دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرات کوفی (فرات بن ابراهیم کوفی)

No image
فرات کوفی (فرات بن ابراهیم کوفی)

فُرات کوفى

(متوفّاى: نیمه نخست قرن چهارم هجرى)

عنوان مقاله: زلال حدیث

نویسنده: اسماعیل محمدى کرمانشاهى

دیباچه

بیش از هزار سال پیش، در خانواده اى شیعى، که به نبى مکرّم و خاندان او عشق مى ورزیدند، «فرات» دیده به هستى گشود. پدرش ابراهیم، نام مولود تازه رسیده را همنام پدر خودش برگزید. پدربزرگ فرات در کوفه مى زیسته و به کوفى شهرت داشته است.

تاریخ درباره این که فرات از چه خاندانى بوده و چه ویژگى هایى را دارا بوده سکوت کرده است.

وى پس از آن که دوران کودکى و نوجوانى را سپرى نمود و به سن رشد رسید، قدم در عرصه فراگیرى روایات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)نهاد و از دانش آموختگان آن مکتب، علوم اهل بیت را فراگرفت. او بیشتر علاقمند بود روایاتى را فرا بگیرد که معرفت او را به ثَقَلین بیفزاید، به همین سبب روایاتى را آموخت که در تفسیر قرآن کریم و در شأن اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) وارد شده بود.

آموخته هاى فرات، بیشتر مرهون وجود شخصیّت هاى بزرگوارى چون: حسین بن سعید کوفى اهوازى ـ که از اصحاب امام رضا، امام جواد وامام هادى(علیهم السلام) بوده است و همچنین ـ جعفر بن محمّد بن مالک بزّاز فزارى و عبید بن کثیر عامرى کوفى است، که از استادان او محسوب مى شوند.([1]) تلاش و پى گیرى هاى فُرات چنان بود که از محضر بیش از یکصد نفر از راویان حدیث کسب فیض نمود.

عصر زندگى فرات را اغلب کسانى که از وى سخن گفته اند، قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجرى دانسته اند.([2])

این که فرات در زمان امامان معصوم(علیهما السلام)مى زیسته و آیا محضر آنان را درک کرده است یا نه، به طور دقیق مشخص نیست و در منابع تاریخى نیز دلیلى بر آن نیافته ایم.

در این زمینه فقط علاّمه اردوبادى، در مقدّمه اش بر تفسیر فرات، از قول سیّد حسن صدر، آن هم به نقل از کتاب سیّد صدر، به نام «الشیعة و فنون الاسلام» آورده است: فرات در عصر امام جواد(علیه السلام) مى زیسته است و تایید قول خودش را کثرت روایت فرات از حسین بن سعید کوفى اهوازى مى داند.([3])

فرات در چشم انداز دانشوران

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) رسیده است که فرمود:

«اعرفوا منازل الرّجال منّا على قدر روایاتهم عنّا»([4])

مرتبه و منزلت مردان را در نزد ما، به اندازه روایاتى که از ما نقل مى کنند، بشناسید.

درباره فرات آنچه مورد اهمیّت است تفسیرى است که به نام خودش معروف است و در دسترس ما قرار دارد و با عنایت به این که بسیارى از روایات این کتاب در شأن امامان معصوم(علیهم السلام) است، مى توان جایگاه ارزشمندى براى فرات در نظر گرفت.

امّا از این جهت که تصریح بزرگان داراى اهمیّت ویژه است، اقوال موجود را مرور مى کنیم، اگر چه قدما، نه او را مدح کرده اند و نه در ذمّ او سخنى گفته اند.

صاحب روضات الجنّات درباره اش مى گوید:

«هذا التفسیر لتضمن ما یدلّ على حسن اعتقاد مؤلفّه و جوده انتقاده و وفور علمه و حسن حاله و مضمونه موافق للکتب المعتمدةروایاتش هماهنگ با سایر روایات و مؤلّفش عالمى صحیح الاعتقاد بود. و روایاتش دلیل بر این است که امامى بوده است، مضمون روایات آن با کتاب هاى مورد اعتماد برابر است.».([5])

علاّمه مجلسى نیز بیان مى کند که: اگر چه بزرگان درباره شخص فرات، چه به خوبى و چه به بدى، یادى نکرده اندولى اخبار و روایات موجود در تفسیر فرات چنان است که با حدیث هاى معتبرى که به دست ما رسیده است و نیز در نیکویى ضبط در نقل آن روایات، موافق احادیث معتبره اى است که به دست ما رسیده است. نیز علاّمه مجلسى مى گوید: و این ها از چیزهایى است که موجب وثوق پیدا کردن به مؤلّف آن و نیز به وجود آمدن حُسن ظن به او مى شود.

با این بیان علاّمه مجلسى، که خود از بزرگان شیعه است، مى توان مرتبه خوبى را براى فرات در نظر گرفت.([6])

مدرّس تبریزى از فرات با عبارت هایى چون: « فرات... از اجلاّى مؤمنین و اکابر مفسّرین...»([7]) یاد مى کند.

صاحب روضات، از پدر علاّمه مجلسى نقل کرده است:

«یظهر منه کان متصوفا و یمکن ان یکون صوفیاز آن آشکار مى شود که فرات در شمار متصوفه بوده و ممکن است صوفى باشد.»

سپس صاحب روضات مى گوید:

«و کأن مراده ارتباطه بالله و فناؤه فى الله و بقائهُ بالله و هذا المعنى موجود فى الرّوایات الصحیحة([8])

مرادش این است که، ارتباط او با خدا و فناء او در خداست و... چنین معنایى در روایات صحیح اسلامى موجود است.».

صاحب روضات با این بیان بر مرتبه فرات مى افزاید و او را در شمار عارفان به حساب مى آورد.

عدّه اى از گذشتگان دلیلى براى وثاقت فرات نیافته اندامّا بنابر برخى اقوال، فرات بنابر «توثیق عام»([9])، مورد اعتماد و وثوق است.([10])

علاّمه میرزا محمّدعلى اردوبادى در بخشى از مقدمه خود بر تفسیر فرات از او به عنوان «استاذ المحدّثین»([11]) یاد مى کند.

آقاى محمّدکاظم محمودى مصحّح تفسیر فرات درباره اش چنین مى نویسد:

«فالمصنف کان رجلاً فاضلاً متمتعاً بارضیة فکریة و اجتماعیة حضبه مکنة من تألیف هذا الکتاب.».([12])

که با این بیان به فضل و دانش فرات اعتراف مى نماید.

علاّمه محمّدتقى شوشترى، صاحب کتاب «قاموس» در این عبارت، فرات را از مشایخ و استادان على بن بابویه دانسته و کثرت روایات او از حسن بن سعید را، یادآور شده و تفسیرش را در شمار تفاسیر عیّاشى و قمى مى داند و سپس، از این که نامى از فرات در کتاب هاى رجال کشى، شیخ طوسى و نجاشى نیامده است، اظهار تعجّب مى کند.

مذهب فُرات

در شیعه بودن فرات، تردیدى وجود نداردامااین که وى شیعه دوازده امامى است یا زیدى، مورد اختلاف است. البتّه در همه اقوال، قول صریح و مطمئنى یافت نمى شودزیرا به خاطر روایاتى که از وى صادر شده و یا عدم یادکرد وى در برخى منابع، تاریخ نگاران در مورد دوازده امامى و یا زیدى بودن او مُردّد شده اند و فقط آقاى «محمّدالکاظم» در این باره احتمال داده است که: فرات در آغاز، زیدى مذهب بوده و در نهایت امامى شده است.([13])

و نیز احتمال هایى مثل این که: وى زیدى مذهب و تحت تأثیر افکار امامیه بوده و یا اینکه وى امامى است، ولى با زیدیه رفت و آمد داشته و یا اینکه متمایل به آن ها بوده مطرح گردیده است.([14])

صاحب «روضات الجنّات» به دلیل روایاتش، او را امامى دانسته است.([15])

نکته دیگرى که قابل توجّه است و مى تواندراهنماى ما در شناخت مذهب فرات باشد، آغاز و انجام تفسیر اوست. بیان این آغاز و انجام خود گواه خوبى بر مذهب فرات است.

