14 فروردین 1397, 13:1
اَلِسدِیر مک اینتایر فیلسوف نو- ارسطویی و اجتماع گرای معاصر (زاده 12 ژانویه 1929 گلاسکو، اسکاتلند) یکی از جدی ترین منتقدین لیبرالیسم و سنتهای فکری و فرهنگی مرتبط با این ایدئولوژی میباشد. مک اینتایر همواره نشان داده که جامعه ایدهآل وی از دو بعد اساسی با جوامع مدرن کنونی متفاوت است: سیاست و اقتصاد؛ وی از این رو همواره به انتقاد از سیاست و اقتصاد مدرن میپردازد و جامعه مدرن را فاقد یک روح پیوند دهنده جمعی بر میشمارد.
مک اینتایر استدلال میکند که در سیاست مدرن مفهوم میهن پرستی وجود ندارد زیرا در این سیاست جایی به نام میهن وجود خارجی ندارد. گرچه در این میان ناسیونالیسم یا مبالغه در میهن پرستی میتواند وجود داشته باشد، ولی دلبستگی خالصانه و سالم به ملت نمیتواند وجود داشته باشد زیرا جامعه مدرن فاقد پروژهای مشترک است که بتواند افراد را به ملت و دیگر شهروندان پیوند دهد. افزون بر این سرمایه داری جهانی یکی از مشخصههای عصر مدرن است که این امر نیز از دیدگاه مک اینتایر پیامدهای عمیقا زیانبار خود را نیز به دنبال دارد. اولا، سرمایه داری جهانی، به واسطه عاطفه گروی، موجب رجحان اولویتهای فرد بر خیر عالی تر جمعی میگردد. در واقع از این رهگذر، عاطفه گروی به دیدگاه اشتباهی از شادی انسانها دامن میزند. باید اذعان داشت که مک اینتایر، زندگی شاد را از منظر معیارهای عینی فضیلت که در چارچوب سنت یافت میشود مورد ملاحظه قرار میدهد. این در حالی است که سنت فضایل، با ویژگیهای محوری نظم اقتصادی مدرن و بویژه فردگرایی، حس مال اندوزی و ارتقای ارزشهای بازار به جایگاه اجتماعی مرکزی، مغایرت دارد. از این رو باید گفت که زندگی صرفا جمع آوری پول یا اشیای قابل خریداری با پول را در بر نمیگیرد. البته پول نیز نقش خاص خود در زندگی فضیلت مندانه را بر عهده دارد؛ در واقع فضیلتهای خاصی همانند سخاوتمندی وجود دارد که تحقق آنها بدون پول، غیر ممکن یا حداقل دشوار میشود. مک اینتایر در اینجا با ارسطو اتفاق نظر دارد. ولی همان طور که مک اینتایر اذعان دارد، زندگیای که برای درآوردن پول صرف شود، در عمل تباه گردیده است. از سوی دیگر سرمایه داری به عنوان یک ایدئولوژی، بهره برداری ابزاری از مردمان را ترویج مینماید. مدیران سرمایه دار، در راستای تولید کالا از کارکنان خود بهره برداری میکنند و بازاریان نیز برای ترغیب مشتریان به منظور مصرف کالاهای خاص، آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهند. اقتصاد بازار آزاد، شرایط بازار را با بی رحمی تمام به گونهای تحمیل میکند که بسیاری از کارگران را از کار مولد محروم ساخته و بخش اعظمی از نیروی کار در کشورهای پیشرفته و کل جوامع در مناطق کمتر توسعه یافته را به نوعی به محرومیت اقتصادی غیر قابل علاج مبتلا مینماید و این امر نیز به نابرابری و فاصله ثروت و درآمد دامن زده و جامعه را به سوی منافع متعارض و مخاصمه جویانه سوق میدهد.
از این روست که سلطه پول بر سیاست مدرن، به واسطه این رقابت و خصومت گرایی بر ساخته میشود و تا زمانی که مردم فضیلت مندی را به موثر بودن ترجیح ندهند، پول و مضرات آن بر روند سیاسی از جوامع مدرن زدوده نخواهند شد. از این رهگذر و از منظر مک اینتایر سرمایه داری به خودی خود و همچنین به واسطه تاثیرات سیاسیاش، پدیدهای زیانبار تلقی میگردد. در واقع در جامعهای که مک اینتایر ترجیح میدهد، فقط میزان اندکی از نابرابری درآمد وجود خواهد داشت تا مانع از این شود که مردم به واسطه فقر از جامعه طرد شوند و یا اینکه به خاطر ثروت زیاد فراتر از جامعه قرار گیرند.
از نظر مک اینتایر، رشد ابنای بشر به غلبه بر خواستههای آنی و از سوی دیگر آموزش درک نیکیهای بلند مدت، منوط است و از این رو تبلیغات و بازاریابی که افراد را به سوی خواستههای آنی سوق میدهند، به تدریج از عرصه خارج خواهند شد. برخلاف چیزی که هم اکنون شاهد هستیم، در جامعه آرمانی مک اینتایر بازارها باید تابع گسترش فضایل در افراد و اجتماع باشند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان