كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، ادهم، لقمان الممالك، حسن، صالح، عباس
خاندان ادهم
نویسنده : سيد احمد موسوي
افراد و خاندانهای زیادی در تاریخ معاصر ایران نقش آفرین بودهاند. در این میان خاندان ادهم و مخصوصا سه برادر به نامهای حسن، صالح و عباس فرزندان لقمانالممالک تبریزی که از بنیانگذاران مدارس جدید در ایران و پزشک مخصوص محمدعلی شاه بوده است،[1] هم در عرصه سیاست و هم در لباس پزشکی به ایفای نقش پرداختهاند که در این نوشتار به شرح مختصر زندگی آنان پرداخته خواهد شد.
دکتر حسن ادهم
حسن ادهم معروف به حکیمالدوله، فرزند لقمانالممالک تبریزی از اطبای معروف زمان از اهالی آذربایجان است. وی در سال 1263ش دیده به جهان گشود.[2] تحصیلات پزشکی خود را در اروپا انجام داد و پس از مراجعت به ایران، مدتی را در تبریز به کار طبابت اشتغال ورزید. وی همچنین مدتی را به عنوان پزشک شاه احمد فعالیت مینمود.[3] سپس به عنوان استاد علوم طب در دارالفنون انتخاب گردید. پس از آن و در سال 1300ش در کابینه قوامالسلطنه به عنوان وزیر صحیه و امور خیریه منصوب شده، سه ماه در این سمت باقی بود تا اینکه این وزارتخانه منحل گردید.[4]
وی تنها کسی بود که در جریان بازداشت آزادیخواهان در باغشاه و هنگامی که آنها را به شدت و به سختی شکنجه میکردند، توانست برای آنها کاری انجام داده و باعث تخفیف شکنجه شدنشان گردد، همچنین برای آنها توانست لباس تهیه کند، زیرا بیشتر آنها فقط یک سری لباس داشتند که آن هم در زیر شکنجه پاره و مستهلک شده بودند.[5] همچنین در جریان مسموم کردن حاج آقا نورالله اصفهانی که جز قیام کنندگان و از رهبران قم بودند، وی به قم حرکت نمود و خود را بر بالین حاج آقا نورالله رساند تا وی را مداوا نماید؛ ولی کاری از وی ساخته نبود و حاج آقا نورالله بر اثر مسمومیت ناشی از تزریق سم به شهادت رسید.[6]
وی در جریان خودکشی اکبر داور وزیر مالیه رضا شاه نیز تلاش و کوشش بسیاری نشان داد، بلکه بتواند مانع مرگ وی شود که موفق نشد.[7]
دکتر حسن ادهم، پس از تاسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، با سمت استادی در آن دانشکده مشغول به کار شد. او همچنین در کنار فعالیت پزشکی به کارهای اجتماعی اشتغال داشت. چند سالی ریاست انجمن بلدیه ( انجمن شهر فعلی) را بر عهده گرفت. وی در دورههای نهم،[8] دهم،[9] یازدهم،[10] دوازدهم[11] و سیزدهم[12] نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. در سال 1330ش در کابینه دکتر مصدق وزیر بهداری شد[13] و در ترمیم کابینه به وزارت مشاور منصوب گردید.[14] در سال 1336ش و در سن 67 سالگی چشم از جهان فرو بست و در مقبره خانوادگی در گورستان ظهیرالدوله مدفون گردید.[15]
دکتر ادهم در هنگام نمایندگی مجلس شورای ملی طرحی را با این عنوان تقدیم مجلس نمود: «مقام محترم مجلس شورای ملی: پیشنهاد میکنم راجع به فروش املاک زراعتی موقوفه محض این که اسامی واقف خیر و نوع پرور از میان نرفته و فراموش نشود، ساختمانهای بیمارستانها یا آموزشگاهها که از درآمد فروش املاک مذکور بنا میشود به اسم شخص واقف ملک نامیده شود و اسم آن شخص را در سر آن بنا بگذارند و الا در مدخل بنا ذکر شود که این ساختمان از حاصل فروش ملک موقوفه فلان شخص ساخته شده است».[16]
در جریان برگزاری انتخابات دوره شانزدهم و هنگامی که به سبب تهدید و تطمیع و مداخلات نامشروع بعضی از اعضای انجمن های فرعی، فریاد اعتراض از هر سو برخاست و در بیست و هشتم مهر یک صد و هشتاد نفر از افراد صاحب منصب و عنوان تهران در اعتراض به انتخابات در دربار متحصن شدند و همچنین پس از حادثه قتل هژبر در مدرسه سپهسالار، گردانندگان انجمن نظارت تصمیم به ابطال انتخابات گرفت، انجمن نظارت تهران بعد از دو ماه به ریاست دکتر حسن ادهم (حکیم الدوله) کار انتخابات را تجدید نمود.[17]
وی یکی از سهامداران شرکت نفت انگلیس و ایران بود و هر سال از این بابت حق السهم دریافت مینمود.[18] که با ملی کردن صنعت نفت به وسیله دولت مصدق از این امتیاز محروم گشت.
دکتر صالح ادهم
صالح ادهم، ملقب به حشمتالسلطنه فرزند لقمانالممالک تبریزى است که در سال 1268ش در تبریز متولد شد.[19] وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى در موطن خویش، جهت ادامه تحصیلات عازم اروپا شد و در فرانسه به تحصیل علم حقوق پرداخته، موفق به اخذ درجهى دکترا از آن کشور شد. پس از بازگشت به ایران، به دربار سلطان احمد شاه قاجار راه یابد و توانست از محارم و نزدیکان او گردید.[20] مدتها ریاست دفتر مخصوص سلطان احمد شاه را عهدهدار بود.[21] پس از انقراض سلطنت قاجاریه به اروپا رفت و تا آخرین دقایق حیات احمد شاه همراه وی حضور داشت و او را ترک نکرد.[22] پس از درگذشت شاه قاجار، به ایران بازگشت. احمدشاه در وصیت نامهاش برای حشمتالسلطنه مقرری ماهیانه وضع نموده بود.[23] چندى در دانشکده حقوق به تدریس اشتغال ورزید؛ ولى از قبول هر نوع شغل دولتى اعراض نمود. در آن ایام برادران وى طبیب مخصوص شاه بودند و امکان همهگونه کمک و مساعدت را نسبت به برادر خود داشتند؛ ولى وی زیر بار نرفته و کمکی را از جانب ایشان قبول ننمود. وفات وى در سال 1330ش اتفاق افتاد و در جوار ظهیرالدوله مدفون گردید.[24]
دکتر عباس ادهم
عباس ادهم که ملقب به اعلمالملک بود، فرزند لقمانالممالک تبریزى، مؤسس مدرسهى لقمانیهى تبریز، متولد سال 1259ش در شهر تبریز است، وى همانند برادران خویش پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی جهت گذراندن تحصیلات تکمیلی در رشته پزشکى عازم پاریس شد. بعد از مراجعت به ایران مدتى به کار طبابت مشغول بود. در جوانى در دربار قاجاریه طبیب مخصوص بود. بعدها رئیس معارف آذربایجان شد. بعد از کودتاى که در سال 1299ش به وقوع پیوست، عباس ادهم از مسافرت خارجی مراجعت نمود و به تهران آمد. وی به سمت استادى در دانشکده پزشکى دانشگاه تهران انتخاب گردید. مدتی نیز به عنوان ریاست بیمارستان رازی فعالیت نمود. وی توانست وارد دولت شده و در کابینه عبدالحسین هژیر وزیر بهدارى شد.[25] در ترمیم کابینه ساعد در 1327ش همین سمت وزارت بهداری را بر عهده داشت.[26] در اواخر عمر، ریاست جمعیت آذربایجانىها را در تهران به عهده داشت.[27] سرانجام در 9 آبان سال 1348 شمسی و در سن 85 سالگى درگذشت.[28]
وی یکی از اعضای کمیسیونی بود که قوام السلطنه جهت تهیه مقدمات انتخابات دوره پانزدهم مجلس تشکیل داد. علت تشکیل کمیسیون هم آن بود که با این کار قصد داشت تا امید روسها را به تصویب فوری مقاومت نامه نفت بیشتر نماید تا بدین وسیله از پیش روی آنها در آذربایجان و کمک به حزب دموکرات آذربایجان جلوگیری نماید.[29] اعضای این هیات عبارت بودند از: ممقانی، دکتر عباس ادهم، موسوی زاده، سید هاشم وکیل و الهیار صالح که ماموریت یافتند به سرعت مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم آورند تا روسها به اشتیاق حصول مقصود در تقویت و پیشروی تامل کنند.[30]