دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

واحدهای اطلاعاتی- امنیتی محمدرضاشاه

No image
واحدهای اطلاعاتی- امنیتی محمدرضاشاه

محمدرضا شاه، ساواك، ركن 2، سازمان بازرسي شاهنشاهي، دفتر ويژه ي اطلاعات، شوراي عالي هماهنگي، كميته ي مشترك ضد خراب كاري

نویسنده : محمد علی زندی

دستگاه‌های اطلاعاتی و نهادهای امنیتی در تاریخ کشورها سابقه‌ای کهن دارد. امروز اکثر کشورهای جهان، چه دموکراتیک و چه دیکتاتوری، دارای چنین واحدهای اطلاعاتی- امنیتی هستند. هرچند تمامی این واحدها، در گردآوری اطلاعات و جلوگیری یا کنترل اعمالی که حیات سیاسی یک رژیم سیاسی را به مخاطره می‌افکند، هدف مشترکی دارند، اما در نحوه‌ی استفاده از اطلاعات و جهت‌گیری این سازمان‌ها، که متأثر از ماهیت دولت‌هاست، تفاوت بنیادین وجود دارد. در ممالک دموکراتیک یا نظام‌های مردم‌سالار، این‌گونه نهادها عمدتا در راستای حفظ منافع عموم شهروندان و جلوگیری از خیانت دشمنان و مخالفان غیرقانونی نظام فعالیت می‌کنند و در نظام‌های استبدادی و دیکتاتوری مانند رژیم شاه، همه‌ی این سازمان‌ها صرفا برای حفظ و تحکیم پایه‌های رژیم استبدادی و دیکتاتوری سازماندهی می‌شوند و در حقیقت، در جهت خلاف منافع و مصالح مردم فعالیت می‌کنند.[1]

بعد از کودتای 28 مرداد 1332، محمدرضا شاه درصدد تثبیت پایه‌های حکومت خود برآمد. از طرف دیگر انگلیس و امریکا، که منافع عمده‌ای در ایران و منطقه داشتند، حفظ امنیت و تثبیت حکومت دیکتاتوری و استبدادی محمدرضا شاه را ضروری می‌دانستند، لذا با همکاری رژیم به تشکیل و تقویت واحدهای اطلاعاتی و امنیتی آن همت گماشتند.[2]

مبتکر اصلی ایجاد این واحدها امریکایی‌ها بودند که تصمیم داشتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند. بنابراین در درجه‌ی اول به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه‌ی دوم به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پرداختند. واحدهای اطلاعاتی- امنیتی، ستون اصلی نظام رژیم شاه بودند. وظیفه‌ی واحدها این بود که ترتیب اطمینان بخشی بدهند که نیروهای مسلح علیه او به کار نروند. این نیروها چشم و گوش و در موارد لازم مشت آهنین شاه بودند و هدف از آنها خنثی کردن و محو همه‌ی نهادها و کسانی بود که نسبت به رژیم وفادار نبودند.[3] عمده‌ترین واحدهای اطلاعاتی- امنیتی رژیم شاه طی این دوران، عبارت بودند از:

1. ساواک؛

2. رکن 2 (ادراره دوم)؛

3. سازمان بازرسی شاهنشاهی؛

4. دفتر ویژه‌ی اطلاعات؛

5. شورای عالی هماهنگی؛

6. کمیته‌ی مشترک ضد خراب‌کاری.

ساواک

ساواک، مولود اوضاع و شرایط حاکم بر کشور در اوایل دهه‌ی 1330 بود. محمدرضا شاه که به دنبال کودتای 28 مرداد 1332، حکومت و تاج و تخت خود را بازیافته بود، درصدد تثبیت و تحکیم پایه‌های قدرت خود برآمد.[4] علی‌رغم همکاری ارتش و شهربانی با تیمور بختیار (فرماندار نظامی) در جهت ایجاد امنیت و حفظ و ثبات پایه‌های رژیم، هنوز رابطه‌ای منسجم و سازمان‌یافته بین کلیه‌ی ارگان‌های ضدمردمی و سرکوب‌گر که از دید رژیم لازم به نظر می‌رسید، بوجود نیامده بود. حمله و یورش‌ها علیه مخالفین مبارز، به صورت پراکند و غالبا بدون طرح و نقشه ظهور می‌کرد و هنوز سازمان‌یافته نبود.[5] از طرف دیگر، عدم امکان ادامه‌ی وضعیت حکومت نظامی، رژیم و حامیان آن را به فکر ایجاد سازمان گسترده‌تر انداخت. آمریکایی‌ها پیشنهاد ایجاد دو سازمان جداگانه‌ی، امنیت و اطلاعات را به شاه دادند، اما شاه فقط با ایجاد یک سازمان واحد اطلاعات و امنیت موافقت کرد[6] و پس از آن، لایحه‌ی تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) توسط هیئت دولت تهیه و در مدت کوتاهی در مجلسین سنا و شورای ملی در سال 1335 به تصویب رسید و ساواک رسما در اوایل سال 1336 فعالیت خود را به ریاست تیمور بختیار آغاز کرد.[7] طبق قانون تشکیل ساواک (ماده‌ی اول) هدف ایجاد ساواک، حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه که مضر به منافع عمومی، عنوان شده بود.[8] ولی هدف اصلی ساواک، حفظ پایه‌های رژیم خودکامه‌ی پهلوی بود.[9] اهداف زیر که در راستای هدف مذکور هستند را می‌توان برای تأسیس ساواک ذکر کرد:[10]

1. مقابله با کمونیسم.[11]

2. تأمین منافع استعمار در ایران و خاورمیانه و نیز حفظ منافع دربار و سرمایه‌داران.[12]

3. اشاعه‌ی فرهنگ استعماری و سرکوب فرهنگ انقلابی و ضد امپریالیستی.[13]

4. نیاز به یک دستگاه منسجم اطلاعاتی- امنیتی.[14]

ساواک از لحاظ سازمانی ترکیبی از سازمان اطلاعات خارجی امریکا سیا (CIA) و امنیت داخلی امریکا اف‌ بی ای (FBI) بود.[15] ساواک از سه قسمت اصلی تشکیل می‌گردید: 1- حوزه‌ی ریاست، 2- ادارات کل، 3- ساواک‌ها (ساواک تهران، استان‌ها و شهرستان‌ها). همچنین ساواک نمایندگی‌هایی در خارج از کشور نیز داشته است. ادارات کل ساواک بر اساس وظایفی که بر عهده داشتند، به چند اداره و بخش تقسیم می‌شدند. ساواک در ابتدا دارای هشت اداره‌ی کل بود که بعدا در زمان قائم مقامی فردوست، اداره‌ی کل نهم با همکاری موساد به آن اضافه شد: 1- اداره‌ی کل یکم، امور اداری، 2- اداره‌ی کل دوم، جمع‌آوری اطلاعات خارجی، 3- اداره‌ی کل سوم، امنیت داخلی، 4- اداره‌ی کل چهارم، حفاظت، 5- اداره‌ی کل پنجم، فنی، 6- اداره‌ی کل ششم، امور مالی، 7- اداره‌ی کل هفتم، بررسی اطلاعات خارجی، 8- اداره‌ی کل هشتم، ضد جاسوسی، 9- اداره‌ی کل نهم، تحقیق.[16]

اداره‌ی کل سوم مهم‌ترین بخش ساواک بود که گسترده‌ترین تشکیلات ساواک را داشته است. نقش داخلی اعمال فشار و اختناق و کنترل فعالیت‌های شهروندان به عهده‌ی این اداره بود که در طی 22 سال عمر این سازمان سه مدیر به خود دیده بود: 1- سرتیپ مصطفی امجدی تا نیمه دوم خرداد 1342، 2- سپهبد ناصر مقدم تا فروردین 1350، 3- و آخرین مدیر این اداره پرویز ثابتی بود. وظیفه‌ی اصلی این اداره شناسایی و نابود کردن کسانی بود که به نحوی با رژیم شاه مخالف بودند.[17] این اداره از بخش‌های زیر تشکیل شده بود که هر یک وظایف عمده‌ای را جهت تأمین و حفظ امنیت بر عهده داشته‌اند:

1. دفتر اداره‌ی کل.

2. بخش مستقل بازجویی.

3. اداره‌ی یکم، عملیات و بررسی که از شش بخش تشکیل شده بود: بخش اول احزاب و گروه‌های کمونیست، بخش دوم احزاب و گروه‌ها افراطی سیاسی و براندازی، بخش سوم اعراب، بلوچ و هدف‌های جدید، بخش چهارم اکراد، بخش پنجم تحقیقات و تبلیغات ضد مارکسیم و تبادل اطلاعات، بخش ششم اقدام.

4. اداره‌ی دوم، عملیات و بررسی شامل چهار بخش: بخش اول آموزش عالی و دانشگاه تهران، بخش دوم مراکز آموزشی تهران به غیر از دانشگاه تهران، بخش سوم مراکز آموزش عالی شهرستان‌ها، بخش چهارم وزارت آموزش و پرورش.

5. اداره‌ی سوم، عملیات و بررسی شامل چهار بخش: بخش اول آلمان فدرال و کشورهای شرق اروپا، بخش دوم کشورهای اسکاندیناوی و غرب اروپا، بخش سوم آمریکا و کانادا، بخش چهارم آسیا، آفریقا، اقیانوسیه.

6. اداره‌ی چهارم، عملیات و بررسی شامل هفت بخش: بخش اول حزب رستاخیز و انجمن‌های منتخب ملی، بخش دوم وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی و حساس ملی، بخش سوم امور کارگری و اصناف، بخش چهارم روحانیون، جوامع و اقلیت‌های مذهبی، بخش پنجم امور کشاورزی، دامپروری و عشایر، بخش ششم مطبوعات و تبلیغات، بخش هفتم نارضایتی‌های عمومی و مسایل اجتماعی و اقتصادی.

7. اداره‌ی پنجم، پشتیبانی عملیاتی شامل پنج بخش: بخش اول دکترین و آموزش، بخش دوم سانسور، بخش سوم پشتیبانی فنی، بخش چهارم بازرسی، بخش پنجم پشتیبانی و آمادگی.

8. اداره‌ی ششم، بایگانی شامل چهار بخش: بخش اول فیش و تشکیل پرونده، بخش دوم بایگانی، بخش سوم بررسی و تطبیق مشخصات، بخش چهارم تصفیه و پرونده.

9. اداره هفتم، عملیات و بررسی شامل چهار بخش: بخش اول نیروی زمینی شاهنشاهی و سپاهیان انقلاب، بخش دوم نیروی هوایی و دریایی و اهداف وابسته، بخش سوم شهربانی، ژاندارمری و اسلحه قاچاق، بخش چهارم گارد شاهنشاهی و وزارت جنگ و دیگر اهداف نظامی.[18]

ساواک تحت پوشش حفاظتی ارتش کار می‌کرد، هر نوع بحثی درباره‌ی فعالیت‌های آن به طور علنی قدغن بود، زیرا نقض قانون سری بودن ارتش تلقی می‌شد. دادگاه‌های عادی هیچ‌گونه قدرتی روی عملیات ساواک نداشتند، زیرا ساواک محکومین خود را از طریق دادگاه‌های نظامی که در آنها قضات و اعضای دادگاه، همگی نظامی بودند تحت تعقیب قرار می‌داد. تنها سازمانی که از ساواک بالاتر بود، سازمان بازرسی شاهنشاهی بود، ولی ساواک به‌طور معمول فقط در مقابل شاه جواب‌گو بود. ساواک به نام منافع مملکت افراد را بازداشت، بازپرسی، شکنجه، زندانی و نابود می‌کرد بدون آن‌که فرد یا ارگانی کار آن را کنترل کند و یا در قبال آن جواب‌گو باشد.[19]

حیطه‌ی فعالیت ساواک حد و مرزی نداشت و تمام امور مملکت را تحت نظارت و کنترل داشت، و در همه‌ی حوزه‌های حیات اجتماعی و سیاسی به شکل مهار گسیخته مداخله می‌کرد. ساواک دولت و سازمان‌های دولتی و دولت‌مردان و رجال سیاسی را کنترل می‌کرد و زیر نظر داشت. ساواک با استفاده از مأموران رسمی خود در دستگاه‌های دولتی یا استخدام نیروهایی از خود آن دستگاه و یا انتقال نیروهای خود تحت عناوین مختلف، حتی در رده‌های بالا نفوذ می‌کرد و به طریق مستقیم و غیرمستقیم، در تصمیم‌گیری‌ها دخالت داشت.[20]

ساواک کنترل نمایندگان مجلس و سناتورها و قضات را نیز بر عهده داشت. دخالت مستقیم در انتخابات، نفوذ در میان نمایندگان و تهیه‌ی گزارش‌های متعدد از جلسات علنی و غیرعلنی و کمیسیون‌های مجلس و نیز محافل خصوصی نمایندگان، از جمله عملکردهای ساواک بود. ساواک سعی می‌کرد افکار عمومی را نیز تحت تأثیر قرار دهد و با استفاده از دو حربه‌ی شایعه‌پراکنی و سانسور کتاب و مطبوعات و کنترل رادیو و تلویزیون، مردم را از کسب واقعیت‌های جامعه و اطلاع از اعمال و رفتار درباریان و شاه باز دارد. همچنین به این وسیله می‌خواست از بروز نارضایتی‌های اجتماعی و بسیج توده‌ی مردم جلوگیری کند.

در زمینه‌ی سیاست خارجی، بر کار وزیر امور خارجه، سفرا و ایرانیان خارج از کشور نیز نظارت کامل داشت و علاوه بر کشورهای مجاور و همسایه، عملیات جاسوسی این سازمان در اروپا نیز گسترش یافته بود. ساواک همچنین، گروه‌های چپ، ملی، اسلامی، روحانیون، گروه‌های مسلح، روشنفکران و دانشجویان را تحت کنترل داشت و با بروز مخالفت آنها، به سرکوب آنها می‌پرداخت.[21]

رؤسای این سازمان به ترتیب عبارت بودند از: تیمور بختیار (از ابتدا تا سال 1340) سرلشکر حسین پاکروان (از سال 1340 تا سال 1343) ارتشبد نعمت‌الله نصیری (از سال 1343 تا سال 1357) و سپهبد ناصر مقدم (ماه‌های آخر سلطنت پهلوی).[22]

روزنامه‌ی اطلاعات ارگان نیمه رسمی دولت در سال 1354 (1975 م) تعداد افراد ساواک را حدود 3000 هزار نفر عنوان کرده بود. لیکن مجله‌ی آمریکایی نیوزویک بر این عقیده بود که بین 30 تا 60 هزار نفر مرتبا برای ساواک کار می‌کردند. ولی این عده فقط پایه‌ی دم و دستگاهی را تشکیل می‌دادند که در حقیقت بسیار وسیع‌تر بود. از گزارشات دیپلمات‌ها بر می‌آمد که در حدود 3 میلیون ایرانی برای ساواک خبرچینی می‌کردند. محل کار اینان شامل هتل‌ها، تاکسی‌ها، مدارس، نمایندگی‌های دول و شرکت‌های خارجی، کارخانه‌ها، ادارات، مطب پزشکان، خواب‌گاه‌ها، رستوران‌ها و... می‌شد.[23]

با اوج گرفتن انقلاب دولت شریف‌امامی، انحلال ساواک را در زمره‌ی اصلاحات و برنامه‌های خود قرار داده بود که با مخالفت شاه روبرو شد. مجددا در دولت بختیار طرح انحلال ساواک مطرح شد. بختیار برای فریب افکار عمومی در 4 بهمن 1357 لایحه‌ی انحلال ساواک را به مجلس برد که به تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا رسید.[24]

رکن 2 (اداره دوم)

یکی از واحدهای اطلاعاتی- امنیتی در رژیم شاه رکن 2 یا اداره‌ی دوم بود. که پیش از کودتا 28 مرداد 1332، هم وظیفه‌ی اطلاعات و هم وظیفه‌ی ضد اطلاعات را در ارتش انجام می‌داد و کار آن به کسب اطلاع از وضع لشکر و تدارکات و ظواهر محدود می‌گردید و گزارش خود را در این زمینه‌ها به فرمانده‌ی لشکر می‌داد. اما پس از کودتای 28 مرداد، با کار فراوان امریکایی‌ها تبدیل به ضد اطلاعات گردید.[25] آنها ضد اطلاعات مرکزی و ضد اطلاعات نیروهای سه‌گانه و واحدهای آن را ایجاد کردند که کاملا با سیستم آمریکایی مطابقت داشت. با این تفاوت که طبق اصول، ضد اطلاعات یک واحد، مثلا یک لشکر، موظف است فرمانده‌ی واحد را از آن‌چه در واحد می‌گذرد مطلع کند ولی عملا در ایران، این اصل اجرا نمی‌شد و مثلا ضد اطلاعات یک لشکر تنها تابع فرمانده‌ی لشکر نبود و گزارشی به او نمی‌داد، و از ضد اطلاعات مرکز تبعیت می‌کرد، بلکه حتی از فرمانده‌ی لشکر هم گزارش می‌داد، و این در واقع آن چیزی بود که امریکایی‌ها و شاه، به منظور کنترل بیشتر بر روی ارتش، در نظر داشتند.[26]

از زمان سلطه‌ی امریکایی‌ها بر ارتش تا انقلاب، کار رکن 2 لشکرها هم که کار اطلاعاتی بود، به همان کسب اطلاع از وضع سربازخانه‌ها خلاصه می‌شد، که به فرمانده‌ی لشکر گزارش می‌دادند. علت این بود که چون جنگی در کار نبود، رکن 2 عملا بیکار بود و خود را با جمع‌آوری اطلاع از پادگان‌ها سرگرم می‌کرد و تنها در تمرینات و مانورها به وظایف خود می‌پرداخت. در این دوران است که رکن 2 ارتش، اداره دوم خوانده شد و قسمت‌های اطلاعات و ضد اطلاعات را در برگرفت. لیکن در ژاندارمری چون از سابق رکن 2 وجود داشت، به اداره اطلاعات، رکن 2 می‌گفتند که با ضد اطلاعات ژاندارمری متفاوت بود. از میان رؤسای اداره‌ی دوم ارتش می‌توان از سپهبد کمال، سپهبد حاج علی کیا و سپهبد برومندجزی نام برد.[27]

سازمان بازرسی شاهنشاهی

این سازمان در سال 1337 (1958 میلادی) یک سال بعد از ایجاد ساواک، به دنبال کشف کودتای نافرجام ژنرال قرنی و انتقادات امریکا از ایران مبنی بر وجود فساد گسترده در کشور ایجاد شد. این سازمان وسیله‌ی خصوصی شاه برای نظارت بر نیروهای نظامی و جلوگیری از انعقاد توطئه‌های دیگر در نیروهای مسلح بود.[28] سازمان بازرسی علاوه بر نیروهای مسلح در تهران و سایر شهرها، تمام سازمان‌های دولتی و حتی ساواک را مورد بازدید و بازرسی قرار می‌داد و گزارش این بازرسی‌ها مستقیما به شاه تسلیم می‌شد و پس از ملاحظه‌ی شاه برای رسیدگی و رفع مشکلات به دولت ارجاع می‌شد. هدف و وظیفه‌ی اولیه‌ی این سازمان، بازرسی امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. هدف عمده‌ی سازمان، این بود که ببیند سیاست‌های دیکته شده از سوی شاه، توسط وزارت‌خانه و مقامات مختلف، اجرا می‌شود یا نه. و موارد حساس خلاف‌کاری‌ها و عدم وفاداری احتمالی در میان مقامات بالا را پیدا کند. شاه همچنین برای علل شکست برنامه‌ی پنجم، سازمان بازرسی شاهنشاهی را به کار گرفت.[29]

دکتر امینی در سال 1340 در راستای برنامه‌های اصلاحی خود بساط این سازمان را برچید تا به ادعای خود از حیف و میل سرمایه‌های عمومی جلوگیری کند. اما تعطیلی این سازمان چند سالی طول نکشید چراکه شاه در پی ترور حسنعلی منصور و احساس خطر ناامنی در جامعه، احیای آن را در دستور کار کابینه‌ی هویدا قرار داد.[30] در سال اول نخست‌وزیری هویدا دوباره سازمان شروع به کار کرد و غیر از افسران بازنشسته چند تن از سناتورها و وزرای سابق با سمت معاون یا مشاور در آن جای گرفتند.[31]

این سازمان نه به مجلس، نه به حزب‌های مختلف، نه به هیئت دولت، نه به پلیس و بالاتر از همه نه به ساواک و نه به نیروهای مسلح و نه به هیچ نهاد و مقام دیگری گزارش نمی‌داد یا در مقابل آن جواب‌گو نبود، و فقط شاه را می‌شناخت.[32] از زمان ایجاد سازمان تا آخر عمرش، صرفا دو رئیس داشت که هر دوی آنها نظامی بودند. نفر اول سپهبد مرتضی یزدان‌پناه بود که در سال 1351 بر اثر سکته قلبی درگذشت.[33] بعد شاه حسین فردوست را به این مقام منصوب کرد. فردوست سازمان را تصفیه نمود و افسران قدیمی را کنار گذاشت و به جای آنها امرای بازنشسته‌ی میان‌سال انتخاب کرد و تعدادی قاضی نیز به سازمان منتقل نمود و بازرسی از وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی را به شدت تحت کنترل گرفت.[34]

بودجه‌ی علنی و تصویب‌شده‌ی این سازمان در سال مالی 1356- 1355 هشت میلیون دلار بود که هیچ تناسبی با بودجه یا تعداد کارکنانش نداشت.[35]

دفتر ویژه‌ی اطلاعات

این واحد اطلاعاتی در سال 1338 به دنبال سفر شاه به لندن به توصیه یا دستور انگلیسی‌ها ایجاد شد. که با نظر مساعد شاپور جی و هماهنگی او، حسین فردوست که مورد اعتماد انگلیسی‌ها و شاه بود، مأمور تشکیل دفتر ویژه‌ی اطلاعات شد و بدین منظور، یک دوره‌ی آموزشی در لندن توسط MI6 ترتیب داده شد که در آن مباحثی شامل مسائل اطلاعاتی و نیز کمونیسم و اقتصاد ایران برنامه‌ریزی و ارائه شد.[36]

ضرورت وجودی این دفتر، که در واقع مغز اطلاعاتی کشور بود، به سبب تعدد مراکز اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی در ارتش، شهربانی، ژاندارمری، ساواک و دیگر شبکه‌های مخفی و پنهان بود، که امکان اشراف و تسلط کافی شاه بر آن نبود.[37] لذا دفتری نیاز بود تا بولتن‌ها و گزارشات واصله از آنها را بررسی و تلخیص نماید و خیلی فشرده به اطلاع شاه برساند.[38]

سازمان دفتر عبارت بود از: رئیس و یک معاون، و امور دفتر که توسط پنج شعبه اداره می‌شد. در سال‌های نخستین، این دفتر به لحاظ تشکیلاتی و نیروی انسانی بسیار محدود بود، اما با گذشت زمان دامنه‌ی فعالیت و بالتبع تشکیلات آن گسترش یافت. سازمان بی‌سیم از ارتش جدا و به این دفتر پیوست.[39]

اهم وظایف دفتر عبارت بودند از:

1. دریافت گزارشات روزانه و بررسی و تلخیص آن برای اطلاع شاه.

2. تشکیل و اداره‌ی شورای امنیت کشور، که بعدا به دو شورا به نام‌های شورای عالی هماهنگی و شورای هماهنگی رده‌ی 2، تبدیل شد.

3. ایجاد شبکه‌های پنهانی در ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی و جامعه.[40]

این شبکه‌ها کاملا مخفی بوده و بودجه‌ی وظایف پنهانی با عنوان بودجه‌ی سری دریافت می‌شد. در مورد این شبکه‌ها، ارتشبد حسین فردوست رئیس تمامی طول حیات دفتر می‌گوید: «یکی از آموزش‌هایی که در انگلستان داده شد، آموزش شبکه‌های پنهانی بود. استاد مربوطه گفت که به شاه بگویید به علت اهمیت ارتش در درجه‌ی اول و نیروهای انتظامی و امنیتی در درجه‌ی دوم، علاوه بر ضد اطلاعات مربوطه و کنترل اداره‌ی دوم، باید دفتر ویژه‌ی اطلاعات نیز این نیروها را به طور پنهانی کنترل کند و به شخص او گزارش دهد و به ویژه مراقب نفوذ عناصر مخالف رژیم باشد. این مطلب را در همان شروع تشکیل دفتر به محمدرضا گفتم و او با علاقه تصویب کرد.»[41]

