كلمات كليدي : ادبا و نويسندگان، شعر، باباطاهر عريان، ترانه هاي باباطاهر، ادبيات فارسي
نویسنده : اعظم بابایی
باباطاهر عریان همدانی شاعر متصوف و ترانهگوی بزرگ قرن پنجم هجری است. ولادت او در اواخر قرن چهارم، اتفاق افتاده است. مسلک درویشی و فروتنی او که شیوههای عارفان بزرگ است، سبب شد که گوشهگیری را اختیار نماید و در نتیجه، شرح احوال مفصلی از او در دست نماند، فقط در بعضی از کتب صوفیه ذکری از مقام معنوی و ریاضت و درویشی و استغنای طبع او آمده است.[1] قدیمیترین متنی که چیزی از او یاد کرده «راحةالصدور» راوندی است که از ملاقات طغرلبیک با باباطاهر سخن گفته است. محتمل است ملاقاتی که میان طغرلبیک و باباطاهر رخ داده در سال 447 یا 450 باشد، بنابراین وی را از شاعران قرن پنجم میدانیم.[2] بنا به روایتها و داستانهایی که از باباطاهر ذکر کردهاند، به این دلیل به او عریان میگفتند که از علایق دنیا دست کشیده بود.
زندگی باباطاهر عریان در قرن پنجم سپری شده، قرنی درخشان و پربار از حیات دانشمندان و شاعران نامور از جمله معاصرین باباطاهر، ابوریحان بیرونی(منجم و دانشمند)، ابوالفضل بیهقی(تاریخنگار)، ابوسعید ابولخیر(عارف)، ابوالقاسم فردوسی(شاعر) است، بدیهی است که باباطاهر دارای مقامی بس رفیع بوده است که اسم او در بین نوابغ عصر ثبت شده است.[3]
سبک شعری باباطاهر
باباطاهر بدون هیچ پیچیدگی و یا توسل به اصطلاحات علمی، افکار و اندیشههای خود را بیان کرده است و شعرش بسیار روان، ساده و بیپیرایه است، و از آنجا که از ضمیر و جان سوخته دلی برآمده، لاجرم بر دل مخاطب مینشیند. باباطاهر در اشعارش غالبا از درویشی و قلندری و بیسر و سامانی حرف میزند و فروتنی را تعلیم میکند. در ترانههایش عشق به خداوند به سادهترین زبان موج میزند، غم و اندوه در شعرش غلبه دارد و همواره با چشم بصیرت به زیباییهای طبیعت نگریسته و به حقیقت اشیاء پی میبرد.
مقدار زیادی از محبوبیت باباطاهر بیگمان به سبب افکار او و نزدیک بودن لهجهی او به فارسی صحیح و روانی کلام و آهنگ دلنشین الفاظ و سادگی وزن و بحر متحدالشکل آن است (بحر هزج مسدس محذوف: مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن.)[4]
میدان سخن او محدود است به کوه و دشت و صحرا که از غایت سادگی خواننده را با جمال حقیقی طبیعت آشنا میکند. به همین سبب دوبیتیهای باباطاهر از هزار سال پیش در دلها جای دارد و بسیاری از طوایف همزبان او را وادار به تقلید کرده است و امروز دوبیتیهای بسیار در هر عشیرهی کرد و لری به سبک او موجود است و بسا اشعار دیگران که در مجموعه دوبیتیهای او داخل شده است.[5]
تشخیص رباعیات اصیل باباطاهر از بین رباعیاتی که اکنون به نام او در دست است، کاری است بس دشوار، چنانکه همین مشکل در رباعیات خیام نیشابوری مشاهد و محسوس است.[6]
آثار باباطاهر
از باباطاهر مجموعهای از کلمات قصار به عربی باقیمانده است که عقاید عرفانی را در علم و معرفت و ذکر عبادت و وجد و محبت بیان کرده است. دیگر مجموعه ترانههای ماندگار اوست به لهجهی لری.[7]
نمونهای از ترانههای باباطاهر
خوشا آنون که الله یارشان بی
به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنون که دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
****
به دریا بنگرم دریا ته بینم
به صحرا بنگرم صحرا ته بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بینم
****
یکی درد و یکی درمون پسنده
یکی وصل و یکی هجران پسنده
مو از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانون پسنده