اخلاق اجتماعي، جامعه
کدام اجتماع خواستنی و ستودنی است؟ اجتماعی که در آن اعتماد و اطمینان عمومیت دارد ومردم با یکدیگر با احترام و تواضع و با خیر وخوبی رفتار میکنند یا جمعیتی که در آن دروغ وتظاهر و پرخاشگری و خود بینی و خود خواهی موج میزند و حضور در آن به مثابه حضور در میدان جنگ و ستیزه است و آدمی باید دامان خود را برچیند تا از آسیب و جراحت در امان بماند؟
افراد و اعضاء هر جامعهای برای ماندن و دوری ازگسستن وجلوگیری از فرو پاشی پیوندشان نیاز حیاتی به اخلاق و قانون و نظم دارند. در جوامع سنتی که هنوز رعایت قانون به یک فرهنگ مستحکم و عمومی تبدیل نشده است و نظم وانضباط اجتماعی بیشتر اجباری است تا فرهنگی،نیاز به اخلاق و تقویت باورهای درونی و ارتقائ سطح معنوی مردم بشتر و ضروریتر است.
اگر اخلاق مثبت و سازنده اجتماعی ضعیف باشد و افراد آن به هر دلیلی و با هر مقدمهای و تحت هر آموزشی نیاز به خوبی و نیکی را احساس نکنند و درشتی و پرخاش و ستیزه و کینه جویی را ترجیح دهند و در این راه آسانی و سهولت ببینند وبه نتیجه برسند یا خیال کنند که به نتیجه میرسند یا مستقیم و غیر مستقیم واز هر سویی تشویق شوند جامعه شان رو به زوال حتمی خواهد رفت و از درون وبرون مورد تهاجم قرار خواهد گرفت.
از برون رقیبان و بیگانگان بر پایههای سست چنین جامعهای طمع خواهند کرد واز درون آفات گوناگون چون موریانه همه چیز را میان تهی و افتادنی و شکستنی خواهند کرد. ضعف کرامت اخلاقی فرد ممکن است یک نفر را مچاله و منزوی و خراب کند ولی ضعف اخلاقی جامعه هزار هزار انسان را درمعرض ناهنجاریهای شدید و جرم وجنایت قرار خواهد داد.
صدر و ذیل و میانه اجتماعات بشری دارای تفاوت در برداشت و گوناگونی در آموزش هستند،چون در سیاست ناروا باب شود چه بسا در سطوح پایین نا خواسته کثیری بدی کنندو خراش بر صورت انسانیت کشند و زشتی را به نهایت برسانند.
لذا توجه به اخلاق اجتماعی ورصد کردن آن و مواظبت از سقوط آن ضرورتی انکارناپذیر است.سایت آفتاب در این زمینه مینویسد:
تعاملهای اجتماعی مبتنی بر چارچوبها و ساختارهای تأیید شده اجتماعیاند که انسانها آنها را به عنوان زیر بنای نظم اجتماعی پذیرفته اند. نظم اجتماعی فقط با رفتارها و عملکردهای خصوصی افراد شکل نمیگیرد بلکه از طریق تأمین انتظارات و خواستههای جامعه که عمدتاً شامل رفتارهای عمومیت یافته افراد بوده و حاصل آن حفظ تعادل اجتماعی است، سر و کار دارد... این سایت در ادامه میآورد:
بنابراین از آنجا که رفتارهای خصوصی افراد به صورت مستقیم نقش بزرگی در شکل گیری تعادل اجتماعی ندارد، پنهان بودنش زیانی به جامعه وارد نمیکند و حتی عیان کردن بسیاری از اعمالی که در حوزة خصوصی افراد جای میگیرند موجبات بیثباتی و تغییرات بیرویه جامعه را فراهم میآورند. با این حال افراط در پنهان کاری و انکار هویت فردی در اجتماع نتایجی مصیبت بارتر به دنبال خواهد داشت.
رفع نیازهای جامعه در گرو وجود افراد متفاوت با تواناییها و اندیشههای گوناگون و گاه متضاد است از این رو فشار برای ایجاد یکدستی اجتماعی و افراط در حفظ همرنگی و هم رأیی در زندگی اجتماعی موجب ظهور و تقویت رفتارهای غیراخلاقی چون ریاکاری، دورویی و دروغگویی میشود.
در این حالت افراد صورتکهایی اجتماعی برای خود میسازند که صبحگاهان که از منزل خارج میشوند بر صورتشان میکشند تا چهره واقعیشان پنهان شود حال آنکه ممکن است از نظر اصول انسانی چنین صورتی هیچگونه ایرادی نداشته باشد.
صورتکهای اجتماعی به معنی تغییر رفتارهایی است که فرد هنگام ورود به محافل عمومی مانند محل کار از خود بروز میدهند تا بر خلاف اخلاقیات و اعتقادات واقعی خود از رفتارهایی که مورد قبول و حمایت نظام سیاسی حاکم است پیروی کرده باشند.
چرا که در غیر این صورت ممکن است «خود» تحت فشارهای مستقیم یا غیرمستقیم قرار گرفته و در امور روزمره زندگی اش محدودیت و تنگناهایی به وجود آید. لذا پناه بردن به صورتکهای اجتماعی خوشایند، نه از روی میل و رغبت بلکه تحت تأثیر فشارهای ساختار حاکم است.
پنهان شدن فرد پشت این صورتکها، انکار خود واقعی و پذیرش نوعی شیوه زندگی دروغین و غیر حقیقی است. چنین فرآیندی در عمل سبب خواهد شد که افراد جامعه با اینکه بر اساس اصول خاصی با هم تعامل دارند ولی همه نسبت به هم بیاعتماد شوند. این بیاعتمادی اجتماعی پدیدة صورتکهای اجتماعی را تشدید خواهد کرد. براین اساس این روند هم محصول بیاعتمادی اجتماعی است و هم علت آن.
خبر گزاری مهر هم در مصاحبهای با نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس اشاره میکند که اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا میبخشد، این اخلاق زندگی اجتماعی را سامان بخشیده و روابط را تنظیم میکند، کسانی که اخلاقیات اجتماعی را مورد توجه قرار میدهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت کرده، افرادی مسئولیتپذیر، با وجدان و منظم هستند.
اخلاق هنری است که هستی و روح انسان را میسازد و در این میان اخلاق اجتماعی مجموعه رفتارها و کردارها و همچنین بایدها ونبایدهایی است که سازنده روح اجتماعی بوده، ساخت جامعه، اجتماع و انسان را موجب میشود.
وی با اشاره به اینکه انسان موجودی اجتماعی است، یادآور شد: خصیصه و فطرت انسان وی را به زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن دعوت میکند، بیتردید زندگی اجتماعی به روابط خاصی میان انسانها نیاز داشته و تعاملات اجتماعی جزء ضرورتهای جامعه بشری است.
آرین منش در ادامه افزود: اگر بخواهیم روابط انسانی را به خوبی تنظیم کنیم، احتیاج به ضوابط و روابط و همچنین اخلاقیات خاصی است.
نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با اعلام اینکه در شریعت اسلام سه بخش متفاوت برای زندگی سالم و شایسته اجتماعی ذکر شده است، گفت: یک بخش از این موارد موضوعاتی هستند که در عقاید جای گرفته و اعتقادات را شکل میدهد، بخشی دیگر قوانین اجتماعی هستند که زائیده زندگی اجتماعی برای بهتر زیستن بوده و دسته سوم نیز اخلاقیات است که ابعاد فردی و اجتماعی را شامل میشود.
وی تأکید کرد: در زندگی فردی و اجتماعی نیاز به اخلاق به عنوان روح جامعه اسلامی به شدت احساس میشود، اخلاق مجموعهای از بایدها و نبایدهایی است که میتواند جنبه فردی و اجتماعی داشته و به زندگی انتظام بخشد. سایت حوزه هم در رابطه با ضرورت توجه به اخلاق اجتماعی و حقوق انسانها نسبت به یکدیگر چنین آورده است:
پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، بر همین اساس حقوقی را که مسلمانان نسبت به یکدیگر دارند برشمرده و همه اهل ایمان را سفارش کردهاند که حقوق یکدیگر را پاس دارند.
همانطور که در احادیث بر فضیلت دوستی و محبت میان برادران مسلمان تاکید شده، از دشمنی و کینهتوزی در میان آنها نیز بشدت نهی شده است و اهل ایمان را از آن برحذر داشته اند، تا آنجا که رسول گرامی اسلام، صلیالله علیه وآله، میفرمایند:
بعد از پرستش بتها، من از هیچ چیز به اندازه دشمنی با مردم نهی نشدهام.
و امام علی، علیه السلام، نیز میفرمایند:
بالاترین حد نادانی و جهالت دشمنی با مردم است.
آری «هر کس بذر دشمنی بیفشاند. جز زیانکاری و ندامت چیزی درو نمیکند. و ثمره کینه توزی و دشمنی با اطرافیان جز برافروختن آتش خشم و غضب و از بین بردن صفا و محبت نیست و در نهایت هم به بیآبرویی و از دست رفتن شخصیت اجتماعی ختم خواهد شد.
- خیرخواهی و فریادرسی
ینصره ظالما و مظلوما، فاما نصرته ظالما فیرده عن ظلمه و اما نصرته مظلوما فیعینه علی اخذ حقه؛
برادر مسلمانش را در هر حال یاری نماید، خواه ظالم باشد و خواه مظلوم! اما در حالیکه او ظلم میکند یاری تو نسبت به او این است که از ظلم و تجاوز به دیگران او را برحذر داری؛ و یاری تو در حالیکه او مورد ستم واقع شده، این است که او را در گرفتن حقش یاری نمایی.
گرت از دست برآید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
«سعدی»
گفتیم که یک مسلمان نباید در هیچ حالی از برادر و خواهر مسلمان خود غافل شود، بلکه میبایست مراقب و مواظب حال او باشد. تا به مجرد پیش آمدن موقعیتهای ناگوار برای او به یاری او شتافته و دستش را بگیرد.
روشن است که این یاری و دستگیری هم مربوط به امور دنیایی و حفظ او از گرفتاریها و ناملایمات این جهان میشود، و هم نگهداری و حفظ او از درافتادن به مصائب و رویدادهای دردناک جهان آخرت را دربر میگیرد.
با توجه به مطالب فوق، وظیفه و مسؤولیت ما در برابر دوستان و اطرافیانمان سنگینتر میشود و بنابر آنچه گفته شد موظف میشویم که به عنوان ادای حق برادر مسلمانمان، او را از قدم زدن در طریق ظلم و بیعدالتی منع کنیم.
همچنانکه امام صادق، علیه السلام، نیز میفرمایند:
هر کس برادر خود را در حال ارتکاب عمل ناشایستی ببیند، و با وجود قدرت بر بازداشتن او، از آن عمل برحذرش ندارد، در حقیقت به او خیانت کرده است.
همانطور هم وظیفه داریم در هر کجا که دیدیم برادر مسلمانی مورد ظلم واقع شده و حقش غصب گردیده، دامن همت به کمر زنیم و در احقاق حق او تلاش نماییم، و بدانیم که اگر قدمی در راه نجات محرومی و شاد کردن دردمندی برداریم، خداوند نیز این عمل ما را بیپاسخ نمیگذارد و مشکلات و گرفتاریهای ما را رفع میکند. چنانکه فرمود:
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت برآرد کردگار
«سعدی»
در حدیثی امیرالمؤمنین، علیه السلام، میفرمایند:
برادر تو کسی است که در سختیها و شدائد تو را رها نکند و در تنگناها از تو غافل نباشد، و اگر درخواستی از او کردی تو را ناامید نگرداند.
و راستی چه سخت است یافتن چنین یاران یکدل و دوستان باوفا، و چه بجا سروده است:
آن کیمیا که میطلبی یار یکدل است
دردا که هیچ گه نتوان یافت، آرزوست
«پروین اعتصامی»
و یحب له من الخیر ما یحب لنفسه و یکره له من الشر ما یکره لنفسه؛ آنچه از خوبیها که برای خود میپسندد، برای برادرش هم بپسندد، و آنچه بر خود نمیپسندد و از آن پرهیز میکند بر برادرش نیز نپسندد و روا ندارد.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدابینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
«سعدی»
این سایت در ادامه مینویسد: معیارها و ملاکهای دینی و اخوت و برادری ایمانی و خواه بر اساس معیارهای انسانی و ضوابطی که انسانها به خاطر حفظ زندگی اجتماعی خود به آنها ملزم شدهاند، منافع و مصالح خود را با منافع و مصالح کل جامعه تطبیق دهند، تنها در پی جلب منافع شخصی و تحصیل مصالح فردی خود نباشند و مراقبت نمایند که آنچه بر خود نمیپسندند بر دیگران نیز روا ندارند، و آنچه را خود طالب آن هستند برای دیگران نیز بخواهند.
تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود همه افراد اجتماع بخوبی به وظایف و مسؤولیتهایی که جامعه برعهده آنها گذارده عمل کنند.
دقت در این کلام کافی است که ما را در ادای حقوق دیگران و عمل نمودن به وظایف و مسؤولیتهایی که در قبال مردم جامعه خود داریم جدیتر سازد، و توجه ما را جلب نماید که: حتی اگر در این دنیا بتوانیم به بهانههایی از زیر بار مسؤولیتها و تعهدات اجتماعی خود شانه خالی کنیم یا به نحوی حقوق دیگران را پایمال نماییم، سرانجام در دادگاه عدل الهی میبایست پاسخگو بوده و از عهده حقی که ضایع ساخته ایم، برآییم؛ چنانکه مولانا نیز میفرماید:
چونکه بد کردی بترس، ایمن مباش
زانک تخمست و برویاند خداش
دکتر غلامرضا خوشفر اخلاق اجتماعی را اینگونه تعریف میکند:
آنچه که از زبان جامعهشناسی به عنوان اخلاق اجتماعی شناخته میشود و بیشتر مبتنی بر مباحث روانشناسی میباشد، همان چیزی است که تحت عنوان جامعهپذیری (Socialization) در فرآیند درونی شدن عقاید، ارزشها و هنجارها و یگانگی فرد با فرهنگ و جامعه از آن بحث میشود و به طور خلاصه در بحث از فرهنگ، اخلاق اجتماعی به عنوان ارزشها و قواعد رفتار در جامعه، موضوع بررسی قرار میگیرد. لذا این قواعد رفتار، مجموعهای از عقاید، ارزشها و هنجارهایی هستند که نسبت به فرد، اموری بیرونی و مستقل تلقی میشوند و در جریان جامعه پذیری برای او درونی میشوند و به صورت جزیی از شخصیت او در میآیند(رجبزاده، 64:1376) و در نهایت رفتار فرد را در جامعه تعیین میکنند و به عنوان اخلاق اجتماعی محسوب میشوند.
سایت حریف در ادامه مینویسد:
فرهنگ عمومی خود عبارت است از مجموعه پاسخهایی که هر جامعه برای مسائل گوناگونش پیدا میکند که مبتنی بر تجربه نسلهای گذشته است یا از طریق دستیابی به تواناییها و ذخیرههای تازه، حاصل آمده است (اسدی، 16:1376). در تعریفی سادهتر، فرهنگ عمومی عبارت است از اندیشهها و معرفت مشترک یک جامعه که تحت تاثیر عناصر مختلفی نظیر جهانبینی، ارزشها، گرایشها، کنشها، نمادها، و تکنولوژی واقع میگردد. (افروغ،4:1377)
اخلاق اجتماعی به عنوان بخشی از فرهنگ عمومی از طریق سه مکانیزم: یادگیری، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری انتقال مییابد. در نتیجه انتقال اخلاق اجتماعی و فرهنگ عمومی، الگوهای رفتاری که ممکن است ادراکی، احساسی و عملی (رفتاری) باشند، در ذهن افراد حک میشوند.
فرآیند انتقال اخلاق اجتماعی، دربرگیرنده تاثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد میشود. مهمترین این تاثیرات عبارت است از تاثیر عوامل (کارگزاران) جامعهپذیری یعنی افراد، گروهها و نهادهای مهمی که وضعیتهای ساختی را فراهم میسازند تا فرآیند جامعهپذیری در درون آنها رخ دهد:
بنابراین پیشنهاد ما این است که اگر خواهان تبدیل کردن اخلاق و ارزشهای اخلاقی به فرهنگ عمومی هستیم، نمیتوانیم کارگزاران با عوامل عمده اجتماعی شدن و فرهنگپذیری یعنی خانواده، مدرسه، گروه همسالان وسایل ارتباط جمعی را نادیده بگیریم.
لذا میتوان با ایجاد هماهنگی و همراهی بین این چهار عامل عمده، محیطی گرم و صمیمی برای درونیکردن ارزشها و هنجارها فراهم کرد. همچنین نهادهای جامعهپذیری و از جمله وسایل ارتباط جمعی علاوه بر هماهنگی با یکدیگر، بایستی در جهت تقویت و تحکیم ارزشهای اخلاقی مثبت و تبدیل اخلاق حسنه اجتماعی به فرهنگ عمومی، سازماندهی شوند و در این راه برنامهریزان این وسایل میتوانند به نحو احسن در جهت غنای محتوای فرهنگی آنها اقدام موثری بکنند.