تفرقات و انشعابات مذهبی معمولا به دلیل اختلاف در رهبر فرقه متجلی میشود. رهبر بخاطر جایگاه اصلی در فرقه و هدایت آن از عوامل موجودیت فرقه و تمایز آن از دیگر فرق است. این عامل در بسیاری از فرق حضور مؤثر دارد. در این مقاله با پیگیری این عامل به تشکیل فرقه حربیه اشاره میشود. برای شناخت فرقه حربیه ابتدا به بررسی فرقهای که حربیه از او منشعب شده میپردازیم.
فرقه هاشمیه
فرقه ایست که با مرگ محمد بن حنفیه فرزند امیرالمومنین علی علیه السلام با قبول به رهبری فرزندش ابوهاشم عبدالله بن محمد در دامن کیسانیه بوجود آمد.[1] تمام قدرتی که کیسانیه آن را بدست آورده بود به هاشمیه منتقل شد اما با وفات ابوهاشم این فرقه به گسست جدی برخورد نمود زیرا ترور ابوهاشم و مرگ ناگهانی او زمینه را برای فرصت طلبان آماده ساخت تا با مدعی شدن وصایت از جانب او به تشکیل فرقهای دست بزنند و یا توسط فرصت طلبان عدهای به وصایت از ابوهاشم اعلام شوند.[2] علاوه بر اینکه عدهای مرگ او را منکر شده و قایل به غیبت او شدند.[3]
وصایت ابوهاشم
کسانی که بعد از وفات ابوهاشم به رهبری و وصایت ازجانب او ادعا کردند و یا اعلام شدند عبارتنداز: [4]
1.محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب
2.عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر ذی الجناحین
3.علی بن محمد بن الحنفیه
4.حسن بن علی بن محمد بن الحنفیه
5.عبدالله بن عمروبن حرب الکندی
6.بیان بن سمعان التمیمی
به این ترتیب بعد ازفرقه هاشمیه به علت اختلاف در جانشینی او با فرقی نوظهور و یا در حال ظهور مانند راوندیه، عباسیه، جناحیه، کیسانیه مطلق، حربیه و بیانیه روبرو میشویم که بیشتر این فرق از گروه غلات نیز میباشند.
تشکیل حربیه
با وفات ابوهاشم عده ای از مردم با روی آوردن به شخصی به نام عبدالله بن عمرو بن حرب کندی او را به جانشینی برگزیدند و چنین اعتقاد داشتند که روح ابوهاشم به عبدالله منتقل شده و با این تفکر برای رهبرخویش چهرهای ملکوتی آراستند و در نتیجه فرقه خود را نیز معطر از روحانیت رهبر خویش وانمود کردند.
طرفداران عبدالله قایل بودند که از طرف ابوهاشم نص بر وصایت و امامت عبدالله بن عمروبن حرب کندی وجود دارد و با این ادعا وجهه قانونی رهبر و فرقه خود را آسیب ناپذیر جلوه دادند.[5] به این ترتیب حربیه که یکی از منشعبات از فرقه هاشمیه محسوب میشود تشکیل شد.
اعتقادی افراطی
با درنظر گرفتن مذهب شیعه و عقاید این مکتب و شناخت صحیح آن به این نتیجه میرسیم که غلو اعتقادی باطل است و خط قرمز این مکتب محسوب میشود و هر فرقهای که خود را منسوب به شیعه میکند با وجود این عقیده افراطی از شیعه جدا میشود. با حفظ این نکته گفته شده است که فرقه حربیه قایل به الوهیت عبدالله بن عمرو بن کندی شده و به سبب این اعتقاد در زمره غلات واقع شدهاند[6] و از شیعه خارج شده است.
شخصیت عبدالله رهبر فرقه حربیه
او را از جمله افرادی از رهبران فرق برشمردهاند که قایل به نص بر امامت علی امیرالمومنین علیه السلام است و همچنین باید امامت را به محمد بن الحنفیه و فرزندش ابوهاشم برساند و معتقد به کیسانیه و نیز هاشمیه باشد. همچنین او با ادعای وصایت وامامت خود از رهبرانی محسوب میشود که امامت را از بنی هاشم خارج نمود.[7]
رد صلاحیت رهبر و سقوط فرقه
او صلاحیت رهبری فرقه و جانشینی از ابوهاشم را نداشته و غلوی که در مورد او ساختند تا روح ابوهاشم را در او جایگزین کنند و روحانیتی به رهبر فرقه بدمند کارگر نشد و بعد از مدتی که نادانی و بیدینی او محرز شد یارانش بر خیانت و کذب او مطلع شدند وازاوروی برتافتند وصلاحیت او برای ادامه رهبری رد شد و حربیه در این مقطع با بحران عدم مشروعیت به سقوط گرایید. [8]
شاگردی عبدالله بن سبا
از جمله مطالبی که باید در شخصیتها و رهبران فرقهها توجه شود این مطلب است که عقیده و ساختار اعتقادی خود را از چه کسی اخذ کردهاند با روشن شدن این تحقیق نتیجه مطلوبی در شناخت شخصیتها بوجود میآید. ابن ابی الحدید عبدالله بن عمرو بن حرب کندی را شاگرد و از مبلغین آرای ابن سبا معرفی کرده و گفته است:
قال أصحاب المقالات و اجتمع إلى عبد الله بن سبإ بالمداین جماعة على هذا القول منهم عبد الله بن صبرة الهمدانی و عبد الله بن عمرو بن حرب الکندی و آخرون غیرهما و تفاقم أمرهمو شاع بین الناس قولهم و صار لهم دعوة یدعون إلیها..... [9]
اصحاب آراء گفتهاند که در مداین جمعی به عبدالله بن سبا پیوستند که قایل به بدعت او بودند. از جمله ایشان عبدالله بن صبره همدانی و عبد الله بن عمرو بن حرب الکندی و دیگران بودند که امورشان بر وفق بود و قولشان بین مردم پراکنده شد و صاحب ادعایی شدند که مردم را به آن می خواندند.
از این کلام میتوان چنین برداشت کرد که شخصیت کندی برگرفته شده از ابن سبا و بدعتهای او هست و به همان اندازه که ابن سبا از شیعه دور است و رابطهای با مکتب حقه تشیع ندارد، ابن حرب نیز دور است.
استمرار حربیه در جناحیه
با برگشت اطرافیان عبدالله بن عمرو از رهبری او و سقوط فرقه حربیه این عده به دنبال رهبری دیگر در فرقهای دیگر شتافتند و چون از دام فرزند عمرو نجات یافتند خود را دربند عبدالله نامی دیگر انداختند و او را در رهبری حمایت نموده و از پیروان او شدند. عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر ذی الجناحین رهبر فرقه جناحیه برای یاران شکست خورده حربیه، رهبری لایق و جناحیه فرقهای مطمئن شد.[10]