دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کنفرانس گوآدلوپ

No image
کنفرانس گوآدلوپ

كنفرانس گو آدلوپ، كارتر، ژيسكار ديستن، هلموت اشميت، جيمز كالاهان، شوروي، برژينسكي، بختيار، برژنف، ژنرال هايزر، علوم سياسي

نویسنده : محمد علی زندی

هم‌زمان با تشکیل دولت بختیار و پیش از خروج شاه از ایران، کنفرانس گوآدلوپ با حضور کارتر رئیس‌جمهور آمریکا، ژیسکار دیستن رئیس‌جمهور فرانسه، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و جیمز کالاهان نخست‌وزیر انگلستان[1] در هفته اول ژانویه1979 در جزیره‌ی گوآدلوپ به‌طور غیررسمی تشکیل شد.[2]

زمینه‌های شکل‌گیری کنفرانس گوآدلوپ

کنفرانس گوآدلوپ به‌دعوت ژیسکاردیستن ، هنگامی تشکیل شد که خطر مداخله‌ی شوروی برای بهره‌برداری از اوضاع بحرانی ایران در آغاز سال1979 جدی به‌نظر می‌رسید. روس‌ها تا اوائل تشکیل دولت نظامی و تا زمانی که هنوز امیدی به بقای رژیم سلطنتی در ایران وجود داشت به حمایت خود از رژیم شاه ادامه می‌دادند و اثری از تبلیغات ضد رژیم، یا طرفداری از انقلاب ایران در مطبوعات و رسانه‌های خبری شوروی دیده نمی‌شد. زیرا دولت شوروی علاوه بر روابط دوستانه‌ای که با رژیم شاه برقرار کرده بود، تشکیل یک حکومت مذهبی در ایران را به مصلحت خود نمی‌دانست و از استقرار چنین رژیمی در همسایگی جمهوری‌های مسلمان خود بیمناک بود. اما در اواخر آبان1357 که ناتوانی دولت نظامی در جلوگیری از گسترش حرکت‌های انقلابی آشکار شد و دامنه اعتصابات و تظاهرات گسترش یافت، دولت شوروی ناگهان سکوت خود را شکست و برژنف رهبر وقت شوروی روز 18نوامبر1978(27آبان1357) با ارسال پیامی به کارتر، امریکا را از مداخله در امور ایران بر حذر داشت. همزمان با ارسال این پیام برای کارتر، روزنامه پراودا ارگان رسمی دولت شوروی نیز ضمن مقاله‌ای درباره‌ی هرگونه مداخله‌ی خارجی در امور ایران هشدار داد و نوشت که هرگونه مداخله خارجی در امور ایران به‌خصوص دخالت نظامی در این کشور همسایه را عملی بر ضد امنیت خود تلقی خواهد نمود.[3]

برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در خاطرات خود از پیام برژنف درباره‌ی اوضاع ایران به‌عنوان یک تحول شوم در بحران ایران یاد کرده و ارسال چنین پیامی در آن موقعیت از مقاصد سوء شوروی‌ها برای بهره‌برداری از بحران ایران حکایت می‌کرد. برژینسکی اضافه می‌کند که وزارت‌خارجه پیش‌نویس پاسخ ملایمی برای پیام برژنف تهیه کرده بود که بیشتر لحن دفاعی داشت و به دولت شوروی اطمینان می‌داد که امریکا قصد مداخله در امور ایران را ندارد. برژینسکی برای خودداری از ارسال این پاسخ و تهیه جواب محکم‌تری برای برژنف دست به‌کار می‌شود. و سرانجام پیامی به این مضمون برای برژنف ارسال می‌شود که امریکا به حمایت خود از رژیم قانونی ایران ادامه خواهد داد و به تعهدات خود برای حفظ و استقلال تمامیت ارضی ایران عمل خواهد کرد. در این پیام بر این نکته تأکید شد که امریکا انتظار دارد دولت شوروی هم استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمرده و از مداخله در امور این کشور خودداری نماید. اتهام قصد مداخله امریکا در امور ایران هم قویا رد شد و عنوان کردن این اتهامات از طرف شوروی به‌عنوان مقدمه و زمینه‌چینی برای مداخله‌ی خود آنها تلقی می‌شود. برژینسکی در ادامه می‌گوید در متن پاسخ کارتر به برژنف مخصوصا روی این نکته تأکید کرده و نوشتیم که من اطمینان دارم شما این مطلب را به‌خوبی درخواهید یافت که چنین مداخله‌ای(مداخله شوروی در ایران) عواقب بسیار وخیمی به‌بار خواهد آورد.[4]

پاسخ محکم کارتر به برژنف، دولت شوروی را از مداخله‌ی علنی در امور ایران بازداشت ولی تبلیغات شوروی از این تاریخ به طرفداری از انقلاب ایران تغییر جهت داد و روس‌ها با اعزام توده‌ای‌های فراری به ایران و ایجاد یک تشکیلات کمونیستی در جنب نیروهای اسلامی درصدد نفوذ در جریان انقلاب ایران برآمدند. ژیسکار دیستن در خاطرات خود گزارش نگران‌کننده‌ای که در این مورد از تهران می‌رسید اشاره کرده و می‌نویسد: «سفیر ما تقریبا هر روز تلگراف‌های دقیق و جامعی درباره‌ی تحولات اوضاع ایران برای ما می‌فرستاد....حدسیات او درباره‌ی اوضاع ایران بدبینانه بود. در گزارشات او می‌خوانیم که خروج شاه از ایران، با وجود حمایت ارتش اجتناب‌پذیر است. به‌عقیده‌ی او هیچ فرمول سیاسی برای جانشینی شاه وجود نداشت و بیم آن می‌رفت که کمونیست‌ها که تنها تشکیلات منظم سیاسی ایران را در اختیار داشتند، با حمایت شوروی در همسایگی شمال ایران، قدرت را در دست گیرند...»[5] که این موضوعات باعث شد که کنفرانس گودآلوپ شکل گیرد.

مواد مورد بررسی در این کنفرانس

در این کنفرانس، انقلاب ایران، جنگ کامبوج، خشونت در افریقای جنوبی، خطرات روزافزون شوروی در خلیج فارس، مسئله‌ی ترکیه، کودتا در افغانستان، و وضعیت یمن جنوبی از مسایلی بودند که مورد بحث قرار گرفتند. بدون شک ایران از اعم موضوعاتی بود که در این کنفرانس مورد بررسی قرار گرفت.[6]

مذاکرات بین افراد حاضر در کنفرانس

در این کنفرانس صحبت‌های زیادی بین افراد حاضر درباره‌ی ایران انجام شد. جیمز کالاهان گفت:«شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه حل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. مردان سیاسی هم که در میان مانده‌اند، توانایی‌های محدودی دارند. به‌علاوه بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشته‌اند و آلوده به مسایل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش هم فاقد تجربه سیاسی است و نمی‌تواند در این میان یک نقش انتقالی ایفا کند. و فرماندهان آن هم به شاه وفا دارند و نمی‌تواند عملی انجام بدهند...»[7]

ژیسکار دیستن عنوان کرد که من نظریات دولت فرانسه را براساس اطلاعاتی که از سفیرمان دریافت داشته‌ام و گزارش میشل یونیاتوسکی از مذاکراتش در تهران تشریح می‌کنم:«من دو خطر عمده، که با هم ارتباط دارند، یعنی فروپاشی و تجزیه ایران و خطر مداخله شوروی را خاطرنشان می‌سازم. من به سه همتای خود اطلاع می‌دهم که شاه به‌وسیله من تقاضا کرده است که به اقدام مشترکی برای تضعیف فشار شوروی دست بزنیم. ضمن اعلام این مطلب اضافه می‌کنم که به‌هرحال هشداری از طرف ما به شوروی‌ها مفید خواهد بود، زیرا آنها را متوجه خواهد کرد که ما مستقیما درگیر و نگران این اوضاع هستیم. نظر من این است که در حال حاضر باید از شاه پشتیبانی کرد، زیرا با وجود این‌که منفرد و تضعیف شده است حداقل دید واقع‌بینانه‌ای نسبت به مسایل دارد و تنها نیروی موجود در برابر جریان مذهبی، یعنی ارتش را هنوز در اختیار دارد...»[8]

کارتر در ادامه بیان کرد:«اوضاع ایران به‌کلی تغییر پیدا کرده است.[9] شاه دیگر نمی‌تواند بماند.[10] مردم ایران دیگر او را نمی‌خواهند و دولت یا دولت‌مردی در ایران باقی نمانده است که حاضر به هم‌کاری با او باشد. اما جای نگرانی نیست، نظامی‌ها هستند، آنها قدرت را به‌دست خواهند گرفت بیشتر فرماندهان نظامی ایران در مدارس ما تحصیل کرده‌اند و فرماندهان و روسای ارتش ما را خوب می‌شناسند، آنها حتی یکدیگر را به اسم کوچک صدا می‌کنند....»[11]

در این کنفرانس راه حل‌های جلوگیری از نفوذ فزاینده شوروی به خلیج فارس نیز بررسی شد. هر چهار کشور بر این عقیده بودند که اگر در مثلث بین ترکیه، حبشه و افغانستان نفوذ شوروی افزایش یابد، موازنه قدرت در جهان برهم خواهد خورد.[12]

از جمله مسایل دیگری که در کنفرانس سران مورد بحث قرار گرفت و آن‌را به مسایل ایران ربط داده بودند این بود که، کودتای افغانستان و یمن جنوبی به نفع هواداران مسکو، ‌شوروی را در وضعی قرار داد که در ایران بعد از انقلاب جاری بتواند اعمال نفوذ کند. ایران بدون شاه ناآرام خواهد ماند. دست کشیدن ایران از خلیج فارس سبب خلائی خواهد شد که مسکو و دوستانش حتی با وجود مخاطره پایداری غرب حاضرند آن‌را پر کنند.[13]

برژینسکی به جلسه مهمی که روز قبل از تشکیل این کنفرانس در کاخ سفید تشکیل شده بود اشاره کرده و می‌نویسد:«اعمال و رفتار ضدونقیض شاه و گزارشاتی که از طرف سولیوان به واشنگتن می‌رسید، سرانجام ما را به این نتیجه رساند که اولا در شرایط موجود به نفع ماست که شاه از ایران خارج شود و ثانیا لازم است که یک افسر بلند پایه امریکایی، ژنرال رابرت‌ هایزر را به ایران بفرستیم تا پس از خروج شاه از ایران به حفظ یکپارچگی و انسجام ارتش ایران کمک کند. که بالاخره این تصمیمات روز 3ژانویه‌ی1978‌(13دی57) در جلسه‌ی کمیته ویژه‌ی هماهنگی و جلسه‌ای که بعدا در حضور کارتر تشکیل شد اتخاذ گردید.»[14]

مأموریت هایزر آن‌طور که از نوشته‌های خود او و سایر مقامات رسمی امریکا برمی‌آید، جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه، و تضمین حمایت ارتش از حکومت بختیار بود. ولی هایزر در عین حال می‌بایست از هرگونه اقدامی نظامی برای جلوگیری از خروج شاه، پیش‌گیری کند. و بعد از خروج شاه نیز نظامیان را از دست زدن به یک اقدام حاد و ناپخته علیه حکومت بختیار باز دارد. آخرین مرحله مأموریت هایزر، در صورت شکست بختیار و نا امیدی امریکا از کنار آمدن با انقلابیون ایران ترتیب یک کودتای نظامی برای حفظ منافع امریکا در ایران بود.[15]

پیامدهای کنفرانس گودآلوپ

ژنرال هایزر به‌دنبال کنفرانس گوآدلوپ به تهران اعزام شد و رئوس تصمیمات کنفرانس را به فرماندهان نظامی ایران ابلاغ کرد و به آنها گفت که امریکا با هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه یا ساقط کردن حکومت بختیار مخالفت خواهد کرد.[16]

همچنین چند روز پس از پایان کنفرانس گو آدلوپ، کارتر در 18دی57(7ژانویه‌ی1978) از طریق دو تن از یاران ژیسکار دیستن پیامی برای امام‌خمینی(ره) می‌فرستد که در آن با نهایت صراحت اعلام می‌کند که دولت بختیار مورد حمایت امریکاست و از امام می‌خواهد که از وی حمایت کند و تهدید می‌کند که در صورت مخالفت امام با دولت بختیار وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و این‌که بهتر است امام در بازگشت به ایران عجله نکند.[17]

امام‌خمینی در پاسخ کارتر فرمودند:«پیام آقای کارتر دو جهت در آن بود. یکی راجع به موافقت کردن با دولت بختیار و حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این فترت و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیش‌بینی کودتای نظامی، پیش‌بینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن می‌ترسانند. راجع به دولت بختیار، شما سفارش می‌کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. به فرض این‌که من چنین خطایی بکنم. ملت‌ ما حاضر نخواهد بود. ملت‌ ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج شود، ملت ما حاضر نیست که تمام خون‌ها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد. یا برود یا بدتر از آن برگردد. و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آن‌هم بر خلاف قانون اساسی است که من مکرر تشریح کرده‌ام و اما قضیه‌ی این‌که آرامش باشد. ما همیشه می‌خواهیم که مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند و اما به‌دست آوردن آرامش با وجود شاه امکان ندارد و ما نمی‌توانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم. آقای کارتر اگر حسن نیت پیدا کرده‌‌اند و می‌خواهند آرامش باشد و خون‌ها ریخته نشود خوب است که شاه را ببرند و دولت بختیار را پشتیبانی نکنند و به میل ملت که یک امر مشروعی هست... ولی خواسته است که از میل ملت جلوگیری کنند و اما قضیه‌ی کودتا، الان به من خبر داده‌اند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و می‌خواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواسته‌اند کالاهای امریکایی را تحریم کنم و به امریکا اخطار کنم که که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما می‌بینند و اگر شما حسن نیت دارید باید جلوگیری کنید من کودتا را نه به صلاح ملت می‌دانم و نه به صلاح آمریکا. اگر کودتا بشود از چشم شما می‌بینم... به شما توصیه می‌کنم که جلوی این خون‌ریزی‌ها را بگیرید. و نگذارید این خون‌ریزی‌ها تحقق پیدا کند... اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت، تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد، و در غیر این صورت امید آرامش نیست و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در این‌که کسی نتواند جلوی آن‌را بگیرد و ملت ایران از کودتای نظامی نمی‌ترسد برای این‌که ماه‌هاست که با قدرت نظامی هرچه سخت‌تر با مردم مقابله شده است و نتوانسته‌اند آرامش برقرار سازند... و اما به دولت فرانسه، از ریس‌جمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است تشکر می‌کنم و میل دارم کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت که همه برخلاف این امت است بردارند و چرخ‌های اقتصاد به گردش درآید و در آن وقت است که می‌شود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری باشد صادر کند.»[18]

مقاله

نویسنده محمد علی زندی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS