كلمات كليدي : اهريمن، ديو، زرتشتي ، زرواني، مانوي
نویسنده : اميرعمادالدين صدري
واژه اهریمن
واژه اهریمن در اوستایی گاهانی angrō.mainyu- و در اوستایی نو aŋrō.mainyu- آمده است و جزء نخست این ترکیب به معنای «دشمن» و بازمانده هندوایرانی آغازین *asra- و از ریشهans است. واژه اهریمن در فارسی میانه̓hl(y)mń ahreman/ با تفسیر پهلویgan(n)āg و در ارمنیarhmn و در یونانی armeimanios و در "فارسی نو": آهرامن، آهرمن، اهرن، آهریمن، آهریمه، اهرن، اهرمن و اهریمن به معنای «شیطان و رهنمای بدیها» بکار رفته است.[1]
اهریمن در اوستا
در گاهان نام انگرهمینیو تنها یکبار در "های[2]" 45 بند دوم آمده است ولی در جاهای دیگر گاهان مانند های 30 بند سوم به جای انگرهمینیو، اکهمینیو (aka. mainyu- ) به معنای مینوی بد به کار رفته است.[3]
در "تیشتر یشت" بند 44، انگرهمینیو "تیشتر[4]" را تباهکردن نمیتواند. در "مهریشت" بندهای 97و134 اهریمن در برابر گرز میثره[5] به هراس میافتد. در "فروردینیشت" بندهای 12 و 13 در عدم یاری فروهرهای توانای پاکان، انگرهمینیو غالب میشد. در فروردینیشت بند 71 فروهرها همچون سلاح شهریار بر ضد انگرهمینیو به کار میروند. در فروردینیشت بندهای 77 و 78 به بعد وهومنه و ایزد آذر اهریمن را شکست میدهند. در "رامیشت" بند 12 و زامیادیشت بند 29 تهمورث انگره مینیو را به پیکر اسبی در میآورد و اورا سی سال میراند. در ارت یشت بند19 در هنگام زادن زرتشت اهریمن میگریزد. در یشت نوزدهم (زامیادیشت) از نبرد دو مینو در به دست آوردن فره (اوستایی xvarənah-) سخن رفته است و در پیکار فرجامین انگره مینیو شکست میخورد.[6]
در فرگرد نخست وندیداد در برابر هر سرزمین نیکی که اهورهمزدا میآفریند، انگرهمینیو یِک آفت یا پتیاره به وجود میآورد. انگرهمینیو در وندیداد، فرگرد[7] نوزدهم بندهای 1 و 43، دیو دیوان نامیده شده است. در وندیداد، فرگرد نوزدهم بند 6، انگرهمینیو زرتشت را در برابر لعنکردن دین مزدیسنا، شهریاری جهان وعده میدهد. در یسنا، های 9 بند 8، انگره مینیو "اژی دهاکه[8]" را به وجود آورد. در یسنا، های 19 بند 15، اهورهمزدا با سرودن "اهونهوییریه" انگرهمینیو را به تنگ آورد.[9]
اهریمن در متون زروانیگری
در دین زرتشتی برخی عقاید دیگری به دین آمیختند و فرقههایی پدید آوردند. یکی از این فرقهها زروانیگری است که منشأ غایی خیر و شر را وجودی به نام زروان به معنای زمان میداند. زروان وجودی ازلی است که در آرزوی پسر، هزار سال قربانی کرد. (تقدیم قربانی به این مفهوم نیست که او برای وجود دیگری نیایش میکرد، زبرا در باور ایرانیان تقدیم قربانی خود اعتبار و نیرو دارد.) پس از هزار سال، "زروان" در برآورده شدن آرزوی خود شک کرد. در لحظهی تردید او، نطفه جفتی همزاد در او بسته شد. یکی از این جفت همزاد، هرمزد بود که نتیجه قربانیهای او بود و دیگری اهریمن نتیجه شک او. زروان قول داد که پادشاهی به پسری بخشد که زودتر از رحم او بیرون آید. هرمزد با "هروسپ آگاهیاش[10]" آن را دانست و همزادش را نیز آگاهانید، از این رو اهریمن رحم را بردرید و خود را به پدر، هرمزد معرفی کرد. زروان گفت که «پسر من روشن و خوشبو ست ولی تو تاریک و بدبویی.» چون هرمزد پیدا شد زروان دریافت که او پیامد برآورده شدن آرزویش است. وی برای نشکستن پیمان، پادشاهی گیهان[11] برای نه هزار سال به اهریمن سپرد.
به هر روی، این برداشت زروانی از دین زرتشتی به اعتقاد به تقدبر میانجامد و اثراتی از آن در برخی متون پهلوی و فارسی زرتشتی موجود است.[12]
اهریمن در متون پهلوی
درمتون پهلوی نام اهریمن، غالبا وارونه به عنوان نشانه تحقیر و خوار کردن نوشته شده است. در خیلی موارد "گنامینو" به جای آن میآید. در بندهش صدای اهریمن، صدایی وحشتناک ذکر شده است. چون او در تضاد کامل با هرمزد است که نورانی، خوشبو و خوش صداست.
کتب پهلوی اشارهای نمیکنند به گزینشی که دو روح، در آغاز همه چیزها بین خیر و شر، انجام میدهند و آنها را به شکل دو نیروی متقابل مستقیم که ماهیتهای متضاد و ناسازگار دارند تصویر میکنند؛ یکی بالاست و دیگری پایین؛ میان آن دو فضا یا خلا میباشد.
به نظر میرسد که آنها به طور ابدی در این حالت قرار داشتهاند تا وقتی که تازش اهریمن، اشیا را به جنبش انداخته است. مسئله ریشه آنها هنوز مطرح نشده است. از آنجا که این مسئله مطرح شده بوده و پاسخی نیز در حدسیات جاری در مورد زروان دیده شده، این حذف تعمدی و در راستای متن دینکرد است که آموزهای را که هرمزد و اهریمن برادرانی در یک رحم بودهاند را تحقیر میکند.
نبرد میان هرمزد و اهریمن
هرمزد که دانای کل است از حضور اهریمن و گریزناپذیری تازش از آن ناحیه آگاه میباشد. در 3000 ساله اول اهریمن از حضور هرمزد آگاه میشود. اما چون انرژِی و تفوقی مشرف بر خود میبیند به تاریکی باز میگریزد و دیوان بسیاری را ایجاد میکند- آفرینشی نابودگر و نبردجو. در این حال هرمزد یک شکل آتش را آفریده یا متولد کرده بوده که جهان قرار است از دل آن بسط یابد. او دعای اهونور را خواند که بدین واسطه پیروزی نهایی اش را به اهریمن آشکار ساخت.
اهریمن مات شد و به تاریکی باز میافتاد و همانجا به مدت 3000 سال ناهشیار باقی ماند. در پایان این دوره، اهریمن که تا آن زمان در مقابل التماسهای دیوهایش مقاومت کرده است به وسیله "جهی[13]" به تازش بر انگیخته میشود. سپس اهریمن به آفرینش هرمزد میتازد. او آن را با آفریدههایش که همگی ناپاک و شر هستند پر میکند.
روایت پلوتارک دربردارنده یاد تخم مرغ کیهانی میباشد؛ هرمزد پس از ایجاد 24 ایزد، آنها را در یک تخم مرغ (مشخصا کره آسمانی) قرار میدهد؛ اهریمن به همان تعداد ارواح شریر به وجود میآورد که از میان آن تخم مرغ متولد میشوند و از اینجا آمیزه خیر و شر، کل جهان بین هرمزد و دیگر ایزدها از یک سو و اهریمن و سایر دیوها از سوی دیگر تقسیم میشود. اهریمن گاو ایوکداد (نخستین) را به قتل میرساند و سپس گیومرت[14] (نخستین انسان) را میکشد و نبرد بین هرمزد و اهریمن در روح هر انسان و در کل جهان ادامه مییابد. اما نبرد نابرابر است چرا که اهریمن نادان است.
در "شکند گمانیک ویچار" و "گزیدههای زادسپرم" به صراحت آمده است که هرمزد دنیا را به عنوان دامی برای اهریمن، خلق کرده است.
در "داتستان دینیک" در دیدگاهی متفاوت اینگونه آمده است که بر خلاف عدالت و خوبی خداوندی میبود اگر اهریمن را پیش از انجام شر مجازات کند؛ این دلیل آن است که چرا جهان خلق شده است. هرمزد که توانای مطلق است میتوانست از تازش اهریمن به جهان جلوگیری کند؛ اما اهریمن آنگاه قادر میبود که تا همیشه از خارج آن را شکنجه کند.
اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود!
یک نظر جالب در مورد ماهیت اهریمن به وسیله دینکرد بیان شده که اظهار میدارد "اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود" نتیجه ای منطقی از اینکه او تقریبا متضاد کامل هرمزد است که هست ؛ البته نه دقیقا متضاد کامل زیرا آنگاه او دیگر اصلا وجود نمیداشت و هیچ زرتشتی نمیتواند چنین چیزی را بپذیرد. بنابراین بین آفرینشهای هرمزد و اهریمن هیچ گونه تقارنی موجود نیست.
صوری که اهریمن میپذیرد (مانند مار، مگس، ... یا انسان) و نیز صور آفریدههایش مانند "آژیدهاک" خودشان نیستند بلکه برای مدت محدودی به عاریه گرفته شدهاند و در هزاره زرتشت معدوم و نابود خواهند شد. این ایده اخلاقی، در گرایش، نبرد انسان با اهریمن را به نبردی درون روح خود او فرو میکاهد.
یک نظر دیگر که خیلی فلسفی است در تفسیر "زنر" میباشد که هرمزد در آغاز، به سان خرد و قوه دانایی، تنها مخفی و بالقوه بود؛ او هنوز به فعلیت نرسیده بود (وجود خارجی نیافته بود). این آگاهی معلق چیزی خارج از خود را میطلبید و چون نیافت، یک شی،خود را بدون دخالت اراده الهی تولید کرد و این شی خودآفریده کسی نبود غیر از اهریمن.
در اندرز دستوران به بهدینان آمده است که هرمزد جان به تن خرفستران کرد یعنی اهریمن آفریدگار نیست. فرجام اهریمن در متون پهلوی گوناگون است. در مینوی خرد ناتوان میشود و در دینکرد نابود میشود و در بندهش و ماه فروردین روز خرداد از همان سوراخی که به جهان تاخت از همانجا به دوزخ بر میگردد. [15]
تجسم اهریمن
در اساطیر مهری[16] مجسمهای با سر شیر پیدا شده است که برخی آنرا اهریمن میدانند. دلیل آنها وجود کتیبههایی خاص ahrimanius در معابد مهری است. در نقش رستم اهریمن چون اردوان پنجم اشکانی تصویر شده است با این تفاوت که گوشهای جانورگونه و موهایی همچون مار دارد.[17]
اهریمن در زبان سغدی[18] و دین مانوی
در متنهای سغدی بودایی واژه اهریمن به صورت ’tδrmnw و با تلفظ احتمالی /aθramanu/ و /əšəmanu/ به معنای «اهریمن» و در ترجمه متون بودایی در برابر واژه سنسکریت māra-به کار رفته است. ماره فریبکار و مرگآفرین خدایی است که درافسانه و کیهان شناسی بودایی، سرور بوم احساس-آرزو و دشمن اصلی بودا و پیروان وی است. در متنهای سغدی مانوی šmnw با تلفظ احتمالی /šmanu/ به معنای «اهریمن» به کار رفته است. در متنهای مانوی به دیگر زبانهای ایرانی نیز همین معنا به کار رفته است. در متنهای سغدی مسیحی šmnw با تلفظ احتمالی /šmanu/ به معنای «شیطان، دیو، اهریمن» آمده است.[19]