دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مصلوب شدن حضرت مسیح(ع)

No image
مصلوب شدن حضرت مسیح(ع)

كلمات كليدي : تاريخ، كليسا، عيسي، صليب ، رستاخيز

نویسنده : محمد صادق احمدي

مصلوب کردن، کیفری "رومی" بود نه یهودی. معمولا پیش از آن، محکوم را تازیانه می‌زدند و چون این کار با شدت انجام می‌یافت بدن را به صورت توده‌ای ورم کرده و خونین در می‌آورد.سربازان رومی تاجی از خار بر سر عیسی گذاشتند و بدین ترتیب سلطنت «پادشاه یهودیان» را تمسخر کردند. در بالای صلیبش نوشته‌ای به زبان آرامی، یونانی و لاتینی گذاشتند: «عیسای ناصری پادشاه یهود»

مسیح از طرف روم به عنوان یک انقلابی محکوم شد. تاسیت نیز این موضوع را چنین درک کرده است؛ جمعیتی کوچک، آن قدر کوچک که در حیاط خانه پیلاطس جای می‌گرفت درخواست اعدام مسیح را کرده بودند؛ اما حالا که محکوم از تپه جلجتا بالا می‌رفت بنا به روایت لوقا «گروهی بسیار از قوم و زنانی که به سینه می‌زدند و برای او ماتم می‌گرفتند در عقب او افتادند.»آشکار است که این محکومیت با موافقت مردم یهود همراه نبوده است.[1]

این تاریخی است که مورخان مسیحی پس از سلطه یهودیان بر دنیا به آن تمایل پیدا کرده‌اند اما پیش از قرن بیست و نفوذ یهودیان در جهان، تاریخ نگاران، تاریخ را بگونه‌ای دیگر تنظیم می‌کردند و در آن یهودیان را به عنوان قاتلین عیسی معرفی کرده و رومیان را فقط مجریان این خواست یهودیان می‌دانستند.

البته این مطلب با صراحت در خود انجیل هم بیان می‌شود، آنجا که پیلاتس (حاکم رومی) قصد محکوم کردن عیسی را ندارد و خود را از خون او بری می‌داند. متی این جریان را اینگونه روایت می‌کند:

«اما عیسی در حضور والی ایستاده بود. پس والی از او پرسیده و گفت: آیا تو پادشاه یهود هستی؟ عیسی بدو گفت: “تو می‌گویی!” 12 و چون رؤسای کهنه و مشایخ از او شکایت می‌کردند‌ هیچ جواب نمی‌داد. 13 پس پیلاتس وی را گفت: “نمی‌شنوی چقدر بر تو شهادت می‌دهند؟” 14 اما در جواب وی یک سخن هم نگفت بقسمی که والی بسیار متعجب شد... زیرا که دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند.

19 چون بر مسند نشسته بود زنش نزد او فرستاده گفت: “با این مرد عادل تو را کاری نباشد. زیرا که امروز در خواب درباره او زحمت بسیار بردم.”

20 اما رؤسای کهنه و مشایخ قوم را بر این ترغیب نمودند که برا‌َبَا را بخواهند و عیسی را هلاک سازند. 21 پس والی بدیشان متوجه شده، گفت: “کدام یک از این دو نفر را می‌خواهید بجهت شما رها کنم؟” گفتند: “برا‌َبَا را.” 22 پیلاتس بدیشان گفت: “پس با عیسی مشهور به مسیح چه کنم؟” جمیعا گفتند: “مصلوب شود!” 23 والی گفت: “چرا؟ چه بدی کرده است؟” ایشان بیشتر فریاد زده گفتند: “مصلوب شود!” 24 چون پیلاتس دید که ثمری ندارد بلکه آشوب زیاده می‌گردد آب طلبیده پیش مردم دست خود را شسته گفت: “من بری هستم از خون این شخص عادل. شما ببینید.” 25 تمام قوم در جواب گفتند: “خون او بر ما و فرزندان ما باد!” 26 آنگاه برابا را برای ایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده سپرد تا او را مصلوب کنند.»[2]

تحلیلی بر به صلیب کشیده شدن مسیح

داستان به صلیب رفتن مسیح مشکل پیچیده دیگری را برای دانشمندان و مفسران کتاب مقدس ایجاد کرده است . انجیل‌ها در نقل جزئیات ماجرا اختلاف فراوانی دارند. مثلاً سه انجیل نخست، حمل صلیب را به شخصی به نام شمعون قیروانی نسبت می‌دهند در حالی که یوحنا تأکید دارد که خود مسیح صلیب را تا محل مخصوص برده نه شمعون قیروانی.[3]

با صرف نظر از این نکته، داستان صلیب مسیح نیر مملو از پیچیدگی است. متی در گزارش خود آورده است:

« پس او را مصلوب نموده رخت او را تقسیم نمودند و بر آنها قرعه انداختند تا آنچه به زبان نبی گفته شده بود تمام شود که “رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.” 36 و در آنجا به نگاهبانی او نشستند. 37 و تقصیرنامه او را نوشته بالای سرش آویختند که “این است عیسی پادشاه یهود!” 38 آنگاه دو دزد یکی بر دست راست و دیگری به چپش با وی مصلوب شدند. 39 رهگذران سرهای خود را جنبانیده کفرگویان 40 می‌گفتند: “ای کسی که هیکل را خراب می‌کنی و در سه روز آنرا می‌سازی خود را نجات ده. اگر پسر خدا هستی از صلیب فرود بیا!” 41 همچنین رؤسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزا کنان می‌گفتند: 42 “دیگران را نجات داد اما نمی‌تواند خود را برهاند. اگر پادشاه اسرائیل است اکنون از صلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم! 43 بر خدا توکل نمود اکنون او را نجات دهد اگر بدو رغبت دارد. زیرا گفت پسر خدا هستم!” 44 و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند او را دشنام می‌دادند.

45 و از ساعت ششم تا ساعت نهم تاریکی تمام زمین را فرو گرفت. 46 و نزدیک به ساعت نهم عیسی به آواز بلند صدا زده گفت: “ایلی ایلی لَماسبقتِنی.”‌ یعنی الهی الهی مرا چرا ترک کردی. 47 اما بعضی از حاضرین چون این را شنیدند گفتند که او الیاس را می‌خواند. 48 در ساعت یکی از آن میان دویده اسفنجی را گرفت و آن را پر از سرکه کرده بر سر نی گذارد و نزد او داشت تا بنوشد. 49 و دیگران گفتند: “بگذار تا ببینیم که آیا الیاس می‌آید او را برهاند.” 50 عیسی باز به آواز بلند صیحه زده روح را تسلیم نمود.»[4]

«57 اما چون وقت عصر رسید شخصی دولتمند از اهل رامه، یوسف نام که او نیز از شاگردان عیسی بود آمد 58 و نزد پیلاطس رفته جسد عیسی را خواست. آنگاه پیلاطس فرمان داد که داده شود. 59 پس یوسف جسد را برداشته آنرا در کتانِ پاک پیچیده 60 او را در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده برفت. 61 و مریم مجدِلیه و مریم دیگر در آنجا در مقابل قبر نشسته بودند.»[5]

اما نکته اینجاست که با بررسی روایتگری کتاب مقدس ایراداتی ظاهر می‌شود:

1- در مورد نوشیدنی که به مسیح داده شد متی روایت می‌کند که به او سرکه مخلوط با زرداب دادند و وقتی عیسی آن را چشید از آن ننوشید و به روایت مرقس به او شراب مخلوط به مرّ دادند که نه از آن چشید و نه نوشید. لوقا یادآوری کرده که به او فقط سرکه داده‌اند. در انتها یوحنا می‌گوید مسیح از ایشان آب خواست، هنگامی که به ایشان گفت: تشنه‌ام. در آنجا ظرفی پر از شراب بود که بر آن اسفنجی نهاده و به شراب ترشیده آغشته کردند و بر شاخه‌ای از زوفا گذاشته، پیش دهان او بردند. چون عیسی شراب را چشید گفت: به انجام رسید.

2- اختلافاتی نیز در همراهان مسیح بر صلیب‌های دیگر به چشم می‌خورد. مثلاً متی و مرقس متفق القول می‌گویند: هر دو راهزن که با او به صلیب کشیده بودند به عیسی اهانت می‌کردند ولی به روایت لوقا یکی از آن دو به مسیح طعنه زده و دیگری او را نهی می‌کرد. از این رو عیسی به او گفت: (تو امروز با من در بهشت خواهی بود) و یوحنا اصلاً هیچ گفتگویی میان عیسی و دو راهزن نقل نمی‌کند.

غیر از این اختلافات دیگری مثل فریاد عیسی و تقصیر نامه او نیز در گزارش چهار انجیل وجود دارد. اما نکته‌ای که باید به آن توجه جدی شود؛ آزادی برابا و صلیب عیساست.

اغلب دانشمندان تردید دارند که حاکمان روم چنین عادتی داشته‌اند که در روز عید فصح و با نظر مردم و با چشم پوشی از نوع جرم و گناه یکی از زندانیها را آزاد کنند بلکه این مسأله با آنچه از حاکمان روم بویژه در فلسطین معروف و مشهور است تناقض دارد.

علاوه بر این بسیاری از محققین و دانشمندان به راستی این داستان شک کرده‌اند. بویژه این که در زمان‌های دوردست خصوصا در روم و بابل مشابه این داستان‌ها زیاد بوده است؛ مثل داستانی که در دنیای آنروز رایج بود که شخصی به نام کاراباس یا باراباس[6] نجات یافته و دیگری مرده است. علاوه بر همه این مشکلات، جالب است که هیچ کدام از نویسندگان اناجیل ناظر این وقایع نبوده‌اند و ریشه اختلاف در روایت ایشان نیز می‌تواند همین مساله باشد.[7]

رستاخیز مسیح

تا اینجا تاریخ کلیسای مسیح با محوریت شخص عیسی در جریان بود اما پس از صلیب، تاریخ کلیسا با پیگیری فعالیت‌های پیروان او ادامه می‌یابد. اما رستاخیز مسیح را متی اینگونه نقل می‌کند: 1و بعد از سبَت هنگام فجر روز او‌ل هفته، مریم مجد‌لیه و مریم دیگر بجهت دیدن قبر آمدند. 2که ناگاه زلزله‌ای عظیم حادث شد؛ از آنرو که فرشته یهوه از آسمان نزول کرده،‌ آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده بر آن بنشست. 3 و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود. 4 و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده، مثل مرده گردیدند. 5 اما فرشته به زنان متوجه شده گفت: “شما ترسان مباشید! میدانم که عیسای مصلوب را می‌طلبید. 6 در اینجا نیست. زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که سرور خفته بود ملاحظه کنید‌7 و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک پیش از شما به جلیل می‌رود. در آنجا او را خواهید دید. اینک شما را گفتم.”

8 پس از قبر با ترس و خوشی عظیم به زودی روانه شده، رفتند تا شاگردان او را اطلاع دهند. 9 و در هنگامی که بجهت اخبار شاگردان او می‌رفتند ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت: “سلام بر شما باد!” پس پیش آمده به قدمهای او چسبیده او را پرستش کردند. 10 آنگاه عیسی بدیشان گفت: “مترسید! رفته برادرانم را بگویید که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید.”

پس از این واقعه عیسی حواریون را به ادامه کار تشویق کرد و تا چهل روز حواریون در همراهی عیسی بسر بردند تا اینکه عیسی در حالی که مشغول صحبت یا حواریون بود از منظر ایشان غائب شد و به آسمان عروج کرد.[8]

اما در کنار همه روایاتی که از رستاخیز مسیح نقل شده توجه به یکی از وصایای او ضروری است. او پیش از عروج به آسمان خطاب به حواریون گفت: “آنگاه اگر کسی به شما گوید: ”اینک مسیح در اینجا یا در آنجا است“ باور مکنید 24 زیرا که مسیحان کاذب و انبیاء کَذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی. 25 اینک شما را پیش خبر دادم.»[9]

از این پس تاریخ مسیحیت با محوریت فعالیت های حواریون ادامه یافت.

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS