24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : مكاتب ادبی، مكتب ادبی، سمبولیسم، رآلیسم، كلاسیك، رمانتیک، كلاسیسم، ناتورالیسم، اكسپرسیونیسم، امپرسیونیسم
نویسنده : رقیه ابراهیمی
مکتب ادبی، معادل اصطلاح انگلیسی Literary school و به معنای مجموعۀ سنتها، هنجارها، اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلایل اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در دورهای خاص در ادبیات یک یا چند کشور نمود مییابد. این مجموعه معمولاً در آثار گروهی از صاحبان قلم رخ مینماید و باعث تمایز آنها در سبک از شاعران و نویسندگان دیگر میشوند. منتقدان، پژوهشگران، نویسندگان و شاعران برجسته و متبحر چنین مجموعهای را مییابند و در قالب مشخصههای هر مکتب ارائه میدهند. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه – کوتاه یا بلند – را میپیماید و سپس باز میایستد.
«معمولاً پایهگذاران هر مکتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی می کنند. البته این اصل جنبۀ همگانی ندارد زیرا مکتبهایی هم بودهاند که بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربارۀ مکتب خود صادر می کردند پیش از آن که شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند سوررآلیستها و دادائیستها.
ویژگیهای هر مکتب ادبی رفته رفته در آثار ادبی مربوط به آن نمود مییابد. گفتنی است که هر مکتب ادبی شکل دگرگون یافته مکتب پیش از خود یا واکنش و طغیانی در برابر آن است؛ از همین رو، میتوان گفت که هیچ مکتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مکتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت. مهمترین عامل پیدایی هر مکتب ادبی، نوع نگرشی است که ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارد. در نتیجۀ همین نگرش است که بیان هنری، شکلهای گوناگونی مییابد و تغییراتی در بکارگیری زبان و شیوۀ کاربرد واژگان پیش میآید.
خلاصه اینکه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در ایجاد یا تغییر مکاتب ادبی تاثیر غیر قابل انکاری دارد. مکتبهایی کاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردند و در کنار یکدیگر شکفتند؛ مانند سمبولیسم و رآلیسم.
بههمین دلیل است که گاه هم بسته شمردن یک شاعر یا نویسنده به مکتبی خاص دشوار و تا حدی نشدنی است.
شاعران و نویسندگانی بوده و هستند که در دورۀ فعالیتهای ادبی خویش، گرایشهای گوناگون به مکاتب مختلف داشتهاند ماندن گوته، نویسنده و شاعر آلمانی؛ (1794 – 1832 م) که او را میتوان هم در شمار رمانتیکها دانست هم در زمرۀ کلاسیکها». (انوشه: 1376: ص 1265)
«از اواخر سدۀ نوزدهم میلادی اثر گذاری و اثر پذیریهای ادبی سرعت زیادی یافته است و علت این امر را میتوان در چند مورد جستجو کرد: توسعۀ روابط فرهنگی – اجتماعی، گسترش شتابندۀ افکار و اندیشههای اجتماعی – سیاسی و آشنایی روز افزون ملتها با زبان و ادبیات یکدیگر؛ که این امر باعث کوتاهی عمر مکتبهای ادبی و آمیختن آنها با یکدیگر شده است؛ اما رگههایی از این گونه مکتبها را در مکاتبی که سالها پس از آنها سر برآوردهاند، میتوان مشاهده کرد.
مکتب ادبی، مقولهای غربی است و در ادبیات فارسی جایگاهی به آن مفهومی که بیان شد، ندارد. آثار ادبی – به ویژه شعر فارسی– را بر پایۀ شیوههایی که در دورههای گوناگون تاریخ ادبیات ایران بوجود آمدهاند و اصطلاحاً سبک نامیده میشوند تقسیم بندی میکنند؛ مانند سبک خراسانی، سبک عراقی و سبک هندی.
درادبیات فارسی هیچ گاه شکوفایی یا افول مکتبهای ادبی – به آن مفهومی که در ادبیات غرب پیش آمد – نبوده است. گفتنی است که بخش عمدۀ ادبیات نوین ایران برگرفته از ادبیات رآلیستی روسیه است؛ از همین رو بیشتر آثاری که نویسندگان پیشرو ایران پدید آورند، جنبۀ رآلیستی دارند؛ مانند « شوهر آهو خانم» نوشتۀ علی محمد افغانی. این امر بدان معنا نیست که مکاتب پیش از رآلیسم که در اروپا رواج داشتند پیشتر در ادبیات فارسی بودند؛ زیرا، همان گونه که اشاره شد ادبیات معاصر ایران عمدتاً جولانگاه رآلیسم روسی گردید، با این توضیح که رمانتیسمی که پیش از رآلیسم در روسیه وجود داشت مدتها پیش از ورود رئآلیسم به ایران در آثار فارسی رخ نمود.» (همان)
از جملۀ مکتبهای ادبی به کلاسیسم، ناتورالیسم، اکسپرسیونیسم، امپرسیونیسم و پارنایسم میتوان اشاره کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان