كلمات كليدي : تاريخ، ايران، روس، فتحعليشاه، تركمن چاي
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
قبل از "پطرکبیر" مناسبات «ایران» و «روسیه» بیشتر جنبه تجاری داشت؛[1] اما با روی کار آمدن "شاه سلطان حسین صفوی" که مصادف با دوره پادشاهی پطرکبیر (1682هـ.ق.، 1725م.) بود، سیاست متجاوزکارانه و توسعطلبانه این دولت با ایران آغاز شد و فصل غمانگیزی در روابط بین دو کشور رقم خورد؛ هدف آنها رسیدن به آبهای گرم «خلیجفارس» و دست یافتن به «هندوستان» بود.[2]
سیاست روسیه در قبال ایران در عهد فتحعلی شاه
سیاست روسیه را در زمان فتحعلی شاه میتوان به دو قسمت تقسیم کرد:
1- دوره (سیاسی و نظامی) که تا انعقاد «معاهده ترکمنچای» (1828م.) ادامه داشت.
2- دوره (سیاسی و اقتصادی) یا دوره مسالمتآمیز که از زمان عقد معاهده ترکمنچای تا انقلاب ایران و اشغال تبریز به دست سپاهیان روسی به طول انجامید.[3]
علل پیدایش نخستین جنگهای ایران و روس
«گرجستان» سرزمینی است که از دو قرن پیش همواره علت جنگ میان ایران و همسایگان شمالی، روسیه و عثمانی بوده است. این سرزمین با هوای معتدل و خاک حاصلخیز، در دامنه کوههای قفقاز و در ساحل دریای سیاه واقع شده است. حاکمان آن در طول تاریخ، پیوسته مطیع و خراجگزار ایران بودهاند.[4]
شروع اختلاف ایران و روس
" الکساندر اول" در سال 1216هـ.ق. طی فرمان دیگری گرجستان را به شکل یکی از ایالات روسیه تبدیل نمود و زبان و قوانین و عادات و رسوم روسی را به مردم آن تحمیل نمود[5] و شروع به نابودی سازمانهای ملی گرجستان نمود و حتی تکلم به زبان گرجی را ممنوع کرد.[6]
این وضع برای مردم گرجستان دشوار شد و افراد ناراضی دست به دامان شاهان ایران شدند؛ شاه ایران هم به ندای آنان پاسخ داد و این اقدامات را تعرضی آشکار به متصرفات خود دانست.[7] فتحعلی شاه از روسیه خواست که گرجستان و گنجه را تخلیه کند؛ ولی با مخالفت آنان نخستین جنگ میان ایران و روسیه در گرفت.[8]
جنگ اول ایران و روس
جنگهای دوره اول ایران و روس به مدت ده سال به طول انجامید و در نهایت به پیروزی روسیه منتهی شد؛ اما در طول این مدت ایرانیان نیز پیروزیهایی به دست آوردند. تعرض روسها در شوال 1218هـ.ق. به گنجه آغاز شد و مقاومت دلیرانه مردم توانست قوای روس را از تصرف گنجه منصرف کند؛ اما خیانت یکی از اطرافیان حاکم شهر به نام "نصیببیگ شمسالدین لو" باعث شد، گنجه به دست روسها بیفتد. بار دیگر در سال 1219هـ.ق. "سیسانف" سپاه خود را به طرف «اوچ میاذین» اعزام داشت و در نزدیکی «قصبه شوره گل» اردو زد. "عباسمیرزا" توانست با رشادت و فداکاری سپاه روس را مجبور به عقبنشینی کند و با فرستادن نیروی کمکی از طرف فتحعلی شاه، عباسمیرزا توانست سپاه روس را به طرف «تفلیس» به عقب براند. از جنگهای 1219هـ.ق. نتیجه قطعی حاصل نشد و تنها آتش جنگ به مدت 4 ماه خاموش شد و در سال 1220هـ.ق. در «عسگران» نزدیک شوشی بین قوای روس و ایران جنگ شدیدی در گرفت و به شکست روسها منتهی شد. قلعه شوشی به تصرف قوای ایران در آمد و روسها تا «باکو» عقب نشستند. جنگهای تعرضی ایران در سال 1220هـ.ق. قوای روس را چندین کیلومتر به طرف کوهستان قفقاز عقب راند و معابر شرق قفقاز به تصرف ایران در آمد؛ ولی در سال 1221هـ.ق. به واسطه خیانت بعضی حکام قفقاز، سپاه روس مواضع سوقالجیشی خود را که از دست داه بود، دوباره تصرف کرد و بار دیگر میدان جنگ به ولایت «ایروان» منتقل شد.[9] در همین ایام هیئت نظامی "ناپلئون" به ریاست "گاردان" وارد ایران شد. در سال 1223هـ.ق. ناگهان روسیه جنگ را شروع کرد و قوای خود را به طرف ایروان حرکت داد که سواران «جالایر و افشار» شهر را نجات دادند و در این درگیری غنایم زیادی نصیب ایرانیان شد. هرچند تا سال 1226هـ.ق. فتوحات دیگری نصیب ایرانیان شد؛ ولی معابر جنوبی و شرقی قفقاز به دست سپاه روس افتاد و راه پیشرفت را برای عباسمیرزا بست. در سال 1217هـ.ق. قوای روس دست به حمله عمومی زده و با هجوم به مواضع ارتش ایران در «اصلاندوز» شکست جبرانناپذیری به عباسمیرزا وارد کردند.[10] در این جنگ ولیعهد(عباس میرزا) به سختی توانست از «رود ارس» عبور کند و جانش را نجات دهد؛ سپس نیروهای روسی، ایروان را محاصره کردند و آماده عبور از رود ارس گردیدند. با سقوط «لنگران» در سال 1218هـ.ق. تمام سواحل غربی دریای خزر به دست روسها افتاد.[11] آغاز اقدامات ژنرال گاردان در ایران مقارن ایامی بود که فرانسه با کمال شدت، جنگ علیه روسها را در اروپا ادامه میداد و چون دولت روسیه نمیتوانست در دو جبهه جنگ کند، آنها نمیتوانستند در جبهه قفقاز دست به اقدامی جدی بزنند و به همین دلیل علاقه داشتند به نحوی با ایران صلح کنند و بعد از آن قوای خود را به جبهه اروپا گسیل دهند. به همین مناسبت نمایندهای از جانب روسیه به نام "استپانف" برای صلح وارد ایران شد و دولت ایران که به پشتیبانی دولت فرانسه و کمک ناپلئون امیدوار بود و انتظار ورود هیئت نظامی را داشت به پیشنهاد روس اعتنایی نکرد.[12] اما انقلاب عثمانی و خلع "سلطان سلیم" که بلافاصله بعد از انعقاد عهدنامه «فینکنشتاین» رخ داد، اساس سیاست ناپلئون را در شرق به هم ریخت و از آن پس امپراطور فرانسه سیاست جدیدی که مبتنی بر تضعیف عثمانی بود در پیش گرفت و برای مقابله با انگلستان تصمیم گرفت، با روسیه متحد شود.[13] پس از شکست سختی که ناپلئون در «فریدلاند» به روسیه وارد کرد، "الکساندر اول" تزار روسیه تقاضای متارکه نمود و حاضر شد در «تیلسیت» با امپراطور فرانسه ملاقات نماید.[14] ملاقات دو امپراطور منجر به انعقاد عهدنامه در 1807م.(1222هـ.ق.) گردید که به عهدنامه «صلح تیلسیت» مشهور است و به موجب آن تغییرات مهمی در اوضاع سیاسی اروپا و دنیا به وجود آمد.
دولت ایران از جریان قرارداد تیلسیت اطلاعی نداشت و به امید وعدههای ناپلئون خود را آماده میکرد که شهرهای از دست رفته را پس بگیرد.[15]
دخالت انگلستان
در آن زمان انگلستان به شدت نگران شده بود که مبادا ایران به یکباره به دست روسها بیفتد. بنابراین فتحعلی شاه را برای انعقاد پیمان صلح تحت فشار قرار داد و فتحعلی شاه علیرغم مخالفت عباسمیرزا و از روی اجبار با انعقاد صلح موافقت کرد؛ سرانجام دولت ایران و روسیه با میانجیگری انگلیس در سال 1218هـ.ق. «عهدنامه گلستان» را امضا کردند.
انعقاد معاهده صلح گلستان
به موجب این عهدنامه ایران سهم بزرگی از سرزمین خود از جمله «گرجستان» و «ولایت ساحلی دریای سیاه»، «باکو»، «دربند»، «شیروان»، «قراباغ»، «گنجه»، «شکی»، »موقان»، «داغستان» و «قسمت علیای طالش» را به روسیه واگذار کرد.
دولت ایران همچنین قبول کرد، هیچ کشوری غیر از روسیه نمیتواند در دریای خزر کشتی جنگی داشته باشد و شرایط کشتیرانی بازرگانی دو دولت را دریای خزر مشخص کرده و مساحت و حق داشتن نیروی دریایی در این دریا به اضافه یک سلسله مزایای گمرکی، منحصراً به روسیه داده شد.
در ضمن ایران طی این عهدنامه به دولت روسیه متعهد شد که عباس میرزا را برای به دست آوردن تاج و تخت کمک کند و دربار ایران از جانب روسیه تقویت شود.[16]
اما در این عهدنامه خط مرزی بین دو کشور صریحاً تعیین نشد؛ یعنی قرار شد نواحیای که تا آن تاریخ به دست دولت ایران بود، متعلق به ایران بماند و نواحیای که روسها متصرف شده بودند به روسیه تعلق گرفت.[17]
دوران فترت
تنها سود عهدنامه گلستان این بود که صلح موقت ناپایداری تا سیزده سال بعد؛ یعنی تا سال 1242هـ.ق. بین ایران و روسیه برقرار گردید.
دولت ایران از این عهدنامه سرپیچی کرد و ادعا کرد که در این معامله فریب خورده است. پس از انعقاد این پیمان، دولت ایران "میرزا ابوالحسنخان شیرازی" را به عنوان نماینده خود با هدایایی گرانبها به دربار روسیه فرستاد تا برای باز پس گرفتن سرزمینهای از دست رفته تلاش نماید؛ اما تلاش او بینتیجه بود.
دومین جنگ ایران و روس و عهدنامه
اختلافات مرزی بین دو کشور باعث جنگ دوم ایران و روس شد. دوره دوم جنگهای ایران و روسیه بدون اعلان رسمی جنگ، شروع شد. در حملهای که عباسمیرزا در سال 1241هـ.ق. به سپاهیان روسی نمود، لنگران و طالش به دست ارتش ایران آزاد شد.[18] «گوگچای»(واقع در سرحدات قراباغ) و «بالغلو» اشغال گردید و «قلعه شیشه» در محاصره افتاد. در عرض سه هفته ایرانیان موفق شدند، اغلب نقاطی که به موجب عهدنامه گلستان به روسها تسلیم کرده بودند، به کمک اهالی محل پس بگیرند. این موفقیتهای سریع باعث خوشحالی فراوان فتحعلی شاه و زمامداران ایران گردید؛ ولی چون فتحعلی شاه تجربه تلخی از ادامه جنگ با روسها داشت، تصمیم گرفت در عین حفظ فتوحات، هرچه زودتر با روسها صلح کند.
به همین جهت در سال 1242هـ.ق. "میرزا داودخان ارمنی" را به عنوان سفیر فوقالعاده ایران به «سن پطرزبورگ» فرستاد تا زمینه مذاکرات صلح را فراهم کند؛ اما جواب روس منفی بود.[19]
اولین جنگی که بین دو کشور ایران و روسیه در گرفت، جنگ «شمکور» در حوالی گنجه بود[20] و با اینکه در نخستین ساعات جنگ، توپخانه ایران تلفاتی را به سپاه روس وارد کرد؛ ولی به فاصله کمی دربند و گنجه مجدداً به دست روسها افتاد و قوای روسی توانست تلفات زیادی را به سپاه عباسمیرزا وارد کند.[21]
سفارت میرزا محمدعلی خان شیرازی
فتحعلی شاه که در نتیجه شکست عباسمیرزا نگران شده بود، به اصرار و صلاحدید "سرجان مک دونالد" وزیر مختار انگلیس در تهران تصمیم گرفت[22] که با "یرمولف" وارد مذاکره شود؛ لذا "میرزا محمدعلی خان شیرازی" برادرزاده "میرزا ابوالحسنخان شیرازی" وزیر امور خارجه ایران را به عنوان نماینده ایران به «تفلیس» فرستاد.
روسها شرط ترک جنگ را واگذاری کلیه سرزمینهای ماوراء ارس و پرداخت 5/7 میلیون تومان غرامت جنگ کردند؛ ولی چون محمدعلی خان نپذیرفت، مذاکرات با شکست مواجه شد و سفیر ایران با دست خالی بازگشت.
روسیه فرماندهی قوای خود را عوض کرد و فرماندهی را به ژنرال "پاسکویچ" که در جنگهای با عثمانی به شهرت رسیده بود، واگذار کرد و در جنگهای شدیدی که بین ایران و روسیه در گرفت، پاسکویچ توانست ایروان را فتح کند.[23] بدین ترتیب سراسر سرزمینهای ماوراء ارس به دست روسها افتاد و قوای روسی از رود ارس عبور کرده و به جانب تبریز رهسپار شد.[24]
در سال 1242هـ.ق. تبریز به آسانی به دست روسها افتاد.[25] با سقوط تبریز استقلال ایران به شدت به خطر افتاد و روسها برای اینکه فتحعلی شاه را بیشتر زیر فشار بگذارند، تهدید کردند که از تبریز به تهران میآیند و آنجا را هم اشغال میکنند. سرانجام فتحعلی شاه خود را ناچار دید که شرایط سنگین «پیمان ترکمنچای» را در سال 1243هـ.ق. بپذیرد.
پیمان ترکمنچای
مذاکرات صلح در دهکدهی «ترکمنچای» واقع در 150 کیلومتری جنوب شرقی تبریز آغاز شد. پیمان ترکمنچای نیز چون پیمان گلستان با میانجیگری انگلیس تهیه شد. به موجب این عهدنامه ایران علاوه بر ایالاتی که طبق عهدنامه گلستان از دست داده بود، «ایالات نخجوان»، «ایروان«، »طالش» و «شوره گل» را نیز به روسیه واگذار کرد.[26]
روسیه در این عهدنامه مقاصد استعماری خود را بیپرده نشان داد و منافعی نصیب آن دولت شد که در هیچ یک از جنگهای اروپا نتوانسته بود نظیر آن را به دست آورد. رودخانه ارس به عنوان مرز دو دولت تعیین گردید، در ضمن مقرر گردید، هرگاه اتباع روسی مقیم ایران مرتکب جرمی شوند، کنسول آن کشور مطابق قوانین و رسوم کشور متبوع خود برای آنان مجازات تعیین کند و دادگاههای ایران حق کوچکترین دخالتی نداشته باشند، این حق به «کاپیتولاسیون» معروف است.[27]
تعهد روسیه در قبال ولیعهدی عباسمیرزا
دولت ایران ملزم گردید، تقصیر بعضی از اهالی آذربایجان را که با دشمن مساعدت کرده بودند، ببخشد و با برقراری کنسولگریهای روسیه در نقاط شمالی ایران موافقت کند. در مقابل دولت روسیه حقوق عباس میرزا و اولاد او را نسبت به تاج و تخت ایران به رسمیت بشناسد و به این ترتیب برای خود حق حمایتی نسبت به خاندان قاجار قائل گردید.[28]
قتل گریبایدوف
بعد از عهدنامه، دربار روسیه "گریبایدوف" را برای اجرای مقررات عهدنامه ترکمنچای و حل اختلافات مرزی به تهران فرستاد، وی پس از چند روز اقامت در پایتخت از دولت ایران خواست که دو نفر زن ارمنی را که مسلمان شده بودند و در خانه "آصفالدوله" مقیم بودند، به عنوان آن که از اهالی ایروان هستند و ایروان به تصرف روسیه در آمده تحویل سفارت روسیه بدهند. تلاش حاکمان ایران برای انصراف سفیر روسیه به جایی نرسید[29] و آن دو زن تحویل سفارت روسیه شد. آصف الدوله دست به دامن علما شد و فتوای علما باعث هیجانات عمومی و تحریک احساسات مذهبی مردم تهران شد. مردم به سمت سفارت روسیه حمله کردند و گریبایدوف را به قتل رساندند.[30] فتحعلی شاه نمایندهای را برای عذرخواهی به دربار روسیه فرستاد و روسیه که در «بالکان» مشغول جنگ با عثمانی بود، نمیخواست درگیری جدی با ایران پیدا کند، عذرخواهی ایران را پذیرفت و به این ترتیب خوشبختانه عواقب این حادثه گریبانگیر ایران نشد.
روابط ایران و روس بعد از عهدنامه ترکمنچای
بعد از عهدنامه ترکمنچای، روسیه سیاست خود را نسبت به ایران عوض کرد و تصمیم داشت که با سیاست آرام و ملایمی دامنه نفوذ خود را در ایران توسعه دهد و وضع سیاسی و اقتصادی خود را در ایران محکم نماید. دولت روسیه برای اجرای این سیاست دست به تأسیسات تجاری زد تا بتواند مواد و محصولات خام کشور ایران را که مورد احتیاج کارخانجات روسیه بود، به دست آورده و تجارت ایران را منحصر به خود نماید[31] و در ضمن مال التجارههای خود را در بازارهای ایران به فروش برساند. روابط تجاری ایران و روسیه در این تاریخ بسیار توسعه پیدا کرد و کمکم دست سایر کشورهای اروپایی از بازارهای ایران کوتاه گردید و فقط دولت روسیه بود که مواد خام مورد احتیاج کارخانجات خود را از ایران به روسیه صادر میکرد و در عوض محصولات کارخانجات خود را در بازارهای ایران به فروش میرسانید.[32]
از جانب دیگر دولت روسیه که از دو دوره جنگ با ایران به قسمتی از مقاصد خود دست پیدا کرده بود و سرزمینهای وسیع و حاصلخیزی را در قفقاز تصرف کرده بود و در ضمن نفوذش در دربار ایران به مقدار زیادی افزایش یافته بود، فرصت را برای پیشرفت به سوی هندوستان مناسب دید. روسیه مرتب دولت ایران را تشویق به لشکرکشی و تصرف «هرات» مینمود و وعده هر گونه مساعدتی را به فتحعلی شاه میداد.[33]