كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، عبدالوهاب خان ، نصيرالدوله، آصف الدوله، بدر
نویسنده : حميده سلطاني مقدم
سرسلسله خاندان بدر، "بدرخان" است که در زمان "آقامحمدخان" رییس قورخانه شیراز بود. سه فرزند وی نیز در همین مشاغل و یا مشاغل دولتی دیگر به جایگاه نسبتا خوبی دست یافتند. فرزند کوچک او "محمدجعفر خان" نیز از خوانین دوره خویش بوده است. پسران او نوادگان محمدجعغرخان تا دوره پهلویها نیز دارای مناصب دولتی بودند و ما در اینجا زندگی خاندان جعفرخان تا این دوران پیمیگیریم. پسر جعفرخان "میرزا محمدحسین خان" نام دارد که بعدها "آصفالدوله" و "نصیرالدوله" لقب میگیرد، به وزارت امور خارجه راه پیدا میکند و در سالهای بعدی به وزارت تجارت و ریاست گمرکخانه نیز میرسد. فرزند میرزامحمدحسین خان؛ یعنی نوه جعفرخان "احمدخان بدر" نیز به معاونت وزارت خارجه میرسد. "محمود بدر" فرزند "احمدخان نصیرالدوله" با همین لقب به وزارتخانههای مختلفی از جمله وزارت معارف، پیشه و هنر و غیره در زمان "احمدشاه" و بعد از آن میرسد.
پسران بدرخان
از یک خاندان کهن و نجیب شیراز است. اصل آنان بنا به نوشته خود ایشان از "افشار" ناحیه "کبودوند" کنگاور است که به شیراز رفتهاند. جد اعلای آنان بنا به نوشته "میرزا حسین فسایی" صاحب کتاب "فارس نامه ناصری" ذیل اعیان "سردزک شیراز"، "بدرخان جبادار باشی شیرازی" است، که در سال1206(ه.ق) که "آقامحمدخان" بر "لطفعلیخان زند" غلبه یافت و وارد شیراز شد و صاحبان مناصب مختلف شیراز را معین کرد، وی را منصب جبادارباشی[1](قورخانه) شیراز کرد. بدرخان سه پسر داشت ارشد آنان "حاج محمدحسین جبادارباشی" شیرازی بود که بعد از پدر منصب و مسئولیت او را به ارث برد. "میرزا تقی خان امیرکبیر" که لیاقت و کیاست او را دید، او را در 1226(ه.ق) به تهران فراخواند و چاپخانه دولتی تهران را به وی سپرد که در اندک زمانی تصرفات تازه در ساختن آلات جنگی نموده و مورد عنایت قرار گرفت. وی در سال1270درگذشت.[2]
پسر دوم بدرخان، حاجی "محمدکاظم خان بدر" بود که در زمان حکومت "حسنعلیمیرزا" پسر "فتحعلیشاه" بر فارس از سال 1250 تا 1313 از محرمان و نزدیکان شاهزاده بوده و سالیان دراز در شیراز سمت جبادارباشی گری داشت. او نیز به دستور امیرکبیر در 1266(ه.ق) به ریاست جباخانه اصفهان منصوب شد و از آثار او در شیراز بازار نزدیک به آستانه مبارکه "شاهچراغ" است، مشهور به "بازار حاجی محمدکاظم". اما پسر سوم بدرخان "حاجی محمدجعفر خان" است که همواره با برادر خود "حاجی محمدکاظم" زندگانی میکرد و برادر را در انجام وظایف خویش یاری میکرد و در زمره بزرگان محترم و خوانین مکرم، معیشتی به آسایش داشت. این برادر کوچکتر پیشتر از دو برادر درگذشت. "میرزا عبدالوهاب خان" پسر "محمدجعفر خان" است.[3]
میرزا عبدالوهاب خان بدر
میرزا عبدالوهاب خان شیرازی(نائب الوزاره ـ نصیرالدوله ـ آصفالدوله) از رجال فاضل و باسواد بوده و ضمنا دارای تالیفاتی است که هیچ یک از آنها تا کنون به چاپ نرسیده است. وی پسر "محمدجعفرخان" کوچکترین فرزند بدرخان جبادارباشی شیراز است که پس از فوتش منصب مزبور به پسر بزرگش "محمدحسین خان" پدر "میرزا نصرالله خان"(دبیرالملک) رسید. میرزا عبدالوهاب خان در سال 1242(ه.ق) در شیراز متولد و از سنین کودکی و جوانی شروع به تحصیل نمود و مقدمات علوم ادبی و عربی را فراگرفت. تخلص شعری او "یزدانی" بود. او در سال 1266ق. همراه عموی خود "حاج محمدحسین خان" به تهران آمد و پس از چندی وارد دستگاه شاهزاده شعردوست "علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه" شد.[4] او معلم یکی از پسران "امیرکبیر" نیز بود. از این تاریخ ترقیات میرزا عبدالوهاب خان، آغاز و در سال 1303ختم میشود. پس از آشنایی با "موتمنالملک" وزیر خارجه به این وزارتخانه راه پیدا کرد چنان که در سال 1273(ه.ق) به نیابت دوم به منصب نایبالوزرایی وزارت خارجه رسید.[5] او بعد از آن از طرف "ناصرالدین شاه" به سمت کارگزاری و انتظام امور خارجه به ایالت آذربایجان محل اقامت ولیعهد فرستاده شد. او در این سمت از نظر مکنت و منصب به ترقی زیادی دست یافت. وقتی موتمنالملک به ایالت گیلان رسید، میرزا عبدالوهاب خان را به مباشرت خود برگزید.[6] بعد از صدارت "مشیرالدوله"، عبدالوهابخان صلاح کار را در آن دید که خود را به او نزدیک کند و این نزدیکی او را به ریاست گمرکخانه که شغل پرسود و منفعتی است رساند.[7]
بعد از بازگشت ناصرالدین شاه از فرنگ در 1290 و فکر احداث وزارتخانه جدید، میرزاعبدالوهاب خان این بار به وزارت تجارت و عضویت دارالشورای کبری رسید. بار دوم که به وزارت تجارت رسید سال 1299 تا 1301(ه.ق) بود که مامور خراسان و ملقب به "آصفالدوله" گردید.[8]
جاهطلبی به قیمت حقناشناسی در حق ولینعمت
از جاه طلبیهای او، "عباسمیرزا ملکآرا" اینگونه نوشته است: "میرزا حسین خان مشیرالدوله مردی بود، پولیتیکدان و جاهطلب، از این رو بسیاری از امنای دولت که از او رنجیده بودند درصدد خرابی کار او برآمدند. چند نفر متفق شدند که از آن جمله "میرزا فتحعلی خان صاحب دیوان، میرزا علیخان امینالدوله وزیر تلگراف، و میرزا عبدالوهاب خان شیرازی و عجب آن است که این عبدالوهاب خان هیچ نبود از سایه همین میرزاحسینخان همه چیز شد و در این مساله از همه بیشتر عداوت کرد. این جمع هر یک مطلبی را به عهده گرفتند؛ مثلا نصیرالدوله چون محرم او بود صورت تعارفاتی را که گرفته بود باید مینوشت و ثبت میکرد."[9] "خانملک ساسانی" نیز میگوید: "وی(نصیرالدوله) از سردستگان مخالفان سپهسالار بود و جلسات توطئه و کنکاش شبها در خانه میرزا قهرمان امین لشگر تشکیل میشد."[10]
پیشکاری ولیعهد
"اعتمادالسلطنه" در مورد پیشکاری ولیعهد نصیرالدوله مینویسد: "امروز نصیرالدوله به خواهش ولیعهد به پیشکاری ولیعهد برقرار شد. لکن درباره رفتن یا نرفتن او گفتگوی زیاد بود. گاهی ولیعهد با پیشکاری او موافق و گاهی نیز مخالف بود. بالاخره وقتی او به پیشکاری رسید ولیعهد مخالفت کرد و مخالفتش را با تلگرافی به عرض شاه رساند. نصیرالدوله نیز در مجلس شورای دولتی رفتن خود را به آذربایجان مشروط به پنجاه شرط کرد از آن جمله خواستن لقب نظامی برای خود و وزارت تجارت برای پسرش شد. قوامالدوله کاغذی از مستوفیالممالک بیرون آورده بود که در آن نوشته شده بود: شاه فرموده است نصیرالدوله به آذربایجان نرود... نصیرالدوله خیلی خفیف شد."[11]
نصیرالدوله در سال 1301 به لقب "آصفالدوله" ملقب و به جای "میرزاتقی خان رکنالدوله" به ایالت خراسان و تولیت آستان قدس رضوی اعزام گردید.[12] مدت حکومت آصفالدوله در خراسان یک سال و نه مال طول کشید و در این مدت نهایت استبداد و سختگیری به کار برد و کارهای عجیب از او بروز کرد که منتهی به درآمدن صدای مردم و انقلاب مشهد شد. "اعتمادالسلطنه" مینویسد: "ظاهرا ظلالسلطان (سلطان مسعود میرزا) اهالی مشهد را اطمینان داده که چندی صبر کنند رسوایی فراهم نیاورند آصف الدوله را معزول خواهند کرد و مردم قدری ساکت شدند.[13]
سرانجام آصفالدوله
آصفالدوله بعد از عزل به تهران آمد و به جنون مبتلا شد. "اعتمادالسلطنه" در یادداشتهای خود مینویسد: "که دیروز آصفالدوله از خراسان آمد بعد به خدمت شاه رسید از دور تماشا میکردم با دست و سر تکلم میکرد و صدا را بلند میکرد بعد از رفتن او، شاه فرمود که آصفالدوله دیوانه شده است."
"حاج میرزا محمدخان سینکی مجدالملک"(پدر میرزا علیخان امینالدوله و جد علی امینی) مینویسد: "از همه بیشتر مرد ظاهرالصلاحی است که از پس کوچههای امور خارجه به ساحت داخله رسیده. نرم نرم و شمرده شمرده راه میرود و در پرده آه میکشد."[14]
"عبدالله مستوفی" در مورد او مینویسد: «میرزا عبدالوهاب خان یکی از نجیب زادگان مندرس و مفلوک شیراز بود. جد اعلای آنها بدرخان در زمان نادرشاه افشار شخص مهمی بوده است. میرزا عبدالوهاب خان در جوانی در تهران آفتابی شده مردی بسیار باهوش بااستعداد بسیار زیرک و کار به هماندازی بود و با کفایت توانست در سال 1301 به ایالت خراسان و تولیت آستان قدس برسد. آصفالدوله به علت جنون عصبانیت مفرطی که به او دست داده بود پس از خروج از خراسان درسال 1306 به علت سکته درگذشت.[15]
احمدخان بدر
میرزا احمدخان نصیرالدوله یگانه پسر میرزا عبدالوهاب خان آصفالدوله در سال 1287(ه.ق) در رشت[16] متولد و در سال 1349(ه.ق) مانند پدرش به علت سکته درگذشت. در هنگام مرگ سن او نزدیک به 62 سال بود. میرزا احمدخان در سال 1301 که نصیرالدوله پدرش به لقب آصفالدوله ملقب گردید، ملقب به نصیرالدوله شد.[17] او از اوایل عمر از کارمندان وزارت خارجه بوده و از سال 1322 تا اواخر1324(ه.ق) بعد از ماموریت "میرزا جوادخان سعدالدوله" سمت وزیر مختاری ایران را در "بلژیک" داشته و درکابینه اول "وثوقالدوله" در اواخر 1334(ه.ق) که "وثوقالدوله" نخستوزیر بود به مناسبت بستگی که با او داشت (نصیرالدوله برادر زن وثوق الدوله بود) نصیرالدوله را به معاونت وزارت خارجه منصوب نمود و در کابینه دوم وثوق معروف به کابینه قرارداد، وزیر فرهنگ بود. و بعد از سال 1305(ه.ش) در هیئت دولت "میرزا حسنخان مستوفیالممالک" همین سمت را داشته است. نصیرالدوله مردی ادیب، خوش خط، کتاب دوست و متول بود. [18]
محمود بدر
محمود، فرزند نصیرالدوله در سال 1209(ه.ق) به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در تهران تحصیلات متوسطه و عالیه خود را در انگلیس به پایان برد و از دانشگاه "کمبریج لندن" در رشته اقتصاد فارغالتحصیل شد. پس از مراجعت به ایران در سال 1327(ه.ق) وارد اداره گمرک شد که درآن زمان نخست به ریاست "مسیو برنارد بلژیکی" اداره میشد.[19] پس از آنکه "دکتر میلسپو" برای نخستین بار به ریاست کل دارایی ایران منصوب شد، یکی از مستشاران آمریکایی به نام "مسترگور" به ریاست کل محاسبات مالیه انتخاب گردید و محمود بدر به معاونت او رسید. در سال 1310(ه.ش) در سمت رییس حسابداری وزارت راه همراه با "ارباب کیخسرو شاهرخ" نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی مامور پایان بخشیدن به فعالیتهای راه آهن گردید. محمود بدر در کابینه "محمود جم" در 11 آذر 1314 ابتدا کفیل و بعد وزیر دارایی شد. در زمانی که کفیل وزارت دارایی بود به همراه هیئتی برای مذاکره در امور تجاری اقتصادی و مذاکرات پایاپای بین ایران و آلمان به برلن سفر کرد و موفق به عقد قرارداد بین ایران و آلمان شد. محمود بدر در کابینه سهیلی در 18 اسفند 1320 مجددا به وزارت دارایی منصوب شد و در کابینه دوم "سهیلی" در 28 بهمن سال 1321 به وزارت بازرگانی و پیشه و هنر رسید و سپس در کابینه "محسن صدر" در 22 خرداد 24 مجددا به وزارت دارای رسید. وی از سال 1326 تا 1330 نایبالتولیه آستان قدس رضوی بود. او در کابینه "مستوفیالممالک" وزیر معارف بود.[20] تالیفات وی عبارتند از "کتاب آبی" در 3 جلد، کتاب "تاریخچه وضعیت اقتصادی و مالی بین المللی در 20 سال اخیر".[21]