كلمات كليدي : ديو، اكهﻣنه، اكومن، وهومنه، اكوانﺩيو
نویسنده : مجيد طامه
در اندیشهﻯ آریاییان، همیشه نوعی دوگانگی جای داشته است: تعارض میان خوب و بد.
این شیوهﻯ تفکر، هستهﻯ اصلی و زیربنای اندیشهﺍی آیینﻫای ایران باستان را نیز تشکیل میﺩهد. در ایران و در آیین مزدیسنای ایران، همانطور که بدی در مقابل خوبی است، اهریمن نیز در برابر اورمزد و سپندمینو قرار میﮔیرد. برای هر کدام از امشاسپندان و ایزدان نیز هماورد یا رقیبی ذکر شده است، اما آفرینش دیوان و موجودات اهریمنی، به وضوح آفرینش مینوی اورمزد و موجودات اهورایی، در اوستا و کتابﻫای پهلوی توصیف نشده اما نام دیوهای بسیاری در متنﻫا آمده است؛ ولی آگاهی چندانی از آنها نمیﺗوان به دست آورد و گاهی تنها در حد یک نام است.[1]
"کمالگان[2] دیوان" یا همان "سردیوان" در ردهﻯ نخست موجودات بد مینوی قرار دارند. آنها شش سردیو (به قولی هفت سردیو) مقابل امشاسپندان هستند که به ترتیب عبارتند از: اکومن، اندر[3]، ساوول[4]، ناگهیس[5]، تریز[6] و زریز[7] که گاه، خود اهریمن و گاه، ائشمه[8] (دیو خشم) را بر شش دیو مذکور میﺍفزایند.[9]
اکومن، نماد شرارت
اکومن که صورت اوستایی آن اَکهﻣنه[10] است، مرکب از صفت اَکه (aka) به معنی بد و جزء دوم اسم مَنه (manah) به معنی اندیشه و هر دو واژه با هم به معنی اندیشه یا منش بد است. در گاهان (یسنه 30 بند 6) این نام مفهومی انتزاعی و اخلاقی دارد و گفته شده است که «دیوگزینان، راست را برنگزیدند و به بدترین منش گرویدند».[11]
در یسنه 32 بند 3 همهﻯ دیوان از تخمه و تبار اکهﻣنه برشمرده میﺷوند. و در یسنه 47 بند 5 از گناهکاران در مقام وابستگان اکهﻣنه یاد میﺷود و در یسنه 33 بند4 نام او همراه با نافرمانی ذکر شده است.[12]
اکومن در اوستای متأخر؛ دیو فریبگر
در اوستای متأخر او کاملا شخصیت یافته است. در یشت 19 بند46 اکهﻣنه پیک اهریمن نامیده شده که با همراهی خشم خونین سلاح و اژدهاکه[13] و سپیتیور[14] برای بهﺩست آوردن فر ناگرفتنی در برابر وهومنه (اندیشهﻯ نیک) و اشه وهیشته و آذر به نبرد و کوشش میﭘردازد.[15] در وندیداد 19 در پیکار میان زردشت و اهریمن، اکهﻣنه از دیوانی است که زردشت را وسوسه میﻛند که تحت تاثیر دستورهای زشت و پلید قرار گیرد ولی سرانجام توفیق نمیﻳابد.[16]بنابر بند 96 یشت 19 اکهﻣنه سرانجام مغلوب وهومنه میﺷود.[17]
اکومن در فارسی میانه
در متون فارسی میانه از اکهﻣنه با نام اکومن یاد شده است. در بندهشن میﺧوانیم که اهریمن از کماله دیوان، نخست اکومن را فراز ساخت. او را کار اینﻛه بداندیشی و ناآشتی به آفریدگان دهد. و در پایان جهان وهومنه بر او چیره خواهد شد.[18]
در کتاب گزیدهﻫای زادسپرم[19] آمده که پس از مرگ گاو یکتا آفریده، از میان سرش ساقهﻯ آویشنی رویید که "بهمن امشاسپند" آن را برای متوقفکردن گند اکومن و آن تباهی که از جادوان است، آفرید. و نیز میﺧوانیم که اهریمن برای فریفتن زرتشت اکومن را فرستاد و بدو گفت که «تو مینوتری، زیراکه اندرونیﺗرین هستی برای فریفتن به سوی اندیشهﻯ زرتشت برو و اندیشهﻯ او را به سوی ما که دیویم بگردان».[20]
در کتاب پنجم دینکرد آمده که برای قرار دادن بهمن در برابر اکومن و دیگر مینوان نیک در برابر هماوردانﺷان باید آنﻫا (مینوان) را در تن جای داد و در درازای زندگی، آنﻫا را حفظ کرد.[21]
در صد در بندهش آمده: «اکومن، دیوی است که در مقابل "بهمن امشاسپند" قرار دارد و بر ضد کارهای او، فعالیت میکند. او را کار آن است که دل مردمان را از کار و کرفهی نیک کردن، سرد کند و هرگاه که مردمان بدی کنند و با هم خصومت کنند، جدل و لجاج پدیدار کند و در آن کوشد که کینه در دل آورند تا آن حد که قتل و خونریختن و کارزار در میان افکنند و مردمان پای از فرمان عقل و خرد بیرون نهند و کار ناشایست و بد کنند. این همه بدی از اکومن دیو است».[22]
برخی محققان با توجه به دیو بودن اکوانﺩیو مذکور در شاهنامه و از همه مهمﺗر مشابهت آوایی، برآنند که اکوان، صورت دگرگونشدهﻯ اکومن در فارسی میانه و اکهﻣنه در متون اوستایی است.[23]
با توجه به دشمنی اکهﻣنه با وهومنه و نیز مهر، احتمالا در اصل او مینویی مرتبط با شب بوده است. و شاید برابر با راتری[24] ودایی و به تعبیری بهتر برابر با ناکترنوس[25] (Nocturnus) رومی است. چراکه شب به ویژه، زمان آمد و شد دیوان است و او به این ترتیب سرور این موجودات بداندیش میﺷود و در نهایت در مقام دشمنی که اندیشه و روان انسان را تاریک میﻛند تلقی میﺷود.[26]