شبکه‌های پنهانی در واقع سازمان مخفی دفتر را تشکیل می‌دادند، این شبکه‌های پنهانی در ارتش، شهربانی و ژاندارمری تشکیل گردیدند و مأمورین آن از درجه‌داران و افسران جز بودند، که حتی پس از بازنشستگی و یا انتقال درون سازمانی، ارتباط خود را با دفتر حفظ می‌کردند. مسئول شبکه، همواره یک نفر بود که اگر از دفتر منتقل شده و یا حتی بازنشسته می‌شد نیز این مسئولیت را ادامه می‌داد.[42] به گفته‌ی فردوست، سریت و پنهان‌کاری عمل شبکه‌ها، در درجه‌ی اول اهمیت قرار داشت و در عمل نیز تا زمان انقلاب حتی یک نفر از اعضای شبکه‌های دفتر نیز شناخته نشد و حتی افسران دفتر نیز از وجود چنین شبکه‌هایی بی‌اطلاع بودند. با این وجود، شاه به این شبکه‌ها اکتفا نکرد و دستور داد که بر روی ساواک نیز کنترل صورت گیرد و به علاوه ساواک، بر روی اداره‌ی دوم و به همین ترتیب در مورد شهربانی و ژاندارمری، کنترل پنهانی وجود داشته باشد.[43]

شورای عالی هماهنگی

در سال 1338، سلف شورای عالی هماهنگی، تحت عنوان شورای امنیتی کشور، طبق الگوی انگلیس تشکیل شد. شورای امنیت، ارمغان سفر فردوست به انگلیس بود. زمانی که او در سال 1338 برای اخذ دستورات و آموزش‌های لازم برای ایجاد دفتر ویژه‌ی اطلاعات به لندن رفت، وجود چنین نهاد هماهنگ‌کننده‌ای را برای دوایر امنیتی- اطلاعاتی کشور، لازم دید. اعضای شورا عبارت بودند از: رئیس اداره‌ی دوم ارتش ‌(سپهبد حاج علی کیا) رئیس ساواک (تیمسار بختیار) رئیس شهربانی کل کشور (سپهبد مهدی‌قلی علوی‌مقدم) فرمانده‌ی ژاندارمری کل کشور (سرلشکر مقبلی یا مالک) رئیس دفتر ویژه‌ی اطلاعات (ارتشبد فردوست) و دبیر شورا.[44]

لیکن به جهت این‌که اعضای شورا، همه با شاه ملاقات داشتند و ترجیح می‌دادند که مسایل خود را مستقیما با وی مطرح کنند، عملا ناکارآمد بود. که این ماجرا تا سال 1349 ادامه داشت و تا این سال، عملا در ایران نظام اطلاعاتی و امنیتی هماهنگ، تحقق نیافت و هر نظام و هماهنگی‌ای هم اگر بود توسط شاه بود نه ارگان مسئول و تخصصی. تا این‌که در سال 1349 و با حضور نماینده‌ی دولت انگلستان، شاپور جی، که از شورایی اطلاعاتی- امنیتی با جلسات منظم و موضوعات مهم مملکت سخن گفت. شاه در جمع فرماندهان ارشد نظامی خود، دستور ایجاد شورای عالی هماهنگی رده‌ی 1 و رده‌ی 2 را صادر کرد. پس از آن به ترکیب شورای امنیت کشور، رئیس ستاد ارتش نیز اضافه شد و عملا نام آن را از شورای امنیت کشور به شورای عالی هماهنگی تغییر کرد و به شورای عالی هماهنگی رده‌ی 1 شهرت یافت. شورایی هم با شرکت مقامات رده‌ی 2 ارگان‌ها و مراکز اطلاعاتی- امنیتی و انتظامی تشکیل شد که شورای هماهنگی رده‌ی 2 نام گرفت که ترکیب آن عبارت بود از: 1- مدیر کل اداره‌ی سوم ساواک، 2- مدیر کل اداره‌ی هشتم ساواک، 3- رئیس اداره‌ی اطلاعات ارتش، 4- رئیس ضد اطلاعات ارتش، 5- رئیس اداره‌ی اطلاعات شهربانی، 6- رئیس ضد اطلاعات شهربانی، 7- رئیس رکن 2 (اطلاعات) ژاندارمری، 8- رئیس ضد اطلاعات ژاندارمری، 9- افسر دفتر ویژه و دبیر شورا.[45]

وظایف این شوراها بررسی مسائل امنیت کشور و تصمیم‌گیری و اولویت‌بندی فعالیت‌ها اتخاذ تدابیر امنیتی و تقسیم و هماهنگی وظایف بود. مقرر شد که محل تشکیل هر دو شورا و مسئولیت آن با دفتر ویژه‌ی اطلاعات باشد و تنها در موارد خاص و استثنایی به دستور و ریاست شاه در کاخ تشکیل شود. جلسات شورا می‌بایست به‌‌طور منظم تشکیل و همه‌ی موضوعات مهم مملکتی، امنیتی و خارجی باید در آنها مطرح می‌شد. همچنین صرف اطلاع شاه نباید موجب عدم طرح مسایل در شورا می‌گردید. با این حال جلسات شوراها و به ویژه شورای عالی هماهنگی درجه‌ی یک، پس از چندی، اهمیت خود را از دست داد و علت نیز در این بود که باز اعضا مطالب مهم را اول به شاه می‌گفتند و سپس در جلسات مطرح می‌کردند. با وجود این اظهارات، صورت جلسات نوشته می‌شد و به اطلاع شاه می‌رسید و دو نسخه نیز به طور غیررسمی توسط سفارت‌های امریکا وانگلیس اخذ می‌شد.[46]

کمیته مشترک ضدخراب‌کاری

رژیم پهلوی در سال 1350، برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از اقدامات مسلحانه گروه‌های مخالف، کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری ‌(ساواک- شهربانی) را با شرکت ادارات دوم (امنیتی- اطلاعاتی) ارتش، شهربانی، ژاندارمری و اداره‌ی کل سوم (امنیت داخلی) ساواک تأسیس کرد. تشکیل کمیته‌ی مشترک، ظاهرا به دلیل افزودن به کارایی دستگاه‌های امنیتی در امر مبارزه با تروریسم و عملیات خراب‌کارانه ایجاد شده بود، اما در واقع کمیته‌ی مشترک برای خاتمه دادن به ناهماهنگی و بی‌نظمی‌های موجود در دستگاه‌های امنیتی کشور به وجود آمد.[47] مهم‌ترین وظیفه‌ی کمیته از اوایل سال 1350 تا 1356، تعقیب، دستگیری و یا کشتن اعضای گروه‌های چریک فدایی، مجاهدین و دیگر گروه‌های مسلح کوچک یا مرتبطین با آنها، در تهران و شهرستان‌ها بود.[48]

در سال 1352، شاه پیشنهاد سازمان جدید کمیته‌ی مشترک را پذیرفت که عبارت بودند از:

الف- کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری، شامل سه واحد (هر واحد در حد یک اداره‌ی ساواک) اطلاعاتی، اجرایی و پشتیبانی گردید.

ب- رئیس کمیته می‌بایست از بین امرای ساواک باشد.

پ- بولتن‌های ویژه‌ی کمیته‌ی مشترک از طریق ساواک به عرض شاه برسد.

ج- محل استقرار کمیته، در شهربانی بوده و اعتبارات مالی کمیته از بودجه‌ی نخست‌وزیری تأمین می‌شود و کلیه‌ی عملیات نیز مشترکا انجام می‌گیرد.[49]

کمیته فعالیت خود را از ساختمان زندان موقت شهربانی در مجاورت شهربانی کل واقع در مرکز شهر (در باغ ملی) شروع کرد و در مدت کوتاهی در ساختمان مستدیر و معروف کمیته‌ی مشترک انسجام یافت. این ساختمان مخوف‌ترین و وحشتناک‌ترین بنای پلیسی امنیتی- سیاسی رژیم شاه بود. برخی دستگیرشدگان فقط به صرف حضور در چنین مکانی مرعوب شده و می‌بریدند. در کمیته‌ی مشترک ابتکار عمل در دست اداره‌ی کل سوم ساواک بود و غالب مأموران به کار گرفته شده در آن‌جا از مأموران ساواک بودند. این مأموران با شرکت در کلاس‌های آموزشی امنیت- اطلاعات در ساواک و موساد به مهارت قابل توجهی در تعقیب و مراقبت، عملیات ضدبراندازی، بازجویی و شکنجه دست یافتند.[50] افرادی مانند، نادری‌پور معروف به تهرانی، سرهنگ وزیری، فریدون توانگری معروف به آرش، هوشنگ ازغندی معروف به منوچهری، عطارپور یا حسین‌زاده، محمدحسن ناصری یا عضدی، مصطفی هیرداد معروف به مصطفوی، منوچهر وظیفه‌خواه یا منوچهر، احمد بیگدلی، رسولی، حسینی و... از شکنجه‌گران سرشناس کمیته و ساواک بودند.[51]

مقاله

نویسنده محمد علی زندی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS