كلمات كليدي : ايران، فرانسه، انگليس، فتحعلي شاه، ناپلئون
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
اولین مراودات بین ایران و فرانسه در سال 1664م. با تشکیل کمپانی هند شرقی به وجود آمد. "لوئی چهاردهم" که به توسعه روابط خارجی فرانسه توجه خاص داشت، هیئتی پنج نفره روانه دربار "شاه عباس دوم" کرد و موفق به اخذ امتیازاتی در خصوص معافیت گمرکی و احداث نمایندگی در شهرهای ایران شد.[1] در طی سی سال بعد فرانسه به دلیل درگیر بودن در جنگهای اروپا و دخالتهای دو کشور انگلستان و هلند نتوانست کاری از پیش ببرد؛ اما با کنار زدن هلند توانست، امتیازات قابل توجهی را از "سلطان حسین صفوی" بگیرد. در دوره پادشاهی "نادر" و "کریمخان زند" و جانشینانش به دلیل هرج و مرج داخلی ایران و ظهور انقلاب فرانسه رابطهای به وجود نیامد و با روی کار آمدن "آقا محمدخان قاجار" و برقراری نسبی امنیت فرانسویها برای اطلاع از اوضاع ایران هیئتی را به دربار ایران فرستادند.[2]
سیاست فرانسه در این دوره
مهمترین هدف فرانسه اتحاد ایران و عثمانی بر علیه روس، تولید وحشت در سرحدات شرقی و شمالی ایران و بهرهگیری از ثمره آن در اروپا و به خطر انداختن منافع انگلستان در هندوستان بود.[3]
آغاز روابط ایران و فرانسه در دوره فتحعلی شاه
در سال 1218هـ.ق. که جنگهای دوره اول ایران و روسیه شروع شد، "فتحعلی شاه" دست نیاز، به سوی انگلستان دراز کرد؛ ولی چون روابط دو کشور روسیه و انگلستان بسیار خوب بود[4] و از طرف دیگر انگلستان نفوذ فرهنگی ایران را خطری عمده برای هندوستان میدانست، برای کمک به ایران، شرایط سنگینی از قبیل؛ تسلیم عموم لنگرهای دریایی مازندران، ساختن قلعه نظامی در بوشهر و تصرف جزیره خارک در خلیج فارس را پیشنهاد کرد.[5]
سیاست فتحعلی شاه، به تبعیت از عقیده ولیعهدش "عباس میرزا"، این بود که برای رفع زیانهای دوستی با روس و انگلیس توجه دولتهای دورتر اروپا را به ایران جلب کند؛ لذا برای دوستی با فرانسه اقداماتی به عمل آورد که از سوی دیگر، همزمان با اقدامات فرانسویان به همین منظور بود.
فتحعلی شاه در سال 1804م. (1219 هـ.ق.) به طور مخفیانه نامهای مبنی بر علاقه خود به عقد اتحاد با فرانسه به ناپلئون نوشت و در سال 1805م. این نامه به ناپلئون رسید و ناپلئون نامهای به دربار ایران نوشت و در این نامه به برقراری روابط دوستانه بین دو کشور اظهار علاقه کرد و پیشنهاد کرد که ایران و فرانسه از دو طرف به روسیه حمله کنند و کار این امپراطور متجاوز را یکسره کنند.[6] ناپلئون امپراطور فرانسه بلافاصله دو هیئت به ایران اعزام نمود. سرپرستی هیئت اول را به "ژوبر" منشی مخصوص و مترجم زبانهای شرقی خود داد و سرپرستی هیئت دوم را هم به "رومیو" به عهده داشت.[7]
رومیو موفق شد، زودتر وارد ایران شود و نامه ناپلئون را به فتحعلی شاه تسلیم کند.[8] ناپلئون در نامه خود بعد از تعارفات و تمجید از اوضاع ایران و صفات و دلاوری ایرانیان از خطرات پیشروی روسیه و حرص و ولع انگلستان و توسعه و نفوذ آن کشور در هند گفتگو کرده و مؤکداً گوشزد کرده بود که ایران باید به سرعت در فکر تشکیل و تنظیم ارتش خود باشد و آن را با اسلحه و توپخانه جدید تجهیز نماید و امپراطور فرانسه حاضر است، هر گونه کمک و مساعدتی که لازم است، به ایران داشته باشد.[9]
ژوبر فرستاده اول ناپلئون که در اثر اقدامات انگلیسیها در خاک عثمانی به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود و چهار ماه در زندان به سر میبرد، سرانجام در اثر دخالت و اعتراض دولت ایران آزاد شد و در سال 1806م. به تهران رسید و نامه دیگر ناپلئون را تسلیم پادشاه ایران نمود.[10]
سفارت محمدرضا خان قزوینی
رسیدن نامه ناپلئون و سفرای او به ایران فتحعلی شاه را کاملاً به امپراطوری فرانسه و وعدههای او امیدوار ساخت. در این گیرودار انگلیسیها تمام تلاش خود را کردند که نگذارند، ناپلئون راهی به ایران باز کند.[11]
پیشرفت حیرتانگیز ناپلئون در میدانهای جنگ اروپا چنان در جهان پیچیده بود که حتی دربار تهران با آن دشواریهایی که در روابط آن روز ایران با اروپا بود، از آن خبردار میشد[12] و این دلیلی بود که فتحعلی شاه در بستن قرارداد دوستی و نظامی با فرانسه تردیدی به خود راه ندهد و به این منظور در سال 1807م. با عجله هیئتی را به ریاست "میرزا محمدرضا خان قزوینی" به دربار ناپلئون فرستاد،[13] تا در باب اتحاد دو دولت و اتحاد نظامی قراردادی با امپراطور فرانسه منعقد سازد.
عهدنامه فین کن اشتاین
نتیجه این مذاکرات انعقاد قرارداد، معروف «فین کن اشتاین» بود که در تاریخ 1807م. (1222هـ .ق) در 16 ماده به امضاء رسید.[14]
عهدنامه فین کن اشتاین علیالظاهر خواستهها و مقاصد فتحعلی شاه را تأمین میکرد؛ ولی مواد قرارداد طوری تنظیم شده بود که ناپلئون میتوانست، هر موقع بخواهد، از زیر تعهدات خود شانه خالی کند.
تعهد فرانسه راجع به تدارک توپ و تفنگ و افسر و عدهای کارشناس نظامی، نسبت به موارد دیگر واضح و مثبت بود و همین فتحعلی شاه را به امضاء عهدنامه مزبور وادار نمود؛ زیرا شاه و عباس میرزا ولیعهد بر آن شدند، ارتش را نوسازی و به بسیج نیروی منظم اقدام کنند.[15]
مفاد عهدنامه فین کن اشتاین
تعهدات فرانسه به ایران
1. ضمانت استقلال تمامیت ارضی ایران
2. شناختن حق ایران بر گرجستان
3. وعده بذل مساعی کامل در مجبور ساختن روسیه به تخلیه گرجستان و اراضی اشغالی ایران
4. دخالت فرانسه در عقد عهدنامه صلح میان ایران و روسیه
5. تعهد تدارک توپ و تفنگ و سلاحهای دیگر به قدر لزوم به قیمت بازارهای اروپا به ایران
6. اعزام عدهای افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تقویت و تعلیم ارتش ایران به سبک اروپایی.
تعهدات ایران
1. قبول اعلان جنگ فوری به انگلیس[16]
2. قطع روابط سیاسی و تجاری به انگلیس
3. احضار وزیر مختار از بمبئی
4. اخراج کنسول و نمایندگان کمپانی انگلیس از خاک ایران
5. بستن سرحدات زمینی و دریایی بر روی عمال انگلیس
6. عقد اتحاد با افغانها و قبایل هرات و قندهار و شوراندن آنها علیه انگلیس
7. جلب رضایت افغانها برای عبور ارتش فرانسه از راه ایران و افغانستان به سوی هندوستان
8. قرار دادن بنادر ایران واقع در خلیج فارس برای ناوگان فرانسه و مرتفع ساختن کلیه احتیاجات فرانسه در ایران.[17]
فرانسه با امضاّ این عهدنامه میخواست، ایران را در جهت سیاست جهانی خود قرار دهد و این توجه به خاطر موقعیت حساسی بود که ایران داشت؛ از یک طرف با حمله به قفقاز دولت روسیه را از حملات به اروپا باز میداشت و از طرف دیگر فرانسه را در رساندن به هندوستان کمکمیکرد.[18]
مأموریت ژنرال گاردان
ناپلئون پس از انعقاد عهدنامه فین کن اشتاین دستور تدارک اسلحه و مهمات جهت ارسال به ایران را داد و ژنرال گاردان را با مقام وزیر مختاری در رأس یک هیئت 27 نفری افسر و درجه دار جهت تعلیم ارتش به ایران فرستاد.[19]
دربار ایران با آغوش باز آنها را پذیرفت و قرارداد فین کن اشتاین را تصویب و بلادرنگ به اجرای مواد آن مبادرت نمود و روابط خود را با انگلیس قطع کرد.
"ژنرال گاردان" و کارشناسان نظامی فرانسه با کوشش خستگی ناپذیر به تجدید ارتش پرداختند.[20] سازمان ارتش ایران از زمان شاه عباس کبیر تغییرات عمدهای نکرده بود و هنوز به صورت سواره نظام عشایری بود. فرانسویها یک کارخانه توپریزی در اصفهان و یک کارخانه اسلحه سازی در تهران دایر کردند.[21]
عهدنامه تیلسیت
فتحعلی شاه میخواست از موقعیت فرانسه استفاده کند و به وساطت فرانسه گرجستان را متصرف شود. شاه ایران به ژنرال گاردان مکرراً گوشزد میکرد که کمک ایران به فرانسه در موقع لشکرکشی به هندوستان مستلزم واگذاری گرجستان به ایران میباشد، در غیر این صورت دولت ایران در موقع لزوم به فرانسه کمکی نخواهد کرد.[22]
آغاز اقدامات ژنرال گاردان در ایران مقارن ایامی بود که فرانسه با کمال شدت، جنگ علیه روسها را در اروپا ادامه میداد و چون دولت روسیه نمیتوانست، در دو جبهه جنگ کند، سبب شد که روسها نتوانند در جبهه قفقاز دست به اقدام جدی بزنند و علاقه داشتند، به نحوی با ایران صلح کنند و قوای خود را به جبهه اروپا گسیل دادند؛ به همین مناسبت نمایندهای از جانب روسیه به نام "استپانف" برای صلح وارد ایران شد و دولت ایران که به پشتیبانی دولت فرانسه و کمک ناپلئون امیدوار بود و انتظار ورود هیئت نظامی را داشت، به پیشنهاد روس اعتنایی نکرد؛[23] اما انقلاب عثمانی و خلع "سلطان سلیم" که بلافاصله بعد از انعقاد عهدنامه فین کن اشتاین رخ داد، اساس سیاست ناپلئون را در شرق به هم ریخت و از آن پس امپراطور فرانسه سیاست جدیدی که مبتنی بر تضعیف عثمانی بود، در پیش گرفت و برای مقابله با انگلستان تصمیم گرفت، با روسیه متحد شود.[24] پس از شکست سختی که ناپلئون در «فریدلاند» به روسیه وارد کرد، "الکساندر اول" تزار روسیه تقاضای متارکه نمود و حاضر شد، در تیلسیت با امپراطور فرانسه ملاقات نماید،[25] ملاقات دو امپراطور منجر به انعقاد عهدنامه در 1807م. (1222هـ.ق) گردید که به «عهدنامه صلح تیلسیت» مشهور است و به موجب آن تغییرات مهمی در اوضاع سیاسی اروپا و دنیا وارد شد.
دولت ایران از جریان قرارداد تیلسیت اطلاعی نداشت و به امید وعدههای ناپلئون خود را آماده میکرد که شهرهای از دست رفته را پس بگیرد.[26]
اثرات عهدنامه تیلسیت در ایران
فرانسه در ضمن اینکه میخواست، از ایران به زیان انگلیسیها بهرهمند شود، کوچکترین قدم را برای پشتیبانی از ایران در برابر روسها بر نداشت. از دستوراتی که ناپلئون به گاردان بعد از بستن قرارداد تیلسیت داده است، تغییر روش ناپلئون کاملاً واضح است؛ امپراطور فرانسه تا به حال در خصوص دفاع از حقوق ایران و تخلیه قوای روسیه از شهرهای ایران صحبت میکرد؛ ولی بعد از عهدنامه تیلسیت به گاردان دستور میدهد که بین روسیه و ایران وساطت کند و رعایت روسیه را نیز بنماید.[27]
البته بیاطلاعی فتحعلی شاه از جریان عقد قرارداد باعث شده بود که در مقابل روسها سخت باشد.
ناپلئون که به موجب عهدنامه فین کن اشتاین تعهداتی را نسبت به ایران به دوش گرفته بود، به یکباره آنها را نادیده گرفت و در لحظه حساسی که ایران به کمک فرانسه نیاز داشت و بر این اساس محاسباتی را انجام داده بود، فرانسه در نقطه حساس جنگ نسبت به وضع ایران بیاعتنایی کامل کرد و به هیچ وجه گرفتاری فتحعلی شاه را در نظر نگرفت و فتحعلی شاه این عمل ناپلئون را خیانت شمرد. دولت ایران که دیگر به کلی از کمک فرانسویها نا امید شده بود، تصمیم گرفت دست دوستی و اتحاد انگلستان را بفشارد.[28]