تفسیر فرات چنین آغاز شده است:

الحمدلله غافر الذّنوب و کاشف الکروب و عالم الغیوب و المطلع على اسرار القلوب، المنزّه عن الحدود و الجهات و النقائص و العیوب، المستغنى عن الملبوس و المطعوم و المشروب، غالب بعزّته غیر مغلوب، ظاهر بدلائله غیر محجوب، صادق فى اقواله غیر مکذوب بل معبودٌ مشکور محبوب، المبشّر عند شدائد القلوب و هى تکاد من الحزن تذوب المعبود قیاماً و قعوداً و المذکور لساناً و جناناً لدى الکروب فقال: «الَّذین آمَنُوا وَ تَطمَئُنُ قُلُوبُهُم بِذِکرِاللهِ ألا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُ القُلُوبُ».([16])

و اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شریک له شهادةً ناطقه بالحجة و البرهان مخلصه عن الشّرک و الطّغیان و أشهد انّ محمّداً عبده و رسوله المشرّف المجتبى بالمحراب و البیان صلى الله علیه و على اهل بیته اوّلهم المرتضى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام الّذى هو لمدینة علمه ]ما أعلم نبیه[ الباب و آخرهم المهدى بلا ارتیاب و على السّبطین السّیدین الامامین الحسن والحسین و على الائمة الابرار الاخیار و سلم تسلیماً کثیرا.([17])

و پایان آن چنین است:

صدق الله العلى العظیم و صدق رسوله النّبى الکریم و نحن على ذلک من الشّاهدین ولاء ربّنا حامدین و الحمدلله رَب العالمین و صلى الله على سیّدنا محمّد خیر خلقه و اله و اهل بیته و عترته و ذریّته اجمعین.

نکاتى که در آغاز تفسیر در خصوص مذهب فرات مى تواند قابل بهره بردارى باشد بیان این کلمات است:...اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله... صلّى الله علیه و على اهل بیته اوّلهم المرتضى امیرالمؤمنین... و آخرهم المهدى بلاارتیاب و على السبطین السیّدین السندین الامامین و على الائمة الابرار الاخیار...

و نیز در پایان تفسیر، این کلمات جلب توجّه مى کند: و صلّى الله على سیّدنا محمّد خیر خلقه و آله و اهل بیته و عترته و ذریّته اجمعین.

ویژگى هاى تفسیر فرات

تفسیر فرات با قدمتى هزار ساله، مربوط به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم است. زبان تفسیر، عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است.

موضوع این تفسیر روایاتى است که در تفسیر آیات قرآنى و اغلب در شأن امامان معصوم(علیهم السلام)است. تفسیر فرات در ردیف تفسیر على بن ابراهیم قمى و تفسیر عیّاشى یاد شده است.([18])این تفسیر شامل 777 روایت([19]) و به صورت یک جلدى و دو جلدى منتشر شده است.

این تفسیر از امّهات مصادر روایى به شمار مى رود. اساس تفسیر فرات به ترتیب سوره هاى قرآنى چیده شده است. امّا بنابر نظر آقاى محمودى (مصحّح آن) گاهى ترتیب آیات رعایت نشده و گاهى اوقات، معدودى از آیات یک سوره با روایت مربوط به آن در سوره دیگر یافت شده است. البتّه مصحّح در تصحیح خود، این مطلب را اصلاح و آیات را مرتب ساخته است و براى حفظ امانت، تغییراتى را که انجام داده، یادآور شده است.

نسخه هایى که از تفسیر فرات چاپ شده و موجود است روایات آن به صورت معنعن و حذف سلسله اسناد است و بنابر آنچه نقل شده حذف سلسله اسناد، توسط خطاطان و نسخه نویسان صورت گرفته است. اصل این تفسیر با سند کامل تألیف شده است.

«نسخه هاى موجود این تفسیر، از حیث تعداد روایات، با هم فرق دارند و نسخه اى که تحریر آن قبل از قرن نهم هجرى باشد، وجود ندارد.».([20])

آقاى شیخ یوسف لبنانى در مقدمه کتاب «ثمرة الفؤاد» که ترجمه و شرح تفسیر فرات و به زبان فارسى است چنین مى نویسد:

بسم الله تعالى شأنه العزیز

تفسیر فرات که تألیف فرات بن ابراهیم کوفى یکى از علماى حدیث است در قرن سوّم و محلّ اعتماد اکابر و اعیان است. از علماى رجال، حدیث و تفسیر قدس الله ارواحهم، امثال: شیخ المشایخ ابوالحسن على بن حسین بن موسى بن بابویه والد الشیخ الصدوق و رئیس المحدّثین شیخ صدوق و مفسّر نصیرى و السیّد العلاّمه سیّد رضى و سیّد بحرانى و الشیخ العلاّمه ابوالحسن الشریف و صاحب ریاض العلما و الشیخ الحرّ العاملى و شیخ الرازى و علاّمه مجلسى و علاّمه سیّد خوانسارى و العلامة الشیخ المامقانى و شیخ المحدّثین الشیخ عبّاس قمى و صاحب صحیفة الابرار و غیر ایشان از علماى امامیه و بلکه رکون حاکم حسکانى بر آن در کتاب خود (شواهد التنزیل)، دلالت مى کند بر اینکه وثوق و اعتماد بر این تفسیر در میان هر دو فرقه مشترک است.

ملخّص از آنچه در ترجمه فرات کوفى و در اعتماد نمودن مشایخ اسلام بر نفس این تفسیر مذکور گردیده است در صفحه 2 و 3 ـ 4 از تفسیر فرات طبع نجف، آمده است.

ایشان در مقدمه ثمرة الفؤاد ادامه مى دهد:

اگر چه احتیاجى بر این شرح و توثیق هم نداشته زیرا که تفسیر فرات تفسیر قویم و قدیمى است، که همواره رؤیت آن مورد اشتیاق اکابر و اعیان اسلام بوده و با آن کوچکى حجم، بر مطالب نفیسه بسیارى مشتمل است که مطابقت تامّه دارد با مذهب اهل بیت عصمت(علیهم السلام) و با اخبار نبویّه و ائمه هدى صلواة الله علیهم اجمعین.

این حقیر آن را به طریق خیلى ساده و به زبان فارسى ترجمه کردم، تا این که همه اخوان مؤمنین از مطالب آن بهره مند شوند و به مناسبت اخبارى که در تفسیر آیات، روایت نموده است، حقیر هم روایت چندى در مضمون آنها از کتاب هاى معتبره در پایین صفحات آن وارد نمودم تا اینکه مستفیض و یا متواتر بودن و یا تعاضد آن بر همه معلوم شود. در ضمن آن، بعضى از اعتراضات ارباب جهل و عناد را با ذکر بعضى از آیات و اخبار و با استفاده از ادله عقلیّه و اعتبار جواب دادم براى راهنمایى کردن برادران خود و یا به جهت هم رأیى با ایشان در دفع نمودن آن توهّمات. بالله استعین هو حسبى و نعم المعین.

و در صفحه نخست تفسیر فرات چاپ نجف (اردوبادى)، جمله ارزشمندى با این عبارت به چشم مى خورد:

«التّفسیر القیّم الّذى طالما تشوقت لرؤیته نفوس العلماء ضم (على صغر حجمه) ما لم تضمه التّفاسیر الکبیره مطابق تمام المطابقة لأحادیث و اخبار النّبى و الأئمة علیهم الصّلوة و السّلام».

آیت الله رضا استادى در یکى از آثار خود در بحث فرات یادآور مى شود:

درباره تفسیر فرات بن ابراهیم یک اشتباهى هم رخ داده که در پاره اى از منابع، از تفسیر وى به نام «غیاث بن ابراهیم» یاد شده، که در واقع وجود خارجى ندارد. این اشتباه از ناحیه مرحوم نصیرى طوسى، از عالمان قرن یازدهم هجرى رخ داده است که به تبع آن، آقا بزرگ تهرانى هم در الذّریعة، این دو را، دو تفسیر جدا شمرده است. در حالى که تفسیر فرات همان تفسیرى است که نصیرى از آن بهره برده و از آن به تفسیر غیاث یاد شده است.([21])

در کتاب طبقات مفسّران شیعه، تألیف آقاى عقیقى بخشایشى هم اشتباه دیگرى رخ داده که چنین است:

در جلد نخست، صفحه 572، گفته شده است که، غیاث بن ابراهیم از آن تفسیر روایت مى کند، که به نظر مى رسد این اشتباه هم به تبع اشتباه قبلى است که یادآورى شد.

نکته دیگرى که در تفسیر فرات وجود دارد این است که: فرات از کسانى که روایت مى کند، دو گونه نام برده است: یکى به «حدثنى» و دیگرى به «حدّثنا»([22])، که این به جایگاه خود، نسبت به برخى استادانش اشاره دارد.

نکته دیگرى که درباب این تفسیر قابل توجّه و بررسى است اینکه در فاصله قرن هفتم تا یازدهم هجرى کسى از این تفسیر نقل نکرده است.

نظر آیت الله معرفت

آیت الله معرفت در مورد تفسیر فرات، نظرى ابراز داشته است که پس از نقل نظر ایشان به نقدش مى پردازیم.

جعل حدیث از زبان ائمه

شدیداً مایه تأسف است که مى بینیم جعل در تفاسیر منسوب به سلف صالح، به ویژه امامان معصوم(علیهم السلام) بسیار رواج داشته است زیرا دروغ پردازان، با درک موقعیت بالاى اهل بیت(علیهم السلام) در میان امّت و مقبولیت والاى ایشان، نزد خاصه و عامه، زمینه مناسبى براى ترویج سخنان باطل خود و داغ شدن بازار کساد کالاى کم بهاى خود یافتند، لذا به حدیث سازى و جعل سند و نسبت دادن آن به پیشینیان و امامان معصوم(علیهم السلام)پرداختند، تا پذیرفته شود. بیشتر این افتراها، گذشته از ناسازگارى با طبع سلیم و عقل رشید، با قداست اسلام و مبانى حکیمانه آن در تضاد است و خوشبختانه اکثر این روایات ساختگى، یا مقطوع السند هستند و یا سندهاى سستى دارند، که به وسیله رجالى ضعیف و مشهور به جعل و حدیث سازى، شکل یافته است که خود موجب سقوط آنها از درجه اعتبار گردیده است. از این رو برخى جوامع حدیثى که انباشته از این گونه تفاسیر مأثور (نقل شده) از ائمه(علیهم السلام) است، جز اندکى از احادیث آن قابل اعتنا نیست... .

مثلاً تفسیر ابونضر محمّد بن مسعود عیّاشى (متوفّاى 320هـ. .ق.)... همچنین تفسیر فرات بن ابراهیم کوفى (متوفّاى حدود 300هـ. .ق.) که اسناد آن نیز حذف شده است.

نیز تفسیر ابن حجّام (متوفّاى حدود 330هـ. .ق.) که از آن، جز یک سرى روایات مقطوع الاسناد چیزى بر جاى نمانده است.

این بود تفاسیرى که به وسیله روایاتى داراى سند، به ائمه اهل بیت(علیهم السلام) مى رسیددر حالى که اسناد آن حذف گردیده و فاقد اعتبار شده اند و نمى توان براى شناخت نظریات ائمه(علیهم السلام)، در زمینه تفسیر، به آن ها تمسّک جست.([23])

نقد نظریه آیت الله معرفت

باید اذعان داشت که آیت الله معرفت از قرآن پژوهان و داراى آثار ارزشمند و فراوان قرآنى است امّا در این موردِ بخصوص، متأسفانه بسیار گذرا و تند گذشته اند، ما ضمن احترام به شخصیّت ارزنده و علمى و اخلاقى ایشان، عنوانى را که وى با نام «جعل حدیث از زبان ائمه» بکار گرفته و در ذیل آن از تفسیر فرات هم نامبرده اند را به دلایلى که یادآور مى شویم نمى پذیریم.

1. جملات ارزنده بزرگان در خصوص تفسیر فرات که پیش تر گذشت، عموماً نظریه ایشان را رد مى کند.

2. تحقیقى که جناب آقاى «محمّدالکاظم» بر این تفسیر انجام داده اند و ذکر پاورقى ها و یادکرد سند برخى روایات و نیز مستند سازى پاره اى از روایات به کتابهاى معتبر و دیگر تفاسیر، تا حدّ زیادى بر اعتبار تفسیر فرات مى افزاید و برخى نقایص را جبران مى کند.

3. وجود روایاتى که به طور قطع مورد توافق و اجماع شیعه است، بسیار دیده مى شود، مثلاً در ذیل آیه 67 سوره مائده که مى فرماید:

(یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس.)

در روایات شماره 149، 150، 151، 154 روایت معروف و متقن غدیر را بیان مى فرماید:

که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وقتى این آیه نازل شد، دست على(علیه السلام)را گرفته و بالا برد و چنین فرمود:

اللّهم من کنت مولاه فهذا على مولاه،

اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه...([24])

با این اوصاف چگونه مى توانیم تفسیر فرات را در زمره تفاسیر ضعیف و غیر قابل اعتماد برشمریم و حقیقتاً چنین امرى ممکن نیست.

4. علاوه بر مطالب یاد شده چهارمین دلیلى که براى نقد نظر آیت الله معرفت از آن بهره مى جوییم، نقطه نظرات آیت الله استادى در کتاب «آشنایى با تفاسیر و مفسّران شیعه» است. ایشان در صفحه 32 کتاب خود، چند روایت از تفسیر فرات را مورد ارزیابى قرار داده اند و نتیجه گرفته اند که:

برخى روایات اگر سند هم نداشته باشد، متنش درست و قابل قبول است.

در اینجا به عنوان ارزیابى متن به چند نمونه از این تفسیر اشاره مى کنیم:

1. در ص 230، در تفسیر سوره الهیکم التّکاثر: سمعت جعفر بن محمّد(علیه السلام) یقول فى قوله تعالى: (ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم) نحن النّعیم الّذى ذکرالله.

2. روایت دیگر از ابى حفص قال قال عبدالله بن الحسن یا أباحفص (ثمّ لتسئلنّ)... قال ولایتنا.

3. قال کنت عند جعفر بن محمّد فقدّم إلینا طعامفأکلت طعاماً ما أکلت مثله قطّ. فقال لی یا سدى کیف رأیت طعامنا، قلت بأبى أنت و أمى یابن رسول الله ما أکلت طعاماً مثله قطّ. و لا أظنّ إنّى آکل أبداً مثله. ثمّ إنّ عینی تقرقرت فبکیت فقال یا سدى مایبکیک؟ قلت: ذکرت آیة فی کتاب الله. قال و ماهی؟ قلت: قول الله فی کتابه: (ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم)فخفت أن یکون هذا الطّعام الّذى یسألنی الله عنه. فضحک(علیه السلام)حتّى بدت نواجده. ثمّ قال یا سدى لاتسئل عن طعام طیّب و لاشرب لیّن و لارائحة طیّبة بل لنا خلق و له خلقنا و لنعمل فیه للطّاعة. قلت له بأبى أنت و أمّی یابن رسول الله ما النّعیم؟

قال: حبّ علی و عترته(علیهم السلام) یسألهم الله یوم القیامة.

با توجّه به متن روشن مى شود که اصلاً احتیاج به سند نخواهد بود. اگر کسى ظاهر آیه را بخواند و خودش دقّت داشته باشد، مى فهمد معنى آیه این است که خداوند از نعمت سؤال مى کند.

نعمت ها مراتب دارد. از نعمت هاى مراتب بالا: توحید ـ نبوّت ـ امامت ـ و ولایت است و روایت مى فرماید که ولایت مصداق نعمت است و از مصادیقى است که خیلى باید به آن ارج بگذارید، بنابراین احتیاج به سند ندارد بلکه خیلى واضح است.

در تفاسیر اهل تسنّن، روایات فراوانى ذیل این آیه آمده است، که منظور از نعمت، آب سرد یا غذاى خوب یا عطر است و از نعمت اساسى غافل شدند.

امّا امامان معصوم(علیهم السلام) مى فرمایند: از این ها سؤال نمى شود. خدا بزرگتر از آن است که از نعمتى مثل (آب، نان و...) سؤال کندبلکه از اساسى ترین نعمت ها سؤال مى کند.

به تمام تفاسیر سنّى که مراجعه کنید، ذیل کلمه «نعیم» هر مصداقى که ذکر شده، از خوردنى و نوشیدنى و امثال آنهاست و اسمى از امامت برده نشده است. این توجّه خوبى است که روایت مى دهد و لازم نیست سند داشته باشد.

در ص 208: از امام صادق(علیه السلام): أما و الله إنّی لأحبّ ریحکم و أرواحکم فأعیونی على ذلک بورع و اجتهاد، من أنتم بعبد فلیعمل بعمله أنتم شیعة آل محمّد و أنتم انصار الله و أنتم السّابقون الأوّلون والسّابقون الآخرون فی الدّنیا و السّابقون فی الآخرة إلى الجنّة.

مزایاى زیادى براى شیعه نقل مى شودولى این روایت مى گوید معیار در شیعه و موالى بودن، عمل است. پس متن، متن درستى است. گاهى روایت، آیه را بر خلاف ظاهرش تفسیر مى کند، آنجا روایت، سند مى خواهد. امّا گاهى آیه را طورى معنا مى کند که اگر خود ما هم دقّت و توجّه کنیم همان معنى را مى فهمیم. این قبیل روایات اگر سند هم نداشته باشد متنش درست و قابل قبول است. در نتیجه به صرف اینکه سلسلة اسناد روایات، در یک کتاب ذکر نشده نمى توان کتاب را مورد خدشه جدّى قرار داد.

نسخه هاى تفسیر فرات:

نسخه هاى تفسیر فرات در کتابخانه هاى متعددى به چشم مى خورد که عبارتند از:

1. کتابخانه امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در نجف.

2. کتابخانه مدرسه آیت الله بروجردى در نجف.

3. کتابخانه نجل، (نوه) سیّد خوانسارى در قم، که نسخه سیّد خوانسارى است.

4. کتابخانه مدرسه فیضیه در قم .

5. کتابخانه آستان قدس رضوى در مشهد مقدّس.

6. کتابخانه سیّد محمّدعلى روضاتى در اصفهان.

7 و 8. کتابخانه ملک در تهران ]دو نسخه[.

9. نسخه چاپ شده در مکتبة الحیدریة نجف اشرف توسط علاّمه اردوبادى.

10. نسخه چاپ شده در ایران توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، با تصحیح محمّد الکاظم (محمودى).

تفصیل ویژگى نسخه هاى فوق در مقدمه تفسیر فرات که با همّت آقاى محمّدالکاظم تصحیح شده، آمده است.([25])

از فرات، کتاب دیگرى به نام «سبّ اهل اصفهان لعلى علیه السّلام» موجود است.([26])

نسخه اخیر تفسیر فرات که در بیروت، در دو جلد و در ایران به صورت تک جلدى منتشر شده داراى پاورقى هاى مفید و نیز شامل مجموعه فهرست هاى ارزنده اى است و همچنین کاستى هاى متن نیز به واسطه تحقیق ایشان جبران شده است.

تفسیر فرات در آثار دانشمندان

عالمان و دانشمندان معروفى از تفسیر فرات در آثار خود بهره بردند.([27]) که عبارتند از:

1. حاکم حسکانى، حافظ عبیدالله احمد، از عالمان قرن پنجم هجرى در کتاب: «شواهد التنزیل لقواعد التّفصیل فى الآیات النّازله فى اهل البیت علیهم السلام.»

2. شیخ صدوق در «امالى» و «اخبار الزّهراء».

3. ابن طاووس، از عالمان قرن هفتم هجرى در کتاب «الیقین» به نقل از اخبار الزهرا از فرات.

4. ابى عبدالله، محمّد بن على بن حسن علوى شجرى، از عالمان قرن پنجم هجرى در کتاب: «فضل زیارة الحسین(علیه السلام)».

5. محمّدرضا بن عبدالحسین نصیرى طوسى، از دانشمندان قرن یازدهم هجرى در «تفسیر الائمة».

6. علاّمه محمّدباقر مجلسى، در «بحارالانوار».

7. شیخ حرّ عاملى، در «وسایل الشیعة».

8. سیّد هاشم بحرانى، در تفسیر «البرهان».

9. جدّ صاحب جواهر، در «مشکوة الانوار».

10. مرحوم حاجى نورى، در «مستدرک الوسایل».

استادان و مشایخ([28])

با تحقیق در مورد استادان و مشایخ فرات به اسامى 126 تن از آنان دست یافتیم که به جهت اختصار نام عدّه اى از آنان را ذکر مى کنیم:

1. ابراهیم بن احمد بن عمرو، یا عمرو همدانى

2. ابراهیم بن بنان خثعمى

3. ابراهیم بن سلیمان

4. احمد بن جعفر

5. احمد بن حسن بن اسماعیل بن صبیح

6. احمد بن حسین (ابوعلى حضرمى)

7. احمد بن صالح همدانى مکنّى به ابوالحسن

8. احمد بن على بن عیسى زهرى

9. احمد بن عیسى بن هارون عجلى

10. احمد بن قاسم

11. احمد بن قاسم بن عبید

12. احمد بن محمّد بن احمد بن طلحه خراسانى

13. احمد بن محمّد بن على بن عمر زهرى

14. احمد بن موسى بن اسحاق

15. احمد بن یحیى

16. ابواحمد بن یحیى بن عبید بن قاسم قزوینى

17. اسحاق بن محمّد بن قاسم بن صالح بن خالد هاشمى

18. اسماعیل بن ابراهیم عطار

19. اسماعیل بن ابراهیم فارسى

شاگردان([29])

1. ابوالقاسم علوى، عبدالرّحمان بن محمّد بن عبدالرّحمان حسنى یا حسینى

2. ابوالحسن، محمّد بن احمد بن ولید

3. حسین بن محمّد بن فرزدق فرازى

4. محمّد بن حسن بن سعید هاشمى کوفى

وفات

درباره زمان و مکان و وفات و محلّ دفن فرات، خبرى در دست نیست تنها نکته اى که بیان شده این است که فرات، نیمه نخست قرن چهارم هجرى وفات یافته است.


[1]. معجم الرجال الحدیث، سیّد ابوالقاسم خویى، ج 14، ص 271.

[2]. الذّریعة، ج 4، ص 299. مقدمه اردوبادى در چاپ تفسیر فرات الکوفى چاپ نجف اشرف و... .

[3]. همان.

[4]. مقدمه تفسیر فرات کوفى، اردوبادى به نقل از رجال کشى.

[5]. همان، ص 37.

[6]. آشنایى با تفاسیر مفسّران شیعه، رضا استادى، ص35.

[7]. ریحانة الادب، مدرّس تبریزى، ج 5 و 6، ص 104.

[8]. آشنایى با تفاسیر و مفسّران شیعه، ص 38.

[9]. یعنى مؤلّف بگوید: نام هرکس را که در این کتاب آورده مى ,,,,شود موثق است.

[10]. همان، ص 33.

[11]. مقدمه تفسیر فرات الکوفى، اردوبادى، ص 1.

[12]. همان.

[13]. مقدمه تفسیر فرات الکوفى، تصحیح محمّدالکاظم، ص 12.

[14]. همان، ص 11.

[15]. آشنایى با تفاسیر و مفسّران شیعه، رضا استادى، ص 37، به نقل از روضات الجنّات ج 2، ص 489.

[16]. رعد، 28.

[17]. تفسیر فرات الکوفىثمرة الفؤاد.

[18]. مقدمه اردوبادى، ص 6.

[19]. آشنایى با تفاسیر و مفسّران شیعه، ص 31.

[20]. همان، ص 32.

[21]. همان، ص 30.

[22]. مقدمه تفسیر فرات الکوفى، محمّدالکاظم، ص 19.

[23]. تفسیر و مفسّران، محمّدهادى معرفت، ج 1، ص456.

[24]. تفسیر فرات الکوفى، تصحیح محمّدالکاظم، ص129.

[25]. همان، ص 19.

[26]. همان، ص 12.

[27]. آشنایى با تفاسیر و مفسّران شیعه، رضا استادى، ص 30، با مقدمه تفسیر فرات الکوفى، از علاّمه محمّدعلى الغروى الاردوبادى، ص 4.

[28]. مقدمه تفسیر فرات الکوفى، با تصحیح کاظم المحمودى.

[29]. همان.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام فرات
نام خانوادگی کوفى
نام پدر ابراهیم
نام معروف فرات کوفى
مکان تولد عراق،کوفه

تالیفات

No image

تفسیر فرات

فعالیت ها

No image

تالیفات فرات کوفی

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS