كلمات كليدي : طاهريان، لشكرداري، سپاه، جنگ
نویسنده : محسن حسني نسب
پس از سقوط ساسانیان توسط اعراب مسلمان، با ایرانیان برخورد خوبی انجام نمیشد. مالیاتها و خراجها که در دوران خلفای راشدین حتی از زمان ساسانیان بهتر شده بود، در زمان امویان بسیار رشد یافت تا آنکه حتی مانع مسلمان شدن و قبول اسلام ایرانیان توسط امویان بودیم تا آنکه مالیاتهای بیشتری گرفته شود. غیر از آن به ایرانیان ظلم و اجحاف زیادی میشد. در نتیجه با تبلیغاتی که توسط طرفداران عباسیان و نیز حضور سادات در ایران انجام میشد، تمایلات زیادی علیه اسلام اموی در ایران ظهور کرد تا آنکه عباسیان خصوصا با استفاده از مردم ایران توانستند، پس از جنگهای متعدد امویان را برکنار و قدرت را در دست بگیرند و با این پیروزی دوباره روح استقلالطلبی در بین ایرانیان جان تازهای گرفت. دوباره در زمان جنگ شرق با غرب (مامون با امین) شرق پیروز شد. تا آنکه طاهر سردار بزرگ ایرانی توانست امین را مغلوب کند و او را به قتل برساند. در زمان مامون در یک روز آدینهای، طاهر که از طرف مامون حاکم خراسان شده بود، نام خلیفه را از خطبه انداخت. با اینکه طاهر پس از آن عمر چندانی نکرد و به مرگ مشکوکی از دنیا رفت؛ ولی پسرانش ادامه دهندۀ راه او شدند و دیگر پس از آن بود که شاهد بروز اولین سلسله ایرانی پس از ظهور اسلام درایران شدیم. و پس از آن بود که به قول ارانسکی ما شاهد حضور برخی از دودمانهای محلی در ایران بودیم.[1]
برای شناخت بهتر نظام لشکرداری در دوران طاهریان، باید ابتدا از محدودۀ جغرافیای آنان آگاه باشیم. حکومت وسیع طاهریان شامل ایالتهای جبال، فارس، طبرستان، خراسان، ماوراءالنهر، خوارزم و سیستان میشود[2].
طاهر پس از آنکه در روز آدینه، نام خلیفه را از خطبه انداخت و حکومت مستقل طاهریان را بنا کرد، حتما باید آنچنان از لحاظ نظامی خود را مقتدر میدانست که بتواند نه تنها جلوی شورشهای محلی و داخلی را بگیرد، بلکه به عنوان رقیب خلیفه، توانایی داشته باشد که در مقابلش بایستد و این همه مستلزم وجود سپاهی مقتدر است.
البته اطلاعات و منابع دربارۀ نظام لشکرداری طاهریان بسیار کم است و از منابع مختلف و خصوصا دوران عباسیان میتوان به کم و کیف حدودی آن برسیم.
طاهر به امر سپاهیانش خیلی توجه داشت و در نامهای که برای فرزندش عبدالله بن طاهر هنگام رفتن به مصر برایش نوشت، گفت: «و سپاهیان را مورد تفقد قرار بده و به دفاتر آنان بنگر و پایۀ هر یک را رسیدگی کن[3].»
این نشان از اهمیت داشتن سپاه در نزد خاندان طاهر است. البته خود طاهر نیز در بدو امر، فرمانده سپاه بود که خود این امر و شرایط آن دوران توجه ویژه طاهر را به سپاه لازم مینمایاند.
تشکیلات و ساختار سپاه و لشکر طاهریان
با توجه به وسعت زیاد حکومت طاهریان، مشخص است که یک سپاه دائمی که همواره آماده به خدمت باشند را در اختیار داشتند، ولی این سپاه باید درصدی از کل سپاه طاهریان باشند که در مواقع ضروری تشکیل میشوند.
نظام لشکرداری با توجه به میراث ساسانیان و نیز حضور اعراب مسلمان باید بر همان اساس باشد.
در راس سپاه، سپهسالار یا صاحب الجیش بوده است که پس از منصب وزارت بزرگترین مسئولیت برعهده ایشان بوده است.[4]
البته یعقوبی نام سپاهیان و مزدوران را در دیوان جداگانهای آورده و به نام دیوان سپاهیان و مزدوران (الجند و شاکریه) از آن نام برده است.[5] بعد از سپهسالار، سرهنگ بالاترین مقام را داشته است. البته در هر سپاه چندین سرهنگ وجود داشته که هر کدام بر 300 تا 500 نفر فرماندهی میکردند. با توجه به اینکه در هر سپاه چندین سرهنگ وجود داشته است، هر سرهنگ یک علم مخصوص به خود داشته تا نیروهای تحت امرش بتوانند او را از بقیه سرهنگان تشخیص دهند.[6]
بعد از امیر و سرهنگ، سوار رتبه بالاتری در سپاه داشته و بعد از سوار، پیادگان بودند که اکثر سپاه را تشکیل میدادند.[7]
جاسوسان سپاه
طاهریان از جاسوسان در سپاه به فراوانی استفاده میکردند. جاسوسان در لشکر مراقب رفتار سپاه و خصوصا امیر سپاه بودند. [8]
در هنگام جاسوسان نه تنها اخبار سپاه دشمن را به اطلاع امراء میرساندند، بلکه دست به شایعه پراکنی نیز میزدند. مثلا ابن خلدون در هنگام ذکر اخبار جنگ طاهر برای فتح بغداد در بیرون شهر آورده است: «طاهر جاسوسانی به میان سپاه بغداد فرستاد. این جاسوسان چنان شایع کردند که در بغداد، امین به اصحاب خود عطای فراوانی میبخشد. بدینگونه در سپاه اختلاف افتاد و دست به کشتار یکدیگر گشودند و بیهیچ نبردی بازگشتند[9].»
نژاد سپاهیان طاهریان
با توجه به حضور بیشمار مزدوران، نمیتوان به قطعیت گفت که سپاهیان طاهر از چه نژادی بودند یا به چه مکانی تعلق داشتند. ولی با این حال حضور مردم خراسان از دیرباز در سپاه شرق زیاد بوده است؛ چه در هنگام قیام ابومسلم خراسانی و چه در هنگام حضور و حمله طاهر ذوالیمینین و فتح بغداد.
البته نباید از حضور ترکان که به صورت مزدور شرکت میکردند، چشمپوشی نمود. ترکان همواره یکی از ارکان سپاه طاهر به شمار میرفتند.[10]
همچنین در فتوح البلدان آمده است که مامون به کسانی از ماوراءالنهر که وارد دربارش میشدند، انعام و ارزاق زیادی عطا میکرد و بسیاری از آنان سپاه طاهر را تشکیل دادند.
سپس المعتصم بالله نیز همان شیوه را ادامه داد؛ چندانکه اکثر فرماندهان سپاهش اهل ماوراءالنهر از سغدیان و فرغانیان و مردم اشر و سرو شاش و دیگر نقاط بودند.
البته طاهریان اکثر فرماندهان اصلی را از بین اقوام و خاندان طاهری برمیگزیدند. ولی اکثر سپاهیان در آن زمان، از بین مردم عادی بودند که در مواقع لزوم و جنگها جمع میشدند و پس از آن به کسب و کار خویش باز میگشتند. در آن جنگها، افراد زیادی نیز با نیتهای به قصد جنگ با کفار، به دست آوردن غنیمت و کسب نام و مانند آن همواره حضور مییافتند. البته خوارج نیز در جنگ با کفار ،(غزا ) شرکت داشتند[11].
ساخت پادگان
با توجه به اینکه طاهریان همواره در جنگ و مبارزه با شورشیان بودند، محل دایمی برای اسکان سربازان و نیز مزدوران لازم داشتند. به همین جهت پادگانهایی ایجاد کردند. مثلا عبدالله بن طاهر در نزدیکی نیشابور، پادگانی را برای سپاهیانش ساخت و نام آن را شادیاخ گذاشت که البته خود شهر نیشابور بعدها به آنجا منتقل شد[12]. همچنین در هنگام نبرد، خصوصا در موقع محاصره، پادگانی در نزدیکی محل جنگ میساختند و دور آن را خندق میکندند و سپاهیان را خصوصا شبها جهت جلوگیری از غافلگیری در آنجا قرار میدادند[13].
ادارۀ لشکریان
طاهر در نامهای که جهت نصیحت به پسرش عبدالله نوشت، در مورد نظام لشکرداری او نیز اندرزهایی نوشت. از جمله اینکه وی به فرزندش دستور داد: «بر روزی ایشان (سپاهیان) بیفزای و وسایل معاش آنان را به قدر کافی فراهم آور، تا خدای عزوجل به وسیله آن، ایشان را از تنگدستی برهاند.»
طاهر در مورد اختلاف بین مردم و سپاه به پسرش گفته است: «با پوشیدن جامۀ فضیلت و لزوم عمل کردن به آن، (این اختلاف را) برطرف کن.»
در ادامه طاهر میگوید: «دیوان و لشکرنویسی و ضروریات آنها را خوب اداره کن[14].» از این سخن استفاده میشود که در سپاه جایی به نام دیوان سپاه وجود داشت که نهتنها امور اداری سپاه در آنجا صورت میگرفت؛ بلکه حقوق و مقرری لشکر نیز در آنجا پرداخت میشده است.
ادوات سپاه طاهریان
به نظر نمیآید که لباس خاص یا متحد الشکلی در بین سپاهیان وجود داشته باشد یا حداقل در منابع در این مورد توضیحی داده نشده است.
طاهریان در سپاهشان، از تجهیزات و لوازم و آلات و ابزار کافی بهره میبردند و سلاح و لوازم و نیرو به اندازه کافی داشتند. سپاه ایشان شامل سواره نظام و پیاده نظام بود که امراء خصوصا اهل خراسان جزء سواره نظام بودند. سواره نظام سپاه طاهریان زره، شمشیر، تیر و کمان به همراه داشت. در مقابل پیاده نظام اکثرا فاقد تجهیزات کامل بودند. در سپاه از منجنیق برای فتح شهرها و قلعهها استفاده میکردند و هنگام محاصره پادگان یا حصاری، با منجنیق و سنگ آنجا را میکوبیدند[15].
طبری اشارهای نیز به نیزههای کلفت و تبر دارد که البته مختص به گروه اندکی بوده است که در در زمان محاصرۀ بغداد در اطراف قصرهای برخی از بزرگان عباسیان به کمین نشسته بودند[16].
جنگها
طاهر بن حسین برای از بین بردن خلافت امین، چندین بار جنگید تا سرانجام توانست بر وی پیروز شود و شهر بغداد را به تصرف خود درآورد.
غیر از این جنگ، به طور کلی میتوان جنگهای طاهریان را به دو شاخۀ اصلی جنگهای بیرونی و جنگهای درونی (شورشها) تقسیم نمود. منظور از جنگهای بیرونی، جنگهایی بود که طاهریان با غیر مسلمانان خارج از حکومت عباسیان داشتند. جنگهای درونی شامل جنگهایی میشد که در درون مرزهای اسلام اتفاق میافتاد؛ گرچه کسانی که به شورش برخاسته بودند، اکثرا مانند مازیار دینی غیر اسلام داشتند. طاهریان به نوعی مورد حمایت عباسیان بودند و رضایت دستگاه خلافت را نیز جلب میکردند؛ به همین جهت در راه حمایت از دستگاه خلافت و همچنین گسترش دین اسلام، جنگهای فراوانی را انجام دادند[17].
به هر حال و با توجه به نزدیکی سغد و هند و نیز ترکان که همگی از کفار محسوب میشدند، جنگهایی با آنها صورت میگرفت که نام غزا داشت؛ مثلا عبدالله بن طاهر پسر خود طاهر بن عبدالله را به غزای سرزمین غوزیه فرستاد و فتوحاتی توسط او انجام شد[18]. در آن جنگها، افراد زیادی با نیتهای مختلف مانند قصد جنگ با کفار، بهدست آوردن غنیمت و کسب نام و مانند آن همواره میجنگیدند. البته به کار بردن نام مزدور از طرف یعقوبی برای آن عده از سپاهیان بوده است که چه به جنگ با کفار و چه نبرد زیر پرچم طاهریان، به جهت کسب غنیمت میجنگیدند و آوردن نام آنها نشان از حضور بیشمار آنهاست که در جنگها شرکت میکردند[19].
همچنین خوارج از جمله نیروهای مفیدی جهت شرکت در غزاها بودند که در برخی غزوات خصوصا سند و هند شرکت میکردند[20].
نوع تهاجم
طاهریان از شبیخون در جنگها زیاد استفاده میکردند.
پس از فتح محلی، دور آن را مانند ایرانیان باستان خندق میکندند تا از هجوم دشمن جلوگیری کنند و از جنگاوران، برای نگهبانی استفاده میکردند تا غافلگیر نشوند[21]. همچنین طاهریان در هنگام محاصرۀ یک مکان یا شهر، علاوه بر استفاده از منجنیق و هجوم به آنجا از ورود غلات و غذا و حتی آب به آنجا جلوگیری میکردند و در هنگامیکه کار جنگ بسیار سخت میشد، خود حاکمان نیز به جنگ وارد میشدند[22].
برخورد طاهریان با فرماندهان و امراء سپاه
طرز رفتار طاهریان با امیران سپاه، بسیار جالب توجه بود. حاکمان طاهری بسیار بر فرماندهان خود سخت میگرفتند و حتی جاسوسانی را برای مراقبت از اعمال آنها، همراهشان گسیل میداشتند و از آنان گزارش میخواستند. بسیاری از امور را بر آنها مشخص نمیکردند و میگفتند مثلا پس از دو روز راهپیمایی فلان نامه من را بخوان. به همین جهت فرماندهان سپاه از طاهریان، بسیار میهراسیدند.
طاهریان خود مستقیما بر کارهای سپاهیان نظارت میکردند که این امر در سفارش طاهر به فرزندش عبدالله کاملا نمود دارد[23]. به طور مثال وقتی خبر آمد که محمد بن قاسم دستگیر شده است، عبدالله بن طاهر خود شخصا به ملاقات وی رفت تا مطمئن شود شخص دیگری را به جایش دستگیر نکرده باشند[24].
فرماندهان اصلی و سرداران سپاه اکثرا از بین خاندان طاهری و یا از نزدیکان حاکم بودند. البته این امر در اواخر دورۀ طاهریان بیشتر به چشم میآید و شاید یکی از دلایل ضعیف شدن آنها درگیریهایی بود که بین خاندان طاهری پیش آمد.
سرانجام یعقوب لیث به همین خاطر و بدون جنگ توانست نیشابور را فتح کند و محمد بن طاهر را به بغداد فرستاد[25].
البته طاهریان از فرماندهان شورشی رقبا نیز استفاده میکردند. به طور مثال محمد بن طاهر، عبدالله سگزی سردار شورشی یعقوب را به امارت طبس و قهستان گماشت[26].