26 بهمن 1396, 16:17
1- بنیان آفرینی: هر یک از شاخههای علوم انسانی، بریک سلسله بنیان های نظری و اصول موضوعه متکی هستند که در صورت تفکیک موضوعی این بنیانها از یکدیگر، با سه قلمرو «معرفت شناسی»، «هستیشناسی» و «هنجارشناسی» روبرو میشویم. معرفت شناسی به مطالعه شناخت و مسائل پیرامون آن، از قبیل امکان شناخت و ارزش شناخت میپـردازد هستیشناسی نیز معطوف به بررسی هستیها و موجودات گوناگون از قبیل خداوند، ملائکه، انسان، طبیعت، جامعه، تاریخ، جهان به مثابه یک کل و... است. هنجارشناسی مربوط به شناخت بایدها و نبایدهای مترتب بر کنشهای انسان مختار است. اسلام به عنوان یک دین الهی، درباره هر سه قلمرو، قضایای متعددی را عرضه کرده است. علامه مطهری(ره) درکتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی»، به اسلام به مثابه یک «مکتب» نگریسته و تعالیم و معارف آن را در سه بخش گنجانیده است: «شناخت شناسی اسلامی»، «جهان بینی اسلامی» و «ایدئولوژی اسلامی». از این رو، آن سنخ از علوم انسانی که از معرفت شناسی اسلامی، هستی شناسی اسلامی و هنجارشناسی اسلامی سر بر آورد، علوم انسانی اسلامی است.
به بیان دیگر:
مقدمه اول، علوم انسانی از حوزههای «معرفت شناسی»، «هستی شناسی» و «هنجارشناسی» متاثر میشوند.
مقدمه دوم، این سه حوزه دارای دو گونه «دینی» و «سکولار» هستند. نتیجه: علوم انسانی نیز قابل تفکیک به دو شاخه است: «علوم انسانی دینی»، «علوم انسانی سکولار».
این بنیانها و اصول موضوعه، به سه صورت بر علوم انسانی تاثیر میگذارند: الف. تولید قضایایی متناسب با خود. قضایای علوم انسانی از هر نوع بستر و زمینه نظری برخیزند، با همان بستر و زمینه، تناسب و همخوانی خواهند داشت. از این رو، در چارچوب معرفت شناسی و هستی شناسی و هنجارشناسی اسلامی، قضایای اسلامی برای علوم انسانی تولید می شوند. به این ترتیب، مبانی یادشده به محتوای علوم انسانی، شکل خاص می دهند.
ب. تعریف روش. اسلام چند روش را برای تولید علوم انسانی، معتبر می انگارد: روش وحیانی، روش عقلی و روش تجربی. بنابراین از جهت روش، علوم انسانی دارای گستره وسیعتری نسبت به علوم انسانی سکولار است که تنها تجربه را معتبر می شمارد.
ج. تعریف غایت. علوم انسانی اسلامی علاوه بر مصالح مادی دنیوی «مصالح معنوی دنیوی» و «مصالح معنوی اخروی» انسان را نیز دنبال میکند. 2- پاسخ دهی به مسئلهها
در بعضی موارد، مسئلههای علوم انسانی در متون اسلامی آمده و به آنها پاسخ داده شده است. امام خمینی(ره) دراین باره تصریح کردهاند:«گمان نکنند بعض از این اشخاص که دراسلام راجع به جامعه چیزی نیست یا راجع به -فرض کنید که- امور تربیتی کم است. اسلام عمیقتر از همهجا و از همه مکتبها راجع به امور انسانی و راجع به امور تربیتی (نظر) دارد که در راس مسائل اسلام است، چنانچه امور اقتصادی دارد. ما نمیتوانیم امروز همانطور که انبار میکردند از غرب برای ما سوغات میآوردند و در دانشگاههای ما، بچههای ما را فاسد میکردند، امروز هم بنشینیم که مغزهایی که تربیت غربی دارند برای ما تربیت کنند بچههای ما را. (...) کسانی که اطلاع از احکام اسلامی ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلی اسلام ندارند، اینها میگویند که دراسلام نیست. خوب، تو که اطلاع نداری؛ به چه مناسبت یک همچو حرفی می زنی؟! متخصص لازم است و در این امر (تولید علوم انسانی اسلامی) باید از حوزههای علمیه متخصص بیاورند، دست شان را دراز کنند پیش حوزههای علمیه که در آن جا این نحو متخصصین هست و دانشگاه را باز کنند، لکن علوم انسانیاش را به تدریج از دانشمندانی که در حوزههای ایران هست و خصوصا در حوزههای علمیه قم، استمداد کنند.»
و دراین زمینه، اسلام نیازمند وام گیری و گرته برداری از دیگر مکاتب و جهان بینی ها نیست:
«طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن، خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سالهای آینده روشن میگردد.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان