كلمات كليدي : تاريخ، قيام 15 خرداد، امام خميني، روحانيان
نویسنده : طلعت ده پهلواني
در تاریخچه زندگی سراسر حماسه و مبارزه امام خمینی(ره)، علیه رژیم پهلوی و حامیان آمریکایی و صهیونیستی آن، نهضت 15 خرداد 1342ش. یک نقطه عطف محسوب میشود؛ به گونهای که انقلاب اسلامی ایران را تداوم نهضت 15 خرداد میدانند. آن نهضت، مبارزهای بود که سه عنصر "اسلام"، "امام خمینی(ره)" و "مردم"، پایهها و عوامل اصلیاش را تشکیل دادند.
بسترها و ریشهها
1. رحلت آیتالله بروجردی و کاشانی
در سالهای 1340 تا زمستان 41 برخی رخدادها باعث شد تا شاه به فکر کارهایی بیفتد که تا آن زمان، شهامتش را نداشت. در گذشت آیتالله بروجردی و کاشانی از جملۀ این رویدادها بود. شاه که از قدرت رهبری آیتالله بروجردی خبر داشت در زمان حیات ایشان اقدامی نکرد تا مایه دردسر نشود. از سویی، حیات آیتالله کاشانی نیز برایش نگرانکننده بود؛ به همین دلیل با رحلت این دو مرد بزرگ، خیالش از حوزههای علمیه راحت شد.
2 . اصلاحات آمریکایی
مسئله دوم، روی آوردن ایالات متحده به انجام اصلاحات آمریکایی در رژیمهای وابستهاش بود. این امر برای جلوگیری از بهاصطلاح، نفوذ کمونیسم در سال 1960م. با روی کارآمدن دموکراتها به رهبری کندی آغاز شد.[1]
حاصل این سیاست جدید، روی کارآمدن دولت شریفامامی و طرح شعارهای آزادی احزاب و فضای باز سیاسی و اصلاحات اداری بود. امامی چندان مورد تأیید کندی نبود؛ بلکه حاکمان جدید آمریکا توجه خاصی به علی امینی داشتند.
3. اصلاحات ارضی در ایران
امینی در 17 اردیبهشت 1340 به نخستوزیری رسید و شعار مبارزه با فساد و انحلال مجلس، اولین ژست وی برای ایجاد اصلاحات آمریکایی بود. آمریکاییان از قانون موسوم به «اصلاحات ارضی» در دی 1340 حمایت کردند. سپس کنسرسیوم نفت برای تأمین هزینههای این «انقلاب» با اشاره آمریکا، تولید را افزایش داد و ایران را به سومین صادر کننده نفت جهان تبدیل کرد.[2]
4. انجمنهای ایالتی ولایتی
امینی بر کنترل ارتش نیز اصرار داشت؛ ولی این کار، مخالف خواست شاه بود. سرانجام، این اختلاف، میان شاه و امینی به برکناری امینی و روی کار آمدن دولت علم منجر شد و با طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیئت دولت به تصویب رسید. این لایحه در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت و در واقع، زمینهسازِ لوایح دیگر بود. این لایحه مقدمهای برای اسلامزدایی بود و بر لزوم حذف اسلام از شرایط نمایندگی مجلس، لزوم سوگند به هر کتاب آسمانی به جای قرآن و آزادی زنان در فعالیتهای اجتماعی تأکید داشت.[3] مخالفت قاطع امام خمینی و اعتراضات مکرر علما و مراجع، سبب شکست آن لایحه شد و عَلَم به ناچار در آذرماه 1341 طرح خود را پس گرفت.[4]
5. انقلاب سفید
اقدام دیگر علم، وعده تحقق انقلاب سفید بود. وی تصمیم گرفت اصول ششگانه خود و نقشههای آمریکا را در این قالب اجرا کند.[5] شاه برای این هدف سعی کرد میان مراجع و علما با نقشههای ضد اسلامی خود، تفرقه افکند؛ اما این تصمیم اثر سوء داشت و شاه مجبور شد به یک رفراندوم صوری رضایت دهد. امام خمینی(ره) با آن مخالفت و رفراندوم را تحریم کرد و اعتراضات مردم و ناآرامیها شروع شد.[6]
حمله به فیضیه
این مقاومت و هشیاری، زمینهساز حمله نیروهای شاه به فیضیه در فروردین 1342 و یورش مأموران رژیم به مجلس سوگواری امام صادق(ع) شد. در پی این فاجعه دهها نفر، شهید و مجروح شدند و امام پیام مفصلی برای علما نوشت که بسترساز قیام 15 خرداد 1342 و روند جدیدی در مبارزه با رژیم بود.[7]
همچنین امام در چهلمین روز فاجعه فیضیه، پیامی خطاب به ملت صادر کرد. رژیم با انتشار پیام ایشان و حرکت علما در نجف متوجه شد که برنامه اجرا شده در فیضیه، آثاری منفی در بر داشته و بنابراین به حرکت دیگری نیاز است؛ چون کارهای انجام شده نتوانسته بود اهداف مورد نظر را تأمین کند و لازم بود عملیات در مقیاس وسیعتری اجرا شود.
شاه در سخنرانی خود در 28 اردیبهشت 1342 تهدید کرد که اگر اینقبیل کارها متوقف نشود، کشتار وسیعی روی خواهد داد و تمام عالمان سهیم در این حرکتها دستگیر خواهند شد. او گفت: «اگر متأسفانه لازم باشد که انقلاب بزرگ با خون یک عده بیگناه، یعنی مأموران دولت و یک عده بدبخت گمراه آغشته شود، این کاری است که چارهای نیست و خواهد شد.»[8]
ماه محرم فرا رسید و رژیم تردید نداشت که مبلّغانِ پیرو امام از جنایتهای دستگاه سلطنت سخن خواهند گفت. ساواک برای پیشگیری به جمعی از آنان گفت که سه مطلب را در سخنان خود رعایت کنند:
الف) ضد شخص شاه، مطلبی نگویند؛ ب) از اسرائیل، مطلبی گفته نشود؛ ج) نگویند اسلام و قرآن در خطر است و دستگاه حکومتی را ضد اسلامی نخوانند.[9]
وقتی امام از این امر مطلع شد با صدور بیانیهای به وعاظ و گویندگان دینی چنین هشدار داد: «این التزامات علاوه بر اینکه ارزش قانونی ندارد، مخالفت با آن نیز هیچ ارزشی ندارد....»[10]
با صدور این بیانیه، تحرّک تازهای میان واعظان و روحانیان پدید آمد تا در شهرها و روستاها، جنایات رژیم شاه را افشا کنند. با این شرایط و زمینهها راهپیماییهای مذهبی و مردمی و شعارهای تند انقلابی علیه رژیم و در طرفداری از امام در تهران و شهرستانها روز به روز گسترش یافت و رژیم، تنها راه چاره را دستگیری ایشان دانست.[11]
نطقها و عملکردهای امام خمینی(ره) قبل از قیام
امام به هر گونه اقدام حکومت، واکنشی سخت نشان میداد. وی در 3 بهمن 1341در یک سخنرانی با این اقدامهای حکومت برخورد و اعتراض خود را چنین بیان داشت: «امروز که 26/11/1341 مصادف با 26 شعبان است از اوایل روز، عدهای از مأمورین دولت در شهر مقدس قم به راه افتادهاند و به مردم بیپناه قم و روحانیون حمله کرده و اهانت نمودند و بسیاری را کتک زده و به زندان بردند و با تیراندازی و چوب و چماق، طلاب مظلوم را به باد کتک میگیرند ... این است حال ما در این ساعت که ظهر است و عاقبت امر معلوم نیست چه خواهد شد؛ این است معنای طرفداری دولت از دیانت و امنیت این است ... .»[12]
شاه و مزدورانش در تهران نیز سختگیریهای زیادی را بر مردم بیدفاع انجام دادند. بیشتر این سختگیریها برای جلوگیری از مخالفت و تعارض روحانیان برجسته شهر و برانگیختن اقشار مختلف بر ضد عملکرد دولت بود. این سختگیریها تا حدی بود که حضرت امام فرمود: «... ارازل و اوباش را تحریک میکنند که به علما و روحانیان اهانت کنند. آقایان طلاب و مبلغین را مانع میشوند که برای تبلیغ اسلام به نواحی ایران بروند ... این است حال ما تا آقای علم و ارسنجانی چه بگویند ... .»
قیام 15 خرداد
ساعت 4 صبح روز دوازدهم ماه محرم(15 خرداد 42) نیروهای امنیتی و انتظامی، پس از محاصره منزل امام در قم و حمله به منزل از راه دیوار، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و در یکی از بازداشتگاهها نگه داشتند. مأموران پس از مدتی، او را به پادگان عشرت آباد بردند.[13] خبر دستگیری ایشان، قبل از طلوع آفتاب، تلفنی به بزرگان روحانی، ملی و سیاسی پایتخت رسید. سپس این خبر به سرعت در قم و سایر شهرها منتشر شد و عصبانیت و خشم شدید مردم را در پی داشت؛ از این رو درگیریهای گستردهای در قم، تهران و سایر شهرها نیز از ساعت 10 صبح آغاز شد.[14]
رژیم خیال میکرد با دستگیری و تبعید امام و یارانش و سرکوب خونین قیام 15 خرداد به این وقایع خاتمه داده است؛ ولی به تدریج متوجه شد که هیچ تغییری در مواضع و محبوبیت ایشان صورت نگرفته است و مردم هم صحنه را خالی نکردهاند.[15]
توصیف حرکتهای مردمی در واقعه 15 خرداد
خبر دستگیری امام که در سراسر قم پیچید، گروههای نسبتاً عظیمی از مردم به خیابانها ریختند و به دستگیری امام اعتراض کردند. بدین ترتیب، قیام معروف 15 خرداد در شهر قم شکل گرفت. در تهران نیز پس از پخش خبر دستگیری، مردم به خیابانها هجوم آوردند و شعارهایی علیه رژیم و دولت سر میدادند و به برخی از مراکز دولتی نیز هجوم میبردند؛ از این رو تهران نیز در قیام علیه رژیم با شهر قم همگام شد. علم، تنها راه برخورد با بحران پیش آمده را در سرکوب قهرآمیز آن جستجو کرد. این شورش به حدی گسترده بود که هر لحظه احساس میکردند رژیم در حال سقوط است.[16]
درواقع از همان آغاز نیز لبه تیز حملات روحانیت به رهبری امام(ره) متوجه علم بود و او را مسئول اصلی کارهای رژیم میدانستند.[17] درباره تلفات قیام، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما احوال و شواهد موجود از شهادت صدها بیگناه خبر میدهد.[18]
دستاوردهای قیام پانزده خرداد 1342
نهضتی که به رهبری امام خمینی در مقام مرجعیت در سال 1341 از درون حوزه علمیه قم آغاز شد در پانزدهم خرداد 42 بیرحمانه سرکوب شد؛ اما نابود نشد؛ بلکه بذری شد که سرانجام، زمینههای شکوفایی انقلاب اسلامی را فراهم کرد.[19]
دستاوردهای این قیام خونین عبارتاند از:
1. اسلامیشدن مبارزه؛
2. اخلاص و قاطعیت در رهبری؛
3. مردمیشدن مبارزه؛
4. بیگانهستیزی؛
5. حضور روحانیت در صحنه مبارزات؛
6. محو جاذبههای گروههای سیاسی؛
7. تکامل مبارزات سیاسی و رشد توده مردم؛
8. معرفی مذهب اسلام به عنوان یک سیستم حکومتی؛
9. افشای چهره منافقانه شاه؛
10. افزایش رشد سیاسی در روحانیت و حوزه علمیه؛
11. بی اعتباری شرق و غرب در بین مردم و پایهگذاری اصل نه شرقی و نه غربی به دلیل موضعگیریهای منفی آمریکا و شوروی در مقابل قیام مردم؛
12. پی بردن به ضرورت وجودِ تشکل برای ادامه مبارزه .[20]