اسلام، جهان اسلام، امت اسلامي، اتحاد اسلامي، علوم سياسي
نویسنده : مرتضي اشرافي
برخی تصور میکنند جهان اسلام شامل حدود شصت کشور مستقل اسلامی است که متجاوز از 50% سکنهی آنان مسلمان هستند، اما باید بر این قلمرو، مناطقی را اضافه کرد که در آنها اقلیتهای مسلمان زندگی میکنند. این مجموعه پس از ظهور اسلام شامل تغییرات زیادی بوده تا شکل کنونی را به دست آورده است.[1]
بخش زیادی از این مناطق در حاکمیت بنیعباس و یا مرکزیت بغداد قرار داشت. به تدریج در قرون بعدی تا پایان قرون وسطی، اندلس (اسپانیا و پرتغال کنونی) تحت حاکمیت مسیحیان درآمد و مسلمانان از شبهجزیرهی ایبری اخراج شدند. اما همزمان قلمرو امپراتوری بیزانس تحت حاکمیت اسلامی قرار گرفت. از جانب شرق هم قلمرو اسلامی به دلیل فتوحات، روابط تجاری، سیاحت و مهاجرت علما و عارفان مسلمان در حال گسترش بود. به نحوی که تمامی ساکنین شبه قارهی هند، بخشی از آسیای جنوب شرقی، جزایر فیلیپین و ترکستان چین هم مسلمان شدند و اقلیتهایی از مسلمانها در دیگر نواحی آسیای شرقی و شبه جزیرهی هندوچین پدید آمدند.[2]
دنیای اسلام دارای محدودهای از سواحل غربی آفریقا در اقیانوس اطلس تا منتهیالیه شرقی اندونزی به طول متجاوز از یازده هزار کیلومتر است و از حوالی خط استوا در آفریقا تا حواشی سیبری در روسیه را که مسیری به طول 5000 کیلومتر میباشد در بر میگیرد. جهان اسلام به دو بخش مرکزی و پیرامونی تقسیم میگردد و در مجموع مساحت آن به حدود 23میلیون کیلومتر مربع بالغ میگردد و یک سوم مساحت دنیا را شامل میشود.[3]
ویژگیهای جمعیتی جهان اسلام
طبق آخرین گزارش مرکز تحقیقات بینالملل علوم مذهبی در حال حاضر 12 مذهب جهان در شمار پرطرفدارترین مذاهب جهان هستند. پس از مسیحیت، مسلمانان، با 5/1میلیارد نفر دومین گروه مذهبی در جهان هستند. که یکچهارم جمعیت جهان را بهوجود میآورند. قارهی آسیا 65% سکنهی مسلمان را به خود اختصاص داده است، 25% مسلمین در کشورهای عربی آسیایی و آفریقایی و 10% در بین دیگر کشورهای آفریقا، دهدرصد باقی مانده در قارههای اروپا، آمریکا و اقیانوسیه زندگی میکنند. سه کشور اندونزی، بنگلادش و پاکستان یک چهارم مسلمانان را در قلمرو خود جای دادهاند. پرجمعیتترین کشور اسلامی اندونزی است که در حال حاضر 212میلیون نفر جمعیت دارد و از نظر جمعیت رتبهی چهارم را در جهان دارا است. نرخ رشد جمعیت در کشورهای مسلمان بالاست ولی در پارهای از سرزمینها بین 1% تا 3% نوسان دارد.[4]
منابع عمومی و ثروت های طبیعی
بخش مهمی از کشورهای اسلامی در نواحی گرم و خشک و کم آب واقع شده با این وجود، جهان اسلام از نظر منابع غنی است و سرزمینهای با اکثریت مسلمان از طریق راههای آبی صادرات و واردات خود را انجام میدهند، علاوهبر حمل و نقل دریایی این آبهای سطحالارضی، به لحاظ تأمین پروتئین آبزیان برای مسلمانان اهمیت دارد، در برخی کشورها منابع سوختهای فسیلی چون نفت و گاز از دریاها و دریاچههایی که در مجاورت آنها قرار دارد بهدست میآید. اساس فعالیتهای اقتصادی در کشورهای مسلمان بر تولیدات کشاورزی، دامداری و استخراج منابع معدنی استوار است و نیمی از نیروی شاغل این سرزمینها در بخشهای مزبور کار میکنند. الجزایر، لیبی، ایران، عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحدهی عربی و نیجریه، کشورهای تولیدکننده و صادرکنندهی نفت هستند که عضو سازمان اوپک میباشند، که در میان آنان عربستان به لحاظ تولید و صدور این مادهی مهم رتبهی اول را داراست.
جهانشمولى اسلام و جهان اسلام
بیش از هر الگوى موجود در تاریخ، الگوى اسلام با جهانشمولى در آمیخته و بر مبناى جهانشمولى پایهریزى شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانى پیش از اینکه اصطلاح امروزى جهانىسازى، جهانىشدن و جهانىکردن متداول و سخن روز شود، اسلام براى اولینبار در تاریخ نه تنها چارچوب و نظریات و بنیاد جامع جهانشمولى را به جامعهی بشرى عرضه نمود، بلکه در مدت بسیار کوتاهى توانست این جهانشمولى را بر مبناى عقیده و ایمان در بستر و عرصهی اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، علمى و فرهنگى پیاده کند. دستورهاى اسلام جهان شمول است: «و ما أرسلنک إلا رحمة للعالمین » یعنى «ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم».[5]
جهانشمولى اسلامى از دو منظر بىنظیر است: نخست اینکه جهان شمولى اسلامى از جنبهى نظرى، مکتبى و تئوریک، زاییدهى یک جهانبینى دقیق و منظم و جامع الهى هست که عدالت بر آن حکم فرماست است. دیگر آنکه اسلام تنها مکتبى است که به این دیدگاه جهانشمولى در تاریخ جنبهى عملى داد. ظهور و گسترش اسلام در تاریخ بشریت تأثیر فوقالعادهاى در جهانىشدن فرهنگ، اقتصاد و علوم و دانش داشت.[6]
اتحادیهى امت اسلامى در جهان اسلام
طرح تشکیل اتحادیهى امت اسلامى، قدمى است در مسیر و ساختار جهانشمولى اسلام و در تشکیل یک نظام جهانى جدید فراسوى نظام کنونى ملتـدولت و سفسطههاى جهانىسازى آن. اتحادیهى امت اسلامى در قالب یک واحد جهانى رهایىبخش و وحدتگرا متشکل از جامعه و حکومت اسلامى است. مفهوم امت ثقل و مرکز این اتحادیه را تشکیل مىدهد و در حقیقت چارچوب جامعهشناسى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، تکنولوژى و نظامى جهانشمولى و نظام اسلامى است. مفهوم امت در اینجا متصل به مفهوم جامعه یا مترادف آن در معرفتشناسى و انسانشناسى و جامعهی غرب نیست. مفهوم امت ابعاد مردم، اجتماع، جامعه، دولت و اقتصاد را در بر دارد؛ بنابراین، اتحادیهى امت اسلامى واحد حکومتى، دولتى، مردمسالارى و بالاتر از همه، مکتب و خداشناسى و ایدئولوژى مسلمانان است. اتحادیهى امت اسلامى نه شبیه اتحادیهى اروپا و نه چیزى مانند ایالات متحدهی آمریکا است و بنابراین با چنین عنوانهایى مانند اتحادیهى کشورهاى اسلامى، جماهیر کشورهاى اسلامى و با سازمانهایى مانند سازمان کنفرانس ممالک اسلامى کاملا تفاوت دارد.
اتحادیهى امت اسلامى طبیعتا باید از پایین یعنى از ردیف مردم و اجتماع و رهبران اسلامى شروع گردد و بعد، بسیج جهانى به خود بگیرد و سپس شامل دولتهاى اسلامى شود.[7]
اندیشمندان امت اسلامی و جهان اسلام
دربارهی وحدت امت اسلامی و جهان اسلام اندیشمندان زیادی به بحث و بررسی این مطلب پرداختهاند، نویسندگان و بزرگانی چون امام خمینی(ره)، شهیدمطهری، سید جمالالدین اسعدآبادی، شیخ محمد عبده و... که همگی درصدد ارائهی راهکارهایی برای اتجاد امت اسلامی و دوری کردن ملتهای مسلمان جهان اسلام از تفرقه و اختلافات بنیانکن میباشد. در ادامه به نظریات برخی از این اندیشمندان اشاره میگردد:
سید جمالالدین اسدآبادی
سید جمالالدین اسدآبادی را به یک روایت سرسلسلهی نهضتهای اصلاحی در جوامع اسلامی میدانند، زیرا در دو قرن اخیر رابطهی میان مسلمانان و دول غربی، به رابطهی میان استعمارگر و مستعمره تبدیل شده بود و نقش بیبدیل سیدجمال در مبارزه با پدیدهی استعمار بر کسی پوشیده نیست. به عقیدهی بسیاری از اندیشمندان تجدید حیات اسلامی در میان مسلمانان و کشورهای اسلامی، محصول فرایند استعمار و عملکرد آن در کشورهای اسلامی بوده است.[8]
به یقین در عصری که سیدجمال میزیست، نیاز به وحدت مسلمانان تنها در میان نخبگان و اندیشمندان ظهور و بروز داشت، اما امروز این نیاز پس از تجربههای پیاپی و تحمل آسیبهای ناشی از تفرقه، به میان قاطبهی مسلمانان نیز کشیده شده است. و در واقع اولین گام نیل به وحدت که نیاز به آن است طی شده است و این البته فرصت بسیار مغتنمی است تا در درون خود بتواند وحدت را بیافریند. کشمکشهای سالهای اخیر در جوامع اسلامی و ایجاد تفرقه از سوی آنانکه اتحاد مسلمانان را بر نمیتابند در کنار همهی زیانهایش، این سود را داشته است که وحدت در نیاز به وحدت را به وجود آورده است.[9]
امام موسی صدر
امام موسی صدر جامعهی متحد جهانی را – تا قبل از حکـومت واحد موعـود – جامعهای نمیداند که همهی آحاد آن از یک دین و آیین پیروی کنند. نگاه امام موسی صدر به جامعهی لبنانی مرکب از سه دین و سه تمدن و 16 طائفه، نمایانگـر دیدگاه ایشان به جامعهی مطلوب جهانی است. جامعهای که از طوایف مختلف و فرهنگهای گوناگون و سنن و آداب متنوع شکل گرفته است. امام صدر جامعه آن روز لبنان را، زبان حال و مینیاتوری از فردای جهان انگاشته و از همین نقطه نظر بود که موفقیت خود را در گفتگو و تعایش، در لبنان آن روز قابل تعمیم به سراسر جهان انگاشته، و آنرا برای تمامی ملتهای طالب صلح، مطلوب و امکانپذیر میدانست. از همینرو؛ با درکی صحیح و پیش هنگام از روند جهانی شدن، بهعنوان فقیهی جامعالشرایط و بر اساس شناخت دقیق موضوعات و اقتضائات زمان و مکان، طرحی نو برای تنظیم رابطهای پایدار میان پیروان اسلام و مسیحیت و حتی پیروان راستین آئین موسی(ع) در انداخت. امام صدر چارچوب فکری و عملی پروژهی گفتگو و تعایش را چنان طراحی و اجرا نمود که به رغم ملحوظ نمودن تمامی دقایق و ظرایف شرع مقدس، در میان طوائف غیر مسلمان مقبولیتی گسترده یافت.
سیدقطب
سیدقطب معتقد است هر گروه و دولتى که به یکى از کشورهاى اسلامى حملهی نظامى مىکند، باید تحریم سیاسى و اقتصادى شود. او از تمام شرکتهاى اسلامى مىخواهد روابط اقتصادى خود را با دشمنان اسلام قطع کنند و معتقد است که همکارى شرکتها و مؤسسات تجارى با دشمنان اسلام نامشروع است. سیدقطب جامعه را به دو نوع جاهلى و اسلامى تقسیم مىکند.[10]
سیدقطب ، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملىگرایى مىداند و معتقد است تا وحدت میان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپریالیسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سید با ملىگرایى این است که ملىگرایى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آنجا قلمرو اسلام است.[11]
شیخ محمد عبده
عبده شاگرد مکتب سیدجمال بود، اما شیوهها و نوع برخوردش با او همگون نبود. تمامی همت و تلاش وی به اصلاح فکری و تربیتی معطوف میشد و از اصطکاک سیاسی با دولت انگلیس بر حذر بود. شیخ محمد عبده چارهی مقابله با هر دو جریان تحجر و غربزدگی را احیای فکر دینی و بازگشت به سرچشمههای اصلی شریعت اسلامی از راه مبازره با تقلید میدانست. وی به مانند سیدجمال با این فکر مخالفت کرد که باب اجتهاد از زمان احمد حنبل بسته شده و از این جهت با علمای الازهر مخالف بود. البته معتقد بود که تنها راسخان در علم میتوانند به اجتهاد بپردازند. وی نه تنها در برابر مذاهب اسلامی غیر از مذهب خود اعم از مذاهب اهل تسنن یا مذهب شیعه بلکه نسبت به ادیان یهود و مسیحیت هم با تساهل رفتار میکرد. عبده دو آرزو داشت: یکی آرزوی وحدت و اتحاد ملت مسلمان و دوم آرزوی یگانگی ملت مصر که شاخهای از امت اسلامی بود. گرچه این دو آرزو چندان با هم قرابت نداشتند اما او سعی کرد که هرگز از جدایی بین سیاست و دیانت صحبت نکند و اعتقادی هم به آن نداشت.[12] شیخ محمد عبده مانند سیدجمال به وحدت دنیای اسلام میاندیشید و با تعصبات فرقهای رابطهای نداشت. شرح نهجالبلاغهی او گامی موثر در تقریب بین مذاهب اسلامی بود.[13]
امام خمینی(ره)
امام خمینى همواره بر این اصل اساسى وحدت در جامعه تاکید داشته و این را نه بهعنوان یک استراتژى و تاکتیک براى پیروزى بر حریف بلکه جوهرهی عزت و اقتدار مسلمین و ماهیت اجتماعى، سیاسى بودن مکتب اسلام و تعبد معرفتشناسانه میدانستند. یکى از امورى که مورد اتفاق و پذیرش همهی عقلاى عالم خصوصا انبیاى الهى بوده و هست کیمیاى وحدت است و شاید بتوان گفت اصل اساسى و بنیادى در تعالیم اسلام دعوت به وحدت و ایجاد همدلى و همفکرى در بین انسانهاست. امام خمینى(ره) بهعنوان احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر، همواره بر این اصل اساسى وحدت در جامعه تاکید داشته و این را بهعنوان یک استراتژى و تاکتیک براى پیروزى بر حریف و تشکیل حکومت نمىدانست بلکه جوهرهی درک وى از عزت و اقتدار مسلمین و ماهیت اجتماعى، سیاسى بودن مکتب اسلام و تعبد معرفتشناسانهی ایشان از کلمات و اصول تعالیم اسلامى و قرآنى چنین اقتضایى داشت و این روش و منش هیچ منافاتى با عقیده و مرام تشیع وى نداشت.[14]
شهید مطهری
استاد مطهری، افزون بر آگاهی از مشکلات و مسایل فرهنگی و اجتماعی مسلمانان کشور و کوشش در جهت رفع آن همه، از وضع حاکم بر جهان اسلام رنج میبرد. در حقیقت، مطهری در مقام بسترسازی اصلاح فراگیر زندگی و جامعهی جهانی مسلمان بود. شهید مطهری در حقیقت، نگران از دست رفتن واپسین سرمایههایی بوده است که پدیدآورندهی تمدن بزرگ اسلامی است. در نگاه مطهری، بعد فرهنگی حرکت باز گشت به خویشتن مسلمانان، بیش از بعد نظامی و سیاسی آن - که در کشورگشایی با دیگر فاتحان وجه اشتراک مییابد - شایان اعتناست. [15] چرا که اسلام، مکتب حیاتبخش است و فراتر از سلطه و سیطره بر منابع مادی، روشنای ذهنها و فراخنای فضلیت و عدالت و عزت بشری را میطلبد. [16]
جمعبندی
مسئلهی دنیای اسلام بسیار مهم است. دنیای اسلام یک چهارم جمعیت دنیا را در اختیار دارد و بیش از یک چهارم جمعیت کشورهای دنیا مسلماناند. به همین میزان حق رأی در سازمان ملل را دارد. از طرفی مهمترین نیاز امروز آن و فردای دنیا یعنی انرژی نیز در جهان اسلام جای گرفته است. موقعیت جغرافیای سیاسی آن هم بسیار مهم است. چیزهای با ارزشی در قارههایی که اسلام در آنجا مستقر است، وجود دارد. راههای آبی مهم تنگهها و بالاخره در چهارراه هوایی و زمینی دنیا قرار گرفته است. بازاری بسیار نیرومند که خیلی چیزها را جذب میکند.