كلمات كليدي : اشه، راستي، نظم، اوستا، فارسي باستان
نویسنده : اميرعمادالدين صدري
واژه اشه
واژه اشه در اوستایی aša- و در فارسی باستان arta- و در سنسکریتta-ṛ آمده است. این واژه صفت مفعولی از ریشه ar- به معنای «رفتن، نشاندن، برقرار کردن» است. همریشه لاتین آن ortus به معنای «برخاسته، سرچشمه گرفته»است و همه این واژهها بازمانده *ṛto- هندواروپایی است[1] که با art و harmony در زبان انگلیسی از یک ریشه است.
رته در وداها
ta- واژهṛ را "مونیه ویلیامز" در زیر مدخل اسم خنثی بدین معناها آورده است: نظم ثابت یا سامان یافته، قانون، قاعده (بویژه در مورد دینی)، عمل یا مراسم دینی، قانون دینی، راستی (به طور عمومی).
در وداها ta-ṛ نظم سامانیافته در طبیعت مانند ناوردا بودن حرکت ماه و خورشید و فصلها است و از یکسو برگزاری منظم آیین قربانی و از دیگر سو نظم اخلاقی است. برای نظم اخلاقی در سنسکریت کلاسیک، واژهی dharma- جایگزین شده است. اگنی نگهبانta- ṛ در مراسم دینی و ورونه نگهبان ta-ṛ در معنای جنبه اخلاقی است. البته ta-ṛ در برخی موارد مانند مندله دهم سرود 34 بند 12 در معنای «راستی» به کار رفته است.[2]
اشه در اوستا
بارتلمه در واژهنامهاش چهار مدخل اشه دارد: مدخل دوم، اسم خنثی ،خلاصهی نام دعای مشهور "اشم وهو" است، مدخل سوم اسم مذکر به معنای "شانه" است، مدخل چهارم صفت به معنای «درو کرده» است. مدخل نخست مورد نظر ما است و گونههای دیگر آن rəta-ə و arəta- هستند. بارتلمه برای اشه به عنوان اسم خنثی معناهای "راستی، حقیقت، قانون، قانون الهی" آورده است. در زند برابر آن ahlāyīh آوردهاند. در ترجمه سنسکریت چهار واژه آوردهاند: dharma- «قانون، نظم، وظیفه»، puṇya- «خجسته، مناسب، مقدس»، satya- «راستی، حقیقت»، nī-āsatyav «درستکاری».[3]
اشه در میان امشاسپندان بیشترین بسامد را در گاهان دارد. هیچگاه در گاهان در حالت ندایی به کار نرفته است. در یسن 33:11 اشه به عنوان پروراننده موجودات زنده شناسانده میشود. در یسن42:2 اشه با صفت خورشیدمند آمده است.
فراگیرترین معنای آن نشاندهنده نظم جهانی، نظم زندگی اجتماعی و دینی، روش درست طبیعت، زندگی مرتب و منظم موجودات طبیعی، پرورش درست چارپا و مانند آن است. از آنجا که این نظم خدایی اندازه و قاعده برای تمام چیزهایی است که در جهان راست و درست است، اشه هم معنای حقیقت و راستی است.
از سوی دیگر چنین میتوان گفت که اشه نه تنها یک مفهوم ایستا است، بلکه دارای مفهوم پویا و انگیزنده نیز است چنانکه آن یک وضع غیر واقعی یا دستگاه ساکن و متوقفی نیست بلکه یک نیرویی در گیتی است که بر تندرستی و نیرومندی جهان تاثیر دارد و زیانهایی که از سوی نیروهای پلیدی میآید درمان میکند.
در "گاهان" اهورهمزدا پدر اشه است و اشه را از خود به وجود آورد و اهورهمزدا همان اراده را دارد که اشه دارد.
در گاهان، اشه تنها یکبار همراه با صفت «بهترین» vahišta- آمده است در حالی که در "اوستای نو" بیشتر اشه با این صفت همراهی میشود و اردیبهشت فارسی نو یادآور aša vahišta اوستایی است. در یسن 33:5 سخن از «راههای راست به سوی اشه» و «راههایی که "مزدا اهوره" بر آن راهها توقف کرده است» به میان میآید که در اینجا اشه به معنای بهشت آسمانی باید باشد.[4]
اشه در اوستای نو و متون پهلوی
در "اوستای نو" اشه با صفت وهیشته میآید. در اوستای نو، یشت سوم در ستایش "اشه وهیشته" است. در این یشت اشه وهیشته زیبا توصیف میشود و براندازنده دیوها و دروغگویان و جانوران اژدهانژاد و گرگنژاد و دوپا نژاد است.
در "زامیاد یشت"، اشهوهیشته به همراهی وهومنه و آذر، پیکهای اهورهمزدا برای بدستآوردن فره هستند. در بندهش درباره اردیبهشت آمده است: «سدیگر از مینویان اردیبهشت است. او از آفرینش مادی آتش را به خویش پذیرفت. به یاری و همکاری او آذر، سروش، بهرام و نریوسنگ داده شدند.» سردیو هماورد اردیبهشت «ایندر» است. در بندهش همچنین آمده است: «اردیبهشت را خویشکاری این است که دیوان را نهلد تا روان دروندان را در دوزخ، بیش از گناهی که ایشان را است، پادافراه[5] کنند و (دیوان را) از ایشان باز دارد.»[6]
اشه در کتیبههای فارسی باستان
در کتیبههای فارسی باستان تنها در کتیبه دیوه خشایارشا در تخت جمشید از arta- نام برده شده است. همچنین arta- در واژههای artaxšaça- و artavardiya- و artāvan- به کار رفته است که دو واژه نخستین نام خاص است. در آن کتیبه عبارت artācā brazmaniya (خوانش اشمیت artaça brazmany(ā)) به کار رفته است که در معنای آن، پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. کنت «ارته با تکریم» ترجمه کرده است و اشمیت «به شیوه آیینی مناسب».[7]