ولایت امیرالمومنین علی(ع) به عنوان مهمترین مساله اعتقادی و سیاسی دوران صدر اسلام، مورد توجه اندیشمندان و متکلمین و عموم مسلمانان در طول تاریخ بودهاست. توجه به ادلهای که بر امامت آن حضرت آورده شده است، ما را به اهمیت این مساله آشنا میکند. ازمهمترین استدلالهائی که در این مورد وارد شده، آیات قرآنی است. در این مقاله با آیه ولایت آشنا میشویم.
ولایت
ولایت مصدر والی (سرپرست) است.[1] در اسامی خداوند تعالی این کلمه به معنی نصرت کنندهاست و همچنین به معنی سرپرست امور عالم و خلائق آمدهاست.[2] والی از اسامی دیگر خداوند به معنی مالک تصرف کننده در تمام اشیاء است.[3] ابن اثیر گفتهاست که از ولایت، مفاهیم تدبیر و قدرت و کار بدست میآید و اگر این سه مفهوم در کسی نباشد، به او والی نگویند.[4] در اسلام از سرپرستی همه جانبه به ولایت تعبیر شدهاست. این سرپرستی از سوئی اعتقادی و از سوی دیگر سیاسی است. دیدگاه تشیع بر این است که ولایت مخصوص خداوند و کسانی است که این حق را خداوند به آنها اعطاء کردهاست و در غیر اینصورت هیچ کسی بر دیگری ولایت ندارد. ولایت در مورد خداوند ذاتی است، یعنی او این حق اطاعت را کسب نکرده و یا دیگری به او واگذار نکرده اما ولایت دیگران به اذن و اعلام خداوند صورت میپذیرد و در اصطلاح تبعی است.[5]
آیه ولایت و شأن نزول آن
یکی از آیات شریف قرآن که در بحث ولایت استدلال میشود، به آیه ولایت مشهور شدهاست .
اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[6] (سرپرست شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند، همانها که نماز را بر پا میدارند ، و در حال رکوع، زکات میدهند).
روایات متعدد و مختلفی با این مضمون وارد شده که آیه زمانی به پیامبراکرم(ص) نازل شد که امیرالمومنین علی(ع) در حالت رکوع نماز، به استدعاء فقیری پاسخ میدهد و انگشتر خویش را به او صدقه میدهد. یکی از این روایات را از کتب اهل سنت، ذکر میکنیم. حاکم نیشابوری و ابن مردویه به سند متصل از ابنعباس نقل میکند که: عبدالله بن سلام و تعدادی از قومش به پیامبر(ص) ایمان آورده بودند به ایشان عرض کردند: منازل ما از شما دور است و جز این مجالس با شما در گفتگو و ارتباط نیستیم قوم ما (یهود) بعد از ایمان آوردن ما به خدا و رسولش، با ما قطع ارتباط کردند و این مسأله بر ما سنگین است.
پیامبر(ص) به ایشان فرمودند: انما ولیکم الله و رسوله، سپس از آن مکانی که بودند به طرف مسجد حرکت کردند. در مسجد مردم در حال رکوع و سجود بودند که سائلی را دید، از او پرسید آیا چیزی هم گرفتهای؟ گفت انگشتری از نقره. پیامبر(ص) پرسید، از چه کسی؟ گفت از آن شخص که ایستاده است و با دست به امیرالمومنین اشاره نمود. پیامبر(ص) پرسید در چه حالتی به تو صدقه داد؟ گفت در حالت رکوع. در این هنگام پیامبر(ص) تکبیر گفت و این آیه را تلاوت نمود. بعد از تحقق این قضیه، حسان بن ثابت مضمون آیه و شأن نزول آن را به صورت شعر سرود:[7]
فأنت الذی اعطیت اذ کنت راکعا زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع
فانـــــزل فیک الله خیــــــر ولایة و بینها فی محکمات الشــرایع [8]
موقعیت شأن نزول
اهمیت این آیه وقتی نمایان میشود که اهلبیت(ع) و از جمله امیرالمومنین(ع) به این آیه در برابر مخالفین، استدلال نمودهاند. همچنین در اهمیت فوق العاده این آیه همین بس که حتی عدهای به تقلید از آن حضرت این کار را انجام دادند، اما آیهای در شان آنها نازل نشد.
روایاتی که بحث ولایت را در این آیه توضیح میدهد، برای اثبات و استدلال کافی است. با این حال در برخی روایات نیز به مورد اتفاق بودن این مسأله اشاره شدهاست. امام هادی(ع) در نامهای به اهل اهواز، بعد از ذکر این آیه میفرمایند: علماء اتفاق دارند بر این که این آیه در مورد امیرالمومنین علی(ع) است، آنگاه که در حالت رکوع، انگشترش را صدقه داد.[9]
علاوه بر عالمان شیعه، مفسرین و مورخین اهل سنت نیز در اینکه این آیه در مورد امیرالمومنین علی(ع) نازل شده، اتفاق دارند. سدی، مجاهد، حسن بصری، اعمش، عتبة بنابیحکیم، فخررازی، ثعلبی، زمخشری، طبری، رمانی، قرطبی، فاضل نیشابوری، واحدی، جصاص، ابوبکر شیرازی، نسائی، عبدالسلام قزوینی، بیضاوی، شوکانی صنعانی، ابنابیالحدید، سیوطی، آلوسی، ابوسعد سمعانی و... تنها تعدادی از عالمان اهلسنت هستند که به عبارات مختلف در نزول این آیه در شأن امیرالمومنین علی(ع)، وقتی که در هنگام رکوع به سائلی انگشتر خود را اهداء نمود، بیان میکنند.[10] عدهای دیگر از اهلسنت در هنگام نقل این قضیه، به اتفاقی بودن این جریان در مورد امیرالمومنین اذعان میکنند.[11]
تفسیر آیه
رکوع در آیه به معنی رکوع در نماز است؛ زیرا در اصطلاح قرآن هنگامی که رکوع گفته میشود به همان معنی معروف آن یعنی رکوع در نماز است، علاوه بر روایات متعددی که شأن نزول آن را بیان میکند، جمله (و یقیمون الصلاة) نیز شاهد بر این موضوع است. کلمه (ولی) در آیه به معنی سرپرستی و رهبری مادی و معنوی است، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت خدا و پیامبر(ص) قرار گرفتهاست و هر سه به یک جمله و سیاق بیان شدهاست.[12] همچنین کلماتی که در این آیه بکاررفته، انحصار ولایت را در ولایت خداوند و رسولالله(ص) و برخی مومنین با شرائط خاص دلالت میکند. کلمات انما و ولیکم، به اعلام انحصاری ولایت بر تمام مردم میپردازد و ذات مقدس خود و فرستاده خویش ،حضرت رسول(ص) و مومنینی که نماز را برقرار میکنند و در حالت رکوع زکات (انفاق) دادهاند را به عنوان ولی معرفی میکند.
جمع بودن اسم و فعل
جمله وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ، از کلمات جمع استفاده شدهاست. این نکته با توجه به ادبیات و زبان فصیح عرب روشن کننده اهمیت موضوع ولایت برای آن مومنان است. در زبان عربی گاهی اوقات برای تعظیم فرد و تأکید بر مطلب و پراهمیت جلوه دادن مسأله، بطور جمع از آن یاد میشود در حالی که طبق روال معمولی، بدون تأکید و تعظیم از لفظ مفرد استفاده میشود. به این ترتیب اعلام ولایت امیرالمومنین علی(ع) با بیان معظم و موکد الهی همراه شده و این مطلب نشانه عظمت ولایت آنحضرت است. در نگاهی دیگر، شخصیت امیرالمومنین علی(ع) به عنوان نهاد ولایت در بردارنده این حکم برای تمام کسانی است که این حق را خداوند به ایشان اعطاء نموده است و از این جهت است که ضمیر و افعال در آیه جمع آمده و در تأویل آن اهلبیت(ع) نیز حضور دارند. به همین دلیل امام باقر(ع) میفرماید: و الذین آمنوا در آیه، همان ائمه(ع) هستند.[13]
امام رضا(ع) در مرو در اجتماع علماء عراق و خراسان به سوالات علمی و اعتقادی حاضرین و مأمون پاسخ میگفتند که در ضمن بیاناتشان در تبیین آیه فرمودند:
خداوند ولایت اهلبیت(ع) را با حق اطاعت رسولالله(ص) و اطاعت خویش در یک راستا قرار داد.[14]
انکار فضیلت امیرالمومنین علی (ع)
همانطور که دیدیم بسیاری از صحابه و تابعین و عالمان شیعه و سنی بر این فضیلت مخصوص برای امیرالمومنین(ع) اعتراف دارند اما با این حال عدهای از طرفداران معاویه و امویان که ریشه دشمنی ایشان با بنیهاشم از قبل از اسلام وجود داشت، این فضیلت را برای امیرالمومنین برنتافتند و برای انحراف از شأن نزول آیه به جعل حدیث و توجیه پرداختند. به همین دلیل حسن بصری از عالمان اهل سنت گفتهاست: این آیه برای جمیع مسلمین نازل شده نه برای یک فرد.[15] و از سوئی گفتهاند این آیه برای تمام مومنین است و به همین دلیل هر مومنی ولی جمیع مومنین است و از سوئی گفتهاند: شأن نزول این آیه برای عبدالله بن سلام است و نصف روایت مذکور از اهل سنت را نقل میکنند و اینگونه با حذف نیم دیگر روایت، شأن نزول را نیز تحریف کردهاند.[16] این تحریفات بر تناقضات این عده از اهلسنت میافزاید؛ زیرا در کتابهای اهلسنت از عبدالله بن سلام این روایت نیز آمدهاست که او بعد از نزول این آیه به پیامبر(ص) عرضه داشت: ما علی(ع) را دیدیم که انگشتر خود را در حالت رکوع به نیازمندی داد و ما او را سرپرست خویش میدانیم.[17] در روایات نیز به جریان ایمان او اشاره شدهاست و این در حالی است که او بعد از اسلامش از جانشین رسولالله(ص) نیز سوال میکند و رسولالله(ص) نیز امیرالمومنین علی(ع) را به او معرفی میکند.[18]