دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فتح الله اصفهانی (شیخ الشریعه اصفهانی)

فتح الله اصفهانی (شیخ الشریعه اصفهانی)
فتح الله اصفهانی (شیخ الشریعه اصفهانی)

ملا فتح الله اصفهانى

متوفاى 1339 ق.

نویسنده: محمد على محمدى

تولد

در زمستان سال 1228 ش. (12 ربیع الاول 1266 ق)([1]) باز شدن غنچه اى در خانه محمدجواد نمازى اصفهانى، بهار را نوید داد. آن غنچه خوشبو را فتح الله نامیدند.

فتح الله در دامان پُرمهر مادرى مؤمن که هیچ گاه او را بدون وضو شیر نمى داد و پدرى دلسوز که لحظه اى از تربیت فرزندش غافل نمى شد، رشد کرد و پس از سپرى کردن دوران بازیهاى کودکانه راهى کلاس قرآن و دیگر کتابهاى مذهبى شد.

در حوزه هاى نور

او ابتدا در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل مشغول شد. استعداد و پشتکار فتح الله موجب شد که بتواند با سرعت، مقدمات علوم اسلامى را فرا گرفته، در درس فقه و اصول بزرگان مدارس علمیه زانوى ادب به زمین بزند. با این حال حضور در درس بهترین اساتید حوزه علمیه اصفهان نتوانست تشنگى دانش اندوزى او را فرو نشاند، از این رو راهى حوزه علمیه مشهد مقدس شد.

در آن شهر از محضر اساتید برجسته اى چون آیت الله حاج میرزا نصرالله مدرس، آیت الله محمد ابراهیم بروجردى و سید مرتضى حائرى بهره فراوان جست تا در ردیف اساتید آن دیار شناخته شد. سپس به سوى اصفهان مراجعت کرد. تا آن زمان نظریات شیخ مرتضى انصارى در اصفهان شهرتى نداشت ولى شیخ شریعت به بیان مسلک شیخ مرتضى انصارى همت گماشت.([2])

او در سال 1295 ق. راهى نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقلید آن زمان (آیات بزرگوار شیخ محمد حسین کاظمى و میرزا حبیب الله رشتى) حاضر شد و خود نیز مجلس درس مهمى تشکیل داد که بسیارى از دانشمندان حوزه علمیه نجف در آن شرکت مى کردند.

شیخ الشریعه در سال 1313 ق. به شوق معشوق رو به خانه معبود نهاد. او در مکه به مباحثه و گفتگو با علماى اهل سنت پرداخت به گونه اى که آنها از احاطه کامل وى به کتابهاى اهل سنت در شگفت شدند.([3])

پس از بازگشت از حج پروانه هاى فضیلت پیرامون آن شمع شریعت گرد آمدند. در این زمان درس او از مهم ترین درسهاى نجف به شمار مى رفت که صدها نفر در آن شرکت مى کردند. این درسها عبارت بودند از :

1. دروس عالى فقه و اصول

2. رجال و درایه

3. تفسیر و علوم قرآن

4. فلسفه و کلام

5. درس خلافیات که در این درس علت اختلاف نظریات و فتواهاى فقیه بررسى مى شد. او بعلاوه خطیبى توانا بود که جمعه ها منبر مى رفت و به موعظه مى پرداخت. از دیگر امتیازات ایشان اینکه وى به تحصیل طب و ریاضیات همت گماشته و علاوه بر فرمولها و معادلات ریاضى مطالب زیادى درباره علم پزشکى آموخته بود.

گویند روزى ایشان بیمار شد و وقتى پزشک براى معالجه بر بالین او آمد شیخ الشریعه در مورد بیمارى اش از کتاب قانون بوعلى سینامطلبى گفت. پزشک تصور کرد چون شیخ نوع بیمارى خود را مى دانسته تنها همان قسمت کتاب را به خاطر سپرده است ولى در گفتگوهاى بعدى مشخص شد او بیشتر مطالب قانون را آماده در ذهن دارد.

اساتید

شیخ الشریعه در محضر شریعتمداران زیادى درس شریعت آموخت تا شیخ شریعت شد به پاس احترامشان نام آنان در ذیل مى آید :

1. ملا حیدر على اصفهانى

2. آیت الله نصرالله مدرس

3. شیخ محمد صادق تنکابنى

4. ملا احمد سبزوارى

5. شیخ عبدالجواد خراسانى

6. آیت الله ملا محمد باقر اصفهانى

7. شیخ حسین على تویسرکانى ملایرى

8. آیت الله شیخ محمد تقى هروى

9. آیت الله شیخ محمد رحیم بروجردى

10. آیت الله شیخ محمد حسین کاظمینى

11. آیت الله میرزا حبیب الله رشتى

شاگردان

صدها نفر از طلاب علوم دینى در جلسات درس ایشان شرکت مى کردند که بسیارى از آنان بعدها در زمره مراجع تقلید در آمدند و نامى ترین آنان عبارتند از :

آیات عظام : 1. شیخ عبدالکریم حائرى

2. سید محمد حسین بروجردى

3. سید ابوالقاسم خویى

4. سید ضیاءالدین عراقى

5. سید شهاب الدین مرعشى نجفى

6. سید عبدالهادى حسینى شیرازى

7. سید محسن طباطبایى حکیم

8. سید محمد کوه کمره اى(حجت)

9. سید محمدتقى خوانسارى

10. محمدعلى شاه آبادى.

قلم نور

از آنجا که شریعت در علوم گوناگون اسلامى مهارت داشت در بسیارى از رشته ها نوشته هایى پربها از خود به یادگار گذاشت که هر یک در علوم مختلف حاکى از فزونى دانش اوست. از آن همه، پاره اى رساله در موضوعات فقهى و اصولى است. در علم تفسیر، فلسفه، کلام و ادبیات عرب نیز داراى آثارى نیکوست.

مرجعیت

پس از وفات آیت الله میرزا حبیب الله رشتى و آیت الله شیخ محمد حسین کاظمینى شمارى از مردم از شیخ الشریعه تقلید مى کردند ولى پس از رحلت میرزا محمدتقى شیرازى، شیخ الشریعه یگانه مرجع جهان تشیع شد. با این حال وى رهبرى دینى را چون بارى سنگین بر دوش خود احساس مى کرد. او در خلوت دیده شده بود که اشک ریزان با خداى خود چنین مناجات مى کرد :

«خدایا، در آخرین روزها زندگیم در دنیا به ریاست مبتلا(!) شده ام و باید سنگینى این بار امانت را به دوش کشم! بارالها، من طاقت تحمل این امر بزرگ را ندارم ... و حال آنکه تو فرداى قیامت از من سؤال خواهى کرد ...»

شبیخون

شیخ الشریعه در پى مبارزه با تهاجم فرهنگى دشمن کتابخانه مهمى ایجاد کرد که دانش پژوهان از آن استفاده مى کردند و از دیگر اقدامات ایشان صدور اعلامیه هاى فراوان بود که پرده از چهره استعمار مى زدود در قسمتهائى از یکى از این اعلامیه ها آمده است.

«خدمت علماى بزرگ ... و عموم مردم روستاها و شهرها و کوچ نشینان ...

بر آقایان و هوشیاران ... پوشیده نیست که بیگانگان از سده هاى پیشین و مدتها قبل کوشیده اند دارایى مسلمانان را بدزدند و شهر و کشورشان را تصاحب کنند ... قرآن سراسر حکمت را از میان آنان بردارند و آنچه از وسایل مادى و معنوى نزد آنان است نابود سازند، بیگانگان همواره براى دستیابى به این هدفها نقشه هایى ترتیب داده اند، آنگاه آیت الله شریعت چندین نمونه از نقشه ها و هدفهاى دشمن را در 10 مورد بازگو کرده، در پایان دردمندانه از مسلمانان و ایرانیان مى خواهد که در صف واحد در برابر دشمن متجاوز بایستند.([4])

دزدان فرهنگ

در زمانى که عراق تحت سلطه انگلستان بود حکومت استعمارگر به مزدوران خود دستور داده بود هر جا کتاب نفیس و قدیمى یافتند آن را تصاحب کرده، به کتابخانه لندن بفرستند!

در این میان روحانیون آگاهى که نمى خواستند فرهنگ اسلامى به دست کفار غارت شود در مقابل آنان مى ایستادند و استعمارگران با به زندان افکندن ایشان سعى مى کردند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند. ولى شیخ شریعت به کمک طلاب آمده، آنها را از بند نجات مى داد. براى نمونه مى توان به زندان افتادن آیت الله مرعشى نجفى براى خریدن یک کتاب و سپس آزادى او به همت شیخ الشریعه اشاره کرد.

تقسیم ایران

یک سال پس از انقلاب مشروطه (در سال 1907 م) دو کشور استعمارگر روسیه و انگلستان در یک توافق سرى ایران را به 3 منطقه تقسیم کردندمناطق جنوبى سهمیه انگلستان و شمال ایران از آن روسیه شد و براى آنکه با هم اختلافى پیدا نکنند قسمتهاى مرکزى را به عنوان منطقه بى طرف سهم ایران قرار دادند. در این هنگام که تمامیت ارضى و استقلال ایران در معرض خطر جدى قرار داشت، شیخ الشریعه و دیگر علما درسهاى حوزه علمیه را تعطیل و خود را براى جهاد آماده کردندچنانکه در تلگرافى که بدین مناسبت انتشار دادند مى خوانیم:

«اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلامیه خصوصاً به اشتهار معاهده میشومه جدیده با دولتین موجب وحشت عموم علماى اعلام ... (شده است.) قاطبه علماى این مشاهد مشرفه وظایف مقامیه را تعطیل و در حفظ اسلام به اداى آخرین تکلیف (جهاد) حاضر ...»

از دیگر اقدامات علما در مبارزه با استکبار جهانى پیشنهاد طرح و اتحاد دنیاى اسلام بود که گامى براى پیشبرد اهداف اسلامى به شمار مى رفت اما دولت ایران و عثمانى از آن طرح استقبال نکردند.

ایران در آتش

در سال 1330 ق با حمله روسیه به ایران شهرهاى تبریز، گیلان، رشت، مشهد مقدس و چندین شهر و روستاى ایران اشغال شد. در این زمان که ایران در سراشیبى سقوط قرار گرفته بود مراجع تقلید شیعه که در آن ایام در عراق بودند تصمیم گرفتند با مقاومتى قهرمانانه جلو متجاوزان را بگیرند.

در یازدهم محرم 1330 هیأت علمیه نجف به همراه صدها نفر از طلاب حوزه علمیه و دویست هزار تن از عشایر مسلح به طرف ایران حرکت کردند. آنان تصمیم گرفتند در سر راه خود به ایران چند روزى در کاظمین توقف کرده، پس از آماده کردن مقدمات لازم به طرف ایران حرکت کنند. از جمله اقدامات آنان در کاظمین مى توان به ارسال هیأت هایى به کشورهاى مختلف براى مذاکره با سران آن کشورها و ارسال اطلاعیه هاى فراوان به مسلمانان جهان اشاره کرد.

و دیگر آماده کردن عشایر ایران براى جهاد بود که با ارسال تلگرافهاى متعدد آنان را به جهاد دعوت کردند. در یکى از این برگهاى زرین چنین مى خوانیم :

به عموم حجج اسلام، سرداران عظام و رؤساى عشایر .... از قدیم زمان الى کنون به واسطه مردانگى عشایر ... هرگز به خیال اجانب نمى رسید که دست اندازى به خاک ایران نمایند چه رسد به سوق عساکر و جسارت ... در ممالک اسلامیه. مگر در این عصر مردانگى ایرانیان محو و نابود و عقاید اسلام پشت گوشها افتاده .. یاللمسلمین یک مشهد مقدس ... در مملکت شماست، آیا رواست که با وجود امثال شماها به تصرف کفار درآید و ننگ تاریخى براى شما، باقى بماند!...»([5])

وقتى مردم مسلمان و عشایر غیور ایران خود را براى دفاعى جانانه آماده کردند وثوق الدوله که در آن زمان ریاست هیأت وزرا را به عهده داشت با نیرنگ اولا از حرکت علما به طرف ایران ممانعت کرد. وانگهى از عشایر و دیگر امت مسلمان ایران خواست از هر گونه اقدامى که مخالف سیاستهاى روسیه و انگلستان باشد خوددارى کنند و به آنها هشدار داد که اگر با نیروهاى در حال پیشروى انگلستان مقابله کنند دولت آنها را مؤاخذه خواهد کرد. و از طرف دیگر مصرانه از علما خواست که از کاظمین متفرق شوند.

عقب نشینى نیروهاى روسیه و اقدامات وثوق الدوله کارگر افتاد و تندرى که مى رفت خصم را بسوزد توسط دولت ایران خاموش شد و علما که نمى خواستند جنگ داخلى مشکلات ایران را دوچندان کنند از حرکت به طرف ایران منصرف شدند.

نبرد اقتصادى

شیخ شریعت در کنار دیگر علما در برابر هجوم اقتصادى دشمن دو اقدام مهم انجام داد.

1 - تشویق مردم به ایجاد شرکت هاى تعاونى

2 - تحریم خرید و فروش اجناس و وسایل روسیه و انگلستان.

البته در این جبهه نیز زمانى که مى رفت این مبارزه منفى شکوفه دهد سفارت انگلیس با یک نامه فدایت شوم به وثوق الدوله نوشت که از علما بخواهد فتواهاى خود را ملغى اعلام کنند و وثوق هم همین کار را کرد.

مجتهد مجاهد

عراق در جنگ جهانى اول به تصرف انگلستان در آمد و شیخ الشریعه ضمن صدور فتواى جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهى جبهه قرنه را به عهده گرفت.

یکبار که مجتهد مجاهد با کشتى کوچکى به طرف یکى از جبهه ها در حرکت بود. کشتى آنها شکست و نزدیک بود ایشان غرق شود که دیگر مجاهدان وى را نجات دادند.

نیروهاى مردمى به فرماندهى علما به مدت هیجده ماه در برابر نیروهاى عظیم انگلستان مقاومت کردند و اگر پیروزى نهایى متفقین و ضعف شکست عثمانى و دیگر متحدانش نبود اشغالگران هیچ گاه موفق به اشغال عراق نمى شدند.([6])

در بستر انقلاب

نیروهاى انگلستان و همدستانش در جنگ جهانى اول با طرح این شعار که هدف ما رهایى کامل ملتهاست توانستند عراق و دیگر کشورهاى عربى را تصرف کنند اما پس از اشغال عراق نه تنها به آنها استقلال ندادند که سعى کردند با برگزارى رفراندم فرمایشى به اشغال خود حالت قانونى دهند و آنگاه که عده اى از آزادیخواهان در خواست استقلال کردند آنها را تبعید و زندانى کردند و متعاقب این اوضاع شیخ الشریعه با ارسال تلگرافهایى به حاکمان انگلیسى و فرماندهان ارشد نظامى آنان، از آنها خواست با اعطاى استقلال به عراق از خونریزى بیشتر خوددارى کنند. اما آنان از این درخواست سرباز زدند و سعى کردند با سرکوب جلو انقلاب را بگیرند.

در این هنگام آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى با صدور فتوایى به عراقیان اجازه داد که اگر انگلیسیان از دادن حقوق آنها سرباز زدند آنان دست به اسلحه برند و حق خود را باز پس گیرند. و این گونه بود که آتش انقلاب در عراق زبانه کشید.

در هنگامى که تمامى شهرهاى عراق در آتش انقلاب مى سوخت ناگهان آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى که در این زمان رهبرى انقلاب را به عهده داشت به طور مرموزانه اى در گذشت ولى در آن لحظات حساس آیت الله شریعت اصفهانى علم بر زمین افتاده میرزاى شیرازى را برداشت و با صدور بیانیه اى از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعى که در صحن حضرت على(علیه السلام) برگزار شده بود حاضر شد و در حالى که به علت کهولت و ناتوانى نمى توانست به تنهایى راه برود با کمک چند نفر از اطرافیان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسلیت از دست دادن میرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى را به عنوان نماینده خود انتخاب کرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد.

در همین ایام ویلسون، نماینده انگلستان در عراق تصمیم گرفت با فرستان پیام تسلیتى باب گفتگو با شیخ را باز کند، او را به پندار خود بفریبد اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه یافت.([7])

متعاقب این اوضاع نیروهاى انگلیسى که در ایران و هند مستقر بودند به طرف عراق روانه شدند تا اینکه تعداد آنها به یکصد و پنجاه هزار نفر رسید که به انواع سلاحهاى پیشرفته و هواپیماهاى جنگى مجهز بودند. قدرت روزافزون نیروهاى انگلستان، تمام شدن منابع مالى مجاهدان و قرارگرفتن آنان در محاصره اقتصادى و نظامى، نیز تغییر سیاست انگلستان و پیشنهاد تشکیل حکومت ملى در عراق از طرف دیگر موجب شد که بین رهبران جهاد اختلاف افتد و انقلاب متوقف شود. دولت انگلستان به طور رسمى تغیر سیاست خود را اعلام کرد و بدین سان استقلال خود را هرچند ناقص به دست آورد. اگر انقلاب به پیروزى نظامى مى رسید علما مى توانستند با تشکیل حکومت اسلامى، عراقى آباد و آزاد بسازند عوامل فوق در کنار سستى که به مناسبت شروع فصل کشاورزى در مردم عراق پدید آورده بود باعث شد که نیروهاى انگلستان بتوانند به طرف شهرهاى مقدس پیشروى و کربلا، کوفه و آنگاه نجف را اشغال کنند.

پس از اشغال نجف 17 تن از علما و از جمله شیخ حسن فرزند شیخ الشریعه دستگیر و براى تبعید روانه بصره شدند.

خاندان

آیت الله شریعت با یکى از نوادگان آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانى مؤلف کتاب فصول ازدواج کرده بود و حاصل این ازدواج 3 فرزند پسر بود:

1. شیخ حسن : وى فرزند بزرگ شیخ الشریعه بود و در انقلاب نقش بسزایى داشت

2. شیخ مهدى : او تقریرات درس پدرش را به رشته تحریر کشید و کتاب «اعلام الاعلام بمولد خیر الانام» از اوست.

3. شیخ محمد شریعت (1283 - 1357 ق.) : وى در نجف به تکمیل علوم خود پرداخت. در سال 1331 ش. آیت الله بروجردى او را به عنوان نماینده خود راهى اصفهان کرد. شیخ محمد پس از رحلت آیت الله بروجردى امام امت(ره) را به عنوان مرجع اعلم معرفى کرد که عده اى از علماى پاکستان هم به پیروى از ایشان امام را مرجع تقلید اعلم به مردم معرفى کردند.([8])

صبح تیره

سرانجام روح پر فتوح آیت الله شریعت اصفهانى پس از عمرى تلاش در راه اسلام و قرآن در شب یکشنبه هشتم ربیع الثانى سال 1339 ق. قفس تن را درید و آن نفس مطمئنه به سوى پروردگارش پر کشید و پیکر مطهرش در جوار قبر امیر مؤمنان(علیه السلام)به خاک سپرده شد.

در سال 1366 ق. که آیت الله حاج آقا حسین قمى دار فانى را وداع کرد و مى خواستند او را کنار شیخ الشریعه دفن کنند در هنگام حفر قبر مقدارى از قبر شیخ شریعت خراب شد و حاضران با تعجب دیدند جسد آن فقیه فرزانه هنوز کاملاً تازه است چنانکه گویا روز پیش به خاک سپرده شده است.


[1] - اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج 8، ص 391 آقا برزگ تهرانى تولدش را در تاریخ 12 ربیع الثانى 1266 ضبط کرده است. (ر. ک:الذریعه ج 4، ص 158).

[2] - اعیان الشیعه، ج 8، ص 392.

[3] - علماى معاصرین، ص 124.

[4] - ایران وجهان اسلام، ص 200

[5] - اسنادى درباره هجوم انگلیس و روس به ایران، فصل ششم

[6] - نگاهى به تاریخ ...، صادقى تهرانى، ص 16.

[7] - لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث، ج 5، ص 309.

[8] - تذکره علماى امامیه پاکستان، ص 313.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام فتح الله
نام خانوادگی اصفهانى
نام پدر محمد جواد نماز اصفهانى
نام معروف شیخ الشریعه اصفهانى‌
تاریخ تولد (شمسی) 1228/11/6
تاریخ تولد (قمری) 1266/3/12
مکان تولد ایران،اصفهان
تاریخ فوت (شمسی) 1299/9/28
تاریخ فوت (قمری) 1339/4/8
مکان فوت عراق،نجف اشرف
مکان دفن عراق،نجف اشرف،حرم امام علی علیه السلام

تالیفات

حکایات

No image

جسد آن فقیه فرزانه

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS