كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
از عوامل بسیار تاثیرگذار در ترقی روح و تعالی اندیشه آدمی هم نشینی و مصاحبت با همنوعان است که از درجه و جایگاه بسیار والایی در تعریف افکار و اعتقادات انسانی برخوردار است آن چنان با اهمیت که موضوع از دید نافذ و بینای پیامبر اکرم(ص) نیز نادیده انگاشته نشده در باب اهمیت آن سخنان و مطالب بسیاری را بیان فرمودند. نظر به اهمیت مسأله بر آن شدیم تا به موضوع مصاحبت و هم نشینی و آداب آن در سیره و کلام نبی اکرم(ص) که به فرموده قرآن اسوهای حسنه است پرداخته بخشهایی از آن را در این مقاله متذکر شویم:
مجالست و هم نشینی در کلام رسول خدا(ص)
مجالست و هم نشینی در نظر و مرأی نبی اعظم(ص) امری بسیار مهم و پر ارزش تلقی گردیده و این اهمیت در احادیث و روایات بسیاری که از حضرت(ص) روایت گردیده است به خوبی منعکس و جلوهگر شده است. تا آن حد با اهمیت که رسول خدا(ص) انسان را به دین دوست و همنشین خود دانسته[1] به همگان توصیه فرمودند که در انتخاب دوستانشان دقت بیشتری داشته باشند.[2]
ایشان مجالست با علماء و دانشمندان را دارای برکت برشمرده[3] مجالست با آنان را همتا و همانند مجالست با خود عنوان کردند؛[4] اما سفارش میکردند که «با هر عالمی ننشینید، مگر عالمی که شما را از پنج چیز به پنج چیز فرا خواند: از شک به یقین، از دشمنی به خیر خواهی، از تکبر به فروتنی، از ریا به اخلاص و از رغبت[به دنیا] به زهد.»[5] در نظر رسول خدا(ص) همنشینی با علماء عبادت محسوب میشود.[6] عبادتی که با صد هزار رکعت نماز مستحبی و یا صد هزار بار تسبیح خداوند برابری میکند.[7]
مجالست با بزرگان[8] و مؤمنان[9] و نیکان[10] نیز از دیگر توصیههایی است که رسول خدا(ص) در امر مجالست و همنشینی بدان اشاره فرمودند، چرا که «هم نشینی با آنان موجب میشود که اگر شخص، مرتکب عمل خیری گردد او را بستایند و اگر خطایی مرتکب شد رفتار نامناسبی را از خود بروز ندهند.»[11] ایشان همنشینی با ابرار و صالحان را به عطر فروش تشبیه کرده فرمودند: «مَثَل هم نشین صالح، مَثَل عطار است که اگر عطرى به تو ندهد، بوى خوش او به تو مىرسد و مثل هم نشین بد مثل آهنگر است که اگر شعلههاى آتش او تو را نسوزاند، بوى بد او به تو مىرسد.»[12] رسول خدا(ص) بهترین همنشینان را کسی معرفی فرمودند که دیدنش انسان را به یاد خدا بیندازد و سخنش موجب زیادی عمل و عملش فرد را به یاد آخرت بیندازد.[13] ایشان مجالس علماء و مؤمنین را باغی از باغهای بهشت برشمردند و از مسلمانان خواستند تا آن را غنیمت شمرده به خوبی از آن بهره ببرند،[14] چرا که «در آن رحمت و مغفرت، چون باران بر آنها فرود مىآید. گنهکاران، پیش روى آنها مىنشینند و آمرزیده بر مىخیزند و تا هنگامى که نزد آنان نشستهاند، فرشتگان برایشان آمرزش مىخواهند. خداوند نیز به آنان مىنگرد و دانشمند و دانشجو و تماشاگر و دوستدارِ آنها را مىآمرزد.»[15]
حضرت(ص) در کنار توصیههایشان به مسلمانان جهت انتخاب هم نشین صالح و شایسته، از هم نشینی با انسانهای بد کردار باز داشته مجالست با آنان را ملاک و معیار شناخت افراد ارزیابی کردند و فرمودند: «از هم نشین بد بپرهیز؛ چرا که تو در انظار مردم به واسطه او شناخته [و سنجیده] میشوی.»[16] ایشان تنهایی را بهتر از هم نشین بد عنوان کردند[17] و پیوسته مىفرمود: «بارالها! از یار غافل و هم نشین بد، به تو پناه مىآورم.[18] »
رسول خدا(ص) مجالست با اغنیاء[19] و مردگان[20] را موجب فساد قلوب و مرگ دلها عنوان کردند و از مصاحبت با دروغگو[21] و احمق[22] بازداشتند و کسانی را که با متّهمان [و افراد مظنون] همنشینند را، سزاوارترینِ مردم به تهمت، معرفی کردند.[23] حضرت(ص) همچنین مسلمانان را از مصاحبت با کسانى که شخص را هم سنگ خود نمیدانند، منع کردند.[24]
آداب مجلس و مجالست در کلام رسول خدا(ص)
رسول خدا(ص) در احادیث و روایات خود آدابی را برای مجالس برشمردند، ایشان علاه بر این که خود به این آداب بسیار ملتزم و پایبند بودند اصحاب و یاران و دیگر مسلمانان را نیز به رعایت آن توصیه میفرمودند.
1- رعایت حقوق دیگران
در روایات و احادیث بسیاری که از رسول خدا(ص) به دست ما رسیده است بر توجه و رعایت حقوق همنشینان بسیار تاکید شده است. حضرت(ص) از جدایى افکندن میان دو نفر که در مجلسى کنار هم نشستهاند، بدون اجازه آن دو برحذر داشتند.[25] ایشان همچنین از بلند کردن دیگران از جایگاهشان و نشستن در جای آنان منع کردند؛[26] اما به حاضرین در مجلس هم سفارش میفرمودند: که «براى نشستن تازه وارد جا باز کنید»[27] میفرمودند: «هر گاه افراد مجلسى در جاى خود نشستند [و کسى وارد شد]، اگر در آن میان، فردى، برادر تازه وارد خود را فرا خوانَد و براى او در کنار خود، جا باز کند، [این تازه وارد] باید دعوتش را بپذیرد و پهلوى او برود؛ زیرا وى با این کار، به او احترام گذاشته است. ولى اگر کسى برایش جایى باز نکرد، نگاه کند تا هر کجا جا بود، همان جا بنشیند.»[28]
2- برنخاستن به احترام دیگران در مجالس
پیامبر اکرم(ص) تکلف ورزیدن و برخاستن در پیش پای برادران دینی را روا نمیشمردند و میفرمودند: «آنسان که ایرانیان براى بزرگ داشت یکدیگر در جلوى پاى هم برمىخیزند برنخیزید.»[29] ایشان جایگاه کسی را که دوست بدارد و خشنود شود که دیگران به احترام او در پیش پای وی برخیزند، را آتش دانستند.[30]
3- رعایت شئون مجلس
پیامبر خدا(ص) اهل مجلس را به رعایت آداب و شئون مجلس سفارش میکردند و آنان را از آنچه که مغایر با ادب و شئون هم نشینی است برحذر داشتند. ایشان در روایتی فرمودند: «در جایى که نشستهاى، وِقاحت به خرج نده که مردم به دلیل اخلاق بدت، از تو حذر کنند، وقتى کسى کنار تو نشسته است، با دیگرى درِ گوشى سخن مگو.»[31]
4- مجالس امانت الهی
رسول خدا(ص) مجالس و آن چه در آن، میان حاضران مىگذرد را، امانت خدا دانستند و فرمودند: «روا نیست که یکى از حاضران، چیزى را که برادرش دوست ندارد، فاش سازد.»[32] حضرت(ص) فاش ساختن راز اهل مجلس را، خیانت به آنان برشمردند.[33]
5- ذکر و یاد خدا در مجالس
پیامبر اکرم(ص) یاد نکردن از خداوند و نیز صلوات نفرستادن بر پیامبر و آلش را مایه وزر و وبال دانستند و فرمودند: «ما من قوم اجتمعوا فى مجلس فلم یذکروا اسم اللّه- عزّ و جلّ- و لم یصلّوا على نبیّهم إلّا کان ذلک المجلس حسرة و وبالا علیهم.»[34]
ایشان کمال هر مجلسی را ذکر خداوند و نیز صلوات بر پیامبر و آلش برشمردند و فرمودند: «اگر گروهى در مجلسى بنشینند [و برخیزند] و خداوند متعال را در آن مجلس یاد نکنند و بر پیامبرش درود نفرستند، در کارشان نقصان خواهد بود که اگر خداوند بخواهد آنان را عذاب مىکند و اگر بخواهد مىآمرزد».[35] حضرت(ص) مجلسى را که بدون یاد خدا به پایان آورده شود را حضور در بالاى نعش درازگوش دانستند و آن را مایه دریغ و افسوس اهل آن مجلس برشمردند.[36]
حق مجالس
پیامبر اکرم(ص) برای مجالس حقوقی را برشمرده از حاضرین در مجالس خواستند تا آن را رعایت کنند. از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «حق مجالس را ادا کنید گفتند: حقش چیست، فرمود: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ رُدُّوا السَّلَامَ وَ أَرْشِدُوا الْأَعْمَى وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؛ چشمانتان را در آنچه نارواست ببندید، جواب سلام را بدهید، گمراهی را ارشاد کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید.»[37]
مصاحبت با بینوایان مشی پیامبر اسلام(ص)
رسول خدا(ص) با فقرا و مسکینان هم نشین بود[38] میفرمود: «مرا در میان ضعیفان بجویید؛ زیرا شما به واسطه مردمان ضعیف است که روزى مىخورید و یارى مىشوید.»[39] میفرمود: «خداوند در شب معراج به من فرمود: ...یا أحمد، محبّتی محبّة الفقراء، فأدن الفقراء و قرّب مجلسهم منک، و أبعد الأغنیاء و أبعد مجلسهم عنک، فإنّ الفقراء أحبّائی؛ ..... ای احمد! دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو [و آنان را نزدیک خود آر تا تو را به خود نزدیک کنم] و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران دوستان مناند.»[40]
رسول خدا(ص) به اصحاب و یاران خود نیز توصیه میفرمود فقیران را دوست بدارند و با آنان هم نشین شوند.[41] از سلمان فارسى روایت شده که میگفت: «أوصانی خلیلی رسول اللّه (ص) بسبع لا أدعهنّ على کلّ حال: أن أنظر إلى من هو دونی و لا أنظر إلى من هو فوقى، و أن أحبّ الفقراء و أدنو منهم ...؛ حبیبم رسول خدا(ص) مرا به هفت خصلت سفارش فرمود و این که در هیچ حالى آنها را ترک نکنم: این که به پایینتر از خود بنگرم و به آن که برتر از من است ننگرم و این که مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم.....»[42]
همنشینی رسول خدا(ص) با فقرا تا اندازهای بود که عدهای از سران و اشراف قریش نزد حضرت(ص) آمده خواستار طرد مستضعفان و فقرا از کنار رسول خدا(ص) شدند آنان شرط ایمان خود را دور کردن «پشمینهپوشان بدبوی و کثیف» از رسول خدا(ص) عنوان کردند.[43] اما خداوند رسول خود را مورد خطاب قرار داده، فرمود: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.» [44]
همچنین فرمود:
«وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداوةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء فتطردهم فتکون من الظالمین؛ و کسانى را که خدا را میخوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود.» [45]
پیامبر(ص)، پس از نزول این آیه به پا خاست و در جستجوی مستضعفان و بینوایان شتافت. آنان را در انتهای مسجد دید که به ذکر الهی مشغولند. رو به آنان کرد و فرمود: «الحمدالله الذی لم یمتنی حتّی أمرنی أن اصبر نفسی مع رجال من أمتی، معکم المحیا و معکم الممات؛ خدای را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در زندگی و مرگ با شما هستم.»[46]
آداب حضرت(ص) در مجالستها
مجالست و همنشینی با دیگران آدابی دارد که بعنوان حسن ختام این بحث شایسته دیدیم که به مواردی از این آداب در مجالس رسول خدا(ص) پرداخته شود. درباره آدب رسول خدا(ص) در مجالس روایات بسیاری از سوی فرق مختلف اسلامی نقل گردیده است که همه آنها بر این امر دلالت دارد که پیامبر(ص) در مجالس بیش از هر کس دیگری ادب مجلس را رعایت میکرده است. روایت شده: ایشان در مجالس زانو پیش زانوی هم نشین، نمینهاد؛[47] رفتاری که عربها داشته و دامن لباس خود را بالا میزدند و ساقها و زانوان لختشان را نمایان میکردند؛ حضرت (ص)همواره پاها و زانوهای خود را میپوشاندند.[48] در حضور مردم تکیه نمیداد[49] هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران دراز کند،[50] هر گاه به مجلسی وارد میشد در انتهای مجلس مینشست،[51] به این کار امر میکردند و میفرمودند: «هر کس در مجلسی وارد شد در انتهای مجلس بنشیند».[52] برای خود جای مشخص و معینی را در نظر نمیگرفت و دیگران را نیز از این کار نهی میکردند.[53] هرگز پیش نیامد که جا بر کسی تنگ کند، بلکه برای مردم، جا باز میکردند تا بنشینند؛ گفته شده، روزی رسولخدا (ص) در مسجد تنها نشسته بودند، مردی وارد شد، حضرت(ص) تنگتر نشستند تا او بنشیند. مرد گفت: «یا رسول الله(ص)، جا که وسیع است»؛ حضرت(ص) فرمودند: «حق مسلمان بر مسلمان آن است که چون ببیند که او میخواهد بنشیند، برای او جا باز کند.»[54] میفرمود: «شایسته است برای کسانی که در تابستان دور هم مینشینند میان هر دو نفر، به اندازه یک ذراع، فاصله باشد تا از گرما ناراحت نشوند.»[55] بهترین کارهاى نیک، را گرامى داشتن همنشینان میدانست[56] و هر گاه با کسی هم نشین میشد، از جا برنمیخاست تا هم نشین او، از جا برخیزد.»[57] از سلمان فارسی نیز نقل شده بر پیامبر(ص) وارد شدم، حضرت(ص) بر بالشی تکیه کرده بودند، آن ر ا برای من قرار داد و فرمود: «سلمان، هیچ مسلمانی بر مسلمانی وارد نشود که به احترامش پشتی گذارد، جز این که خداوند او را بیامرزد.»[58]
مجلس رسول خدا (ص) عاری از هر گونه تشریفات بود، چنان که هیچ تفاوتى میان او و اصحابش دیده نمىشد و در حلقهاى میان اصحاب مىنشست، تا هیچ برترى وجود نداشته باشد. مجلسش صدر و ذیل نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد، همگی حلقهوار مینشستند.[59] از اینرو اعراب غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ از این رو میپرسیدند: «کدامیک پیامبر(ص) خدایند؟»[60] از ابوذر غفاری روایت شده که «پیامبر خدا(ص) برای تواضع کردن، بدون کوچکترین امتیازی میان اصحاب مینشست؛ به طوری که اگر شخص بیگانهای وارد میشد، نمیدانست که کدام یک از آنها پیامبرند تا این که میپرسید؛ لذا از حضرتش تقاضا کردیم که جایگاهی برایش درست شود که وقتی غریبی وارد میشود، او را بشناسد. بعد از کسب اجازه سکویی از گل و سنگ درست کردیم که آن جناب روی آن مینشست و ما هم در طرفین او مینشستیم.»[61]
یاد خدا و دعا و استغفار عادت همیشگی رسول خدا(ص) در مجالسش بود که هیچگاه ترک نمیشد. راویان و محدثان در کتب خود به موارد بسیاری از این اذکار و دعاهای رسول خدا(ص) در مجالس اشاره کردهاند که این روایت امام صادق(ع) از جمله این موارد است از آن حضرت(ع) روایت شده که: «أنّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله کان لا یقوم من مجلس و إن خفّ حتّى یستغفر اللّه عزّ و جلّ خمسا و عشرین مرّة؛ رسول خدا(ص) از هیچ مجلسی -هرچند کوتاه- برنمیخاست، مگر این که بیست و پنج بار استغفار میکرد.»[62]
از عبدالله بن عمر نیز نقل شده که میگفت: «کم اتّفاق مىافتاد که رسول خدا(ص) از مجلسى بر خیزد و این دعاى را بر زبان جاری نسازد: اللّهمّ اقسم لنا من خشیتک ما تحول به بیننا و بین معصیتک، و من طاعتک ما تبلّغنا به جنّتک، و من الیقین ما تهوّن به علینا مصائب الدّنیا. اللّهمّ متّعنا بأسماعنا، و أبصارنا، و قوّتنا ما أحییتنا، و اجعله الوارث منّا، و اجعل ثأرنا على من ظلمنا، و انصرنا على من عادانا، و لا تجعل مصیبتنا فى دیننا، و لا تجعل الدّنیا أکبر همّنا و لا مبلغ علمنا، و لا تسلّط علینا من لا یرحمنا؛ خداوندا، از خشیت خود به اندازهاى به ما ببخش که آن را بین ما و سرپیچى از فرمان خود حایل گردانى، و مقدارى از طاعت خود به ما ارزانى دار که با آن ما را به بهشت خود برسانى و یقینى به ما بده که با آن سختیهاى دنیا را برما آسان گردانى. خداوندا ما را از شنوایى و بینایى و توانمان که به آنها زندهمان داشتهاى، بهرهمند گردان و آن را براى ما پایدار بدار و انتقام ما را از کسانى که به ما ستم کردهاند، بگیر، و ما را بر کسانى که با ما دشمنى ورزیدهاند، پیروز گردان. مصیبت ما را در دین ما قرار مده و دنیا را بزرگترین اندیشه و منتهاى علم ما قرار مده، و کسانى را که به ما رحم نمىکنند برما چیره مگردان»[63]
در روایتی دیگر آمده که رسول خدا(ص) هرگاه، در مجلسی مینشستند میفرمودند: «ان تکلم بخیر کان طابعاً علیهن الی یوم القیامه و إن تکلم بشرّ کان کفارة له، سبحانک اللهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا الله أنت استغفرک و اتوب الیک؛ اگر در این مجلس به خیر و نیکی سخن گفته شد این عمل را خوبی آن قرارده تا روز قیامت و اگر به بدی سخن گفته شد کفاره گناهانش را این ذکر قرار ده سبحانک اللهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا الله أنت استغفرک و اتوب الیک.»
و چون اراده میفرمودند که برخیزند، میفرمودند:
«سبحانک اللهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا الله أنت استغفرک و اتوب الیک.»[64]
حضرت(ص) حسن ختام مجالس خود را نیز به دعا و استغفار اختصاص میدادند و میفرمودند: «کفّاره نشستن، این است که بگویى: سبحانک اللّهمّ و بحمدک لا إله الّا أنت. ربِّ تُب علىَّ واغفر لى؛ خدایا! منزّهى تو و ستایش، از آنِ توست! خدایى جز تو نیست. پروردگار من! مرا ببخش و بیامرز.»[65]
اوصاف مجلس رسول خدا از زبان امیرالمؤمنین علی(ع)
از امام حسین (ع) روایت شده که فرمودند: از پدرم -علی(ع)- درباره چگونگی مجالست رسول خدا (ص) پرسیدم، فرمود: رسول خدا(ص) هیچگاه بدون ذکر نام خدا نه در جائى مىنشست و نه از جائى بر میخاست، در مجالس جایگاه معینى نداشت و از این کار منع مىفرمود، چون به گروهى میرسید همانجا که رسیده بود - پایین مجلس- مىنشست و به این کار دیگران را هم دستور فرموده بود، در مجالس رعایت حال همه را مىکرد و حق همگان را ملحوظ مىداشت، هرگز طورى رفتار نمیکرد که کسى تصور کند دیگرى بر او مقدم است، هر کس براى بیان حاجتى پیش پیامبر(ص) مىآمد، تا هنگامى که نمیرفت حوصله و شکیبائى مىفرمود، تلاش مىفرمود حوائج و خواستههاى مشروع را بر آورد و اگر نمىتوانست با گفتارى کوتاه و پسندیده معذرت خواهى مىکرد، اخلاق خوش و گشادهرویى او چنان بود که همه اصحاب او را چون پدر خویش مىدانستند، همه اصحاب در برابر حق در نظر رسول خدا(ص) یکسان بودند، مجلس او سرا پا حکمت و بردبارى و صبر و شکیبائى بود، صداها در حضورش بلند نمىشد و هیچ کس مطلبى را رد یا تصدیق نمیکرد، هیچگاه در سخن پیامبر(ص) زلّت و لغزشى دیده نشد، برترى اصحاب حتى در مجلس پیامبر(ص) هم فقط به تقواى ایشان بستگى داشت، همه در محضر او فروتن بودند، سالخوردگان را محترم مىداشتند و به خردسالان مهر میورزیدند، و نسبت به نیازمندان ایثار مىکردند و در حفظ یک دیگر کوشا بودند.
گفتم: رسول خدا(ص) با هم نشینان خود چگونه بود؟ گفت:
همیشه خندهرو، خوش خلق و ملایم بود نه ترشرو و سخت گیر، هیچگاه فریاد نمىزد و دشنام نمىداد، عیب کسى را آشکار نمىساخت و بیهوده از کسى ستایش نمىفرمود، از آن چه که به آن میل نداشت یاد نمیکرد، هرگز تأسف و اندوهى براى امور عادى اظهار نمیفرمود، از سه چیز بشدت پرهیز مىفرمود، کبر و پر حرفى و کارهاى بى معنى، سه چیز را در حق مردم بسیار رعایت مىفرمود، هیچ کس را سرزنش نمیکرد و بر کسى خرده نمیگرفت و در جستجوى معایب کسى نبود، فقط در مواردى که امید ثواب و اجر بود تذکر مىداد و صحبت مىکرد. و چون پیامبر(ص) صحبت مىکرد همنشینان او چنان سکوت مىکردند که گوئى مرغ بر سر ایشان نشسته است، چون سکوت مىفرمود: اصحاب صحبت مىداشتند و هرگز در حضور پیامبر (ص) ستیزه و نزاع در بحث نداشتند، اگر اصحاب مىخندیدند او نیز تبسم مىفرمود و اگر از چیزى تعجب مىکردند او هم اظهار تعجب مىکرد، افراد غریب و بیگانه را خوب تحمل مىکرد و سخن ایشان را به تمام مىشنید و به خواستههاى آنها گوش فرا میداد. گاهى اصحاب آن اشخاص را متوجه طول گفتارشان مىکردند، پیامبر(ص) به اصحاب مىگفت هر گاه نیازمندى را مىبینید نیاز او را بر آورید، هرگز از کسى ستایش نمىخواست، مگر این که کار نیک را با نیک جبران کنند، سخن هیچ کس را بدون ضرورت قطع نمیکرد و در آن صورت معمولا بر میخاست و یا او را از سخن گفتن نهى میفرمود.[66]