كلمات كليدي : ارزش افزوده، ماليات، كارايي، تراز تجاري، تورم، ماشين پول، اقتصاد بخش عمومي
نویسنده : حسين كفشگر جلودار
مالیات بر ارزش، نوعی مالیات غیرمستقیم است که بهعنوان نسبت یا درصدی از ارزش پولی کالا اخذ میشود. بهعبارت دیگر، نوعی مالیات غیر مستقیم است؛ که درصدی از قیمت کالا را تشکیل میدهد[1] و مالیات بر ارزش افزوده، مالیاتی است که بر ارزش افزوده یک محصول در هر مرحله از تولید و توزیع وضع میشود. بهعبارت دیگر مالیات بر ارزش افزوده در هر مرحله از تولید که کالاها و خدمات به تولیدکننده دیگر و یا مصرفکننده نهایی عرضه میشود، قابل پرداخت است.[2]
کمتر از 50 سال پیش، از مالیات بر ارزش افزوده تنها در حد یک نظریه، نام برده میشد؛ اما امروزه تجربه موفّق کشورهایی که این نظام مالیاتی را جایگزین دیگر نظامهای مالیاتی خود کردهاند، سبب گردیده، تا از آن بهعنوان انقلابی نوین در ادبیات مالیه عمومی یاد شود. از سال 1954 به بعد، کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و دانمارک، پیشگامان بهکارگیری این نظام مالیاتی جدید بودند. سپس در دهه 70، سایر اعضاء جامعه اروپا نیز نسبت به استقرار اقدام مالیاتی فوق، همّت گماردند؛ بهطوریکه این نظام مالیاتی، در اکثر کشورها نقش قابل توجّهی در تأمین منابع درآمدی دولتها بهشمار میرود.[3]
مفهوم ارزش افزوده
معمولا فعالیتهای اقتصادی متنوّعی که در یک جامعه انجام میپذیرد، به تولید هزاران کالا و خدمت مختلف میانجامد. حال، برای سنجش توان تولیدی یک جامعه، چه شاخصی را میتوان بهکار برد، که بتواند مجموعه گستردهای از کالاها و خدمات متنوّعی را که ترکیب آن بهمرور زمان تغییر میکند، دربر گیرد. طبعا نمیتوان مقدار کالاها و خدمات(40 متر پارچه و 100 کیلو گندم و ...) را باهم جمع کرد. از طرف دیگر، برای جمع ارزش محصولات تولیدشده در یک نظام اقتصادی، نوعی دوبارهشماری پیش میآید(مثلا سنگ آهن در یک مرحله تولیدی به چدن، در فرایندی دیگر به فولاد و فولادهای مخصوص و شاسی اتومبیل تبدیل میشود)؛ که برای جلوگیری از بروز این مشکل، در سنجش تولید یک نظام اقتصادی، از مفهوم ارزش افزوده استفاده میشود.[4]
منظور از ارزش افزوده، افزایش در ارزش پولی یک کالا بر اثر انجام کار یا خدمتی بر روی آن است، که سبب تغییر کاربرد، بهبود کیفیت یا تسهیل مصرف آن میشود. ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی، معمولا با دو روش قابل مقایسه است. روش تفریق ارزش کالاهای واسطهای مورد استفاده در تولید یک کالا از ارزش محصول تولیدشده و روش محاسبه ارزش افزوده از طریق محاسبه مبالغ پرداختی به عوامل تولید؛ یعنی:
"مزد و حقوق + اجاره + بهره + سود =ارزش افزوده".[5]
توجیه اقتصادی ارزش افزوده
از نظر اقتصادی افزودن مبالغی به قیمت کالا برای انجام دادن خدمات مفید، قابل توجیه است. اما یک اختلاف نظر در مورد ارزش افزوده، ناشی از واسطهگری وجود دارد. برخی با ردّ مسئله واسطهگری عملا هرنوع ارزش افزوده و افزایش قیمت بهخاطر دلّالی را مردود میدانند. در مقابل، برخی دیگر هرنوع افزایش را تحت عنوان فوق، مشروع میدانند؛ زیرا مالک را مجاز در قیمتگذاری روی کالای خود میدانند.[6]
مالیات بر ارزش افزوده در مقام عمل
مالیات بر ارزش افزوده در بعضی از کشورها بهعنوان جایگزینی برای سایر مالیاتها مورد استفاده قرارگرفته است. برای مثال، در دانمارک این مالیات، جایگزین مالیات بر عمدهفروشی شد؛ در حالیکه در سوئد و نروژ از آن به عنوان جایگزینی برای مالیات بر خردهفروشی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین این مالیات در 21 کشور از کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه مالیات بر مصرف داخلی را تحتالشعاع قرار داده و بهجای آن بهکار گرفته شد. این نظام مالیاتی، در کشورهای دیگری مانند بنگلادش، لبنان، کره جنوبی و... به تصویب رسیده و در حال اجراست. در کشور غنا نیز این مالیات، جایگزین دیگر مالیاتها شد، ولی بهدلایلی با شکست مواجه شد و احتمالا تنها کشوری است که قانون مالیات بر ارزش افزوده را لغو کرده است.[7]
در حال حاضر نوع مالیات در ایران نیز بهصورت مالیات بر ارزش افزوده است. برخی از دلایلی که میتواند توجیهگر این مطلب باشد، از این قرارند:
أ)پایین بودن سهم مالیات در تولید ناخالص ملی؛
ب) نقش ناچیز مالیاتها در تأمین هزینههای دولت؛
ت) وابستگی بالای دولت به استقراض از نظام بانکی و مالیات تورّمی.[8]
مشخصات اقتصادی
مهمترین مشخصات اقتصادی مالیات بر ارزش افزوده، عبارتند از:
1) کارآیی؛ بهدلیل اینکه مالیات بر ارزش افزوده، انتخاب و رفتار مصرفکننده را تغییر نمیدهد، یک مالیات کارآ است. به این مفهوم که نسبت به برقراری مالیات بر عوامل تولید (کار و سرمایه و ...) بیطرف است و بهطور یکسان بر همه آنها اعمال میشود.
2) کسب درآمدهای بالای مالیاتی؛ از آنجایی که کالاها و خدمات، بر مبنای ارزش افزوده محاسبه و اخذ میگردند، پایه مالیاتی گستردهای بهوجود میآید. در واقع بهنوعی کلیه درآمدها را تحت پوشش خود قرار میدهد. این مالیات این امکان را به وجود میآورد که با نرخ نسبتا پایین، بتوان درآمدهای مالیاتی قابل توجه را کسب کرد. قابلیّت این مالیات در تولید سریع میزان زیاد درآمد، باعث شده است که این مالیات بهعنوان یک "ماشین پول" تلقّی گردد.
3) پیشگیری از فرار مالیاتی؛ مالیات بر ارزش افزوده، دارای مکانیزمی است که خود را کنترل میکند.
4) تأثیر بر تراز تجاری؛ معمولا با افزایش درآمد مالیاتی، کسری بودجه کاهش و تراز تجاری تقلیل مییابد. در این شرایط، استقراض دولت و بهدنبال آن نرخ بهره کاهش یافته و در نتیجه جریان خروج سرمایه از کشور، مورد تشویق قرار میگیرد. بههمین جهت بهدلیل پایین آمدن ارزش پول خارجی، تراز تجاری نیز افزایش مییابد.
5) رابطه متقابل با تورّم؛ با وضع این مالیات، قیمت کالاهای مشمول مالیات و در نتیجه سطح عمومی قیمتها، میتواند افزایش یابد. در عوض، بهدلیل پرداخت مالیات توسط مصرفکننده و کاهش قدرت خرید ناشی از پرداخت مالیات، این امکان وجود دارد، که فشار تورّمی مربوط به وضع این مالیات خنثی شود.[9]
روشهای محاسبه میزان مالیات بر ارزش افزوده
روشهای متداول علمی تعیین میزان مالیات بر ارزش افزوده از این قرارند:
1. روش بستانکاری صورتحساب؛ در این روش، نرخ معیّنی از مالیات، بر محصول فروشنده وضع و صورتحساب میزان مالیات پرداختی به بنگاه خریدار داده میشود. بنگاه مذکور، که باید کالای دریافتی مالیات دادهشده را به مصرفکننده عرضه کند، مبلغ مالیات را از مصرفکننده، بستانکار خواهد بود.
2. روش تفریق؛ در این روش، مالیات مستقیما برای هر حساب و برای هر بنگاه از طریق محاسبه ارزش افزوده بهصورت اختلاف بین درآمدها و خریدهای مجاز، تعیین میشود.
3. روش مجموع؛ در این روش، مالیات بر ارزش افزوده، از طریق مجموع درآمد عوامل تولید(تعدیلات ضروری در صورت نیاز) وضع میشود.[10]
ایرادات وارد بر مالیات بر ارزش افزوده
1) بهعقیده برخی از اقتصاددانان، این مالیات، اثر تنازلی دارد؛ زیرا یک نوع مالیات بر مصرف محسوب شده و معمولا با نرخ غیر تصاعدی بر کالاهای مشمول مالیات اعمال می گردد. در نتیجه، اقشار کم درآمد بهطور نسبی فشار مالیاتی بیشتری را متحمل میشوند؛ که این مسئله، بعد عدالت اجتماعی را زیر سؤال میبرد.
2) بهعقیده برخی تحلیلگران، چون این مالیات، در نهایت، به مصرفکننده منتقل میشود، باعث افزایش سطح عمومی قیمتها شده و در نتیجه، تورّم ایجاد مینماید.
3) اعمال این مالیات، با توجّه به اثرات آن، بر قیمتها ممکن است هزینههای مصرفی خانوار را افزایش دهد.
4) بهدلیل اینکه این مالیات، براساس صورتحساب محاسبه میشود، ممکن است، با تبانی خریدار و فروشنده برای درج مبلغ کمتر و یا روشهای دیگر، به تقلب، سوء استفاده و فرار مالیاتی منجر شود.[11]