ملل عالم بودیم و حالابه واسطه فعال مایشاء بودن و مسئولیت از ارتکابات نداشتن هواپرستان دچار چه محنت و چه ورطه و مهلکه قریبه التهلکه گرفتاریم... همچنان که مبدای طبیعی آن چنان ترقی و نفوذ اسلام درصدر اول- که در کمتر از نصف قرن به چه سرعت و سیر و به کجا منتهی شد- همین عادله و شورویه بودن سلطنت اسلامیه و آزادی و مساوات آحاد مسلمین با اشخاص خلفا و بطانه ایشان در حقوق و احکام بود، همین طور مبدای طبیعی این چنین تنزل مسلمین و تفوق ملل مسیحیه بر آنان هم، که معظم ممالکشان را بردند، و هیچ نمانده، که این اقل قلیل باقی مانده را هم ببرند، همین اسارت و رقیت مسلمین در تحت حکومت استعبادیه و موروثه از معاویه و فوز آنان است به حکومت مسئوله ماخوذه تاز شرع مسلمین، و چنانچه باز هم مسلمانان از این سکرت و غفلت به خود نیایند و کما فی السابق در ذلت عبودیت فراعنه امت و چپاول چیان مملکت باقی بمانند، چندی نخواهد گذشت که العیاذ بالله تعالی، مانند مسلمین معظم افریقا و اغلب ممالک آسیا و غیرذلک، نعمت شرف و استقلال قومیت و سلطنت اسلامیه را از دست داده...» (نائینی 1136: ص ص 38، 94)
آنچه از مجموع متون سیاسی عصر مشروطیت در مورد عظمت و انحطاط یا حیات و مرگ اقوام و ملل و دول به خصوص ملت ایران معلوم میشود این است که:
اول) در عصر مشروطیت، اذهان در مورد وقایع اجتماعی و تاریخی و علل و ریشههای آن بسیار تفکر و انتزاع میکردهاند.
دوم) در مرگ و زندگی ملتها، عوامل بسیاری در نظر گرفته میشده است و تاکید مطلق بر یک عامل خاص در مد نظر نبوده است.
سوم) از بین عوامل تحرک زا، تکامل بخش و اعتلا دهنده جوامع، مذهب، اراده، بیداری، اتحاد، مراقبت از یکدیگر، آزادی، عدالت، مساوات و شورا را میتوان برشمرد و از عوامل انحطاط جوامع، رواج فساد اخلاق، نفاق در ملت، سست شدن ایمان و اراده، بی فکری و غفلت و تسلیم و خودباختگی بیشتر مورد تاکید قرار میگیرند و، اگر در متونی آمده است که ورای تمام این عوامل در تاریخ نظم و ترتیب قانونمندی حاکم است، فهم این قوانین آغاز و نقطه شروع عظمت دوباره است. البته، در این متون، این نظم و قانونمندی تاریخی صرفاً مادی نیست و خداوند و علل غیبی و ماورای مادی را مطرح میکنند و از این نظر بسیاری از متون سیاسی عصر مشروطیت از تفکرات مادی و جریانات سطحی نگر روشن فکری اروپایی جدا میشوند.
خلق و خوی، روحیات و فضایل فکری، معنوی و مادی ایرانیان، در طول قرون، موضوعاتی بودند که رسالهها و کتابهای سیاسی عصر مشروطیت به خوبی به آن توجه کرده بودند، به خصوص این موضوعها، در مواقع تاریخی حساس یا زمان بروز فتنهها یا جنگها و تحولات، مطالب و نکاتی بودهاند که نویسندگان سیاسی عصر مشروطیت برای بیان مقاصد و افکار سیاسیشان از آنها به عنوان اصول و پایهها و مفروضات استدلال خود استفاده میکردهاند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان