4 اردیبهشت 1397, 14:6
در مورد علت غیبت امام زمان (عج) باید گفت: 1-اولاً کارهایی را که فهمیدنش فایده ای نداشته و تاثیری هم در برنامه کار و زندگی و سایر شئون ندارد، عقلاً سماجت کردن در درک علت آن و پرسش های زیاد و طرح آن لزومی ندارد. چرا که وظیفه ما اطاعت از فرامین دینی است دستور و احکام دینی همان است که اسلام داده است و باید در تمام این مدت مو به مو عمل شود.
2- اصلاً ظرفیت علمی و عقلی بشر از درک بعضی مطالب عاجز است و قادر نیست آنها را درک نماید، بسیاری از احکام و اصول دینی است که انسان از درک و فلسفه آنان ناآگاه است. مثلاً موقعی که مردم از پیامبرشان میخواهند که روح را بفهمند و بشناسند خداوند به پیامبر خطاب میکند: «و یسئلونک عن الرّوح قل الرّوح من امر ربّی و ما اوتیتم من العلم الّا قلیلاً» یعنی میپرسند تو را از روح بگو روح از امر پروردگار من است و داده نشدید از دانش مگر اندکی. و در این مورد هم بشر و عقلش و علمش و ظرفیتش عاجز است و قاصر است که غیبت را درک کند، لذا نمی تواند ادراک نماید.
3- حضرت امام زمان (عج) آخرین حجت خداست و بایستی زمین بی حجت نباشد و از طرفی مردم بایستی آمادگی برای دیدار آن حضرت را داشته باشند. و بتوانند دنیا و مردم آن برای ظهور موفورالسرورش خود را هماهنگ سازند و چون با پیامبر بزرگ و یازده نفر از اوصیای بزرگوارش خوب رفتار نکردند و نتوانستند آن طور که باید و شاید از وجود آنان استفاده کنند، لذا در این مورد باید مردم خوب آماده شوند تا حضرتش ظهور نموده و دیده ها را به نور جمالش روشن و منور گرداند. و البته مردم بایستی به واقع متظر ظهور آن سرور باشند و انتظار بالاترین مرتبه آمادگی است. یعنی انسان باید تمام کارهای مقدماتی را برای پذیرایی آماده کند و سپس بگوید منتظرم و اگر چنین شد، چنان میشود و به همین دلیل هم انتظار فرج بالاترین عبادات است. «افضل الاعمال انتظار الفرج». چرا که حضرت برای برقراری عدالت و احقاق حقوق محرومان و مستضعفین و مبارزه با هر ظلم و ستمی فرج مینمایند، تاکید بر وجود ظلم و ستم وافر و فساد در آخرالزمان باعث گشته که برخی گمان نمایند در هنگام ظهور هیچ صلح و انسان صالحی وجود نخواهد داشت. در حدیث معروفی آمده است: «یملاالله به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً». نیز شاهد این امر است. در این حدیث نیز نکته ای است مبنی بر اینکه تکیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم ست که مستلزم وجود گروه مظلوم است و میرساند که قیام حضرت مهدی (عج) برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بدیهی است اگر گفته شده بود: یملاالله به الارض ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعد ما مائت کفراً و شرکاً و فساداً. مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد، در آن صورت استنباط میشد که قیام حضرت برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه اهل حق ولو به صورت یک اقلیت.
در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیامت مهدی (عج) ادامه پیدا میکند و چنان که میدانیم بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولت های شیعی معاصر خود حسن ظن داشته اند احتمال داده اند که دولت حقی که تا قیام مهدی (عج) ادامه خواهد یافت همین دولت است. این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات اجتماعی و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع سیاسی زمان خود بوده، اما حکایتگر این است که استنباط این شخصیت ها از مجموع آیات و اخبار و احادیث مهدی (ع) که جناح حق و عدل و ایمان باید در هم بشکند و نابود شود و اثری از صالحان و متقیان باقی نماند تا دولت مهدی ظاهر شود، بلکه آن را به صورت پیروزی جناح صلاح و عدل و توقی بر جناح فساد و ظلم و بی بند و باری تلقی میکرده اند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان